ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
مریم رجوی (قجر عضدانلو) کیست! – قسمت اول
بقلم: داود ارشد عضو علیرتبه سابق فرقه رجوی و شورای ملی مقاومت
براستی مریم رجوی
بقول مسعود رجوی
سیده النساء العالمین! و همردیف خودش و بالاتر از مریم عذرا مادر عیسی مسیح!
کیست؟
مقدمه:
بنده خانم رجوی را از سال 1363 در اور سورواز فرانسه زمانیکه با مهدی ابریشمچی و عباس داوری و محمد علی جابرزاده هم خانه بودیم میشناسم. بعد از اینکه در اسفند 1363 همردیف مسئول اول فرقه رجوی شد و در نشست های دفتر سیاسی شرکت میکرد و حتی یک اظهار نظر هم قادر نبود بکند مستمرا میدیدم، بعدها در عراق بعضا نفر حفاظت شخصی مریم در ترددات داخل شهری بودم، در بغداد در ساختمان سیفی که مسعود و مریم در طبقه دوم مستقر بودند من در طبقه اول مستقربودم، مدتی فرزندشان اشرف ابریشمچی و محمد فرزند مسعود را با همسرم نگهمیداشتیم، و با مادر ایشان نیز به همین دلیل بسیار دم خور بودم. در لندن حفاظت شخصی او بودم، مترجم مذاکرات با وزارت خارجه انگلیس در زمان حضور در لندن برای شو الزکورت بودم که تماما سید المحدثین که چند سال بود محاکمه و فریز شده بود و اخیرا دوران محکومیتش تمام شده حرف میزد. در ملاقات با یاسر عرفات حضور داشتم… مستمرا در نشستهایی که مریم رجوی اداره میکرد (هزاران ساعته) حضور داشته ام… عضو “شو”رای ملی مقاومت بوده ام…در جلسات شورا نیز تنها و تنها زمانی حرف میزد که میخواست از رجوی تعریف کند. دیده نشده که بتواند یک بحث سیاسی را پیش ببرد. بجز دادن امار و ارقام جعلی عملیات کاذب نظامی و …از پیش نوشته شده برای خام کردن “شو”رایی ها. در درون تشکیلات فرقه نیز جلسات مغز شویی را اداره میکرد که بدلیل شیوه های یکسان ان که روزانه حداقل یکبار هر عضو فرقه تجربه میکرد هر کدام از اعضا قادر بودند آن نشست ها را اداره کنند. چون عمدتا توهین و فحاشی و فشار گذاشتن بود که مانند شکنجه گران نیازی به علم و دانش نیست بلکه نیاز به کینه و نفرت و حیوانیت دارد.
وی فردیست بسیار قدرت پرست و متقابلا تابع و بنده قدرت. او که همواره خودش را خاک پای علی زرکش و دیگر مسئولین سازمان جا میزد وقتی ورق برگشت و در یک زدو بند تشکیلاتی همسر رجوی شد دشمنی با علی زرکش را با شدت و حدت بیسابقه ای جهت ارضای شهوت قدرت پرستی خودش و همسرش پیشه کرد تا جائیکه مانند دادستانهای جنایتکار سیستم های دیکتاتوری خواستار اشد مجازات “حکم اعدام” برای علی زرکش در محاکمات او شد. وی با همدستی تبهکارانه با مسعود رجوی، علی زرکش را که جنایات انجام شده توسط فرقه رجوی را که بر عهده مسعود رجوی بود را افشا میکرد را حذف تا ضمن فرار دادن رجوی از مجازات عملش، خودش نیز بقدرت برسد.
اما جهت شناخت واقعی و اینکه مریم عضدانلو کیست باید مسعود رجوی را در رفتار شناسی مورد بررسی قرار داد تا فریب یک شیاد و فریبکار بنجل فروش را نخوریم.
رفتارشناسی رجوی:
مسعود رجوی تنها در زمینه سیاستها، استراتژیها و یا اعتقادش به دمکراسی و آزادی و استقلال خواهیش نبوده که جهت بقدرت رسیدن بطور شگفت انگیزی همه مرزهای دورغ و تحریف و دجالگری و عوام فریبی را در نوردید. بلکه وی در مورد خودش و مریم رجوی که بعنوان جانشین خودش معرفی نموده است پا را بسیار فراتر از معمول گزافه گویی و دروغپردازی، خیال بافی و خرافه پردازی در حد بت پرستانهای گذاشته و با تکیه به فضای دیکتاتوری حاکم بر تشکیلات، اعمال بیخبری، ممنوعیت هر گونه تماس و از دسترس خارج کردن تمامی اطلاعات و اخبار و منابع خبری و تاریخی یا نبود هیچگونه برخورد آرا چه در بین خود مجاهدین و چه بین مردم و اعضای فرقه اش، چه با سیاسیون اعضای “شو”را… و چه دیگران در همان حداقلهای خارج کشور، تلاش کرد تا میتواند جهت تثبیت کودتای خود با بسخره گرفتن تمامیت شعور انسانی و البته شعور مجاهدین و “شو”رایی ها، درعصر آگاهی و ارتباطات اینترنیتی، تیر دروغ، دجالگری، فریب و تاریک اندیشی را برکمان جعل و جهل جهان هرچه دورتر پرتاب کند. تا شاید در سبقت گرفتن از هیتلر و استالین دیگر پیشینان این مسیر فاجعه آمیز بتواند موفقتر از آنها برجهان تسلط یافته و کاریکه آنها نتوانستند تمام کنند را تمام کند. به شاخص ها و نمونه های اینگونه عملکردهای رجوی اشاره میکنیم.
الگویهای مسعود رجوی:
مسعود رجوی الگوهایش را از دوتن از مقتدرترین و از نظر او موفق ترین توتالیترهای جهان یعنی استالین و هیتلر میگرفت. رجوی شیفته هیتلر و توان نظامی – تشکیلاتی او بویژه توان برانگیختن اعضای لباس قهوه ای اش یعنی حزب نازی آلمان و… بود. در نشستها همواره مطرح میکرد که او یک نابغه بوده!!! دلیل آنرا نیز توانمندیهای هیتلر ازجمله انتقال 5000 تانک در لشکر کشی از آلمان به مرزهای روسیه و اشغال بخش عمده ای از آن کشور درجریان جنگ جهانی دوم و مهمتر نظم و اطاعت پذیریی مطلق از رهبری هیتلر که در حزب نازی حاکم نموده بود که در نتیجه آن به اعتقاد رجوی راندمان بالایی را در اجرای سیاستهایش میگرفته، عنوان میکرد.
ویا از شیوه های تبلیغاتی یا بهتر بگوئیم پروپاگاندای دکتر جوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر استفاده های زیادی میکرد. رجوی ضمن بکارگیری تبلیغات نازیستی مانند کپی برداری از شعار (یک ملت، یک میهن، یک رهبر Ein Volk, ein Reich, ein Führer) آلمان هیتلری، شعار (ایران رجوی رجوی ایران) را طراحی و استفاده نمود. در جریان رژه باصطلاح تانکها که در اشرف برگزار شد برای ما که جزء سازماندهندگان بودیم از رژه های آلمان نازی فیلم برای الگو برداری تهیه کرده بود. تا از نظم و انظباط آهنین آن سرمشق بگیریم. جهت نعل وارونه زدن، دروغ گویی، بزرگنمایی، لفاظی و از فرش به عرش بردن از منطقِ گوبلزیِ “دروغ هرچه بزرگتر باورنکردنش مشکلتر است”، استفاده میکرد. درمورد خودش و مریم رجوی که عامل سرکوب او و دیوار بلند بین خودش و کل تشکیلات بود همانگونه که آلمان هیتلری از شعار “The Führer is always right یعنی همواره حق با رهبری (مسعود رجوی- آدلف هیتلر) است، که شعار همیشگی مسعود رجوی بوده است و احدی حق نداشت که حتی در ذهنش خدشه ای به این اصل که مسعود اشتباه نمیکند وارد کند بهره برداری میکرد. و اگرمیخواستند دهان کسی را ببندند میگفتند که “رهبری اینرا گفته”، یعنی خفه شو و اعتراضی نکن، همان تاکتیکهای هیتلر در اعمال دیکتاتوری حتی در درون حزب نازی و اگر ادامه میدادی بعنوان “مفسد فی العرض و محارب” سیستم رجوی یعنی “مزدور رژیم” شناخته شده و سر از محاکمات رجوی در میآوردی.
مسعود رجوی از شیوه های استالین نیز برای سرکوبی مخالفان و رقیبان خود و از عرش بفرش کشیدن آنها (مانند علی زرکش، جانشین خودش میشود ضد انقلاب و محکوم به اعدام، فرمانده فتح الله قهرمان که او را از فرودگاه تهران به پاریس آورد، میشود مفنگی و ضد انقلاب، دیگری بعنوان شاگرد جلاد، یکی تیر خلاص زن در اوین، یکی …) با ترور سیاسی با اعتراف گیری زیر شکنجه (از انواع آن) و تشکیل دادگاه و محاکمه با نسبت دادن دروغین آنها به مزدوری و عضویت در گروههای اعدام و تیر خلاص زن در زندانهای رژیم، آنها را شعبه سپاه پاسداران خواندن حتی در داخل اشرف و لیبرتی در مورد اعضای خودش و درمورد اعضای شورای ملی مقاومت و مخالفینی که ربطی به تشکیلات رجوی و یا “شورا” نداشتند استفاده میکند. رجوی این تاکتیکِهایش را مانند دستگیری و شکنجه و محاکمه دسته جمعی گسترده (در دو نوبت سال 1363 حدود 750نفر و 1374حدود 1000) جهت حذف مخالفین روش «رژیم مال کردن» به بهانه مقابله با توطئه رژیم مینامید بکاربرد که عینا تاکتیک استالین برای نابود کردن مخالفت با خودش بود. طوری که تعداد بسیاری از آنها سرنوشتهای نامعلومی یافتند، از کشته و ناپدید شدن، تحویل زندانهای مخوف ابوغریب صدام شدن، معاوضه شدن با اسیران عراقی با رژیم. استالین نیز تنها درطی یک «« پاک سازی آنچه مقابله با توطئه فاشیستی میخواند بود که تنها ۳۴٫۰۰۰ مأمور تیرباران شدند.»»
آیا شعارهای چپ دادن کافی است؟
در اینجا مایلم بخشی از سخنرانی گوبلز آنهم در جمع اعضای حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان را جهت روشن شدن اذهان بعضی شیفتگان ولایت رجوی چه آنها که گرفتار “شورا”ی آن هستند، چه آنها که در آلبانی و … گرفتارند و چه آنها که بعد از جدا شدن نیز هنوز توان دل کندن از سوپرچپ نمایی های دروغین او را ندارند و حاضر نیستند از تجارب فاجعه آمیز گذشته پول پوت، استالین، هیتلر، کره شمالی، درس بگیرند و اینکه چرا ما که مسعود ومریم رجوی را طی سه دهه از نزدیک تجربه کرده ایم، اصرار داریم و تاکید میکنیم نه تنها باید همه جنایات رجوی که در پس پرده آهنین انقلابی نمایی و سوپر چپ زدن ها و صدها هزار شهید اعدامی کذایی و رنجها و خونها و مبارزات در بوق دمیده شده!!!! مخفی شده افشا شود بلکه برای نسل حاضر و نسلهای آینده روشن گردد که در پس تمامی سوپر چپ زدنهای رجوی چه هیولایی مخفی بوده است و شعارهای چپ نمایانه دادن کافی نیست، زمانیکه در عمل حتی بر خودیها دیکتاتوری و مشت آهنین (اشاره به تهدید کردن مخالفین توسط رجوی در جلسه عمومی کل تشکیلات درعراق) اعمال میکنی، مخالفین را میگیری، میبندی، شکنجه میکنی، و سربنیست میکنی، خود را همانند ابوبکرالبغدادی خلیفه مسلمین میدانی، امام زمان بازی درمیآوری، مطلقا ضد دمکراسی و همزیستی و تعامل با دگراندیشان هستی، هیچ کس و فکر و اندیشه ای را غیر از خودت قبول نداری و برای لاپوشانی نه دم خروس بلکه دم دایناسوری توتالیتریسم هیتلریت را با فقط به خدا!!!! پاسخگو بودن میخواهی بپوشانی یعنی چه؟ و خود میتوانید قضاوت کنید که دکتر گوبلز همانند رجوی قبل از به حکومت رسیدن آیا از رجوی “چپ” تر بوده است یا خیر؟
ادامه دارد
پایان قسمت اول:
داود ارشد
11بهمن
30نوامبر