ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
هرکس مسعود رجوی ضحاک فرقه رجوی را شناخت و همه حقایق را ننوشت و یا سکوت کرد ظالم است
یک مخاطب فیسبوکی که نامش مشخص نیست DruckCenter Zeilمطلب زیر را نوشته است، و به اسماعیل وفا یغمایی ایراداتی وارد کرده بویژه که حقایق مسعودرجوی و جهنم فرقه اش را آنگونه که میداند نمینویسد.
در مورد مسعودرجوی باید بگویم این قلم طی سی سالی که با مسعودرجوی از نزدیک نزدیک آشنا بوده ام، هرکس با او در تماس مستقیم قرار گرفته است هم سازمان را رها کرده و هم مبارزه را چون ضحاک را به چشم دیده است. در سال 1360 از پاریس مسعودرجوی تماس گرفت و از این قلم که مسئول انجمنهای دانشجویان هوادارمجاهدین در خارج بودم خواست یک معلم زبان انگلیسی میخواهد که بیاید و در اور سورواز مستقر شود و بشود معلم زبانش. این قلم آقای رضا احمدی یکی از اعضای شورای انجمن لندن را که دوره فوق لیسانس را در لندن میگذراند و همسری ایتالیایی داشت و از روشنترین و با سواد ترین اعضای انجمن انگلستان بود و باید اعتراف کنم بسیار از این قلم هم با سوادتر بود برای معلمی به پاریس فرستادم. او شبانه روز در اور بود و با مسعودرجوی نزدیک بود و معلمش بود. رضا احمدی فرد آزاده ای بود و حرف مزخرف را به چالش میکشید. او مدتی بعد از همان اور سورواز نه تنها مجاهدین را ترک کرد بلکه حتی مبارزه را نیز ترک کرد و رفت. میگفت اگر اینها هستند مبارز و مجاهد صد رحمت به شیخ فضل الله نوری و رفت که رفت. خودرو مینی ماینر قهوه ای او که در اختیار انجمن بود همواره در لندن دست من بود و هیچ گاه حتی برای پس گرفتن خودرو خود نیامد. گفت فلانی دستت باشه ولی من نیستم. کاش ما نیز به فهم او بودیم و میرفتیم.
مسعود رجوی بعد از این دوباره تماس گرفت و گفت یکی دیگر را بفرست که زبان انگلیسی بمن درس بدهد، که اینبار آقای فرید سلیمانی از دانشجویان پزشکی دانشگاه بریستول انگلستان و از بهترین زبان دانان را فرستادم، او امروز در لندن هم مجاهدین را ترک کرده و همه مبارزه را. فرید سلیمانی که مشاور مطبوعاتی مسعودرجوی بود را بخاطر مخالفتهایش با سیاستهای وطن فروشانه مسعود و مریم رجوی به محاکمه کشیدند و در جمع مسئولین به دزدی مدارک و خواندن گزارشات متهم کردند. اتهامی که در سال 1365 به این قلم نیز زدند. او را مجبورش کردند که در جلو بقیه خود را متهم کند. در همین رابطه حتی مسئولش محمد سید المحدثین که ضمنی از او حمایت میکرد برای چند سال از سرکار و مسئولیت برداشته شد.که نسبت به یک بریده مزدور (فرید سلیمانی) سمپاتی دارد.
مسعود رجوی برای راه اندازی رادیو مهندس برق خواست که در کردستان رادیو راه بیندازد. قبلا تلاش کرده بودم که یک رادیو از انگلستان خریده و به کردستان بفرستم و مذاکراتی هم با شرکت مارکونی انگلستان بهمراه فقید کاظم باقرزاده که در فروغ کشته شد صورت گرفته بود. در این رابطه آقای مسعود خدابنده فوق لیسانس برق از مسئولین شورای انجمن های دانشجویی مجاهدین به کردستان فرستاده شد. وی ضمن راه اندازی رادیو بعدها به حفاظت مسعودرجوی گماشته شد و از نزدیک ضحاک را تجربه کرد. امروزه او نیز نه تنها مجاهدین را ترک کرده است بلکه از منتقدین او هم میباشد. این داستان سری دراز دارد. هیچ کس نیست که رجوی را تجربه کرده باشد و کمی انسانیت در او باشد و بماند. و یا ساکت بماند.
مسعود بنی صدر از دوستان این قلم و از اعضای قدیمی انجمن دانشجویان انگلستان سالها از نزدیک با رجوی کارکرد و این ضحاک را دید و شناخت او الان مجاهدین را ترک کرده و چند کتاب در مورد جنایات رجوی و بلایی که در آشوویتس خودش بر سرمجاهدین میآورد نوشته است.
این فقط در میان مردان نیست. فهیمه اروانی دوسال بعد از اینکه از انجمن آلمان به یکباره جانشین مسئول اول شد و با مسعودرجوی نزدیک گردید، خلع عضویت شد و سالها کار آشپزخانه میکرد. شهرزاد صدر حاج سید جوادی هم ایضا وقتی او نیز مسئول اول شد و با مسعود رجوی از نزدیک کار کرد خلع رده شد و در موضع هوادار سالیان کار آشپزخانه میکرد. متاسفانه فرار و خروج زنان بسیار بسیار مشکلتر است تا برای مردان . ….
مطلب زیر را کاربری که دروک سنتر تسیل نوشته و از اعضای سازمان است ولی خودش را معرفی نکرده در فیس بوک این سایت نوشته است.
داود باقروند ارشد
دهم دیماه 1399
DruckCenter Zeilمطلب فیس بوکی کاربری بنام
https://www.facebook.com/permalink.php?story_fbid=2819439411710487&id=100009333668918
جدا شدن از فرقه مجاهدین گرچه مبارک و قابل درک است هرچند با گذشت بیش از چهل سال و نادیده گرفتن حقوق یایمال شدن اعضای معترضین درونی سازمانی توسط جناب اقای اسماعیل یغمائی بخاطر حفظ منافع فردی خویش. ستایش و کرنش این شاعر انقلابی و سراینده اشعار خالصانه برای وصل به رهبری عقیدتی خویش چه به صورت کتاب و پا ورقی در نشریه ای فرقه رجوی حلاج وار سر بر استانه رهبر خواص خواست و بوسیدن پای مبارک ایشان و کعبه نامیدن پایگاههای مجاهدین چه اشعاری که، نه سرود و شب روز در رادیو 📻 تلویزیون این فرقه در وصف رهبری ان، مدحی سرای که نکرد گوی شاعر نامدار از چشم 👀 و گوش 👂 و مغز معیوب تشریف داشتند ندیدن و نشنیدن ضجه زندانیان معترضین درون سازمانی را نه یک بار و دو بار، نه یک روز ، نه دو روز، بلکه ماها و سالها شاهد این جنایت بودند و لب به سخن نگشودند، البته من شخصا جدایی ایشان را تبریک میگویم و اما شرط پذیرش انرا منوط به جدایی در تمام ابعاد میدانم ، اعم از ایدیولوژیکی ، فرهنگی ،سیاسی ، اجتماعی، ودست اخر پوزش کتبی از ملت شریف ایران چرا و به چه دلیل این همه سال سکوت 😶 کردند این ها پیش شرط های ورود به خانواده بزرگ ایران هستند، گرچه ایشان مدعی هستند از مجاهدین جدا شدند ولی تمام نوشتارها و گفتارها و بر خورد ایشان با مخالفین نظریه او همانند پرخاشگری و تهمت و افترای رجوی گونه میباشد، با عرض پوزش از خوانندگان محترم خر که همان خر هست فقط پالانش عوض شده است و مقداری گاه و یونجه و طویله اش از کعبه مجاهدین خلق به کاروانسرای بی سر و تی تحت نام هوادار تفکر سوسیالیستی تغییر مکان داده است ، اگر خوانندگان محترم زحمت کشیده و نوشتار ایشان را برای چند دقیقه مطالعه نمایند متوجه فرهنگ لمپن وار و عقب مانده ایشان می شوند، گوی بخاطر بی مهری رهبر عقیدتی از در باری رانده شده و در اوج درماندگی فکری به درگاه یک مستبد دیگر رو اورده است ، و با نثار فحش نامه در تحطیر گذشته ننگین خود میباشد، یک خاطره برای روشن شدند مخ معیوب این شاعر نامدار و مجزگوی تاج و تخت جدید، روزی من و مهدی فتح الله نژاد عضو سابق دفتر سیاسی سازمان و اقای اسماعیل یغمایی در پایگاه میرزایی بغداد در بخش تبلیغات در مورد حلق اویز شدند شاعر جوان م باران ☔ فرمانده سابق نظامی جنگل در شمال ایران در سال 1360 گفتگو میکردیم. چرا و به چه دلیل اینطور ظالمانه به صورت مخفیانه حلق اویز شده است مهدی در جواب گفت م باران حاضر نبود اشعاری که در وصف رهبری سروده می شوند را در رادیو 📻 بخواند و چاپلوسی رهبری را کند در حضور من حاضر نشد پای جابرزاده و محمد علی توحیدی را ببوسد و شدیدن مخالف انقلاب ایدیولوژیکی درون سازمانی بود این خاطره را بخاطر این نوشت که ایشان مدعی هستند من در بخش تبلیغات بودم و با عناصر نظامی سر وکار نداشتم ، چیزی در مورد زندان و شکنجه و اعدام درون گروهی سازمان مجاهدین رجوی اطلاع ندارم ، این بود بخش کوچکی از بیوگرافی شاعر نامدار و مجزگو باشد تا نسلهای اینده بیشتر با این خیل عظیم جانوران اشنا شوند، حجت از بخش رادیو و تلویزیون فرقه مجاهدین و عضو مرکزیت سابق این سازمان