ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
فراخوان مریم رجوی به قیام! در 19 بهمن (8فوریه) و کال کنفرانس بهزاد نظیری
بقلم داود باقروند ارشد
مقدمه
اخیرا گزارشاتی از چندین تن از جداشدگان که هنوز با اعضایی که گرفتار این فرقه هستند در ارتباط قرار دارند در کشورهای مختلف بدست ما رسیده که از یک فراخوانی طی یک کال کنفرانسی از زبان آقای بهزاد نظیری از اعضای سازمان مجاهدین و عضو کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت برگزار کرده حکایت دارد. که بخشهایی از این کال کنفرانس عینا بدنبال خواهد آمده.
منشاء سرنگونی های 100هزار دلاری
در این کال کنفرانسِ بین کشوری مریم رجوی به وقایع بسیار مهمِ سیاسیِ-بین المللی جاری از زبان بهزاد نظیری یک عضو دسته چندم تشکیلات رجوی اشاره کرده، شرایط را بسیار حیاتی و دوران جدیدی از آماده باش را بدون روشن کردن تکلیف آخرین آماده باش و روز سرنگونی رژیم قبل از پایان سال 2018 مسیحی و قبل از چهل ساله شدن رژیم آخوندی مطرح نموده است. فراموش نکنیم که چنین روزهای سرنگونی اعلام شده نه از قول استراتژی ارتش آزادیخبش، نه از فعالیت هزاران کانون شورشی!!! نه حتی با تکیه به فعالیتها و مبارزات خلق قهرهان ایران، بلکه متکی به قولهای 100هزار دلاری جان بولتن به مریم تولید و باز تولید شده بود.
بهزاد نظیر بدون نام بردن از مریم رجوی ولی با اشاره به تائید شرایط آماده باش توسط مریم رجوی درکشور است که آماده باش جدیدی را اعلام میکند. اینکار بدون هیچ گونه اشاره و یا نام بردن از رهبر کبیر و تاریخساز و مفقودشان آقای مسعودرجوی صورت میگیرد.
پاسکاری باز تولید دورانهای سرنگونی در سازمان
قبل از این برای چندین دهه آقای مسعودرجوی بود که هر چند ماه یکبار برای باقی ماندن در صدر جدول لیگ آپوزیسیون خارج کشور و بالا نگهداشتن دستمزدهایش برای خریداران بین المللی این تشکیلات از انقلابی جدید از نوعِ “دوباره!؟!؟” اسلامی ولــــی دمکراتیک!!! خبر میداد که ضمن کشاندن مجاهدین اسیر بدنبال خودش و جهت جلوگیری از فروپاشی ناشی از فرارهای سریالی در عراق (اشرف و لیبرتی) از سرنگونی های قریب الوقوع و آماده باشهای بزرگ و متوسط و … حکایت میکرد و جشنها که نمیگرفتند. بدنبال آن نیز شورایی ها هلهله کنان ما بازاء “مختصرماهیانه هایشان” به میدان میآمدند و در بزرگی و عظمت و تاریخساز بودن این “مرحله سرنگونی” یا آن “فاز سرنگونی” یا “دوران سرنگونی” یا “سرفصل سرنگونی” رهبری عقیدتی-مالی خود داد سخن میدادند، تا ضمن هلوا هلوا کردن مسعودرجوی به نقش تاریخساز خود نیز بعنوان همسنگران تاریخسازبرزگ مهر تائید بگذارند تا نانشان حلال شود. اما بعد از رسوایی این آماده باشهای کذایی و لعن و نفرین شدن توسط مردم ایران، و اعتراضات درونی همچون این قلم و بعضی دیگر جدا شدگان بجایی رسید که جهت خنثی کردن اثرات منفی آن رجوی مسئله را به خنده و جوک بستن به فراخوانهایش در جلسات شورا آنرا به تمسخر میگرفت و به محمد شمس موسیقی دان (که او را بدلیل چاقی و شکم بزرگش در نشستهای درونی “محمد بشکه” مینامید) که همواره تلاش میکند رژیم بگیرد ولی نمیتواند، میگفت،
“من (مسعودرجوی) و محمد مدتهاست میخواهیم رژیم را بگیریم و مرتب اعلام میکنیم امروز یا امسال یا… رژیم را میگیریم ولی پوچ از آب در میآید.”
و خود نیز شیادانه میخندید تا اینگونه جلوی طرح جدی آنرا در شورا توسط معدود عناصر مسئول باقی مانده را بگیرد.
زمانیکه اینگونه شوهای مضحکه در شورا و در درون سازمان به تف سربالایی تبدیل شده بود، مسعود رجوی مجبور شد که این نقش فریب دهندگی و تحمیق کنندگی را به مریم رجوی بسپارد. او نیز طی چندین سال به همین شغل شریف تولید وعرضه “مرحله سرنگونی” یا “فاز سرنگونی” یا “دوران سرنگونی” یا “سرفصل سرنگونی” به بهانه خم شدن ابروی یک سیاستمدار آمریکایی یا اسرائیلی یا عربستانی و یا اروپایی بدون هیچ ربطی به تحولات داخل کشور و مردم ایران مشغول شد ولی با گذشت زمان و افشاگریهای انجام شده بیرونی و اعتراضات درونی که آنرا توهین به شعور شنونده و بطور خاص در تشکیلات میشمردند طوریکه منجر به فرارهای بیشتری نیز از درون تشکیلات میشد. اینکار به عهده آقای محمد سید المحدثین (بهنام) قرار گرفت. جالب اینکه این مسئله حتی مورد اعتراض او نیز قرار گرفت. بهنام به همین دلیل برای مدتی طولانی از تمامی مسئولیتهایش خلع شد و بتازگی با غلط کردم گویی به صحنه باز گشته است. قبلا نیز فرید سلیمانی مشاور مطبوعاتی مسعود رجوی و مسئول مطبوعاتی بخش سیاسی سازمان و تحت مسئول بهنام نیز در اعتراض به همین دروغپردازیهای سیاسی از سازمان جدا شد و امروزه در فرانسه زندگی میکند. اجبارا این روزها مریم رجوی بازتولید “مرحله سرنگونی” یا “فاز سرنگونی” یا “دوران سرنگونی” یا “سرفصل سرنگونی” را از بهنام گرفته و به عهده بهزاد نظیری از اعضای سازمان واگذار کرده اند.
وقاحت فرقه ای
این کال کنفرانس که ظاهرا در اواخر دیماه و نیمه دوم ماه جاری مسیحی برگزار شده است، بهزاد نظیری با وقاحت نوع رجوی میگوید:
“در شروع سال میلادی هستیم بهنام …در آخر سال 2018 یک جمعبدی کردند سال 2018 بعنوان سال قیام نامیدند، سال پیش روی و در واقع اعلام سال جدید میلادی سال 2019 سال آماده باش، سال تحولات بزرگی که در پیش ما دربرابرش باید آماده باشیم و بنابراین الان با شروع این سال وارد دوران همین آماده باش کامل میشویم.”
نباید تعجب کرد، فرقه یعنی همین. توجه دارید که بهزاد تا چه میزان نسبت به شعور شنونده بی توجه و در مورد مطرح نشدن سوال در مورد سرنگونی و آماده باش اعلام شده سال 2018 توسط بهنام را علیرغم اینکه مجبوراست بدان اشاره کند، که چه شد و تکلیف آن چیست، یک راست بدون هیچ توضیحی بسراغ آماده باش و دوران جدیدی در سال 2019 میرود!!!
از آنجا که از دوران سرنگونی 2018 تولیدی جان بولتن نه تنها دیگر خبری نیست بلکه در همان سال که جان بولتن یک سرنگونی 100هزار دلاری قبل از چهل سالگی رژیم را به آنها هدیه کرد، سخنگونی فارسی زبان وزارت خارجه آمریکا زیرآب مریم رجوی و تشکیلاتش را با گفتن اینکه:
“مجاهدین هیچ پایگاهی در ایران ندارند”
زد، بهزاد نظیری مجبور شده است به پوشالهای فضای سیاسی بین المللی چنگ بیندازد وبا توهین به شعور مخاطب خود بگوید:
“همین اتحادیه اروپا به هر حال یک تکانی خورده با همین تحریمهایی که در هشت ژانوایه اعلام کرده هرچند تحریم ناقص و تحریمها از نظر ما آبکی ولی باشه به هر حال اتحادیه اروپاست ولو به اکراه ولی آمده پای تحریم رژیم. ….تحول دیگرسفر وزیر خارجه آمریکا به خاور میانه بوده که از این بعنوان محاصره منطقه ای رژیم اسم برده میشود.”
ذلت و خواری یک آلترناتیو که مدعی است تنها آلترناتیو است، با هزاران کانون شورشی! با هزاران سیاستمدار حامی!! با هزاران هوادار در میان ایرانیان!!! به یک موضعگیریی که حتی خودش نیز اعتراف میکند که آبکی است دخیل بسته و از آن شفا میخواهد. این ذلت و خواری آنقدر تهوع آور است که حتی لایق این نیست که عمق سیاستهای اتحادیه اروپا برای مریم رجوی باز و تشریح شود که البته بهزاد نیز اینها را میداند، ولی در اوج افلاص چاره ای جز این ندارند.
بهزادنظیری اینگونه ادامه میدهد:
“وزیر خارجه آمریکا در صحبتهایش گفته بود: «ما به مردم ایران پیوسته ایم که خواهان آزادی و حسابرسی هستند،…واینکه وقتی امریکا با برخی از دشمنان ملایان هم دستی میکند آنها جلو می آ یند و پیشروی میکنند.» به هرحال نکاتی که از زبان این سیاستمدار بیرون آمد نکات جدیدی است که خواهر مریم هم استقبال کردند!!!. بعد از ایندو تحول، صحبت کنفرانس لهستان در نیمه دوم فوریه در مورد سیاست بی ثبات کننده رژیم در منطقه پیشروست.”
در ادامه جهت غلیظ کردن شرایط، به موضعگیری سخنگوی ریاست جمهوری افغانستان که گفته بود، “بهتر است رژیم بجای مذاکرده با طالبان با مخالفین خود صحبت کند” اشاره میکند. و در ادامه میگوید:
“نه اینکه این صحبت اعتبار سیاسی دارد ولی به هرحال این نوع حرفها بیانگر یک تعادل جدیدی در منطقه است… آخریش فرانسه بود که پرتاب موشکی ناموفق را محکوم کرد، خوب حجم اتفاقات … بیانگر این است که ما در یک دوران جدیدی بسر میبریم و اصلا درست بود که ما قبل از شروع امسال گفتیم که وارد یک دوران آماده باش میشویم.”
شرایط جدید سرنگونی رژیم را متوجه شدید؟! بهزاد نظیری جهت ماست مالی کردن آسمان ریسمان بافتنهای پوچ و بی ارزشش علیرغم اینکه دوبار در طی کال کنفرانس اذعان میکند که تحولات سیاسی مورد اشاره اش هیچ اعتبار سیاسی ندارند، نتیجه گیری میکند که:
“باید متناسب با این اوضاع احوال حضور قوی سیاسی داشته باشیم… شرایط و اوضاع احوال بین المللی ضرورت واکنش در مقابل ما قرار میدهد. میخواهیم تظاهراتی در پاریس!! داشته باشیم….نمیخواهم اینجا یاد آوری کنم چون پشت سرش میشود قیام،! عمق پیداکردن قیام،! فعالیتهای کانونهای شورشی…!! الان نمیخواهم وارد آن بشوم،!!!…حتما شنیدید علی ربیعی عنصر اطلاعاتی شکنجه گر رژیم گفته: «در واقع حدود 160 شهر در دیماه پارسال مشغول این قیام بودند.» ما خودمان 142 شهر گفتیم، …که گویای این است که هم ما خودمان در قضیه دیماه سورپرایز شدیم و هم تحلیلگرهای بین المللی…در واقع همیشه با ید در نظر بگیریم که واقعیت جامعه یک هوا! و چند قدم!! از آنچه ما ارزیابی داریم در ذهنمان، جلوتر است، پس به علت پیوند ما با اعتراض مردممان !!! که انگیزه آمدن ما تو خیابان در هشت فوریه برای تظاهرات کرد.”
استدلالهای بسیار قوی سراسر متناقض و خنده آور را متوجه میشوید؟ که تلاش میکند به هر ترتیب شده مخاطب را به وجود یک شرایط فوق حساس و دوران بسیار پرتلاطم سیاسی و دوران سرنگونی متقاعد کند تا در نهایت او را به کاری که از آنها میخواهد بکشاند.
آیا میتوان از تشکلی که رهبری عقیدتی آن مردم ایران را بخاطر اینکه امام زمان بودن او را به پشیزی نگرفت را مردم الدنگ ایران مینامید که شایسته رهبری تاریخساز او نیستند و جوانان ایرانی دانشجوی معترض در سال 1378 را دانشجویانی که باید پای دیوار گذاشتشان میخواند قبول کرد که اینها برای هماهنگی با آنها میخواهند به میدان بروند؟
بهزاد نظیری که خود بخوبی از ذهنیت مخاطب با خبر است از جمله ذهنیت خودش برای بالا بردن شور مخاطبین در کال کنفرانس و تهیج آنها در آخرین لحظه کال کنفرانس شاهبرگ سیاسی استراتژیک خودش را با یک خبر بسیار مسرت بخش ناشی از اوج استقلال طلبی فرقه رجوی و تکیه آنها به مردم ایران رو میکند تا شاید مخاطب در تظاهرات پاریس در هشت فوریه حضور یابد آنجا که میگوید:
“همین الان خبری رسیده وزارت امورخارجه آمریکا به مردم ایران پیام داده خواسته ها و آرزوهایشان را برای آینده ایران بنویسند… و تاکنون بالای هزار کامنت گرفته است!!!!!!! بنابراین باید فعالانه همین الان وارد شویم.”
سوالات شاید ازهمه ایرانیان خارج کشور
خانم رجوی، سوال اینجاست هرچند آشکاراست که فرقه رجوی در مسیر خودفروشی و خیانت به میهن سر از میانه نئوکانها در آورده است، ولی حداقل نباید در ظاهر هم شده تظاهر کنید که بعنوان رئیس جمهور مقاومت! و رهبری جنبش!! (بعد از بقول ترکی الفیصل مردن مسعودرجوی) با پایه اجتماعی هزاران کانون شورشی!!! رهبری جنبش مردم ایران اگر نه در دست مسعودرجوی که نه صدا دارد نه تصویر ولی مرتب اطلاعیه تولید میکند، حداقل دردست خودتان است ، تا وزارت خارجه آمریکا؟ و اینگونه بدنبال آنها بعنوان بز گله حرکت میکنید.
خانم مریم رجوی، مسعودرجوی هیچگاه به شما یاد نداد که اگر هم وزارت خارجه آمریکا چنین غلطی کرد باید برای حفظ ظاهر هم شده موضع گیری کنید و بگوئید: “آقای پمپئو،هرچند نان و آب ما را میدهید ولی غلط زیادی کردن و دخالت در امور داخلی ایران کردن موقوف؟”
خانم رجوی اگر پمپئو، بدنبال خواسته ها و آرزوهای مردم ایران برای آینده است، ممکن است بفرمائید که شما در کجای معادله قرار میگیرید؟ رابطه شما با پمپئو و خوشحالیتان از آن طوریکه مخاطبین هزاران کانون شورشیتان را نیز جهت خوشحالی و ترغیب به شرکت در تظاهرات 8 فوریه از آن مطلع میکنید چیست؟
خانم رجوی، ممکن است بفرمائید که در تمامی کال کنفرانس چرا هیچ حرفی از فعالیتهای هزاران کانون شورشی نیست؟ چرا هیچ فاکتی، هیچ نوع گزارش از تحولات مربوط فعالیتهای تنها آلترناتیو خود خوانده شما در داخل ایران نیست؟
خانم رجوی، اینکه در هشت فوریه عده ای در پاریس در اعتراض به رژیم چپاولگر آخوندی تظاهرات کنند به خودی خود بسیار مثبت است.
اما آنچه بالاترین نفرت ها را از شما و از تمامی عملکردهای خائنانه وطن فروشانه تان نزد هر ایرانی وطن پرست و مستقل و البته طبق تجربه شخصی این قلم، نزد تمامی مردم ایران که با شاخص های سردارانی همچون مصدق و ستارخان است که در کوچه و خیابان هستند، بر می انگیزد، انجام اینکارتوسط فرقه شما بعنوان کارگذار پمپئو، عربستان و اسرائیل و بعنوان آتش بیار معرکه آنهاست.
نظر این قلم
اما اگر نظر و عقیده این قلم را با شناختی که از این فرقه خطرناک دارم خواسته باشم منعکس کنم. باید بگویم که بهزاد نظیری هم شاید نمیداند که آلت دست مریم رجوی شده است که میخواهد در هماهنگی و اگر نه بدستورمستقیم عربستان و اسرائیل بلکه با غریزه ضد ملی و وابسته گرایانه ضد ایرانی حرکتی هماهنگ و در همبستگی با کنفرانس لهستان و تلاشهای پمپئو، عربستان و اسرائیل و آمریکا در منطقه در مقطع 22 بهمن سالگرد انقلاب که مریم رجوی نامش را شیادانه “همبستگی با مردم ایران” میگذارد به اجرا در آورد. مریم رجوی هیچگاه در هیچ مقطعی در هماهنگی با اعتراضات داخلی مردم ایران چه در مقطع 1378 دانشجویان، چه در 1388 و چه در 1396 هیچ حرکتی انجام نداده است که بماند آنها را بر ضد منافع حقیر قدرت پرستانه خود می انگاشته. یادمان نرفته استکه رجوی چهل سال است میگوید رژیم کنونی با قیام سرنگون نمیشود فقط و فقط بدست ارتش آزادیبخش است که سرنگون میشود. به همین اعتبار تشکیلات رجوی چند دهه است که از نقطه نظر مردم ایران و رابطه اش با خلق سابقا قهران ایران مرده ای بیش نیست. و با این ترفندها فقط خودش را میفریبد تا شاید ارج و قربی نزد اربابانش پیدا کند که شاید این فرقه را در ایران بقدرت برسانند.
داود باقروند ارشد
عضو سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت
22ژانویه 2019
دوم بهمن 1397
آلترناتیوسازیهای استعماری