قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

قسمت دوم: انقلاب ایدئولژیک یا کودتای درون تشکیلاتی

جهت خواندن قسمت اول اینجا را کلیک کنید.

برگزیده ای از همین قسمت:

در اینجا به همه کسانیکه فکر میکنید همخوابگی مسعود رجوی با زنان مجاهد و ترتیب دادن آن توسط مریم رجوی دروغ و اتهام است.

خواهشم این است که از ایندو (مسعودرجوی و مریم عضدانلو) همانگونه که من قبلا خواسته ام، بخواهند که طی یک اطلاعیه رسمی فرقه اش این ادعا را تکذیب کنند.

آنوقت من و مطمئنم بقیه دوستان که شاهد  و یا سوژه این اعمال و جریانات بوده اند همه حرفهایمان را پس میگیریم و اعتراف میکنیم که کار اشتباهی کردیم و به جهان اعلام میکنیم که حرفهای ما غلط بوده است.

ولی بدانید که ایندو  که اینکار را با توجیه ایدئولژیک و اوج افتخار و رهایی زن است بودن کرده اند قادر نیستند تکذیب کنند.

 قسمت دوم

 

آیا نسل حاضر ایرانیان مستحق امام زمانند تا به آزادی و دمکراسی دست یابند؟

 

به انسانهای عصری که انقلابهای بزرگی مانند انقلاب کبیر فرانسه و دوران رونسانس، انقلاب اکتبر، انقلاب چین، انقلاب الجزایر، انقلابهای آمریکای لاتین از جمله کوبا، نیکاراگوئه، را تجربه کرده و یا پشت سر دارند و نهضتهای ملی همچون نهضت ملی کردن نفت مصدق کبیر، عبدالناصر در مصر را در کیسه تاریخش دارد.

 

نسلی که متعلق است به عصر ارتباطات و در جهانی زندگی میکند که متکی است به دستاوردهایی مانند، اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونهای ژنو، بیانیه استقلال آمریکا، و ارگانهایی همچون سازمان ملل، از دستاوردهای عصر آن است.

مهمتر اینکه متعلق به کشوری است که میرزا کوچک خان ها و ستارخان ها، خیابانی ها و مصدقهایش جهان را تحت تاثیر خود و جهل شکنی هایشان قراردادند به نسلی که حنیف نژادها، بیژن جزنی ها و احمد رضایی ها و گلسرخی ها و بسیاری از انقلابین غیر دینی را در پشت سر دارد و هنوز گرمای خون آنها به سردی نگرائیده است نمیتوان امام زمان جهل و نادانی تحمیل کرد.

زهی بیشرمی و وقاحت و ننگ و نفرین به این نگاه تحقیرآمیز و توهین به شعور نسلی که خود شیادانه آنرا نسل انقلاب مینامیدید. اگر قرار بود کسی به شیادیهای رجوی تن بدهد چه نیازی بود که در مقابل خمینی بایستد؟  و باردیگر بدست رجوی به بند و زندان و شکنجه کشیده شوند؟ آقای رجوی شما دیر آمده ای ولی خیلی زودتر از همه میخواهی بروی؟

دير آمدي اي نگار سرمست

زودت ندهيم دامن از دست

محمد حنیف نژاد نفر اول ایستاده

فراموش نکن خمینی همه چیز آن دستگاه امام زمان بازی که شما راه انداختی را یکجا داشت که بسیار هم داشت. هم سن و سال هم لباس و قشر و مکتبش و هم ساز و کار مسجد ومنبر و هم فرهنگی در دل ملیونها مادر و پدری که در دوران شاه لائیک حتی بیشتر به مذهب روی آورده بودند را.

ضمن اینکه او انقلابی به بزرگی انقلاب 22 بهمن را نیز به پیروزی رسانده بود و در نتیجه عوام الناس او را در ماه میدیدند. قداستی که نه در ایران که در جهان طنین انداخت وهنوز هم از بین نرفته است. با پیشینه ای چند صد ساله، با باوری که به قول یکی از مجاهدین از جهنم شما رسته، “میلیونها مرده و زنده پشت آن بوده و هست”،  ولی با این وجود او این ادعایی که شما کردید را نکرد. اما خمینی خوب متوجه میشد که شما از روز اول بدنبال چه هستی طوریکه  بعد از تجمع امجدید گفت: “پسرک میگوید رهبراست”.

 

Bild in Originalgröße anzeigen

استقبال توده مردم از خمینی

همگان شاهد رویکرد نسل حاضر ایرانیان آزاده با خمینی بودیم.  آنگاه شما جدای از به سرقت بردن میراث حنیف نژاد بقیه کارنامه تان درنزد مردم ایران مملو است از خیانت و اعمالی که مردم ایران با هیچگونه سوس چپ نمایانه و و سوپر روشنفکرمآبانه برایشان قابل هضم نبوده و نیست. آنها در واقعیت چهر و صحنه سیاسی و ایدئولژیک شما خیانت و همدستی با دشمن مردم ایران “صدام حسین” میبینند.

 

صدامی که دست در کشتار نه تنها مردم خودش با بمب و سلاحهای شیمیایی بلکه دست در خون مردم ایران داشت. شهرها، خانه و کاشانه و زن و فرزند و پسر و پدر همین مردم را به خاک و خون کشیده بود.

 

مردم ایران شما را در التماس و دریوزگی برای یک دیدار با این جنایتکار در دفتر وزیر اطلاعاتش دیده اند، آنهم همانگونه که خودت در ویدئویی که از آن جلسه گرفته شده با بیشرمی بیان میکنی: “نه بدلایل سیاسی که بدلایل قلبی!!!!! است که میخواهم آقای رئیس جمهور صدام حسین صاحب خانه ام را ببینم و این حق من است”.  مردم ایران شما را در فروختن مجاهدین قیام کرده علیه دجالگریهای شما (بهترین فرزندان ایران زمین) به حبوش برای بستن دهانشان و فرستادن به نزد رژیم دیده اند.

مردم ایران در چهره شما ترورهای کور و خمپاره زدنها به شهرها را با گوشت و پوست لمس کرده اند.

آنها همچنین شما را به خیانت به همرزمان خود، فرار از جنگ و جبهه نه یکبار که هر بار پیش آمده، در شکنجه و زندان و سرکوب کسانیکه تادیروز دوشا دوش خودت بوده اند مانند پرویز یعقوبی ها، علی زرکش ها، مهدی افتخاری ها، و همه مجاهدینی که ستم تو را چشیده اند میشناسند.

 

شما را در به خاک و خون کشاندن هزاران مجاهد در این سو و هزاران نفر در سوی مردم ایران، خود فروشی سیاسی و همدستی با جنایتکارترین حاکمیتها و جناحهای موجود در جهان برای رسیدن به امامت و قدرت میشناسند.

 

بنا بر تجربه برخورد مردم ایران با خمینی، میبینید که اگر آقای رجوی همه این جنایاتی که مرتکب شده و میشوید، در کارنامه خود نداشتید نیز این دجالگری شما خریدار نداشت چه برسد با کارنامه فوق الذکر که فقط مشتی از خروار بود.

 

آقای رجوی میخواهستید که نسل حنیف نژاد در مقابل این تحقیر و توهین به همه آگاهی و تاریخ خود، به بشریت و شعور انسان سکوت کند و رجوی را به این روزی که انداخت نیندازد؟

 

زهی خیال باطل. آقای رجوی مگر بزبان اشد خودت در جلسه عمومی با حضور تمامی مجاهدین نگفتی که:

“همه شما آمده بودید کمک من کنید، ولی علیه من شدید”.

 

بله درست است. انتظار دیگری از نسل انقلابی حنیف نژاد نمیتوان داشت. آنها آمده بودند که نیرنگ و فریب و دجالگری و خرافه و اوهام پرستی را ریشه کن کنند و وقتی که خود تو را دزد غافله و مرتجع تر و شیاد تر از همه دیدند علیه تو شوریدند.

درود و سلام به همه آنها زمانیکه زاده شدند و زمانیکه سر بر خاک خواهند گذاشت. نسلی که حاضر شد زمانیکه هیچ چاره ای نداشت و در سیاه چالهای فیزیکی و روحی و روانی تو قرار داشت حتی با خود کشی دست به اعتراض بزند،  ولی به دیکتاتوری، دجالگری، شیادی، فریب و نیرنگ های تو تن ندهد.

 

مردم ایران به همه آنها افتخار کرده و میکنند و در آینده نیز همه این زنان و مردان را در تاریخ خود با افتخار یاد خواهند کرد از یعقوبی و سعادتی گرفته تا اسماعیل وفا، سعید جمالی تا آخرین جداشدگان.

 

این در جبهه کسانیکه دیدگاها مذهبی بودند. هنوز هیچ اشاره ای به نسل انقلابی غیر مسلمان نکرده ایم که چه مقاومتی کردند، از جمله از همه کسانیکه حتی در شورای پوشالی خودت که در آن همین محتوای دجالگونه و دیکتاتور مابانه  را به پیش میبردی، رو در رویت ایستادند و از آن خارج شدند، همچون آقا و خانم متین دفتری، شکری، اصفهانی، قصیم، روحانی، …. و بسیاری که پیش و بعد از آنها از شورا جدا شدند، درود و سلام به همه کسانیکه تسلیم شیادی و خرافه و دیکتاتوری نشدند.

 

 

رجوی چگونه زنان را به همبستر شدن با خودش میکشاند؟

شاید مردم ایران و بسیاری که از نزدیک و طی دهه ها در تشکیلات رجوی گرفتار نبوده اند ندانند که همه داستانهای گردهمآیی ترمینال خزانه، انجمن میثاق خیابان شیروخورشید و شهادتهایی همچون عباس عمانی، گرد همآیی دانشگاه، رژه میلیشا، امجدیه، سی خرداد، 5 مهر، تا جاسوسی برای شوروی … کشتارهایی همچون 7تیر، دفتر نخست وزیری، … تا طلاق و ازدواجهای ننگین شما تا دجالگریهایی تحت نام پروازهای تاریخساز به فرانسه و از فرانسه، تا انقلاب ایدئولژیک تا حذف یعقوبی و علی زرکش و بسیاری دیگر، تا آفتاب و فروغ و … و البته سرکوب و زندان، شکنجه و کشتن همین مجاهدینی که در مقابل خمینی ایستادند و بدلیل عنصر انقلابی درونشان در مقابل دیکتاتوری و دجالگری بسیار شیادانه تر و وقیحانه تر رجوی نیز ایستادند،  همه و همه برای رجوی بازی ای بجز شهوت رانی او نبوده. شهوت امامت و امام زمان بودن.

بله آقای رجوی شما تنها میتوانستی این شیادی بزرگ و آشکار، این خیانت به شعور انسان را با بکارگیری و دست به  دامن شدن به عنصر حقیر و پستی همچون مریم عضدانلو پیش ببری،  که بعد از جذب او به خودت زمانی که همسری در میان همرزمانت داشت، زمانیکه هنوز خون اشرف خشک نشده بوه، در دستگاه (شوهر رده ای) که خودت آنرا هزاران بار تکرار کرده ای، بخدمت بگیری که این ذهنیت بیمارگونه و لاعلاج را با او به پیش ببری.

{{ در توضیح (شوهر رده) باید گفت: آقای رجوی اینگونه دیکته میکند که: “ایدئولژی و جهان بینی زنان عالم، ایدئولژی من آنم که شوهرم است” میباشد. یعنی زنان به نوبه خود بدلیل از خود بیگانگی، هویت خود را در آنچه شوهرانشان هستند میدانند. بنابراین تعریف، زنان تماما بدنبال یافتن شوهری هستند که موقعیت بالاتری دارد. اگر در اجتماع باشد یکطور اگر در محیط کار و اداره و دانشگاه باشد یکطور و اگر در یک تشکل سیاسی است چشم داشتن به شوهری که رده بالاتر را دارد. }}

 

طبق تعریف رجوی هیچ زنی نبوده و نیست که از این امر مستثناء باشد از جمله مریم عضدانلو. رجوی برای توجیه کار کثیفی که با مریم عضدانلو کرده بود و برای آسوده کردن خیال او و چه بسا مهدی ابریشمچی، در این دستگاه ایدئولژیک خود یک استثناء قرار میدهد، (که بعدها نیز بستری شد برای همخوابگی با دیگر زنان مجاهد) و آن این بود که اگر براساس دیدگاه (شوهر- رده)  آن فرد بالاتری که زنان بدنبالش هستند و میخواهند که مال او باشند،  اگر مسعود رجوی که امام زمان است باشد ایرادی که ندارد هیچ، بلکه این تمایل و این خواستگاه بسیار انقلابی، رهاییبخش و آزاد کننده زنان از زنجیرهای بردگی و بندگی است!!! و میگفت که همه زنان باید عاشق من باشند. در توجیه بازهم شیادانه آن میگفت که من عاشق محمد حنیف نژاد بودم؟!!!! و وقتی لباسش را در میآورد طور دیگری به او نگاه میکردم؟!!!!!

 

به همه مقدسات قسم که اینها هیچکدام تحلیل یا خدایی نکرده اتهام نیست. بلکه عین آموزها و گفته های رجویها (مسعود رجوی و مریم عضدانلو) ست. و تازه از نظر رجویها تنها زنانی به این مرتبه راه می یافتند که از بسیاری از قید و بندها جسته باشند.

 

بر همین اساس نیز بوده است که به مریم رجوی با استفاده از تمامی اهرمهای تشکیلاتی فشار ایدئولژیک میآورد که اگر شما مرا فقط برای خودت بخواهی این عین استثمار من (رهبری عقیدتی- امام زمان- خلیفه مسلمین جهان) است و برتری طلبی تو نسبت به دیگر زنان مجاهد را نشان میدهد، که همان دستگاه استثماری است.

درصورتیکه اگر همین مسیری که خودت رفتی(دست کشیدن از همسر خود و به عقد و ازواج من در آمدن) را برای دیگر زنان هم مهیا کنی مشخص میشود که این کار تو نه برای دست یابی انحصاری به من که به دلیل نزدیک شدن به رهبر عقیدتی بوده.

بنابراین مریم عضدانلو بشتاب که هرچه زوتر خود را از این دیدگاه استثماری رها کرده و دیگر زنان را با هر حیله و نیرنگی که میتوانی به همان مسیری که خودت رفتی رهنمون شو. و این بود آغاز جریان همبستر شدن رجوی با زنان شورای رهبری. جزئیات آن توسط جداشدگان بسیار طرح شده است که در دسترس همگان هست.

 

چرا رجوی نیاز دارد که با زنان مجاهد همبستر شود؟

یادم هست همسر سابق من که جزء شورای رهبری سازمان هم هست برایم در فرصتهایی که پیش میآمد در بهت و ناباوری تعریف میکرد که مریم رجوی در جلساتی که بطور عمومی برای زنان میگذاشت و مسعود نیز حضور داشت،  اصرار داشت که مسعود رجوی با شما محرم است و نیازی به پوشاندن خودتان نیست. یعنی روند مغزشویی برای آماده کردن زنان برای مراحل نهایی همچون رقص رهایی و پا گذاشتن در جای پای مریم عضدانلو سالها کار شده است.

 

بنابر همه اعترافاتی که همسرانمان در خلوت با ما داشتند و یا آنها که بعدها توانستند از چنگال رجوی بگریزند افشاء کردند که مریم عضدانلو مرتب به زنان میگفت که مگر شما نیز نمیخواهید مسیری که من رفتم را بروید. مگر نمیخواهید که پا جای پای من بگذارید پس باید از قید و بندهای ارتجایی و واپسگرایانه رها شده و به مسعود وصل شوید. همان مسیری که من رفتم… اینرا سالیان درگوش زنان مجاهد میخواند. البته برای مردان نیز این تکرار میشد. ولی در مورد زنان مصداق عملی آن همان بود که منجر شد به ابتدا بیرون آوردن رحم زنان، و سپس همخوابگی با رجوی برای رهایی از قید و زنجیر بردگی و بندگی و وصل شدن به مسعود با همخوابگی با او.

لازم به ذکر نیست که این مسیریست که توسط تمامی فرقه های مخربی که نه در ایران که در سراسر جهان طی شده و میشود. جهت اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید در اینترنت جستجوکنید و انبوه کتب و مقالات و ترجمه و اطلاعات دقیق از گزارشات قربانیان فرقه های مخرب را بخوانید که هیچ ربطی و شناختی هم از آقا و خانم رجوی ندارند ولی عینا همین مسیر یعنی با داشتن یک رهبر رجوی صفت و یک زن مریم گونه، زمینه همخوابگی زنان عضو فرقه را برایش مهیا میکرده است. تمامی آنها نیز توجیه شان این بوده است که این مسیر رهایی شماست. این مسئله چه در زمینه سوء استفاده جنسی از زنان و کودکان در فرقه های مذهبی درغرب که امکان مطالعه و بررسی آنها بوده است رواج فراوانی داشته است. مراجعه شود به مقاله استفان آ. کنت از دانشگاه آلبرتا، ادمونتون کانادا،

 

در اینجا به همه کسانیکه فکر میکنید همخوابگی مسعود رجوی با زنان مجاهد و ترتیب دادن آن توسط مریم رجوی دروغ و اتهام است.

خواهشم این است که از ایندو (مسعودرجوی و مریم عضدانلو) همانگونه که من قبلا خواسته ام، بخواهند که طی یک اطلاعیه رسمی فرقه اش این ادعا را تکذیب کنند.

آنوقت من و مطمئنم بقیه دوستان که شاهد  و یا سوژه این اعمال و جریانات بوده اند همه حرفهایمان را پس میگیریم و اعتراف میکنیم که کار اشتباهی کردیم و به جهان اعلام میکنیم که حرفهای ما غلط بوده است.

 

ولی بدانید که ایندو  که اینکار را با توجیه ایدئولژیک و اوج افتخار و رهایی زن است بودن کرده اند قادر نیستند تکذیب کنند.

 

آنچه ما شاهد بودیم، هرچه کفگیر استراتژی و سیاست و نظامت در سازمان بیشتر به ته دیگ میخورد رویکردهای امام زمانی رجوی نیز بیشتر و بیشتر بارز میگردید. یعنی توصل جستن به دجالگری، نیرنگ و فریب و تهمت و باند بازی و زندان و شکنجه و حذف  درمقابل تصحیح و پاسخگویی.

 

بحث با آقای رجوی این نیست که چرا به امام زمان و فلسفه امام زمان معتقد هستند. هر کس میتواند و آزاد است که اعتقادات فلسفی خودش را داشته باشد. حتی میتواند معتقد باشد که خودش امام زمان است. یا بالاتر اصلا ادعای بالاتری بکند. که حداکثر سرو کارش با تیمارستان خواهد بود و اگر جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران رجوی و یا جمهوری اسلامی ایران باشد خوب حلق آویز میگردد. که ما صد در صد با این کار مخالفیم.   در مورد محتوای این اعتقاد و فکر و کار برد آن در ادوار گذشته فعلا بحثی نداریم.

 

بحث با آقای رجوی این است که در راس یک تشکل سیاسی قرارگرفتن در کشوری که به شما اعتماد کرده است. مردمی که آشکارا در مقابل همه افکار عقب افتاده، وهم وخرافه، که میخواهد با تکیه به آن میلیونها انسان را به زنجیر بکشاند، ایستاده اند، شما دجالانه و با دروغ و فریب خود را در مقابل آن افکار عقب مانده و همراه با نسل بپا خواسته نشان دادی و یک نسل و مردم ایران را به قربانگاه بردی در صورتیکه خودت سیاه تر از آن در اندیشه ات داشتی و داری، و در اساس حرف شما به خمینی و رژیم این نبوده که او مرتجع بوده است آنگونه که شما در تمامی فاز سیاسی و نظامی و همواره  مطرح میکردی و میکنی، این بود که چرا جای مرا گرفته اید. این منم که خلیفه مسلمین جهانم. این منم که امام زمانم.

 

امامتی که خود خمینی آنرا مطرح نکرد بلکه اطرافیانش مطرح کردند و مردم ایران نیز هر کس فراخور حال خود بدان واکنش نشان دادند. و شما کماکان بعد از انتقام گیری از مردم ایران  در فاز نظامی و کشتار مردم در داخل و سپس در جبهه ها، با همکاری مریم رجوی انتقامتان را از مجاهدین گرفته و میگیرید.

 

شما در واقع همانگونه که بعدها علنی و با کین و قیض نسبت به مردم ایران مطرح میشد طرف حسابت مردم ایران بودند که انتقامت را از آنها میخواستی بگیری که گرفتی، که چرا امام زمانی مرا به رسمیت نمیشناسند ولی به خمینی گفتند امام. و علنا در جلسات محدود و حتی عمومی توسط مریم رجوی و مهوش سپهری مطرح میشد که این مردم را باید ریخت به زباله دان چون به فرمان مسعود لبیک نمیگویند، امامت او را نمیپذیرند. همان که لایق خمینی هستند!!!!

 

بله آقای رجوی بحث شما همین بوده و هست بقیه کذابیت است و بس. شما به خمینی گفتید مرتجع، در صورتیکه وقتی در مقابل افکار ارتجاعی شما همین مجاهدین ایستادند دست به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام زدید. اگر خمینی به قول خودش با دسته اشرار مواجهه بود شما با مردم ایران و با مجاهدین روبرو بودید.

 

آیا بحث انقلاب ایدئولژیک هیچ ربطی به مسائل مبارزاتی و سیاسی و نظامی دارد؟

در جواب فشرده ای به این سوال باید گفت که رجوی که دیدگاه امام زمان بودن را از زندان و حداقل بعد از شهادت حنیف نژاد با خود داشته مبنای تمامی حرکات سیاسی و سمت و سو دهند او بوده و هست.  ولی قطعا بدلیل حضور کسی مانند خمینی و نقش مذهبی او و حمایتی که داشت از یک سو و حضور انبوه نیروهای سیاسی از ملی تا مارکسیست و … و جو عمومی کشور جرات طرح علنی آنرا در ایران نداشت.

 

با توجه به جریانات سیاسی کشور و اینکه با سرعت بسیار زیادی که خلاف تصور رجوی بود سازمان بعد از اعلام مبارزه مسلحانه با حاکمیت عملا در داخل کشور به پایان رسید و بدنبال آن مخالفتی که بطور جد با رجوی از درون تشکیلات سازمان بدلیل سیاست تروریستی او با پیش آهنگی آقای پرویز یعقوبی و در ادامه آن نامه محمدرضا سعادتی شکل گرفت و در پیوستن جدی علی زرکش به جمع مخالفین رجوی در جریان جمعبندی سه ساله مقاومت، که البته بدنبال شکستهای سیاسی و نظامی بود، آقای رجوی موضوع رسالت و امام زمان و خلیفه مسلمین بودن را بطور جد در تهدید میبیند. از این روی به فکر طرح آن بصورت مرحله ای میافتد که در سال 1363 آنرا همانگونه که همگان میدانند طرح و با کمک مریم رجوی از شر یعقوبی و زرکش خلاص میشود.

 

با این موفقیت مقطعی و با شروع طرح انتقال به عراق موضوع مسکوت ماند. چون از شر معاندین اصلی راحت شده، در ضمن در عراق زمینه هایی از بظاهر فعالیت و ابراز وجود نظامی برای رجوی پیدا میشود که میتواند شکست فضاحت بار جنبش را تا حدودی تحت الشعاع قراردهد و دهان مخالفین را ببندد.

 

صدام با باز کردن مرزهای ایران برای کشتار سربازان ایرانی توسط رجوی کمک شایانی به وی نمود تا رجوی شکست دوره اول را پشت سر بگذارد و تا حدودی دهانها را ببندد طوری که علی زرکش نیز تا حدودی متقاعد شده و سکوت میکند. حتی زمانیکه عملیات فروغ جاویدان رجوی مطرح میشود علیرغم شک و تردید بسیار آشکار در این اقدام جنون آمیز رجوی، (همانگونه که در نامه اش به همسرش قبل از رفتن به عملیات فروغ نوشته است) علی زرکش به عملیات فروغ کشیده میشود.

Bild in Originalgröße anzeigen

با شکست دوباره این اقدام جنون آمیز تحت نام فروغ جاویدان، رجوی آنرا  تیر خلاصی به موقعیت خودش میبیند. ضمن اینکه رجوی میدانست که با داستان فروغ و بسته شدن مرزهای ایران و عراق (بدلیل پایان جنگ، بدلایل بین المللی و قراردادی که با رژیم بسته میشد عراق دیگر نمیتوانست از مرزهایش اجازه عبور تیم های سازمان را بده تا در ایران دست به اقدام نظامی و ترور بزند. البته بعدها که صدام نیازمند این اقدامات تروریستی در داخل ایران بود مجوز عبور داد و خمپاره زدن شروع شد که البته سازمان اعلام میکرد که مجریان از همان داخل ایران عمل میکنند، تا مشکل بین المللی برای صدام عزیز! پیش نیاید.)  با این بسته شدن مرزها، قفل شدن در عراق و بن بست مطلق است برای رجوی، و باید برای نجات این امام زمان کاری بکند. و شروع به اقدامات برای زمینه سازی طرح رسالت و امام زمان بودنش میکند. بدین صورت که:

 

مجاهدینی که به تنور ماجراجوییهای رجوی کشانده شده بودند.

در ترس از انفجار ناشی از کشته شدن بیش از 1400 تن از مجاهدین در طی دو سه روز در مقابل فتح تهران در یک اقدام فوری همه کسانیکه همسرشان را از دست داده بودند به ازدواج همدیگر درمیاورد. تا فرصت کند دهانها را ببندد. ما روزانه شاهد چندین عروسی و جشن درست بعد از کشته شدن تعداد زیادی از همرزمانمان بودیم. بسیاری بودند که چند روز بود عروسی کرده بودند که عملیات فروغ اجرا شد و هردو یا یکی کشته شدند. پائین سازمان را با عروسی ها سرگرم نمود و خودش با بقیه به جمعبندی و بستن دهان بالاتر ها نشست.

 

 

در جریان جمعبندی شکست عملیات فروغ، همه تقصیرها را بگردن کشته ها و مجاهدینی که در صحنه بودند و محمود عطایی انداخت. همانگونه که نهایتا شکست قبلی را به گردن علی زرکش  انداخته بود. و همه مجاهدین را وادار کرد که بگویند مقصر تک تک مجاهدین بودند که شکست فروغ را خوردند. درجمعبندی عنوان کرد که تمامی شما که در صحنه بودید به فکر زن و فرزند بودید و نتوانستید بجنگید!!!

 

خدا را شاهد میگریم که بنده و همسرم که هردو در عملیات فروغ حضور داشتیم، و من جزء سه تیپ اولی بودم که در تنگه معروف به چهارزبر کرمانشاه روز سه شنبه صبح (روز دوم عملیات) بعنوان فرمانده پشتیبانی هنگام حمل مهمات بداخل تنگه زیر بمباران هوایی و زیر تیر مستقیم تک تیراندازان رژیم  که توسط همانها نیز زخمی شدم تا روز ششم که بهمراه زخمی های دیگر شامل ستونی از کامیون و مینی بوس که مانند بار بر روی هم از زن و مرد پر بود از زخمی ها که مسئولیت بازگرداندن آنها به عراق به من داده شد، تنها و تنها در بیمارستان مدینه الطب  بغداد بعد از عمل جراحی بود که من به ذهنم آمد که همسرم کجاست.

 

 

سپس شروع کرد به برگزاری نشستهای امام زمان. هنوز هم جرات نمیکرد که خودش بگوید که من امام زمانم، و در قالب یک نشست که به کسی نگفته بودند که چه نشستی است موضوع را تلاش نمود که باز کند. که فرماندهان را فراخواندند و ما همه رفتیم. مسعود با کمک مریم رجوی تلاش بسیاری کردند که موضوع را تفهیم کنند ولی آنقدر بیتفاوتی و بی توجهی به این مسئله نشان داده شد که رجوی نتوانست آنرا ادامه دهد.

 

اولا در همان نشست که حدود دویست نفری بودند علیرغم حضور رجویها بسیاری هنگام نشست در بیرون جلسه به صحبت و تعجب از طرح چنین موضوعی آنهم در شرایط کنونی مشغول بودند.

در ثانی کسانیکه وارد بحث میشدند اصل تفکر امام زمان را به زیر سوال میبردند و بحث حول این بود که آیا رجوی آمده موضوع امام زمان را رد کند. فرهاد منانی از مزدوران زمان شاه رجوی در رد آن صحبت کرد. یکی دو واکنش آبکی نیز از بعضی کاسه لیسان مانند دکتر یحیی دانپزشک صورت گرفت که بقیه حالت تهوع به آنها دست داد و خلاصه نشست با شکست مفتضحانه ای به پایان رسید.

از طرفی رسم این بود که بعد از نشست رجوی و طرح بحثی توسط او همه شرکت کنندگان باید بعد از نشست گزارش مینوشتند که چه درک و دریافتی از نشست داشته‏اند.

 

همسرم در آن زمان دفتر مریم رجوی بود در این زمان تعریف میکرد که واکنشها بعد از نشست امام زمان آنقدر بد بوده که رجویها را حسابی عصبانی کرده بود. خیلی ها در گزارشات خود بجای تائید و یا بیان اینکه بله فهمیدیم که رجوی امام زمان است نه تنها این چیز ها نبود که تماما در رد این تفکر و ربط دادن آن به ارتجاع و عقب ماندگی و اینکه ما آمده ایم که با همین اوهام و تفکرات واپسگرایانه مبارزه کنیم. خیلی ها هم فکر میکرده اند که رجوی میخواسته آنها را تست کند که آیا افکار عقب افتاده دارند یاخیر و حسابی به این تفکر امام زمان حمله کرده و گفته بودند که کسی که این افکار را دارد همان خمینی است و باید خمینی درونش را بیرون بریزد…

 

 

وقتی رجوی با این وضعیت در مورد بحث امام زمانی خود مواجه شد که بطور شدیدی با آن مخالفت گردید. البته خیلی ها چنین قصدی نداشتند که با رجوی مخالفت کنند عمدتا قصد بحث رجوی را که میخواست بگوید من امام زمانم را متوجه نشده بودند. و نا خواسته افکار و درک و دریافت و اعتقادات خود را از امام زمان که بسیار با آن زاویه داشتند نوشتند که همگی بر ضد طرح آن بود. به همین دلیل بود که رفت با بحث طلاق اجباری و مسئول اولی مریم عضدانلو و رهبری عقیدتی (همان تعریف و فارسی یا بیان دیگری از امام زمان) به میدان آمد. یعنی اینبار بصورت تحمیل امام زمان نه طرح و قبول آن توسط مجاهدین آمد.

 

ادامه دارد.

 

 

2 Responses to قسمت دوم: انقلاب ایدئولژیک یا کودتای درون تشکیلاتی

  1. admin says:

    تشکر از نظرات داده شده

  2. Pingback: یک سند دیگر از خیانت و جنایت رجوی در حق مجاهدین خلق ایران |

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes