ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
وضعیت سنجی شصت و یکم: گزارش از ایران در باره نقش رژیم در منطقه (یکی از موضوعهای توافق محرمانه)؟ – بخش اول
٭ رژیم ولایت مطلقه فقیه، در طول عمر خود، بیشترین سود را به اسراييل رساندهاست:
نقل از انقلاب اسلامی
از قبل از انقلاب گروهي به اصطلاح ضديت خود با اسراييل را شعار كار خود قرار داده و هر از چندي در دشمني با اسراييل سخن گفته و بيانيه صادر میكردند و گاهي اوقات عنوان میكردند كه ميخواهند براي جنگيدن با اسراييل به مصر يا لبنان و سوريه و… بروند و با اسراييليان وارد جنگ شوند و آن كشور را نابود سازند.
انقلاب ايران كه پيروز شد ادامه دهندگان همان راه يعني خميني و يارانش كه قدرت را بعد از كودتاي سال 60 به طور مطلق در دست گرفته بودند به جاي پايان بخشیدن سريع به جنگ با عراق، همزمان مدعي حمله به اسراييل و آزادي لبنان بعد از فتح عراق شدند.
با نگاهي به عملكرد خميني و بعد از او، سيد علي خامنهاي در طول سالهاي بعد از انقلاب به خوبي میتوان از كمكهايي كه اين گروه به سود اسراييل کردهاست، آگاه شد:
● جنگ ايران وعراق- ورود به جنگي فرسايشي با كشور عراق، به دليل نياز شدید خميني و دستياران او، همچنين سپاه پاسداران، به هرچه طولانیتر کردن جنگ.
در اين بين، اين اسراييل بود كه همانند انگليس و امريكا و برخي ديگر از كشورهاي منطقه از اين جنگ نهايت استفاده را برد. زيرا دو ارتش قدرتمند منطقه وارد جنگي شدند كه تنها به كشتار و تخريب هر دو كشور انجاميد و به سود اسراييل شد . میدانیم که آلن کلارک، وزیر دفاع اسبق انگلستان نیز گفته بود: جنگ در سود انگلستان و غرب بود اسباب ایجاد و ادامهاش را فراهم کردیم.
اما حمله عراق به ایران، فرصتی به خمینی و دستیاران او برای برقرارکردن رابطه محرمانه با اسرائیل و از طریق اسرائیل با امریکا داد، معامله بر سر گروگانها (اکتبر سورپرایز) که دنباله آن، واسطهگری اسرائیل در خرید اسلحه بود (ایران گیت)، دو افتضاح بینالمللی بودند که حاصل روابط پنهانی با اسرائیل بودند.
● يكي از دلايل عمده طولاني شدن جنگ نياز خميني و ساير روحانيون دستیار او، قدرت گيري سپاه پاسداران و تضعیف ارتش بود وگرنه اين جنگ قرار بود سال شصت به پايان برسد. انديشه دخالت در كشورهاي منطقه و غير منطقه، آنچنان درعملكرد خميني و ياران او روشن بود كه همواره سخن از نابودي سران كشورهاي عربستان ، كويت ، مصر، مراكش، عراق، اردن و… میگفتند و مدعي بودند با صدور انقلاب، آن كشورها را از ستم سران آنها آزاد خواهند ساخت. به تبعيت از سخنان خميني، سرداران سپاه نيز اقدام به تشكيل سپاه قدس و بخشي دیگر در سپاه برای صدور انقلاب کردند.
بعد از آزادي خرمشهر، خميني به اين فكر افتاد كه از طريق عراق به لبنان برود و قدس را آزاد كند. آن زمان، فکر بوجودآوردن «کمربند سبز» یا اتحادی از ایران و عراق و سوریه و لبنان، تحت رهبری او، در او القاء شده بود. بیهوده نبود که
– خمینی 3 هفته پس از بازپسگیری خرمشهر گفت: «ما بايد از راه شكست دادن عراق به لبنان برويم. ما ميخواهيم كه قدس را نجات بدهيم. لكن بدون نجات كشور عراق از اين حزب منحوس [بعث عراق] نمیتوانيم. مقدمه اينكه لبنان را نجات بدهيم، اين است كه عراق را نجات بدهيم.
– هنگامي كه ايران در خرمشهر به پيروزي رسيد، خميني به جاي پايان دادن به جنگ و كمك به لبناني كه مورد حمله اسراييل قرار گرفته بود، به اين ميانديشيد كه با شكست عراق كه يكي از دشمنان اسراييل بود به لبنان برود و نشد. ميليونها مسلمان در اين جنگ خانمانسوز هشت ساله كه، هيچ برندهاي به جز اسراييل نداشت، كشته شدند.
● بعد از فوت خميني سيد علي خامنهاي در پي گسترش دخالت طلبی در سرزمين هاي اسلامي ، سخن از هلال شيعي به ميان آورد. و
– سردار محمد علي جعفري فرمانده سپاه پاسداران گفت: «…اگر صدور تفکر مقاومت از انقلاب اسلامی به عراق، سوریه و لبنان صورت نمیگرفت امروز سرنوشت این کشورها معلوم نبود، چه میشد؛ اگر این تفکر نبود انقلاب یمن به پیروزی نمیرسید… معارضان را در سوریه مسلح کردند تا نظام حاکم بر سوریه را که در مسیر انقلاب اسلامی و در خط مقدم جبهه اسلامی بود ساقط کنند، اما نتیجه آن، تشکیل نیروی مردمی مسلح ۱۰۰هزار نفره طرفدار جمهوری اسلامی ایران بود که در این کشور سازماندهی شدهاند. مهمتر از آن، دلهای مردم سوریه بود که امروز با ایران و جمهوری اسلامی یکی شده است … خدعههای دشمنان بهبرکت خون شهدا با نصرت خداوند و خدعه الهی خنثی شده و نتیجه آن یکی شدن دلهای مردم عراق و ایران شدهاست. وحدت و همدلی بین ملتهای عراق، سوریه، یمن و دیگر کشورهای منطقه با ایران محقق شدهاست و این مهم را تنها ادامه حرکت در راه خدا محقق کردهاست».
به راستي منظور سردار جعفري از پيروزي كشورهايي مانند عراق، لبنان ، سوريه و يمن چيست و آنها چه سرنوشتی را یافتهاند؟ به سود اسرائیل، سوریه با خاک یکسان شده و یمن در آتش جنگ میسوزد و یک سوم عراق در دست داعش است و در تظاهرات بغداد، شعارمرگ بر ایران سر میدهند. «هلال شیعه»، که نخست در خمینی القاء شد و سپس خامنهای متحقق کردن آنرا، هدف خود کرد، دستآویز سعودیها و اسرائیلیها نیز شد و آنها به پشت گرمی امریکا و اروپا، این کشورها را ویران و قدرت اسرائیل را در منطقه، بلامنازع کردند. اما حاصل آن برای ایران، غیر از هزینه جانی و مالی سخت سنگین، ایناست:
1. خامنهای نیاز به بمب اتمی داشت بعنوان پشتوانه «هلال شیعه» که تشکیل شدن آن را قطعی میدانست. برنامه اتمی را پنهانی به اجرا گذاشت و برنامه لو رفت و بحرانی را ببار آورد که تا بخواهی زیان اقتصادی به کشور وارد کرد. سرانجام نیز خامنهای ناگزیر شد به توافق وین که ایران را تحت قیمومت بیگانگان قرار میدهد، تن دردهد.
2. در منطقه، جبههای برضد ایران تشکیل بگردد. هم اکنون ایران از چهار سو تهدید میشود.
3. 8 منبع نفت و گاز مشاع را کشورهای حوزه خلیج فارس میبرند و میخورند. در همانحال تأسیسات صنعت نفت ایران مستهلک شده و بخاطر تحریمها ایران نتوانستهاست آنها را نو کند.
4. ایران در تمامی جنگهای عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن درگیر است. و این درگیری است که موضوع توافق محرمانه شدهاست.
5. «ایران» نمیتواند در متوقف کردن جنگها و استقرار صلح نقشی را ایفاء کند و محکوم است در جنگ به خود نقش بدهد، پس ناگزیر است به مداخله نظامی، تحت مهار امریکا، تن در دهد. نمیتواند زیرا بنمایه اصل ولایت مطلقه فقیه اعمال زور است. خامنهای معتقد به «النصر بالرعب» است و نظریه ساز خشونتگری، مصباح یزدی، خشونت را سرشت انسان میداند و مدعی است خداوند ناچار بود چنین موجودی را خلق کند! او نیز «حرکت قسری» را واجب میداند. او و خامنهای، برخلاف نصوص قرآنی، قائل به جنگ ابتدائی هستند. این طرز فکر، ایران را از ایفای نقشی جز آتش بیار جنگ شدن باز میدارد. بخصوص که به جنگ در بیرون از مرزها برای ولایت مطلقه بر مردم ایران نیز نیاز مبرم دارد.
از آنجا که ولایت مطلقه فقیه جز در بکاربردن زور، کاربرد ندارد و بخاطر تضادش با حقوقی که انسان دارد، نمیتواند هم داشته باشد، معلولیت طرزفکر، در موضعگیریهای خامنهای و دستیاران او، بوضوح، نمایان میشود:
● سردار محمد رضا نقدي-در پيامي به مناسبت روز جمهوری اسلامی – گفتهاست: «…در پرتو رهبری الهی امام خامنهای همانگونه که امام خمینی فرموده بود، اسلام سنگرهای کلیدی جهان را یکی پس ازدیگری فتح میکند و جهان اسلام هر روز به تحقق وصیت امام خمینی که فرمود:«بسوی یک حکومت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل پیش روید» نزدیکتر میشود، امروز دیگر این یک شعار و تنها یک آرزو نیست، این وصیت اکنون واقعیتی انکارناپذیر و در حال تحقق است که ظهور آنرا درتحولات عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و… میتوان بوضوح مشاهده کرد. سیاست های حکیمانه و تدابیر الهی امام خامنهای سیاستهای استعماری و استثمارگرانه استکبار را به بنبست کشانده است و کار را به جایی رسانده که تنها راه حسابگرانه و امکانپذیر برای شیطان بزرگ تسلیم برابر جمهوری اسلامی است».
• سردار محمد مطهري، جانشین فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان گفتهاست: «…تفکر انقلاب اسلامی که خواسته امام خمینی (ره) بود به تمام دنیا صادر شده و امروز بیداری اسلامی از برکات دوران دفاع مقدس است. شکلگیری بسیج در کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن، فلسطین و … ناشی از صدور تفکر انقلاب اسلامی به جهان به ویژه جهان اسلام است».
٭ سرنوشت لبنان و سوریه، دو کشور از كشورهاي پيروز! از نظر سرداران افراطي:
در وضعيت فعلي بر خلاف شعارهايي كه برخي از سرداران و وليفقيه مطرح میكنند، از درون کشور که به وضعیت منطقه مینگریم، میبینیم: هيچ آينده روشني برای كشورهايي كه گویا «مستقل و آزاد شدهاند»، مشاهده نمیشود. برعكس، كشورهايي كه خامنهای و سردارانش آنها را تحت نفوذ «ایران» میخوانند، از جمله كشورهايي هستند كه جنگ داخلي و جنايت و كشتار و فقر و فساد در آنها بيداد میكند. عراق و سوریه و فلسطین و یمن ویرانههائی شدهاند که، در آنها، قدرتهای خارجی، با پادرمیانی گروههای مسلح و مجاز به وحشیانهترین جنایتها، جنگ میکنند. باز وقتی از درون ایران به این کشورها مینگریم و شعار رژیم را که همه روز تکرار میشود، میشنویم، دیگر تردید نمیکنیم که رژیم برای حفظ خود، یکی از عوامل جنگ مزمن در کشورهای اطراف ایران است تا بتواند مدعی شود که «ایران جزیره ثبات» و «کشور امن منطقه است». با توجه به ترسی که در مردم القاء شدهاست، – ترس تبدیل شدن ایران به افغانستان و عراق و سوریه و یمن- در مییابیم که رژیم، علاوه بر طرزفکر ولایت مطلقه فقیه، به خاطر اینکه بقای خود را «اوجب واجبات» میداند، ادامه جنگ مرگبار و ویرانگر در کشورهای اطراف ایران را شرط ادامه حیات خود میداند. وضعیت کشورهای منطقه و نقش ایران در آن، گویااست:
● صدور انقلاب به لبنان – لبنان به دليل داشتن یک اکثریت شيعه، از پیش از انقلاب، در سیاست منطقهای رژیم از تقدم برخوردار بود. اما با پيروزي انقلاب و کشته شدن امام موسي صدر، خميني و جانشين او با هزينههاي فراوان، دست به ایجاد یک نیروی مسلح در لبنان زدند. تا که یک نیروی مسلح برای تصدی جنگ های موضعی و ترورها در اختیار داشته باشند.
با تشكيل حزبالله اين كشور گرفتار وضعيتي شد كه اینک درآناست. هماکنون رئیس جمهوری ندارد. حکومتش ناتوان و تظاهرات مداوم در بیروت و شهرهای دیگر خواهان استعفای این حکومت نیم بند هستند. هم شیعهها و هم سنیها و هم مسیحیها مسلح هستند. و حزبالله گرفتار جنگ در سوریه است. رژیم وسیله کار غرب و اسرائیل است. چراکه طرح غرب برای سوریه و لبنان، تجزیه است. چنانکه وقتی مسیحیان لبنان به این طرح اعتراض کردند، سارکوزی، رئیس جمهوری پیشین فرانسه، به آنها گفته بود: مسیحیهای منطقه چرا به اروپا مهاجرت نکنند؟
● در سوريه، دولت سعودی و دولت ترکیه مسلح کننده نخستین مخالفان رژیم اسد و واردکننده گروههای مسلح به این کشور بودند. دربرابر، روسیه و ایران از رژیم بشار اسد حمایت کردند و میکنند. رژیم ولایت فقیه، هم نفت و هم پول میدهد و هم نیرو در سوریه دارد و هم حزبالله را وارد جنگ سوریه کردهاست. سردار جعفری مدعی است «یک نیروی 100هزارنفری مسلح طرفدار جمهوری اسلامی در سوریه تشکیل شدهاست. اما حقیقت اینست که بخش بزرگی از سوریه در تصرف داعش است و مأموریت داعش، در کنار جنایتهای بیحساب، بدون تاریخ کردن سوریه و عراق است. ویران کردن آثار تاریخی، عاری کردن سرزمینهای داعش زده از تاریخ است. بدیهی است این تاریخ زدائی پاک کردن وجدان تاریخی مردم این کشورها را به دنبال میآورد و حاصل آن، تجزیه عملی و تبدیل شدن منطقه به قلمرو وسیع تحت سلطه اسرائیل، بدون توانائی مقاومت است.در حال حاضر، سوریه ویرانهای است که عملا به 6 منطقه تجزیه شدهاست: منطقه تحت تصرف اسرائیل و منطقه تحت مهار رژیم اسد و منطقه تحت مهار داعش و منطقه تحت مهار النصرة و منطقه تحت مهار گروههای مسلح تحت حمایت غرب و منطقه کرد نشین.
٭ علت ایجاد سپاه قدس و استفاده از حزبالله لبنان بمثابه آلت فعل:
● در مورد استفاده ابزاري از حزبالله، سليمي نمين از اعضاي اوليه دفتر سياسي سپاه پاسداران، ميگويد: «…در مورد مساله حزبالله، ایشان (منظور هاشمي رفسنجاني) بهتر از همه میدانند که آن زمان چه کسی مایل به استفاده ابزاری از حزبالله بود که البته جلویش گرفته شد. نیاز به پوشش و بهانه، در قضیه مک فارلین و ارتباط با آمریکا باعث ابزار قرار دادن حزبالله توسط ایشان بود. در قضیه گروگان گیریِ حزبالله در لبنان، ایشان از حزبالله استفاده ابزاری کرد و بعد هم خود را به عنوان میانجی وارد کرد تا بتواند مستقیم با آمریکاییها ارتباط بگیرد که البته این قضیه یعنی (آمدن هیأت) مک فارلین (به ایران) لو رفت. به هر حال امروز حزبالله خودش مستقلا دارد عمل میکند و مورد اعتماد مردم لبنان و جریان مقاومت در منطقه است. اگر سیاست ابزاریای که آقای هاشمی آن زمان دنبال میکرد و اسمش را میگذارد عملگرایی، امروز دنبال میشد شاهد قدرت امروز حزبالله نبودیم»
در اين رابطه بهتر ديديم كه به علت و زمان حضور سپاه پاسداران و تشكيل نيروي قدس، مختصرا اشاره نماييم: ساختار معاونت اطلاعات سپاه در دوران رياست سردار احمد وحيدي كه در غياب محسن رضايي و رضا سيفاللهي و كاظم كاظمي رياست آن را بر عهده داشت، عبارت بود از:
بخش اطلاعات عراق، اطلاعات خليج فارس و كشورهای عربی، بخش لبنان، بخش افريقا، بخش عمليات ويژه و تشكيلات اداری خاص. با به دستگيري اطلاعات داخلي و خارجي توسط وزارت تازه تاسيس شده یعنی واواک، معاونت اطلاعات سپاه به ركود دچار شد. براي خروج از آن دو رويكرد را اختيار كرد:
1. اول پيگيری حمايت از نهضتها و جنبشهای آزاديبخش اسلامی
2. دوم ايجاد جريان جنگهای نامنظم.
در خصوص رويكرد اول، معاونت اطلاعات سپاه بسرعت به تقويت نيروهای خود در لبنان و سوريه پرداخت و تلاش كرد تا در كشورهای همجوار جای خالی واحد نهضتهای سابق كه قبلا حوزه فعاليت گروه محمد منتظری بود را پر كند. با توجه به درگيريهای وسيع اسرائيل در جنوب لبنان، تقويت حزبالله باموفقيت چشمگيری روبرو شد. در اين مرحله، بخش لبنان معاونت اطلاعات سپاه موفق شد اولين پايگاههای آموزش نظامی خود را در لبنان داير كرده و پايگاههای محكمی را در سوريه ايجاد كند.
از سوی ديگر، بالارفتن ميزان تاثيرگذاری حزبالله در مناقشه درونی لبنان و نيز استقامت آنان در جنوب لبنان در برابر اسرائيل مشروعيت خاصی را برای اين حزب ايجاد كرد. حزبالله از اين پس با حمايتهای مالی، نظامی واطلاعاتی معاونت اطلاعات سپاه جای خود را درعرصه مناقشات سياسی ونظامی لبنان بازكرد. جريان گروگانگيری چند تن از اتباع آمريكايی و فرانسوی توسط حزبالله و نيز منافعی كه ايران در اين ميان از نظر سياسی و نظامي بدست آورد، الويت ويژهای را برای حزبالله و معاونت اطلاعات سپاه موجب شد.
با نهايی شدن سازماندهی حزبالله لبنان، شورايی بنام شورای قرار ( شورای تصميم گيری) در آن ايجاد شد كه يكی از اعضای آن فرمانده قوای سپاه در لبنان بود كه توسط معاونت اطلاعات سپاه منصوب میشد. وظيفه اين فرد فرماندهی نيروهای سپاه در لبنان و نيز نظارت بر تصميم گيریهای متخذه در حزبالله لبنان بود.
دومين رويكرد جديد اطلاعاتی معاونت اطلاعات سپاه، ايجاد جريان جنگهای نامنظم اطلاعاتی است كه با توجه به شدت گرفتن جنگ، هيچ نهادی بصورت سازماندهی شده متولی آن نبودهاست. در چنين شرايطی فرماندهی اطلاعات سپاه با بكارگيری برخی از فرماندهان لشگرهای عملياتی سپاه مانند علی فضلی در اواخر سال ١٣٦٣تلاش كرد تا يك قرارگاه جنگهای نامنظم با گرايش اطلاعات و ايجاد حلقههای جمع آوری اطلاعات در درون خاك عراق تاسيس كند.
هر چند در همان ابتدای كار به علت اختلاف ديدگاه ميان فرماندهان اطلاعات و نيروهای رزمی در مورد ساختار، ماموريت و كيفيت اين قرارگاه اختلافاتی بروز كرد و موجب خروج فضلی و ديگر اطرافيان وی از معاونت اطلاعات شد، اما نتيجه اين تلاش، قرارگاه رمضان است كه مركزيت جنگهای نامنظم اطلاعاتی سپاه محسوب میشود و بعدها به يكی از مهمترين قرارگاههای اطلاعاتی و عملياتی سپاه در كل جنگ تبديل شد.
اين قرارگاه در شهر كرمانشاه بتدريج جای خود را به عنوان اولين تجربه موفق جنگهای نامنظم بازمیكند و با گسترش آن بتدريج معاونت اطلاعات بخش اعظم نفوذ خود را بر آن از دست میدهد. بعدها اين قرارگاه نيز مانند ديگر قرارگاههای سپاه تحت امر مستقيم فرماندهی كل سپاه قرار میگيرد. از فرماندهان اصلی اين قرارگاه میتوان به محمد باقر ذوالقدر و نيز محمد نقدی (شمس) اشاره كرد. لشگر ده بدر كه متشكل از معاودين عراقی است نيز تحت امر همين قرارگاه قرار دارد.
بنابراين، در اين دوره اطلاعات سپاه تمام توان خود را صرف اطلاعات عراق، قرارگاه رمضان و نهضتهای اسلامی در بيرون از ايران میكند. مسئله اطلاعات عراق با شدت گرفتن اختلاف ميان واواک و معاونت اطلاعات سپاه بصورت فرماندهی جداگانهای در میآید و مسئوليت آن به علی آقامحمدی نماينده سابق مجلس و قائم مقام فعلی صدا و سيمای جمهوری اسلامی سپرده میشود.
در اين دوره، يك واقعه بصورت مجرد نقش اطلاعات سپاه را برجسته میكند و آن مسئله آمدن هیأتی به ریاست مك فارلين به تهران است. با تمايلهاشمی رفسنجانی برای خارج كردن آمريكا از موضع خود در باب جنگ ایران و عراق،(جنگ بدون برنده ميان ايران و عراق) باب مذاكرات با آمريكا از 5 کانال گشوده میشود. اما اينبار، ماموريت رسيدگی به اين پرونده به جای واواک كه مسئول اطلاعات خارجی است، به اطلاعات سپاه سپرده میشود.
قائممقام معاونت اطلاعات در اين زمان فريدون وردینژاد است كه بعدها به علت خدماتش در جريان سفر هیأت مك فارلين به ایران و ترور قاسملو و فاضل رسول و قادری، به رياست خبرگزاری جمهوری اسلامی و نيز سفارت ايران در چين میرسد. كنترل عمليات ورود هیأت مك فارلين به ايران زير نظر وی و در حوزه عمل بخش ويژه معاونت اطلاعات سپاه قرار داده میشود. اطلاعات سپاه، به دليل فعال شدن وسيع واواک در خارج کشور، مدتها بود که فعاليت چندانی نداشت.
• جهت مشخص شدن فرماندهان و نيروهاي قرارگاه رمضان كه بعدها مسئوليت هاي مهمي را در اختيار گرفتند بهتر ديديم كه اسامي آنهايي را كه معلوم شده است را بياوريم :محمدباقر ذوالقدر، غلامحسين بشردوست، احمدي مقدم، محمود احمدي نژاد، محمد رمضاني، علي فضلي ، محمد جوادي ، علي آقا محمدي، طه طاهري، حسين الله كرم .
در نوبت دیگر، تشکیل سپاه قدس و مداخله رژیم در جنگ های منطقه و موقعیت کنونی آن در این کشورها را دنبال میکنیم.