قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

جایگاه شادی در ایران

شادی ستیزی در شیعه و جمهوری اسلامی ایران
ابزاری برای تحمیق و تسلط بر توده ها طفلی به نام شادی
احد قربانی دهناری

دیری است گم شده است
باچشم های روشن براق
باگیسویی بلند
به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
مارا کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر
شفیعی کدکنی
جستارگشائی
نظرسنجی های گوناکون نشان می دهد، مردم ایران یکی از ناشادترین مردم دنیا هستند. چهره ی عبوس و غمزده ی جامعه ایران نشانی از گذشته رنجبار، یورش های قساوت بار مهاجمان، ظلم های بی امان حکومت های بومی و آینده نامطمئن، حال بیمار و روبه قهقرا و ایستای جامعه ما را دارد. هر چند جامعه ما رو به گسترش نیست و جوانان امیدی به آینده و سازندگی ندارند، بی‌کاری، نرخ بالای تورم، تبعیض، نابرابری، فقر، فحشا، عدم وجود هر گونه تفریحات سالم و امکانات ورزشی چشمگیر است، اما نقش روحانیون در شادی ستیزی، عزاگستری و مصیبت آفرینی را نباید نادیده گرفت.
روحانیت شیعه تلاش همه جانبه کرده و می کند تا عزا، اندوه، غم و غصه را دینداری و هشیاری معرفی کند و جشن، شادی و نشاط را غفلت و سبکسری و لهو و لهب. آنها دشمنی ویژه ای با آواز، رقص، سماع و پایکوبی و ابراز شادمانی بدنی دارند.
شادی و نشاط یکی از نیازهای اساسی ما انسان هاست. ما با زندگی شاد و هدفمند احساس خوشبختی می کنیم. شادی به زندگی ما معنا می بخشد. پژوهش ها نشان می دهد که شادی و خوشحالی سبب تقویت سیستم دفاعی بدن، سیستم اعصاب ، حافظه و خلاقیت انسان می‌شود. شادی بر کنش ها و واکنش های اجتماعی، زندگی مشترک، کار، تولید، خلاقیت و آفرینش، یادگیری و درآمد اقتصادی ما تاثیر مثبت دارد. شادی موجب نشاط روحی و سلامتی و افزایش توانایی، کارائی و آگاهی و میل به آزادی می شود. انسانِ شاد می تواند و می خواهد در محل زندگی، مدرسه و جامعه نقش سازنده ای داشته باشد. برای همین روحانیون که مقلد می خواهند و پیرو، نه مبتکر، مولد، خودآگاه و انسان متکی به خود و با اراده، اینگونه با شادی و نشاط سرستیز دارند.
شادی ریشه در غرایز و طبیعت ما دارد. برآورده شدن نیازها و خواسته های ما، برای ما شادی می آورد. در مورد حیوانات هم همین طور است. در جامعه ای مثل ایران که نیازهای مادی و معنوی مردم برآورده نمی شود، گستردگی غم و افسردگی قابل درک است، ولی علاوه بر این شادی ستیزی و عزاگستری روحانیون نقش بنیادی ایفا می کند.
شادی ستیزی و یا معرفی نادرست شادی منحصر به ایران نیست. عده زیادی در جهان از آن رنج می برند. سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۲ طی فراخوانی (۲۰ مارس، ۲۹ اسفند) را روز شادی (Happiness Day) نامگذاری کرده است:
شادی‌های ما به سرقت رفته است. ما امروزه با تصویرهای غیرواقعی از شادی رو به رو هستیم. تبلیغات تجاری می‌گویند که شادی یعنی مصرف محصولات آنها، رسانه‌ها و افراد مشهور می‌خواهند نشان دهند که شادی یعنی زیبایی و شهرت و سیاستمداران مدعی‌اند که هیچ چیز به اندازه رشد اقتصادی در شادی ما موثر نیست. وقت آن است که ما شادی را بازستانیم و نشان دهیم که شادی واقعی به چه شکلی است.
بر اساس پژوهش علمی در کشورهای غربی، مهمترین عوامل شادی مردم رفاه خانواده، بهداشت و درمان عمومی و دسترسی همگانی به آموزش و پرورش با کیفیت بالاست. برمبنای این شاخص ها، خوشحال ترین ملت جهان دانمارکی ها هستند که از بهترین خدمات بهداشتی رایگان و بالاترین نرخ متوسط تولید ناخالص ملی و بهترین آموزش رایگان در سطح جهان برخوردارند.
در نقشه جهانی شادی بعد از دانمارک، سویس، اطریش، ایسلند، فنلاند، سوئد و کانادا قرار دارند. کشورهای بزرگی نظیر چین، ژاپن و هند در رده های پائین ترند. بریتانیا رتبه چهل و یکم و آمریکا مقام بیست و سوم را به دست آورده است.
دشمنی با هر نمود شادی، نشاط، شادمانی و زنده دلی
با حکومت جمهوری اسلامی، در ایران همه عوامل ناشادبودن مردم فراهم است. ولی باز هم ، روحانیون و استراتژهای جمهوری اسلامی به غم ها و عزاداری های سنتی قانع نیستند. آنها با ایجاد سیستم گسترده روضه خوانان و مداحان و ابداع موردهای جدید و تاکید بیش از حد بر ایام محرم و ایام صفر، ایام موسویه، ایام فاطمیه و غیره و با مخالفت با مراسم شادی آفرین ملی و سنتی، کمرنگ کردن ایام شادی و حتا گریز زدن به مصیبت امام حسین در مجلس شادی مردم، یک عزا و اندوه دائمی، پیوسته و نظام مند را به مردم ما تحمیل می کنند.
هر چند عملکرد آنها خود یک عزا و اندوه واقعی است: اعدام های بی شمار که از انقلاب شروع شد و هنوز ادامه دارد، شهدای بی شمار جنگ به ویژه پس از بازپس گرفتن سرزمین اشغالی، شهدای دفاع از حرمین شریفین، شهدای زوار حرمین که به نظر می رسد جمهوری اسلامی آگاهانه آنها را به دام داعش می فرستد، ولی باز ابتکار و ابداع روحانیون و مهارت آنها در هنرپیشگی و غمین کردن مردم، جای ویژه دارد.
روحانیون از قول امام جعفر صادق نقل می کنند: نخندید! خنده از وقار شما می کاهد.
انسان خوشبخت، سعادتمند و مرفع به مذهب احتیاج ندارد. برای همین روحانیت شیعه از شاد شدن و مرفع شدن و خوشبخت شدن توده ها در هراس هستند.
مذهب نقشی فراطبقاتی ایفا می کند، از یک سو برای تحمیق و تسلی دادن فقرا به کار گرفته می شود. آنها به فقر عادت می دهند و حتی آنها به فقر افتخار می کنند. دست روحانیون و پادوهای آنها را در بهرمندی از نعمات مادی این جهانی و اختلاس ها باز می کند و کوخ نشینان را وعده بهرمندی از نعمات آن جهانی می دهد.
از سوی دیگر ثروتمندان و کلاشان با تظاهر به دینداری، خود را برادران فقرا جا می زنند و از عذاب وجدان می گریزند. با پیشانی کبود شده از مهر و تظاهر و ریا و سالوس، خاک در چشم توده های مومن می ریزند.
روحانیون شیعه و جمهوری اسلامی در دو جبهه با شادی مردم در ستیز هستند.
الف) با نابود کردن آینده و امید به بهروزی در جوانان و توده ها
ب) ترویج، توسعه و ابداع عزاهای گوناگون و روایت های دلخراش از زندگی امامان که گاه با واقعیت جغرافیائی و تاریخی عربستان و شام و عراق منافات جدی و آشکار دارد.
روحانیون نه تنها با شادی، با مهرورزیدن و عشق ورزیدن هم سرسازش ندارند.
شادی طلبی بزرگان ما
بزرگان ما درست در مقابل زهدفروشان و زاهدان عبوس ایستاده اند. ادبیات ایران در مجموع شاد است زیرا در آیین های ایرانی اندوهناکی و غم‌گساری مکروه و ممنوع بود. در آیین ایران باستان حتی گریستن برای مرده ممنوع بود و کسی برای مرده گریه نمی‌کرد زیرا معتقد بودند اگر فردی برای رفتگان خود گریه کند فرد مرده نمی‌تواند از پل چینوت رد شود.
معنی غم در ادبیات فارسی عزاداری به سبک روحانیون شیعه نیست. غم در ادبیات ایران، غم عشق است، غم عدم وجود شادی است نه غم در عزای کسانی هزار و چهارصد سال پیش در درگیری قدرت در یک جامعه بدوی از بین رفتند.
رودکی
شادی در شعر رودکی موج می زند. اوشادی و شاد بودن را می‌ستاید و می‌گوید:
شاد زی با سیاه چشمان، شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
زآمده شادمان بباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد
من و آن جعد موی غالیه بوی
من و آن ماهروی حورنژاد
نیک بخت آن کسی که داد و بخورد
شوربخت آن که او نخورد و نداد
باد و ابر است این جهان، افسوس!
باده پیش آر، هر چه باداباد
شاد بوده‌ست از این جهان هرگز
هیچ کس؟ تا از او تو باشی شاد
داد دیده‌ست از او به هیچ سبب
هیچ فرزانه؟ تا تو بینی داد
فردوسی
شاهنامه سرشار از شادی است. اندوهگساری بسیار کم دیده می‌شود. مثلن در سوگ رستم برای فرزندش و در سوگ سیاوش غم وجود دارد اما شادی، نشاط و رزمجویی در اشعار فردوسیغالب است:
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی بداد آفرین
چو خشنود داری جهان را به داد
توانگر بمانی و از داد شاد
همه ایمنی باید و راستی
نباید به داد اندرون کاستی
چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خرد گردد اندر میان ناتوان
خیام
خیام با طرح بیکرانی نادانسته های ما در برابر کرانمندی دانسته های ما به دو نتیجه شادی بخش و روادارانه می رسد:
می خوردن شاد بودن، آیین من است
فارغ بودن ز کفر و دین، دین من است
گفتم به عروس دهر کابین تو چیست؟
گفتا دل خرم تو کابین من است
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این
حافظ
حافظ یکی از شادترین شاعران ایران است و دیوان حافظ یکی از طربناکترین مکتوب کلاسیک ماست. حافظ در تمام عمر سعی داشت دنیا را با شادی بگذراند. به رغم مصایب فراوانی که در زمان او رخ داد اشعارش رنگ و بوی شادی و نشاط دارد.
دمی با غم بسر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد
به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد
در دوران حافظ، تیمور گورکانی خونخوار، سه بار به ایران یورش آورد و ایرانیان را قتل عام کرد. حافظ حتی در این زمان روزگار را با شادی می‌گذراند و شعرهایی با مضامین شاد می‌سراید. حافظ تنها به ترغیب شادی بسنده نمی کند، انسان را به مهر، دوستی و عشق فرا می خواند:
پشمینه پوش تندخو، از عشق نشنیده‌است بو
از مستیش رمزی بگو، تا ترک هشیاری کند
چون من گدای بی‌نشان، مشکل بود یاری چنان
سلطان کجا عیش نهان، با رند بازاری کند
زان طره پرپیچ و خم، سهل است اگر بینم ستم
از بند و زنجیرش چه غم، هر کس که عیاری کند
سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم
که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید فرقه دردی کشان خوش خویم
حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم
متاسفانه، یک عده با سماجت شادی طلبی و نشاط و رزم جوئی حافظ را کمرنگ و تسلیم طلبی او را برجسته می کنند:
کمتر از ذره نه‌ای پست مشو مهر بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان
بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی
از ازل تا به ابد فرصت درویشان است
مولوی
مولوی انسان را به حرکت، جنب و جوش، چالاکی و رقص و سماع فرا می خواند تا از این رو طربناکی و فرحناکی فراگیر شود:
چون به غایت تیز شد این جو روان
غم نپاید در ضمیر عارفان
چون به غایت ممتلی بود و شتاب
پس نگنجید اندرو الا که آب
شادی، خنده، مهر، دوستی، عشق مرز جدا شدنی ندارند، درهم تنیده اند و با عدم نفرت و خشونت و قهر پیوند ناگسستنی دارد:
جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
آنک آموخت مرا همچو شرر خندیدن
گر چه از روز ازل دلخوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا نوع دگر خندیدن
ای می بترم از تو، من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو، آهسته که سرمستم
از باده جوشانم، وز خرقه فروشانم
از یار چه پوشانم، آهسته که سرمستم
باده غمگینان خورند و ما ز می خوشدل تریم
رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش
خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال
هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش
باده گلگونه‌ست بر رخسار بیماران غم
ما خوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش
مادرم بخت بُده است و پدرم جود و کرم
فرح ابن الفرح ابن الفرح ابن الفرحم
هین که بکلربک شادی به سعادت برسید
پر شد این شهر و بیابان سپه و طبل و علم
می ده گزافه ساقیا، تا کم شود خوف و رجا
گردن بزن اندیشه را، ما از کجا، غم از کجا؟
پیش آر نوشانوش را، از بیخ برکن هوش را
آن عیش بی‌روپوش را، از بند هستی برگشا
ناصر خسرو
ناصر خسرو هرچند با ایرانشهری و رازی با بی انصافی برخورد می کند، و خود به خاطر اندیشه هایش مجبور به جلای وطن می شود، ولی شادی و نشاط را فراموش نمی کند:
همان بهتر که دائم شاد باشیم
ز هر درد و غمی آزاد باشیم
به خوشروئی و خوشخوئی در ایام
همی رو تا شوی خوش دل در انجام
برای شادی و نشاط باید رزمید
شاد، با نشاط و با روحیه بودن و از زیبائی های زندگی و همنشینی، همزیستی، نشست و برخاست، رفت و آمد و آمیختن با خانواده، دوستان و مردم لذت بردن، جشن گرفتن، به مهمانی رفتن و بازی کردن به معنی بی تفاوت بودن نیست. من از سال های پنجاه و اوایل سال های شصت خورشیدی شرکت بسیار فعال در مبارزه سیاسی در ایران داشتم. در این دوران زندگی نیمه مخفی نیمه علنی داشتم، با دوستانی همنشین بودم که آمیزه رشک برانگیز شادی و نشاط و دلاوری بودند. زنان و مردانی که خطر دستگیری و مرگ از سوی رژیم شاه و جمهوری اسلامی آنها را در هر قدم تهدید می کرد، ولی آنها از زندگی، از دیدار دوستان، از موسیقی، از بازی، از کوه، از دریا و همه مظاهر زیبای زندگی لذت می بردند و شادی، نشاط و سرزندگی مسری در آنها موج می زد.
برای آینده بهتر باید با شادی و نشاط رزمید. برای شادی باید مبارزه کرد. باید دست روحانیون شیعه و مداحان زرپرست آنها را از جان و مال مردم کوتاه کرد. در این مبارزه مردم خود مهمترین نفش را دارند. مردم باید دست رد بر سینه روحانیون شیعه و مداحان زرپرست بزنند. برای شاد بودن و با شادی زیستن و با شادی و نشاط برای آینده بهتر مبارزه کردن نیازی به اجازه روحانیون نیست.
برای نیل به یک فضای شاد با نشاط برای مبارزه برای زندگی بهتر بی شک، بخشیدن و رواداری موثرترین ابزار ماست. همرنگ جماعت شدن ما را از خودبودن باز می دارد، بدون بخشش زخم های کهنه التیام نمی یابد، بدون رواداری صف ما برای مبارزه ای شاد با نشاط فشرده نمی شود.
جهان، زندگی، جامعه، رابطه ها و خانواده کامل نیست و کمبود ها و مشکلات خود را دارد. شرط شادی بودن کامل بودن همه چیز نیست، شادی و نشاط راه رسیدن به کمال را دلپذیرتر و آسانتر می کند.
یکی از اصلی ترین عامل تولید غم و اندوه قهر و خشونت است. ما به شادی دست نمی یابیم اگر عدم خشونت و رواداری و پذیرش دیگران را بخش جدا ناپذیر زنگی خود نکنیم.
شادی
غم دنیا نخواهد یافت پایان
خوشا در بر رخ شادی‌گشایان
خوشا دل‌های خوش، جان‌های خرسند
خوشا نیروی هستی‌زای لبخند
خوشا لبخند شادی‌آفرینان
كه شادی روید از لبخند اینان
نمی‌دانی- دریغا- چیست شادی
كه می‌گویی: به گیتی نیست شادی
نه شادی از هوا بارد چو باران
كه جامی پر كنی از جویباران
فریدون مشیری
برای مطالعه بیشتر:
Happiness“. Encyclopædia Britannica. Encyclopædia Britannica Online. 1 mar 2017
Heylighen F. (1992): “A Cognitive-Systemic Reconstruction of Maslow’s Theory of Self-Actualization“, Behavioral Science 37, p. 39-58.
Veenhoven R. (1995): “Developments in Satisfaction Research”, Social Indicators Research 37, p. 1-46.
۲۹ اسفند ۱۳۹۵
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
Anti-happiness in Shiite and Islamic Republic of Iran
Shiite clergy and Iranian Istamic Government struggle to show that mourning, grief and sorrow are religiosity and celebration, joy and happiness are negligence and frivolity and amusement and flame. They fight specially aganist songs, dance, game, play and physical expression of joy.
Happy people do not need religion. Happiness strengthens our immune system, nervous system, memory and creativity. Happiness improves our social life, marriage, work, productivity, innovation, creativity and learning. Happiness leads to vitality and mental health and enhance our self-esteem and our desire to be free. Happp people want to decide in their life, school and community and have a constructive role.
Therefore, Shiite clergy and Iranian Istamic Government propagate mourning, grief, sorrow and don’t want happiness and joy for people.
Ahad Ghorbani Dehnari
19 March 2017

منبع:پژواک ایران

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes