قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری به کشتن دادن حسن جزایری از دانشجویان هوادار رجوی

 

خروج از اشرف و لیبرتی و ترک عراق، شکست مطلق یا پیروزی نسبی؟ قسمت دوم

%d8%af%d8%a7%d9%88%d8%af1

دشمنِ دشمنِ من دوستِ من است، ناجی موقت مسعود رجوی

 

لینک به قسمت اول: 

لینک به قسمت دوم

لینک به قسمت سوم

لینک به قسمت چهارم

بررسی-ادعای-پیروزی-در-خروج-از-عراق-مریم-رجوی.pdf

 

قسمت دوم

در این میان غیر از مسعود رجوی سیستمها دیگری نیز بودند که خواستار جمع و جور شدن تشکیلات در حال فروپاشی رجوی بودند. یکی از آنها صدام حسینِ در حال جنگ با ایران بود. تماسهای طارق عزیز با سازمان از سال 61 شروع شده بود. رابطه فعال سیاسی با سفارتخانه های عراق در پاکستان و ترکیه و امارات وجود داشت. و کمک شایان لجستیکی جهت انتقال نیروهای پراکنده و چلوگیری از رفتن نیروها به اروپا و فرستادن آنها به عراق از سال 61 وجود داشت و کمکهای مالی عراق معطوف نیروهای حاضر در عراق بود.  بنده بعنوان مسئول کشور پاکستان ارتباط مستقیم و فعال هفتگی با کنسولگری عراق در کراچی داشتم که جزئیات آن را قبلا به مردم ایران گزارش کرده ام.  تلاش طارق عزیز این بود که مسعود رجوی را به عراق بکشاند، در اوایل کار رجوی قبول نمیکرد چون اولا علی زرکش هنوز بعنوان فرمانده نظامی حضور داشت مسعود رجوی نقش پیشبرد کار سیاسی برای خودش در فرانسه قائل بود و در ضمن در جلسات دفتر سیاسی مطرح میشد که به دولت عراق نیز شک و تردیدهای بسیاری هست و از وقوع کودتا در عراق میترسیدیم. ولی با بالا گرفتن بحرانها یکی پس از دیگری بویژه مسئله علی زرکش و تهدید علنی شدن آن و آشکار شدن بی اعتباری رجوی برای غرب و بطور خاص فرانسه و فشار آنها به سکوت سیاسی رجوی و ترک هرگونه کار سیاسی و یا ترک فرانسه رجوی را ترغیب کرد که طرح پیشنهادی صدام را که طارق عزیز سالها دنبال مکیرد به رفتن به عراق را بپذیرد این علیرغم این بود که رجوی کماکان بشدت از رفتن به عراق میترسید ولی تهدید استرداد در فرانسه را بیشتر میدید که بوضوح نیز در “پیام خودش هنگام عزیمت به عراق” کاملا از چهره او مشخص است.

بنابراین از زاویه تشکیلاتی و نیرویی و سیاسی با توجه به وضعیت در حال فروپاشی تشکیلات رفتن به عراق یک موهبت بزرگی برای رجوی بود. در اروپا بطور خاص بعد از انقلاب ایدئولژیک ریزش شدیدی در بین نیرو ها شروع شد. و تقریبا بعد از آن هیچ هواداری به تشکیلات وارد نشد. از طرفی سیستم تامین اجتماعی اروپا و … فرصت مناسبی بود که نیرو بتواند از تشکیلات خارج شود. چه در بدنه تشکیلات و چه در سطح هواداری. در این زمان رجوی تنها چاره حفظ قدرتش در تشکیلات را رفتن به عراق دید، هرچند که بااینکارش بطور ابدی نفرت مردم ایران را برای خودش خرید ولی از فروپاشی قدرتش موقتا جلوگیری کرد.

نتایج نیرویی رفتن به عراق

با رفتن به عراق که تردد شهروندان عراقی در کلیه ایست و بازرسی ها باید کارت هویت ارائه میکردند و برای مجاهدین تردد ممنوع بود و نیاز به کارت عدم تعرض صادره توسط وزارت اطلاعات عراق داشت، بردن کلیه نیروهای باقی بدانجا رجوی حصارهای زیر را دور نیرو کشید:

الف:   حصار محدودیت تردد در عراق در حال جنگ بعنوان حصار اول زندان نیرو.

ب:     حصارهای بلند تشکیلات در هر قرارگاه و پایگاه شهری بدور نیرو بعنوان حصار دوم زندان نیرو،

ج:      حصار نبود هیچگونه امکان تلفن و تماس با دنیای خارج بعنوان حصار سوم نیرو.

د:      حصار نبود هیچ برگه شناسایی و پاسپورت جهت جابجایی بعنوان حصار چهارم. (تمامی مدارک کسانیکه مدرکی داشتند توسط تشکیلات ضبط میشد)

ح :     حصار نبود هیچ پول و امکانات دیگری از این دست جهت استفاده برای خروج و فرار حصار پنجم.  

و:      حصار ترس از تجاوز و خشونت در عراق در حال جنگ و ناامنی در عراق برای خروج و فرار حصار ششم.

ز:      حصار پیگرد و دستگیری توسط تیمها و گروههای شکار سازمان در صورت موفقیت بر غلبه بر تمامی حصارهای فوق.

ح:      حصار همکاری نیروهای امنیتی عراق با تیم ها و گروههای شکار سازمان حصار هشتم.

ط :    حصار مردمی ناشی از جاسوس و نفوذی قلمداد کردن فارسی زبانان و اطلاع به مقامات امنیتی و دستگیری و تحویل به سازمان حصاس نهم.

ی:     حصار کشورهای اطراف عراق مانند (ایران، ترکیه که منظقه کردستان و درگیریهای نظامی آن منطقه، سوریه و مشکلات آن ، اردن و کویت و عربستان) با مرزهای نا امن و یا کشورهایی بدون امکان پناهندگی و غالبا امنیتی مبنی بر امکان تردد و نجات از جهنم رجوی و پناهنده شدن و…

ک:     غیر قابل زندگی بودن خود عراق.

ل:      دست بازی رجوی در عراق در دستگیری، زندان و حتی شکنجه گسترده و جمعی بدون هیچگونه نگرانی از عواقب آن، آنچه در سال 1364 و سال 1374 به ترتیب در کردستان (پایگاه منصوری) و اشرف اتفاق افتاد.

م:      دست بازی رجوی در عراق برای اعمال انواع فشارهای روحی و روانی و مغزشویی و تهدید و ضرب و جرح و حتی بازداشت و حذف مخالفان و منتقدین و …

ن:     با تمرکز نیرو و تشکیل ارتش عملا دهان علی زرکش که در بغداد در بازداشت خانگی بسر میبرد را بست و او را مقهور خود کرد تا با سکوت در مقابل رجوی او را در نهایت وادار به شرکت در عملیات فروغ جاویدان کند. علی زرکشی که بعد از جدا شدن من از او در بیخبری مطلق از وقایع بیرون و رابطه مسعود رجوی با عراق و اینکه تمامی ارتش و عملیات نه کار مسعود رجوی که تماما کار ارتش عراق بود که این به اصطلاح پیروزیهای نظامی محدود علیه دسته های نظامی مرزبان رژیم بدست میآمد و توسط سازمان و عراق و رسانه های غربی در بور و کرنا دمیده میشد، نگهداشته میشد. تاکتیکی که هم اکنون نیز در مورد تمامی نفرات در آلبانی بکارگرفته میشود تا آنها را در یک توهم از پیروزی خروج از عراق نگهدارند و اینگونه بدانها القاء میکنند که تمامی دنیا دنبال این بوده که سازمان در عراق بماند و این سازمان بوده که میخواسته از آنجا خارج شود که نهایتا توانسته با پیروزی اینکار را بکند.

اهمیت و جایگاه بی بدیل عراق

قرارگاه اشرف یا پادگان اشرف، اردوگاهی بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در ۸۰ کیلومتری مرزهای ایران در استان دیاله عراق برقرار کرده بودند. این اردوگاه در شمال شهر عراقی خالص و در ۸۰ کیلومتری مرز ایران در شرق عراق قرار دارد. اردوگاه اشرف در سال ۱۳۶۵ خورشیدی، و پس از انتقال مرکز اصلی سازمان مجاهدین خلق ایران به عراق و با حمایت حکومت بعث صدام حسین، تأسیس شد. جمعیت این اردوگاه حدود ۳۲۰۰ نفر تخمین زده می‌شد. آخرین گروه از اعضای سازمان مجاهدین خلق در تاریخ ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی از قرارگاه اشرف خارج شدند. با این حال همچنان شمار اندکی از اعضا در اردوگاه ماندند تا در نهایت در پی حمله‌ای در سپتامبر ۲۰۱۳ این اردوگاه به طور کامل تخلیه شد.

جنبه های قدرت پرستانه انحصاری قرارگاه اشرف برای رجوی

%d9%85%d8%ac%d8%b3%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b4%d8%b1%d9%81-%d8%b1%d8%ac%d9%88%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%be%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d8%b4%d8%b1%d9%81

نماد اشرف رجوی (یکی از نامهای مستعار مسعود رجوی) در خیابان صد پادگان اشرف

نکته بسیار مهم اینکه خروج از اشرف و لیبرتی را که آخرین میخ بر این تابوت بوده است را نباید منحصرا محدود به اشرف بررسی نمود.نام پادگان اشرف که نمادی بود از نام اشرف رجوی، (نخستین همسر مسعود رجوی، و از زندانیان سیاسی در دوران حکومت پهلوی که در سال ۱۳۵۷ به هم‌راه آخرین دسته زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شد و در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ به همراه موسی خیابانی جزء دو نفر رهبری مجاهدین در شرایطی که محل سکونت آنها در زعفرانیه، تهران توسط نیروهای کمیته مورد حمله قرار گرفت، کشته شد) در حقیقت تمامیت این تشکل را و یا نام مستعار رهبر آرمانی آنها، خود مسعود رجوی را نمایندگی میکرد. رجوی حتی حاضر نشد که نام موسی خیابانی دیگر رهبر کاریزماتیک مجاهدین و یا حتی بنیانگذار بسیار محبوب مجاهدین را بر آن بگذارد. بلکه نام اشرف “رجوی”  که مسئولیت چندانی نیز در تشکیلات نداشت (تا قبل از کشته شدن تحت مسئولیت محمد علی توحیدی که آنزمان حتی معاون مرکزیت هم نبود قرار داشت) بهمراه فرزندش مصطفی صرفا برای قربانی شدن برای لاپوشانی فرار مسعود رجوی از صحنه بود که در تهران رها شدند را برگزید که اولا دیگر حضور فیزیکی نداشت در ثانی نام “رجوی” را یدک میکشید. ودر حقیقت گزینش نام اشرف برای قرارگاه نشانگر تمامیت دستگاه فکری رجوی بود که قصد داشت درادامه انقلاب ایدئولژیک سال 1363 و ازدواج با همسر ابریشمچی جهت قبضه کردن کامل قدرت، متمرکز و جمع کردن تمامی سمبلهای سازمان در خودش بود. به زبان دقیقتر نام اشرف سمبلیزه میکرد انحصار رجوی را بر تشکیلات مجاهدین. طی این سالها نیز همواره از اشرف در رسانه ها تحت نام همسر مسعود رجوی نام برده شد و تمامی مطبوعات خارجی و ایرانی خارج نیز همواره بدین گونه نام میبرند در صورتیکه میتوانست نام موسی باشد که زمین تا آسمان فرق میکرد.

%d8%a7%d8%b4%d8%b1%d9%81-%d9%88%db%8c%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%87

ویرانه مرکز خلافت مسعود رجوی (آرزوهای بربادرفته) به بهای خون هزاران مجاهد شهید که در اینجا بجاگذاشته و فرار کرده است

اهمیت پادگاناشرف از زاویه لجستیکی و نظامی

اشرف از یک مجموعه خیابان و ساختمان درست شده‌است و دربرگیرنده همه نوع امکانات آموزشی، اجتماعی و ورزشی بود که شامل چهار استخر در اندازه المپیک، یک مرکز خرید، یک باغ وحش، یک پارک، یک به اصطلاح دانشگاه، یک زمین فوتبال کامل در اندازه استاندارد، دو موزه یک مسجد و حتی یک قبرستان و مهمتر اینکه یک تصفیه خانه آب بزرگ صنعتی با تعداد زیادی ساختمان و سوله که امکان اسکان تا ده برابر نفرات موجود را داشت. بعلاوه لوله کشی مستقلؚ آبؚ آبیاری از یکی از انشعابهای رودخانه دجله در غرب اشرف مستقل از لوله کشی آب شرب داشت. اردوگاه اشرف به دلیل وسعت 36کیلومتر مربعی آن یک مقر بی بدیل بود.

اشرف از زاویه نظامی نیز بی بدیل بود یک میدان تیر بسیار وسیع داشت، وسعت اشرف اجازه نگهداری و استفاده از سلاحهای سنگین و زرهی، تانک و حتی بکارگیری هلی کوپتر را نیز میداد. زمینهای وسیع اطراف اشرف که درجنوب، شرق و شمال و تا دهها کیلومتر ادامه داشت بدلیل مسطح بودن از زاویه نظامی بسیار مناسب بود هم برای مانور گسترده زرهی و تحرک و هم برای کنترل هر گونه تحرک و نزدیک شدن نیروی متخاصم را داشت. از زاویه تشکیلاتی نیز این زمینهای مسطح که همانند زمین فوتبال صاف و بدون عارضه بود فرار را برای مجاهدین بسیار مشکل میکرد. بویژه که یکانهای سواره ای جهت شکار مجاهدینی که وسیله ای جز پاهای خود برای فرار نداشتند ایجاد شده بود که آنها را در اطراف اشرف بدام اندازند. که بسیار  نیز موفق عمل میکرد و مانع جدی ای بود. مگر مجاهد فراری از تاریکی شب و از سرشب فرار را آغاز میکرد و با اتکا به توان جسمی میتوانست تا صبح خود را به مناطق مرزی یا شهری برساند و مخفی شود.

 

از طرفی نیز نباید فراموش کرد که عراق محدود به اشرف نبود. حضور در عراق در دوره زمانی سال 1365 الی 1383 شامل دهها پایگاه در سراسر عراق از دره های احزاب در گلاله تا سلیمانیه، کرکوک، خالص، بغداد، کوت، العماره و بصره میگردید. که فقط در بغداد نزدیک به بیست پایگاه را شامل میشد.

هم جوار بودن عراق با ایران

رجوی که از مردم ایران قطع شده بود از قاچاقچیان با پرداخت هزینه های کلان جهت ارتباط با داخل ایران استفاده میکرد. مانند جمع آوری اخبار و اطلاعات شهرها. که قرد قاچاقچی هیچ تهدیدی نداشت و تنها تردد کردن و مشاهده و اطلاع رسانی بود. در بسیاری موارد حتی این قاچاقچیان بدون تردد کردن و دادن اخبار ساختگی هزینه خود را میگرفنتد که قرار شده بود مدرکی دال بر حضور خود در شهر مربوطه ارائه کنند.

اهمیت استراتژیکی اشرف ، جنگ اول خلیج

سیاسی- بین اللملی:

1122958064

استراتژی پوشالی را با هزاران تانک و دلارهای صدام میتوان نمایشی ساخت ولی …

در ورود به عراق با استقبال خوبی از طرف سران حزب بعث روبرو شد و تمامی رسانه های جهان بعنوان تیتر اخبارشان آنرا منعکس کردند. و رجوی نبش قبر سیاسی شد. رجوی که تا دیروز به هر دری میزد که یک سوراخی جهت اقامتش بیابد با سربلندی بمیان نیروهایش رفت. و به مرزهای ایران نزدیکتر شد. جائیکه ادعا میکرد که میخواهد بعنوان آلترناتیو بعد از سرنگونی به حاکمیت برسد. در عراق نه تنها ممنوعیتی بر فعالیت سیاسی برایش نبود که از نقطه توقف تمامی فعالیت های سیاسی اش به اوج انعکاسات مطبوعاتی رسید و تمام دستگاه سیاسی عراق نیز با تمامی امکانات مالی و رسانه ای در اختیارش قرار گرفت. هرچند که نفرت مردم ایران را برای خود خرید ولی با توجه به اینکه بالاتر از سیاهی برای مسعود رجوی رنگی نبود و مردم ایران سالها بود که برایش مرده بودند رفتن به عراق همانگونه که صدها بار خودش نیز گفت تولدی دیگر برایش بود. حال و روز رجوی را در ویدئو ترک فرانسه را مقایسه کنید با  https://www.youtube.com/watch?v=ZYsfrh1PpmM زمانیکه در عراق بود. و از رژه به اصطلاح ارتش آزادیبخش سان میدید.

تشکیل ارتش آزادیبخش کار صدام یا رجوی

زمانی میتوان به عمق این بحث “تولد دیگر” پی برد که گل موفقیت و زنده شدن دوباره را رجوی که صدام با نبش قبر نمودنش به او تقدیم کرده بود در تشکیل ارتش آزادیبخش دید. رجوی که خود و زنده شدنش را مدیون صدام میدید، همه هنر خود را بکار گرفت تا اینکه با تکیه به توان بالایش، یعنی وارونه جلوه دادن مسائل و در اینجا تبدیل کردن مجاهدین با کمک و توسط عراق به نیرویی جهت مقاصد صدام به مقوله ای تحت  نام “ارتش آزایبخش ملی ایران” جلوه دهد.

مسعود رجوی برای توجیه تعویض استراتژی چریک شهری به جنگ آزادیبخش مجبور شد در متن تاسیس ارتش به غلط بودن استراتژی چریک شهری نیز اشاره کند چون با مخالفت تمامی فرماندهان بالای سازمان وحتی در بدنه سازمان روبرو بود. در این رابطه چه محمود عطایی معاون (جانشین) علی زرکش، ابراهیم ذاکری (کاک صالح) و چه فرمانده فتح الله (مهدی افتخاری) و چه ساسان (مهدی کتیرایی) فرمانده عملیات ویژه سازمان در ایران-تهران و حتی حسین ابریشمچی و مسلم و … همه استدلال میکردند که استراتژی ارتش آزادیبخش وقتی میتواند بعنوان یک استراتژی مطرح باشد که شما منطقه آزاد شده در کشور داشته باشی نه هنگامیکه در کشوری دیگری هستیم و قفل و کلید آن استراتژی دست صدام است که اگر جنگ تمام شود و یا صلح شود استراتژی مانند حبابی ترکیده از بین میرود. ولی رجوی که چاره ای جز اجرای خواسته های عراق و عربستان !نداشت مطرح میکرد که

«««توقف جنگ یعنی سقوط رژیم آنوقت دیگر ما نیازی به ارتش آزادیبخش نداریم؟!!!«««

توجه شود که همین ارتش “بازوی پر اقتدار خلق قهرمان”  که تضمین کننده پایدارپیروزی ملت (بخوانید رجوی) %d8%aa%d8%a7%d8%b3%db%8c%d8%b3-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%b4قرار بود باشد، با ترک اشرف و عراق حتی در حد همان تابلو ساده اش نیز با آمدن به آلبانی دیگر وجود ندارد. البته دیدیم که ارتش تنها زائده ای بود از جنگ عراق با ایران و وقتی که جنگ تمام شد عملا از بین رفت و هویت مستقلی نداشت بویژه اگر به جلسات مسعود رجوی و حبوش توجه کنیم خواهیم دید که هر زمان عراق و سعودیها میخواستند میتوانستند اهدافی را هدف قرار دهند.

 

هدف عراق و غرب از انتقال رجوی به عراق

هدف عراق از انتقال مسعود رجوی به عراق از بدو تلاششان بکارگیری مجاهدین بعنوان نیرویی علیه مرزهای ایران بود. چون برای غرب سرنگونی سریع ادعایی رجوی پوچ از کار در آمده بود و رژیم نیز در جبهه ها شروع کرده بود به کسب پیروزیها و پس گرفتن مناطق تحت اشغال بنابراین باید هرطور شده این روند را تغییر میدادند.  شاهد این مسئله هم این بود که در تشکیلات هنگام پیش آمدن مشکل با فرانسه بحث میشد که آیا فشارهای طارق عزیز و بطور خاص اینکه هر شرطی از طرف سازمان برای طارق عزیز جهت مذاکره، انتقال، حمایت نظامی، لجستکی و …  گذاشته میشد وی تا زمانیکه رجوی در پاریس بود میپذیرفت ،  و از طرفی فشار همزمان فرانسه آیا یک طرح هماهنگ نیست؟

چون دولت فرانسه با اینکار به چند هدف خود میرسید. اولا، از شر رجوی در فرانسه که میدید هیچ آبی با او گرم نمیشود  خلاص میشد و بمبگذاریهای متروهای فرانسه متوقف میگردید. ثانیا، ضمنا توانست وی را در خدمت متحد خود در عراق علیه رژیم ایران بکار بگیرد. ثالثا، به ایران  چراغ سبز میداد که ما مخالف شما را اخراج کردیم. ولی  با استفاده از رجوی در مرزهای ایران از ایران امتیاز هم بگیرد.

ضمن اینکه تلاش برای حتی رفتن رجوی به اردن نیز با رد شدن آن توسط ملک حسین ربرو شد وی نیز عراق را مقصد بهتری دیده بود. ملک حسینی که هنگام ازدواج مسعود رجوی با مریم غضدانلو دسته گل بزرگی نیز ارسال کرده بود و تنها رئیس کشوری بود که اینکار رجوی را تائید کرد بعد هم دو بار در پاریس (بار دوم بدلیل خراب شدن عکسهای عکاس رجوی “مهران صادق(هاشم)” اجراشد) با وی ملاقات کرده بود. اردنی که غیر از عراق تنها کشوری بود که مجاهدین در آن حق حمل سلاح داشتند. وبطور هفتگی جلسات مشترکی با اداره اطلاعات آن داشتند.

خواسته صدام از نیروی رجوی در عراق

بنابراین بعد از استقرار در عراق خواسته عمده عراق از تمرکز نیروی سازمان انجام عملیات در مرزها بود.صدام  رجوی و ارتش آزادیبخش او را در حد عده ای کلاش بدست مورده استفاده قرار میداد.  صدام و مسعود رجوی هرکدام اهداف خود را از مجاهدین که در عراق متمرکز نموده بودند دنبال میکردند. واحدهای پیاده ای که اهداف و سلاحهایش  توسط صدام تامین و کنترل و حتی محدود میشد. صدام آنها را علیه دشمنش در مرزها بکار میگرفت مسعود رجوی با اطلاعیه دادن از عملیات مورد درخواست صدام علیه ایران، دهان مخالفینؚ درون تشکیلاتی و شورایی را میبست و انعکاس سیاسی و بین اللملی میگرفت. البته به قیمت جان مجاهدین و سربازان و جوانان ایرانی در آنسوی مرز. این مقوله بجز برای تعداد محدودی در تشکیلات که با سیستم اطلاعات عراق در ارتباط بودند آشکار نبود در نشستها نیز رجوی برای رد گم کنی میگفت ما مانند یک دولت مستقل با صدام تنظیم میکنیم! بنابراین رجوی با این حربه توانست تا مقطع فروغ جاویدان تقریبا تمام مخالفتها با خط و خطوط و سرکوبها و خیانتهایش در وطن فروشی را خفه کند و بحران فروپاشی را موقتا به تعویق اندازد.

داود ارشد

18آبان 1395

ادامه دارد.

 

2 Responses to خروج از اشرف و لیبرتی و ترک عراق، شکست مطلق یا پیروزی نسبی؟ قسمت دوم

  1. Pingback: شکنجه سفید، مرگهای خاموش درفرقه رجوی و تجربه نیروی هوایی ارتش آمریکا – TanineAshena

  2. Pingback: خروج از اشرف و لیبرتی و ترک عراق، شکست مطلق یا پیروزی نسبی؟ (قسمت دوم)ا | Iran Interlink.exposing Mojahedin Khalq,Rajavi cult,Massoud Rajavi, Maryam Rajavi

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes