ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
روزنامه های امروز صبح تهران، سه شنبه ۲۶ بهمن در عکس های صفحه اول خود از بهمن برفی در شمال کشور، غبار و بحران در خوزستان و جنوب کشور، و جایزه گرمی کیهان کلهر نوشته اند.
ادامه موافقت و مخالفت با طرح محمد خاتمی برای آشتی ملی به عنوان تدبیری در برابر فشارهای تازه دولت آمریکا و تهدیدهای بیشتر آن کشور، از جمله دیگر مطالب این روزنامه هاست که با توضیح وزارت خارجه آشکار شده است که برخلاف آن چه دیروز مدیر روزنامه کیهان نوشت قراردادهای اقتصادی ایران و سوئد در خانه سفیر آن کشور در تهران امضا نشده بلکه آن جا یک میهمانی از سوی بخش خصوصی بوده است.
آشتی ملی، یک ضرورت
غلامعلی جعفرزاده در سرمقاله روزنامه ایراننوشته: انکار وجود شکاف و نیاز به آشتی ملی چارهساز نیست. مخاطب این نکته نیز صرفاً برخی اهالی رسانه نیستند که تصور میکنند با حل شدناختلافات دکان اتهام و افترایشان به این حزب و آن جریان تخته میشود، بلکه توقع میرود مسئولان نیز با درک تأثیر مخرب مجرمخوانیها و اتهامزنیهای رایج در فضای سیاسی کشور، اقدام لازم برای مهار این پدیده مذموم را به عمل آورند. آنچه دشمنان این کشور و نظام را خرسند میسازد در درجه اول وجود شکاف و اختلاف در درون ایران است.
به نوشته این نماینده مجلس: شرط پیشبرد «آشتی ملی»، عدول نسبی همه گروهها و جریانها از بخشی از مطالباتشان است، اما در مقابل روح تازهای که این آشتی به جامعه بخشیده و شادابی و نشاطی که ایجاد خواهد کرد، قابل وصف نیست. مردم واقعاً از این دعواهای بی حاصل منزجرند؛ دعواهایی که نقش ترمز انقلاب را تاکنون بازی کرده و هیچ سودی نداشته است. ایرانی، ایرانی است و کشورش را دوست دارد و تمایل دارند اختلافات داخلی را خودشان با همدیگر حل کنند و اجازه دخالت به هیچ بیگانهای را نمیدهند.
در دنباله مقاله روزنامه دولت آمده: تحقق «آشتی ملی» به مسئولیتپذیری اجتماعی آحاد مردم نیز نیازمند است. ترغیب مسئولان و سیاستمداران از هر جریان فکری برای حرکت در این راه نیازمند آن است که احزاب و نهادهای مردمی با پیگیریهای خود، آشتی ملی را به مطالبهای عمومی تبدیل کنند. مردم نباید در برابر تعمیق یافتن این شکافها بیتفاوت بایستند.
علیرضا صدقی در سرمقاله ابتکار با اشاره به ادبیات خاص رئیس دولت نهم و دهم ـکه خود بازی زبانی تازهای را در ادبیات سیاسی ایران وارد کرده به مخالفت جریان راست با این فکر پرداخته و به ویژه به سخن محمدرضا باهنر نایب رییس پیشین مجلس که در کسوت یکی از «تئوریسینهای جریان راست مدرن ایران» در اظهار نظری اعلام کرده بود که «مقصود اصلاحطلبان از آشتی ملی بین چه کسانی است؟ آشتی بین قاضی و مجرم معنا ندارد. اگر مجرم پشیمان است، باید به جرمش اقرار کند.»
به نظر نویسنده مقاله: این ادبیات و استفاده از واژهای چون «مجرم» برای یک جریان اصیل سیاسی، بیش و پیش از هر چیز نشان میدهد که در ذهن محمدرضا باهنر و شاید کثیری از همفکران او، اصلاحطلبان در مقام «مجرم» و جریان راست در قامت «قاضی» تعریف میشوند و این تعریف امکان هر نوع رقابت سیاسی سالم و اثربخش را از این گروهها سلب میکند. حال آن که صحنه رقابت سیاسی، صحنه حضور «مجرم» و «قاضی» نیست.
سرمقاله ابتکار به این جا رسیده که: به نظر میرسد باهنر و جریان همسو با او، سعی دارند تا صحنه سیاست ایران را به سمت نوعی از تکقطبی هدایت کنند. آنگونه که خود به عنوان یک جریان سیاسی در مقام «قضاوت» بنشینند و رقبای خود را «مجرم» بنامند. نزدیکی این موضعگیریها با زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، حکایت از آن دارد که اصلاحطلبان مسیر سختی را پیش رو خواهند داشت.
آشتی برای چی؟
عباس حاجی نجاری در سرمقاله روزنامه جوان نوشته: بهرهگيري از واژه آشتي ملي براي جوامعي معنا مييابد كه دچار بحرانهاي درونساختاري و شكافهاي عميق سياسي و قومي باشند ولي استفاده از آن براي بازگشت بخشي محدود از عناصر يك طيف سياسي به قدرت، محلي از اعراب ندارد، چراكه فعالان اين طيف سياسي هيچ گاه از قدرت به دور نبوده و همين روزها كه دم از آشتي ملي ميزنند، قوه مجريه و بخش عمدهاي از قوه مقننه را در اختيار دارند و اگر در برخي از عرصهها نظير مجلس نهم حضور گسترده نداشتند، تنها و تنها به علت اختلافات دروني خود آنها در زمينه تحريم و يا عدم تحريم بود.
به نظر روزنامه سپاه پاسداران: آنچه باعث محروميت برخي از عناصر اين جريان براي كسب مقامات عالي و يا احياناً برخي از محدوديتها شده است، نقش مؤثر آنها در فتنه بعد از انتخابات ۸۸ رياست جمهوري است، وگرنه قبل از آن هم در اركان قدرت حضور داشتند و هيچ محدوديتي نيز براي تحركات سياسي نداشتند و دليل بارز آن نيز تأييد صلاحيت افرادي نظير ميرحسين موسوي يا كروبي براي نامزدي رياست جمهوري است و حتي موضوع حصر نيز به ايفاي نقش آنها در هدايت آشوبگرانه ماههاي بعد از انتخابات ارتباطي پيدا نميكند بلکه مربوط به زماني است كه در راستاي راهبرد بيگانگان تلاش براي ايجاد يك بحران داخلي در كشور نظير بحران سوريه را داشتند.
جوان به این جا رسیده که: مطالبه اصلي نظام از محدود عوامل اين طيف به رغم هزينه سنگيني كه در جريان فتنه بر نظام تحميل كرده بودند اين بود كه همانگونه كه در جلسات خصوصي بر سلامت انتخابات تأكيد داشته و تقلب را نفي ميكردند، به صورت عيان و آشكار نيز براي مردم بيان كنند يا آنجا كه در اجتماعات آنها شعار عليه نظام داده ميشد آنها با اين تحركات ساختارشكنانه مرزبندي كنند كه هنوز هم اين امر اتفاق نيفتاده است.
خوابیده روی دریای ثروت
ژوبین صفاری در ابتکار نوشته: روی نفت و گاز خوابیده است اما انواع و اقسام مشکلات اقتصادی را دارد. خوزستان، این سرزمین دل خون که جز قهر طبیعت، در تمام سال های پس از جنگ دیده نشد و امروز اشتغال و اقتصاد آن در شرایط خوبی قرار ندارد. استانی که ۸ سال زیر هجوم آتش دشمن ماند تا امروز همه ایران آسوده از کامل بودن گربه اش به تمامیت آن ببالد. باورش اما سخت است که هنوز با گذشت ۲۷ سال از پایان جنگ هنوز هم حال اقتصاد و اشتغال آن خوب نیست.
به نوشته این گزارش: باورش سخت است که علیرغم قابلیت های فراوان در کشاورزی، گردشگری و حمل و نقل دریایی هنوز هم نمی توان این استان را ثروتمند نامید. خوزستان این روزها بحران زده است. فقر و گرسنگی، بیکاری، تبعیض ، عدم امنیت کافی، مشکلات آب آشامیدنی و معضلات فاضلاب، مشکلات سوخت، تنش و تضادهای طبقاتی، تفرقههای قومی، مسائل حاشیه نشینی، آثارو تبعات بهجامانده از جنگ تحمیلی از مشکلات است که این استان از آنها رنج میبرد. نام شهرهای آن آبادان و خرمشهر است و تنها یک نام از آن ها باقی است و نه آبادی و خرمی که روزی داشته اند.
ابتکار نوشته: وضعیت این استان مانند سایر استان های مشابه از نامساعد بودن گذشته است و با این روند روزهای بدتری را پیش روی خود می بیند.
غیبت رسانه ملی
ولی الله شجاع پوریان در سرمقاله همدلی نوشته: متاسفانه رسانه ملی نیز در انعکاس مطالبات و مشکلات استان خوزستان عملکرد خوبی از خود برجای نگذاشته است. حادثه پلاسکو در قلب پایتخت گرچه مهم بود و با جهتگیری از سوی رسانه ملی پوشش داده شد، اما بحران این روزهای اهواز و سایر شهرهای استان خوزستان انگار برای مدیران رسانه ملی اهمیت چندانی ندارد و به جز اطلاعرسانی جزئی آن هم برای زیر سوال بردن عملکرد دولت، اقدامی اساسی از سوی این رسانه صورت نگرفته است. عدم رعایت عدالت جغرافیایی در کنار جانبداری سیاسی روزبهروز بر جدایی مردم و رسانه ملی دامن میزند و گویی سازمان صداوسیما هیچ تمایلی برای عبرت آموختن از رفتارهای خطی گذشته خود ندارد و نمیتواند از آن فاصله بگیرد.
به نوشته این مقاله: شهروندان خوزستانی که در روزهای مختلف شاهد امدادرسانی کشور ایران به شهروندان سایر کشورها یا تلاش شهرداری تهران برای آبادانی شهرهای مذهبی عراق هستند، به طور قطع چشم انتظار دریافت کمک و مساعدت جدی از نهادهای داخلی هستند. فارغ از پلاسکوی تهران، سیل سیستان و بلوچستان و ریزگردهای آلاینده و قطعی برق در خوزستان، تقویت مدیریت بحران در کشور یک نیاز ضروری و حتمی است.
در هر اتفاق و رویدادی در گوشه و کنار کشور ضعف مدیریت بحران به شدت به چشم میآید و گویی مسئولان مدیریت بحران درک صحیح و واقعبینانهای از بحران و نحوه مقابله با آن ندارند.
جای خالی رییس جمهور
فرشيد اسحاقي در گزارشی در قانون نوشته: خدا رو شكر كه «جهان آرا» نيست و اين روزهاي «غمبار» خوزستان را نمي بيند! روزهايي كه مردمان غيور و صبور خطه نخلستان، در بي تدبيري مسئولان، نه آبي دارند و نه برقي، نه پول نفتشان خرجشان مي شود و نه كسي به فريادشان مي رسد. خدا رو شكر كه «جهان آرا» نيست؛ كه اگر بود و آزادي خرمشهر را مي ديد و بعد از سه دهه از پايان جنگ، هنوز بي مهري به خوزستان را مي ديد، بسي افسوس مي خورد.
خدا را شكر كه «جهانآرا» نيست تا ببيند مردمان خوزستان، كه خاكشان گوهر كمياب است، خود در خم بي تدبيري مسئولان گرفتارند. مردمان شهرهاي خوزستان، روزها، هفته ها و ماههاست درگير مشكلاتي هستند كه حل آن، در اولويت و تدبير دولت نيست كه اگر بود، اكنون كه مردمان خوزستان، در رگبار مصيبت آب و خاك، زندگيشان مختل شده، دست كم رييس جمهور و دولتش، ساعتي را به اين استان ميرفتند و مي ديدند كه زندگي اين روزهاي خوزستان، از زندگي روزهاي جنگ، سختتر شده است.
خدا را شكر كه «جهانآرا» نيست تاببيند، براي حادثه اي در پايتخت، بسياري به صف ميشوند تا براي عكس گرفتن هم شده، حضور لحظه اي داشته باشند اما براي حوادث پي درپي خوزستان و زندگي پرغبار مردمانش حركتي نشود. حال اين روزهاي خوزستان، بسيار اسف بار تر از آن است كه بتوان در چند خط گزارش، آن را توصيف كرد اما خوب است كه وزراي پايتخت نشين، در جواب هشت سالي كه مردم خطه نخلستان، از همه چي گذشتند كه امروز هيچي نداشته باشند، آستين بالا بزنند.
برف نو حیا کن
پدرام ابراهيمى در صفحه طنز بی قانون نوشته: نزول رحمت در کشور ما مراحلی داره که کم کم به سنت تبدیل شده. مرحله اول، تبدیل شدن شهر و روستای مورد نظر یا کل کشور به مواد اولیه بیسکوییت ساقه طلاییه. طوری میشه که میری مراسم تدفین یکی از آشنایان، بعد میبینی دختر مرحوم داره خودش رو میکشه و ضجه میزنه ولی از اشک خبری نیست.
طنز بی قانون چنین ادامه می یابد: بعد کلیه مسئولان میان تلویزیون و از تموم شدن ذخایر و سفرههای رو و زیر زمین خبر میدن و حتی یهو توی سریال معمای شاه، چنین دیالوگی میشنویم: تیمسار وطنفروش رو به شاه: «احسنت اعلیحضرت! این تصمیم زیستمحیطی شما که مستقیما از سفارت آمریکا دریافت کردید، یقینا چهل سال بعد باعث بیآبی مملکت میشه. احسنت قربان!» و شاه جواب میده: «خوشحالیم که تونستیم یک خیانت دیگه رِ به این آب و خاک کنیم. اون وافورو بردار بیار!»
به نوشته این طنزنویس: مرحله بعد اینه که بر اثر تلاشهای شبانهروزی مسئولان خدمتگزار و صدا و سیما، برف و بارون مشروحی به اقصی نقاط کشور نازل میشه. در این مرحله است که سفرههای زیرزمینی در ایسنتاگرام به حدی پر و مملو میشن که کم میمونه تتلو پست بذاره: «داداش یه کم به فکر ما خوانندههای زیرزمینی باشید. من دارم با لباس غواصی تو استودیوی شخصیم تردد میکنم. اینجوری دیگه نمیتونم با پیراهن تیم محبوبم آقای گل و مرد سال فوتبال آسیا بشمها!»
تا «ايران» برايم بنواز!
بهار سرلك در اعتماد نوشته: بار ديگر نام كيهان كلهر مطرح شد اما نه به خاطر لغو كنسرتهايش. او در گروه «جاده ابريشم» به سرپرستي يو-يو ما، سرشناسترين ويولنسلنواز معاصر چيني، تكنوازي كمانچه را بر عهده داشت كه آخرين آلبوم اين گروه «Sing Me Home» (تا خانه برايم بخوان) چندي پيش آلبوم نامزد بهترين آلبوم جهاني پنجاهونهمين جوايز گرمي شد و يكشنبه شب در مراسم اهداي اين جوايز برنده يو-يو ما و گروه «جاده ابريشم» برنده اين جايزه معرفي شدند.
اما چند تن از افراد اين گروه در مراسم حضور داشتند.
به نوشته این گزارشگر: از دو هفته گذشته و زماني كه دونالد ترامپ فرمان اجرايي ممنوعيت سفر هفت كشور مسلمان به خاك امريكا را امضا كرد، اعضاي «جاده ابريشم» گرفتار آشفتهبازاري شدند كه از ورود آنها به خانه دومشان جلوگيري ميشد. كيهان كلهر، موزيسين مطرح ايراني كه پيش از اين چهار مرتبه نامزد جايزه گرمي شده بود و كنان العظمه، نوازنده سوري كلارينت كه هر دو داراي اقامت دايم ايالات متحده امريكا هستند تحت تاثير اين فرمان اجرايي قرار گرفتند. اما العظمه توانست با راي دادگاهي كه اجراي فرمان ترامپ را لغو كرده بود وارد اين كشور شود.
اعتماد نوشته: سنديپ دس، نوازنده هندي طبلا با اشاره به اتفاقي كه براي كيهان كلهر روي داده است، گفت: «وقتي چنين اتفاقي روي ميدهد ما مستقيما تحت تاثير آن قرار ميگيريم چون اغلب ما از چندين كشور دور هم جمع شدهايم.» او معتقد است از آنجايي كه موزيسينها – و همچنين مخاطبان موسيقي- ياد گرفتهاند بايد به فرهنگ يكديگر احترام گذاشت بنابراين پيام قدرتمند اين گروه «اتحاد» است.
اردشير رستمي در مقاله ای در اعتماد نامه ای نوشته به کیهان کلهر و در آن گلایه از روزگار کرده که: به دهها دليل شما نتوانستيد در همه جاي اين سرزمين بنوازيد و ما صداي شما را از دوردستها ميشنويم. اما دوردستها بد نيست. خيليها به خاطر نزديكيشان ديده نميشوند. مثل بسياري از بزرگان نزديك ما. اگر دوردستها نبود، زيباييها كمرنگ ميشدند، مولانا جان خود را به خاطر حسرتها و كينهورزيها از دست ميداد، ما حالا نه غزليات شمس را داشتيم و نه مثنوي را. نه ايليا كازان را، نه تاركوفسكي را و نه بسياري ديگر را. صداي ساز شما مرزها را از ميان برميدارد و انسانها را به يكديگر نزديك ميكند. برايتان بهترينها را آرزو ميكنم و جايزه گرمي را تبريك ميگويم.
روز عشاق یا روز بازار
سعیده علیپور در فرهیختگان نوشته: جشن ولنتاین یا روز عشاق، گرچه در فرهنگ مسیحی به سدههای میانی میلادی بازمیگردد، اما عمرش در ایران شاید کمی بیشتر از یک دهه باشد؛ یک دههای که هر سال با وجود مخالفتهای گوناگون از بین نرفت، بهطوری که به نظر میرسد جشن ولنتاین در ایران در قیاس با بسیاری از کشورهای دنیا، در سالهای اخیر با غلظت بیشتری برگزار میشود.
به نوشته این خبرنگار: اگر شما هم جزء آن دستهای باشید که چندان به این جشن اهمیت نمیدهید، دیروز و امروز از شلوغی خیابانها کلافه شدهاید و یا بیتفاوت بودهاید، واکنشهایی از این دست در یک دهه گذشته چنان فراگیر شده و موافقان نهچندان قوی و مخالفان چنان قوی داشته که خیلیها گمان بردند که پس از مدت کوتاهی، ولنتاین به دست فراموشی سپرده میشود.
گزارش فرهیختگان با اطلاعیه ای ادامه یافته که بهمن سال گذشته اعلام شده که اداره اماکن صادر کرده ولی امسال تکذیب شد. در این اطلاعیه آمده بود: «طبق بخشنامه اداره اماکن با موضوع مقابله با ترویج فرهنگ منحط غرب موسوم به روز ولنتاین به استحضار میرساند واحدهای صنفی به هیچ عنوان حق تبلیغ و عرضه اجناس با نام و علائم ولنتاین را ندارند و هیچگونه تجمع دختران و پسران و اهدای نمادهایی چون عروسک و گل و شکلات و… نباید در واحد صنفی به وجود بیاید در غیر این صورت عواقب ناشی از آن به عهده شخص و واحد صنفی است.»
لاوهایتان را ما میترکانیم
شهرام شهيدي در صفحه طنز شهرونگ نوشته: از ۴۵۳۷ سال پیش در چنین روزی «والنتینو علاف اف» از سر هوسرانی و بیکاری و بیعاری و با هدف سر کار گذاشتن مردم جهان و تهاجم فرهنگی به باورهای ایرانیان در قرن بیستویکم این روز را به نام روز اظهار عشق یا همان ولنتاین نامگذاری کرد.
گزارش اخبار بیست و سی: در بازرسی از خانه یک تیم جاسوسی دو دستگاه بیسیم، سه قبضه اسلحه، هفت دستگاه شنود و سه عروسک خرس قرمز که نماد ولنتاین است، کشف شد. اعضای تیم مسئولیت اسلحه و بیسیم و دستگاه شنود را پذیرفتند اما از بس که سرتق هستند تا لحظه مخابره خبر زیر بار پذیرفتن مسئولیت عروسکهای ولنتاین نرفتهاند.
روزنامه نامیرا (چاپ دوم): این عجوزگان فرهنگی که از روبوسی و این قرتیبازیها در عرصه سیاسی دم میزنند، همان خودفروختگانی هستند که به جای رفتن به کلاسهای جودو و دفاع شخصی به هم شکلات قلبی هدیه میدهند. مرگ بر ولنتاین و همه جیرهخوارانش.
تويیت ترامپ: ی امروز روز عشقه… همین امروزو داریم… قلب برای همه دختران شایسته در سراسر آمریکا. هانیها رئیسجمهوری دوستتون داره هوار تا. امروز از جنگ منگ خبری نیست. فقط لاو لاو لاو. یوهو.
حسن عباسی: تئوری ولنتاین هم مثل تئوری یوگی و دوستان از ابزارهای جنگ نرم است. ما با اخذ یک استراتژی دفاعی باید جلوی این رستاخیز فرهنگی را بگیریم. دوختن دهان عروسکهای خرسی و به دریا انداختن همه محصولات ولنتاینی از اولین متدهای برخورد است. این کار باعث میشود بتوانیم با محصولات ضد ارزشی خودشات تنگه هرمز را هم بالاخره ببندیم. بابا تنگه هرمز را ببندیم دیگه زبانم مو درآورد از بس گفتم.