ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
در آلبانی چه خبر؟ گزارش به مردم ایران قسمت سوم
قسمت سوم گزارش به مردم ایران و خانواده ها ی مجاهدین اسیرفرقه مسعود رجوی در اسارتگاه جدید مجاهدان درآلبانی
گزارشات جدیدتر حاکی از این است که در ادامه مسئله داری مجاهدینی که سالها بدون سر سوزنی نتیجه در زیر موشکباران از خارج و فشارهای طاقت فرسای درون تشکیلاتی بوده اند موضوعاتی که ذهن نفرات را سوالات بیشماری مشغول و آنها را در یک سرگمی و بی آیندگی قرار داده. در زیر به همراه برنامههای مقابلهای که عناصر و مسئولین فرقه در جلسات و نشستهای داخلی در تیرانا جهت سر بازنکردن سوالات و مسائل به خورد اعضاء می دهند ، مورد اشاره قرار خواهد گرفت . سوالاتی از جانب نیروها اعم از کادرها و نیروهای رده پائینِ مطرح شده و میشود عبارتند از:
تعدادی مطرح کرده اند که آیا با آمدن به آلبانی مسئله ازداج کردن حل میشود یا خیر؟ چون برادر گفته بود که عراق جبهه جنگ ارتش آزادیبخش است و ارتشی که شبانه روز در حال جنگ است جای ازدواج نیست. (نه به تروریسم: غیر از برای مسعود رجوی و حرمسراهایش) حالا که نه در عراق هستیم و نه ارتشی در کار است چه ضرورتی به ازدواج نکردن و تحمل اینهمه فشارها و مشکلات اخلاقی که روزانه باید گزارش آنرا بدهیم است؟
سوالات ایدئولژیک- تشکیلاتی – مسئله ازدواج
- آیا اینکه دیگر نباید توی گوش هرکس که انتقاد نداشت و انتقاد را بلافاصله رفع نکرد نزنیم و فقط انتقادات را “بیان کنیم” نشانه همین استحال طلب شدن است؟ مگر به کسانیکه حاضر نبودند توی گوش دیگران در جلسات غسل روزانه بزنند نمیگفتیم استحاله طلب است و بورژوازی او را فرا گرفته و مسیر بریدگی و مزدور شدن را میرود و طمعه رژیم است.
- اشکال همان “صفر صفر کردن” روزانه چه بود که در آلبانی باید آنرا “بیان کردن” بنامیم؟
گزارش شده که حتی بعضی کاسه داغتر از آشها همچون نادر دادگر و اسفندیار جهت خودنمایی مطرح کرده ا ند که اتفاقا در فضای “نم کشیده بورژوازی آلبانی بسیار بیشتر به سه ت (تیغ – تبرتپانچه) که برادر (مسعود رجوی) همواره به خواهران شورای رهبری(مادینه های وحشی) توصیه میکرد لازم است بالای سر نرینه های وحشی (برادرها) نگهدارند. پس چرا بندهای انقلاب را شل کرده ایم؟
توضیح: مسعود رجوی یکی از اهرمهایی که جهت سرکوب مجاهدین بکار میبرد واژه “سه ت” (مخفف: تپانچه، تبرو تیغ) بود که مطرح میکرد زنان باید با استفاده از این سه اهرم بر بالای سر مردان مجاهد اجازه نفس کشیدن به آنها ندهند و به محض اعتراض و انتقاد با شدت تمام بر سرشان کوبید.
تعدادی نیز مطرح کرده اند که : برادر گفته بود عملیات جاری و مغز شویی های غسل روزانه (بیان اجباری تناقضات و اعمال جنسی انجام شده طی روز) جای جنگیدن ارتش را میگیرد که در عراق نم نکشیم زنگ نزنیم، حالا که به آلبانی آمده ایم و تازه باید انتقادات را شل تر و فقط بیان کنیم و کاری نداشته باشیم که طرف چه واکنشی دارد نشان از شل شدن بندهای انقلاب و عدم ضرورت انقلاب ایدئولژیک نیست؟
تعدادی مطرح کرده اند که آیا با آمدن به آلبانی مسئله ازداج کردن حل میشود یا خیر؟ چون برادر گفته بود که عراق جبهه جنگ ارتش آزادیبخش است و ارتشی که شبانه روز در حال جنگ است جای ازدواج نیست. (نه به تروریسم: غیر از برای مسعود رجوی و حرمسراهایش) حالا که نه در عراق هستیم و نه ارتشی در کار است چه ضرورتی به ازدواج نکردن و تحمل اینهمه فشارها و مشکلات اخلاقی که روزانه باید گزارش آنرا بدهیم است؟
مگر برادر در نشستهای بالاتر نگفته بود که به اندازه کافی زن نداریم که به همه بدهیم. حال که در آلبانی این مسئله منتفی است و هر کس میتواند تلاش خودش را بکند.
سوالات در مورد ارتش آزادیبخش:
- تکلیف ارتش آزادیبخش چه خواهد شد؟ در آلبانی که نمیتوان از ارتش حرف زد؟
- سرنگونی چگونه انجام میشود؟
- با توجه به عدم حضور فیزیکی در جوار مرزهای ایران، اهداف ارتشِ آزادیبخش چگونه خواهد شد؟
- ماها که موسسین چهارم ارتش خوانده میشدیم الان چه هستیم.
- رده های ارتشی ما در اینجا چه معنایی خواهد داشت؟ فرمانده دسته و گروهان و گردان و لشگر و… خنده دار نخواهد بود آنهم در اروپا؟
- آیا انحلال ارتش آزادیبخش را اعلام میکنیم یا خیر؟ چون برادر میگفت که اگر از اشرف خارج شویم باید انحلال ارتش را اعلام کنیم.
- آیا ارتش د ربه در معنی دارد؟ ارتشی که 13 سال است سلاح را تحویل امپریالیستها داده و فقط گلکاری و نظافت و شن کشی کرده و تناقضات جنسی نوشته با این همه مریضی بهتر نیست انحلالش را اعلام کنیم.
سوالات در مورد حضور در آلبانی:
- وضعیت ما در آلبانی به چه صورت است و تا کی در این کشور خواهیم ماند؟
- تا کی نمیتوانیم و اجازه نداریم از این ساختمانها خارج شویم؟
- در عراق تا صدام بود میگفتید صدام نمیگذارد و بعد هم که صدام سرنگون شد گفتید آمریکایی ها نمیگذارند و بعد هم باز عراقیها. در اینجا که کشور آزادی است چرا اجازه نداریم خارج شویم؟
- چرا عده معدودی میتوانند خارج شوند و چرا باید اساسا کنترلی باشد؟
- در عراق برادر میگفت سرانجام صدام به سر عقل خواهد آمد و ارزش ما را میفهمد و اجازه سرنگونی میدهد، بعد از سرنگونی خود صدام مگربرادر نگفت که بزودی آمریکایی ها ما را کشف میکنند کاری که صدام نتوانست بکند و کمک میکند که سرنگونی را محقق کنیم. در آلبانی چه کسی قرار است و کی ما را کشف کند و کمک کند که سرنگونی را محقق کنیم؟
سوالات در شعار حداکثر تهاجم سیاسی در آلبانی و خارج:
مشکلات و مسائل دیگری که مجاهدین با آن بشدت درگیر هستند جا گذاشتن این همه از مجاهدین کشته شده در اشرف و لیبرتی چه بر اثر بمبارانها و چه بر اثر بیماریها و عذابهای ناشی از اعتصاب غذاهای طولانی و در خاتمه هیچ و پوچ. بعضی نیز مطرح کرده اند که ما فی الواقع نمیتوانیم این مسئله را که سالیان خون خودمان را در شیشه کرده بودیم که باید در عراق بمانیم و الان آمدن به آلبانی را پیروزی میدانیم را هضم کنیم.
- آیا اساسا در آلبانی اجازه فعالیت سیاسی داریم؟ اگر نه که فاجعه است. تازه چه فعالیت سیاسی؟
- مگر مسعود رجوی صدها هزار بار تاکید نمیکرد که اگر میشد بطور سیاسی رژیم را سرنگون کرد بسیاری سیاسی کار که صدها بار از ما (من مسعود رجوی) خبره ترند و در خارجه حضور دارند، اینکار را میکردند. رژیم فقط و فقط بدست ارتش آزادیبخش و به شکل قهر آمیز سرنگون میشود. پس حالا چه شد که گفته میشود سرنگونی با حداکثر تهاجم سیاسی. آن هم تهاجم سیاسیِ با سی سال تاخیر از آنچه بگفته رهبری دیگران بهتر از ما بلدند.
- مگر ما خودمان و مسعود رجوی و خود مریم رجوی صدها بار به همین سیاسی کارها بدلیل اینکه میگفتند کار مسلحانه تروریسم بوده و محکوم است و کار سیاسی درست است مارک مزدور و عوامل رژیم و بورژوازی چپاولگر و استحاله طلب نمیزدیم؟ پس چه شد خودمان بعد از سی سال سرگردانی و اضمحلال نیروهایمان به قیمت تداوم رژیم قصد رفتن به همان مسیر را داریم؟
- آیا اساسا بهتر نبود که از اول در همان فرانسه میماندیم و کار سیاسی که همه میگفتند و ما گوش نکرده ایم را میکردیم؟ آیا حداقل سی و پنج سال جلوتر نبودیم؟ اینهمه کشته از میان نیروهایمان نمیدادیم. به لجنزار سیاسی صدام حسین آلوده نمیشدیم؟ نفرت مردم ایران را برای همکاری با صدام برای خود نمیخریدیم.
ادامه دارد
نه به تروریسم و فرقه ها
نهم آذرماه 1395
29نوامبر 2016