ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
قسمت آخر: آقای سعید جمالی (هادی افشار) بهتر نیست در ایران-افشاگر مقالاتت را منتشر کنی؟
دسترسی به قسمت اول
http://nototerrorism-cults.com/?p=4932
دسترسی به قسمت دوم
http://nototerrorism-cults.com/?p=4958
———————
قسمت آخر:
داود ارشد
دفاع سعید جمالی از مسعود رجوی و جنایات و خیانتهایش، آشکارتر از همیشه وقتی ظاهر میشود که:
میخواهد مسئول هرآنچه بر سر کل جنبش، مردم ایران و منافع مردم آن، تمامی متحدین سیاسی و مجاهدین، توسط رجوی آورده شده است را نه مسعود رجوی بلکه خود مجاهدین جلوه دهد.
ایشان میفرمایند که اولا: بیشترین صدمه به مردم ایران رسیده، درست. ثانیا: ما بیشتر مسئول بودیم تا مردم، درست.
اما از ثالثا: را خوب توجه کنید. وقتی مینویسد:
ما و نسل ما با اختیار و اراده این مسیر را انتخاب کردیم و در آن پا گذاشتیم…. هر کدام از ما میدانستیم که با مشکلاتی زیادی روبرو خواهیم شد…. اگر چه انتظار خنجری از پشت را نداشتیم اما برای اینکه به نتیجه ای برسیم خوب است که آنرا هم ناشی از «حماقت» خود بدانیم.
ابتدا میفرمایند آی مجاهد خودت خواستی آمدی به این فرقه مرگ، مگر خبر نداشتی اینجا چه خبره مشکلات زیادی روبرویمان است؟ چیزی که رجوی هزاران بار بعد از اینکه دید و اعلام کرد که همه مجاهدین علیه او هستند، تکرار میکرد و میگفت:
<<مگر من از شما دعوت کردم بیائید شما خودتان خواستید بیائید. بنابراین آمده ای بهایش را میپردازی رفتن خبری نیست.>>
آقای سعید جمالی عینا به وکالت از ایشان همان حرف را میزند. ولی برای کمرنگ کردن آن و مخدوش نشدن نقاب منتقدش، در انتهای جمله مربوطه میفرمایند
…. اگر چه انتظار خنجری از پشت را نداشتیم
بله آقای سعید جمالی نه از رجوی و نه از شما چه در سال 1363 و چه حالا از سوئیس.
اینرا میگوید چون نمیخواهد بسیار آشکارا حرفهایش کاملا منطبق با آقا رجوی باشد.
ولی بلافاصله بعد از این به اصطلاح سفیدسازی میفرمایند:
اما برای اینکه به نتیجه ای برسیم خوب است که آنرا هم ناشی از «حماقت» خود بدانیم
ترا بخدا وقتی رجوی اینرا بشنود حسابی به این شاگرد وفادارش چند صلوات بلند نمیفرستد. که به همه مجاهدین منتقدش میفرماید، [1]احمقها غلط کردین آمدین به این فرقه.
سعید جان، این مجاهدین از مریخ نیامده اند، همان خلق قهرمان و فرزندان همان خلق قهرمان هستند. همان که ما داریم از حقوقش در مقابل رجوی دفاع میکنیم و از طرف جنابعالی چه خودمان و چه همان خانواده ها (که حتما از نظر شما نه خلق قهرمان که خلق بزدل هستند و از مریخ میآیند)به مزدوری و … متهم میشویم.
آنهم فقط وفقط برای اینکه برای خودت در بازار فروش سیاست و سابقه سراسر ننگین خود حجره ای در راسته سیاست فروشان دست و پا کنی. خصلت کثیف خرده بورژوازی را میبینی. پایت را میگذاری روی سر مجاهدینی که قبلا شکنجه میکردی یا توی گوششان میزدی تا برای خودت کرسی در بازار مکاره خارجه دست و پا کنی.
وقتی هم کسی جوابی به شما میدهد آنگونه که شما فکر میکنی در راسته دکمان شما (سایت پژواک) منعکس میشود، همانند همان بقالی ها به سایت پژواک نهیب میزدی که چرا در راسته دکان من دکان دیگری را مجوز داده ای. به این میگویند خرده بورژوازی و درک نازل از سیاست و …
آقای جمالی ما تلاش داریم که آن خنجرها را از پشت بقیه مجاهدین بیرون بکشیم. میخواهیم از لیبرتی نجاتشان دهیم. میخواهیم از این جهنم خلاص شوند. میخواهیم از چنگال رجوی که تا بن و استخوان آنها فرو رفته و میدانی دردهای وحشتناکی بر جسم و روح آنها تحمیل میکند رها شوند. روزانه قطعه قطعه میشوند، مردانشان را یکجور زنانشان را یکجور به بردگی گرفته است. مگر خبرنداری؟؟؟؟؟ مگر دخترت آنجا نیست؟؟
اما شما تلاش داری که این خنجر در پشت آنها باقی بماند و البته رو به مجاهدین اضافه میفرمائید که غلط کردید! تقصیر خودتان بوده، خودتان خواستید، میخواستید نیائید در این مسیر. اینطوری خیلی بهتره!!!!!!!!!!!!!!!!!! چــــــــــــــــــرا؟ و هرکس که دست به اون خنجر میزنه را مزدور میخوانی.
شما که دم از مسئولیت پذیری میزنید، و پذیرش مسئولیت آمدن به فرقه رجوی را به دیگران توصیه میکنی، میتوانی سر سوزنی مسئولیت در قبال کسانیکه هیچ سابقه سیاسی جدی نداشتند و پاک و پاکیزه به قصد مبارزه برای آزادی و دمکراسی و … جوانی و دار و ندارشان را گذاشتند و با فریبی که از مارهایی مانند رجوی و البته با حمایت (که کماکان ادامه دارد) شمایان “سابقه دارا سیاسی” خوردند و وارد و سیاست شدند تعداد زیادیشان بر سر دارها و چوبه های اعدام رفتند آنچه باقی ماندند را دستگیر و شکنجه کردید بر عهده بگیرید؟
تابحال فکر کرده ای که فرض محال حرف رجوی که تو نیز آنرا تکرار میکنی درست است و همه مزدور هستند. نقش خودت و امثال خودت در تبدیل هر مجاهدی که با خلوص نیت وارد شده، سالیان زندان و شکنجه در اوین و … را گذرانده، بعد در عراق در زیر بمب و خمپاره و فشارهای رجوی و آفتاب سوزان بیابانها و سنگرها را پشت سرگذاشته توسط فرماندهانی مانند جنابعالی در سرسپردگی به رئیس اشرار دستگیر و شکنجه میشوند را بپذیری؟
خدا را شاهد میگیرم اگر سر سوزنی از کار و کارهایی که برای رجوی کردی، شرمگین بودی، هیچگاه قلمت نمیرفت که بنویسی مزدور. بلکه صدبار به خودت فحش و بد و بیراه روانه میکردی که تف برتو ای سعید که باعث همه اینها تو و امثال تو هستند.
علت اما، علت اینکه نمیکنی این است. شما در محتوا هیچ مشکلی با رجوی نداری. بگذار باردیگر یاد آوری کنم تا بروی اینبار به توصیه بنده خودت را بخوانی.
یادت هست که با التماس و اعلام بریدگی جهت رفتن به دنبال زندگی … شما را با سلام و صلوات آوردند و تحویل آمریکایی ها دادند. بعد که رسیده بودی به بنده پیشنهاد تشکیل یک سازمان مجاهدین دیگر را دادی. از اینجا تفاوت تو و بقیه روشن میشود خوب توجه کن.
اولین حرف من که با تعجب بسیار بود و ساعتهای متمادی برایت صحبت کردم این بود. مرد حسابی قبل از اینکه گذشته را نقد کنی چطور میخواهی تشکل جدیدی راه بیندازی؟ بکدام سوی؟ …. از مناسبات تشکیلاتی، از سیاست، از نظامت، از استراتژی از….چون حداقل برداشت من از خودم و بقیه مجاهدین جدا شده زاویه 180درجه ای با همه شیوه های رجوی بود. و طبعا کسی که میخواهد سازمان مجاهدین دیگری درست کند باید و صد البته باید ابتدا بداند همه گذشته غلط بوده یا مرزهای سرخ با گذشته ننگین کدام است.
شما اما هیچگاه بدنبالش نرفتی. بله شما مشکلی با محتوای رجوی نداشتی، مشکل شما این بود که میخواستی خودت رجوی دیگری باشی.
به همگان توصیه میکنم که چه سعید جمالی و چه بقیه درماندگان داخل تشکیلات رجوی از به اصطلاح سابقه داران را میگویم. با همین عینک بنگرند. این و آنها با رجوی یک جنس هستند. برای همین دنبال رجوی حتی مرده اش میروند. چون خودشان هم همان هستند.
باورتان نمیشود؟ پس به این نوشته سعید جمالی توجه کنید.
“” باند رجوی تلاش بی وقفه ای را با کمک آمریکایی ها بعمل می آوردند تا هر طور شده افراد را به ایران و به نزد رژیم بفرستند تا باصطلاح آنها را رژیم مال کنند…. البته آنها نمیدانستند که نهایتا این حربه به سمت خود آنها خواهد چرخید و این سوال را راجع به آن تشکیلات سرکوبگر ایجاد خواهد نمود که از چه محتوائی برخوردار بوده که چنین محصولاتی ببار آورده………””
یعنی منافع رجوی در فرستادن نفرات به داخله تامین میشود تا بتواند بعدا با زدن مارک مزدور آنها را خنثی کند. همین کاری که با محمدرضا روحانی، کریم قصیم، و همه و همه کرده است. تازه آنها داخله هم نرفته اند. چون رجوی و همه پیروانش مبارز مستقل را مرده میخواهند اگر مرده نبود باید او را ترور نرم کرد. حالا نوشته سعید جمالی را چه زمانیکه داخل تشکل رجویس و چه زمانیکه بیرون آن است را بنگرید و ببینید درست میگویم (وحدت در محتوا را یاخیر).
میبینید تا چه اندازه طرف از هضم رابع عبور کرده وقتی هم میخواهد از فرقه رجوی جدا شود اول منافع رجوی را تامین میکند. وحدت در محتوا، و عین رجوی شدن را میبینید؟ اگر هنوز باورتان نشده به نوشته زیری توجه کنید.
در داخل تشکیلات را بنگرید.
از همان درون تشکیلات شروع کرده به مخالفین رجوی تیغ کشی کردن. و همانها را که خودش مدعی است رجوی میفرستاد داخل کشور و اجازه نمیداد به خارجه بروند را “”خیانتکاران و اضداد مقاومت”” میخواند.
اگر سعید اینها را زمانی نوشته بود که مثلا بحثی بوده است توسط رجوی در قلع و قمع اضداد مقاومت و ایشان این نوشته را مینوشت مشکلی نبود. کسی ایراد نمیگرفت. جناب سعید جمالی دارد همان تشکل ننگین رجوی را ترک میکند است که اینها را مینویسد.
سعیدجمال (هادی افشار) باید به اطلاع برسانیم که نسخه اصلی رجوی فعلا گور بگور شده است. تلاش نکنید کپی جعلی آن باشید.
در بیرون تشکیلات را بنگرید:
سعید مینویسد:
“”اما افراد زیادی نیز بودند که شرایط بسیار طاقت فرسای چهار پنج ساله را تحمل کردند و بدنبال آن هم با مشقات زیادی سرافرازانه و شرافتمندانه خود را به گوشه ای از دنیا رساندند تا روسیاهی جنایتکارانه به روی رجوی و شرکاء بماند. و امروزه قربانیان و دست پروردگان رجوی و رژیم جنایتکار با توجه به امکانات مادی که در اختیار دارند بدنبال آلوده و مخدوش کردن همه مرزهای شرافت و بی شرافتی اند تا قربانیان بیشتری بگیرند.””
ترا بخدا به این سعید جمالی که در تشکیلات آنکاره بوده میآید حالا که بخارج آمده از این حرفها و از این محتوا دم بزند که:
شرایط بسیار طاقت فرسای چهار پنج ساله ای ایشان با سوز دل و جگر بیان میکنند، چادرهای 4 جداره آمریکایی مجهز به کولرگازی (سرد و گرم)، با همه امکانات غذایی کم و بیش کم نظیر. بعد شما از تحمل شرایط و مشتقات حرف نزنید چون نوشته هایت جلو چشم خوانندگان رژه میرود. شما اهل تحمل نبودی. ضمنا از همانجا (درون تشکیلات رجوی) به منتقدین رجوی مارک مزدور و خیانتکار میزدی الان هم همین کار را میکنی. وحدت محتوایی را میبینید؟
ضمنا مگر شما در همان اشرف التماس نمیکردی که میخواهی بروی داخل ایران و برای آن کمک رجوی را هم طلب میکردی که این وظیفه انقلابی بدون عیب و نقص انجام شود؟ آنوقت که شما میخواستی بروی داخل مخدوش کردن مرزهای شرافت و بی شرافتی نبود؟
ویا وقتی مینویسی:
و در ادامه اجازه ندهیم که «قربانی» نظام سلطه آخوندی و تفاله ای بنام رجوی بشویم. بدانیم که دوران سخت و سرکوب به پایان خود رسیده و زنجیرهای اسارت در حال گسستن است. تلاشی این تشکیلات سرکوبگر باید زمینه ای از خودآگاهی و ایستادگی بر سر اصول و افشاء جنایتکاران بشود. بیاد سرزمین عزیزمان ایران و مردم به جان آمده مان باشیم تا بدانیم چه باید بکنیم.
سعید عزیز تفاله رجوی یعنی کسی که برایش شکنجه میکند، برایش خودسوزی میکند، برایش با التماس میخواهد برود داخل که خدشه ای به رجوی وارد نشود… به این میگویند تفاله.
جهت یاد آوریت اسامی تعدادی از مجاهدینی که بعد از سالیان زندان در اشرف زندان ابوغریب صدام را نیز تجربه کردند ولی خود را تفاله رجوی نکردند در زیر میآید.
سعید عزیز همه این مجاهدین که سالیان زندان و شکنجه رجوی و سرورش صدام را در ابوغریب و … زیر دست و پای اتفاقا تفاله های رجوی همچون حسن محصل (شکنجه گر)، محمد سادات دربند (شکنجه گر) و…. تحمل کردند، داشتند تفاله نشدن را به غولهای تفاله شده ای همانند جنابعالی آموزش میداند. ولی هیهات از ذره ای شرافت مبارزاتی.
کسانیکه همین بچه ها را به زیر شکنجه رهبرکبیرشان رجوی میگرفتند میتوانند حرف از شرافت بزنند؟ همه این بچه ها نماد ایستادگی در مقابل تفاله شدن میباشند که رجوی توانست با سابقه دارترها را تفاله کند ولی اینها را نتوانست بنابراین تا توانست در بند کرد و شکنجه کرد و کشت، زنانشان راهم که خبر داری.
راستش یک خواننده در ذیل مطلب قسمت اول این نوشته بنده، کامنتی نوشته که ساکن سوئیس است تحت نام حیدر (خودت او را میشناسی ولی من هم میشناسم ولی چون با نام مستعار نوشته من نیز از بردن نام اصلی او معذورم) و سعید او را خوب میشناسد، این سابقا مجاهد نوشته:
سعید جمالی با رجوی از طریق محمود ائمی “محسن عباسی” (محافظ سابق علی زرکش، مسئول سرکوب مخالفین فعلی رجوی در خارج، کتک زننده مصطفی محمدی و دخترش در اور سورواز ) در ارتباط است.
محمود ائمی کسی است که هنگام محاکمه علی زرکش انبوه دروغهایی که ربطی به علی زرکش نداشت جهت خوش خدمتی به رجوی در نبود علی زرکش در جلسه محاکمه بیان کرد. وی از جمله کسانی است که بنده از داخل ایران خارج کردم و به ترکیه آوردم.
خدا را شاهد میگیرم که از بریده ترین نفراتی بود که من شاهد بودم. او و همسرش مهناز، زمانیکه از ایران که در همان لحظه بچه های مجاهد در زندانها تکه تکه میشدند و تیم های عملیاتی روزانه کشته میشدند. بمحض رسیدن به وان ترکیه به همراه همسرش نه در پایگاه که بلکه در یک هتل در وان مستقر شد و عجیب اینکه تک سینمای بدون سقف وان را نیز غنیمت میشمرد و در شرایطی که همه از آنچه در اثر خیانت رجوی و اعدامهای روزانه میلیشیاها خون گریه میکردند ایشان به فکر خوشگزرانی خودش بود. ضمنا میتوانم بگویم هیچ مجاهدی در تمامی دوران حضورش در خارجه سینما نرفته است. اینها بهای بریدگی خود را با خودفروشی به رجوی و تیغ کشی به مجاهدین سرکش میپردازند.
با توضیحات بنده در مورد محسن عباسی یا محمود ائمی بهتر است خودتان در لینک زیر کامنت حیدر را بخوانید. که انشاالله آنهم درست نباشد.
http://nototerrorism-cults.com/?p=4932
شرم احساس انسانی است که باید از نداشتن آن به خود شک کرد.
قسمت آخر
داود ارشد.
13بهمن94
References
1. | ↑ | احمقها غلط کردین آمدین به این فرقه |