ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
خاطراتی از عراق (7) رجوی و شکار جوانان و برخورد دو گانه با اسرائیل و آمریکا
خاطراتی از عراق (7)
رجوی و شکار جوانان و برخورد دو گانه با اسرائیل و آمریکا
نوشتۀ رضا صادقی جبلی از اعضا و مسئولین قدیمی جدا شدۀ سازمان مجاهدین (فرقۀ رجوی)
بعداز بازگشت مریم به عراق و اعلام فاز سرنگونی! بسج نیرویی و اعزام نیرو به عراق در دستور کار رجوی قرار گرفت.
یکی از ناجوانمردانه ترین شیوههای نیرو گیری سازمان در ترکیه، پاکستان و امارات انجام شد بدینگونه که ایرانیانی را که سیاسی هم نبودند و اکثرا برای امرار معاش و کار از ایران خارج شده بودند شکار میکرد و با وعده کار در کارخانه های آلمان این جوانان بی خبر را به عراق اعزام میکرد به این عنوان که آنها را از آنجا به اروپا خواهد فرستاد ولی در عراق به آنها گفته میشد که بایستی 2 سال اینجا در قرارگاههای سازمان مجاهدین خدمت سربازی کنند و در جواب آنهایی که میگفتند ما سربازی رفته ایم و کارت پایان خدمتهمداریمگفته میشد: خوب، شما به رژیم و آخوندها خدمت کرده اید ولی اکنون بایستی برای آزادی مردمتان 2 سال خدمت سربازی انجام بدهید.
حمید کریمی یکی از همین جوانانی بود که در ترکیه به تور سازمان مجاهدین افتاد. جوانی فوتبالیست که برای کار و زندگی بهتر از کشور خارج شده بود.
در یکی از نشستهای رجوی حمید کریمی پشت میکرفون رفت و با رجوی صحبت کرد. البته رجوی اجازه نداد که همۀ حرفهایش را بزند ولی بهرحال گوشه ای از چگونگی آوردنش به عراق را شرح داد.
حمید گفت: برادر مسعود!… من در ترکیه به سفارت اسرائیل مراجعه کردم برای گرفتن پاسپورت. در این لحظه رجوی حرف او را قطع کرد و گفت: رفتی سفارت اسرائیل؟!! پیف پیف!! و بینی اش را گرفت و چندین بار تکرار کرد: اه اه چه بوی کثیف و متعفنی میاد!!و ادامه داد: ما روزی برای کشتن همین نجاستها به فلسطین رفتیم! حالا تو برای گرفتن پاسپورت به این سفارت نجس و کثیف رفتی؟! پاسپورت اخوندها هزار بار بهتر از پاسپورت این جانیان حرمزاده است!
حمید که بشدت جا خورده بود گفت: برادر! من چارهای نداشتم و از آنجائیکه هیچ راهی برای خروج از ترکیه و رفتن به اروپا پیش پایم نبود برای کمک گرفتن به آنجا رفتم چون شنیده بودم که اسرائیل به ایرانیها کمک میکند.
رجوی سیگارش را با قیچی کوچکی که همیشه با خود داشت نصف کرد و با زدن پفی به آن گفت: «ما مجاهدین راه مبارزه جدی و واقعی با اسرائیلیها را به خوبی بلد هستیم و اگر از همان سال 57 قدرت را گرفته بودیم به اتفاق برادرانمان در جنبش فتح اکنون بجای اسرائیل که یک کشور جعلی است فلسطین در نقشه می بود و گرنه تا این رژیم سرکار باشد اسرائیل امن و امان است و حرفهای ضد اسرائیلی آخوندها مزخرفی بیش نیست… ما مجاهدین صبوریم مانند مولایمان علی، ولی هرگز سرسوزنی از اعتقاداتمان کوتاه نخواهیم آمد و گرفتن انتقام برادران شهیدمان مخصوصا ابوجهاد سوگندی است که به آن عمل خواهیم کرد و انتقام خون وی را از جانیان جوهود خواهیم گرفت… از اولین ماموریت های شمایان زادگان مریم پاک رهایی بعد از سرنگونی به دست آوردن بمب اتمی است… چرا که در دنیای امروز امپریالیستهای جنایتکار به سرکردگی آمریکا فقط زبان زور را می فهمند و وقتی همه در اطراف ایران بمب اتمی دارند مثل پاکستان زپرتی و جوهودها چرا ما که بزرگترین کشور منطقه هستیم نباید داشته باشیم».
در اینجا صحبتهای طولانی در رابطه با جنبش فلسطین و خیانت عرفات در خارج شدن از لبنان کرد که از حوصله این مقاله خارج است.
یک بار هم وقتی در نشستی در اشرف در دهۀ هفتاد مسعود رجوی خبر از فرار عده ای از اشرف و رفتن آنها به اسرائیل از طریق اردن را داد گفت: «مجاهد می رود به اسرائیل پناهنده می شود؟ اگر می رفتند ایران و با جر ثقیل اعدام می شدند بهتر از این بود که به اسرائیل می رفتند!!…».
در آخرهای نشستهای شهریور سال 80 در قرارگاه باقرزاده در غرب بغداد موسوم به نشستهای طعمه که در آن محاکمۀ پنجاه نفر از جمله شادروان فرمانده فتح الله (مهدی افتخاری) صورت گرفت، جنایت 11 سپتامبر روی داد. از فردای آن روز تا روز 14 سپتامبر به مدت سه روز که همه مان به جز افراد جدید و به جز رده های پایین همۀ اعضا بودیم که حدود دو هزار نفر برآورد می شد هر روز به دستور شخص رجوی که روی سن با مریم می نشستند چندین بار پیاپی فیلم زدن هواپیماها به برجهای دوقلو را که از تلویزیونها ضبط کرده بودند روی پردۀ بزرگ روبروی سالن پخش می کردند و هر بار دست زدن و سوت زدن و هورا بود که گوشها را کر می کرد. آقای رجوی نه تنها مخالفت نمی کرد با این شور و حالها و دست افشانی ها بلکه وقتی جمعیت ساکت شدند عین حمله اش را من که در آن نشست بودم و متآسفانه همۀ فیلمهای ضبط شده اش را بعد از مسلم شدن حملۀ آمریکایی ها از بین بردند در ذهنم ضبط کرده ام که گفت: بنازم به این اسلام که در برداشت ارتجاعی اش چنین غوغایی می کند ببینید اگر اسلام انقلابی (مجاهدین) وارد بشود چه می کند؟ که باز جمعیت دست زدند و سوت و… مریم خانم هم کلی به حرفهای برادر مسعود به به و چه چه گفت که بله اینها که می بینی انقلاب کرده اند نشان می دهند اگر وارد بشوند چگونه دست اینها را می بندند و…
جناب رجوی در آنزمان اینچنین صحبت میکرد که البته قابل فهم هم است که چرا آن موقع به پشتیبانی از اربابش صدام و برای راضی کردن وی حاضر به هر کاری بود و اینچنین در باره یک ملت صحبت میکرد. بایستی توجه داشته باشید که جناب رجوی نه تنها در باره دولت بلکه با نژاد پرستی تمام علیه ملت یهود این حرفهای سخیف را می زد و در همان حال عربها را هم مسخره می کرد و به نیروهای عراقی «وحوش» می گفت در حالی که مردم ایران هیچ مشکلی نه با مردم اسرائیل و نه با ملتهای عرب ندارند.
این حرفهای رجوی قابل توجه کسانی است که فکر میکنند با کمک کردن به این جانیان داعشی و رجوی می توانند باعث امنیت و آسایش خود شوند. تجربه نشان داده که این توهمی بیش نیست و مخصوصا جانی و وطن فروشی مثل رجوی هیچ جایی برای انسانیت در قلب و روح پلیدش وجود ندارد که اگر داشت ما که فدائیانش بودیم بعد از سی سال هرگز اینقدر تف و لعنتش نمی کردیم.
دولتها و سیاستمداران میآیند و میروند ولی ملتها همیشه خواهند ماند. پس بجای سرمایهگذاری
روی جانیانی مثل رجوی بهتر است روی دوستی ملتها سرمایه گذاری شود تا لااقل نسل آینده و فرزندانمان مانند نسل ما نابود نشوند و در آسایش و صلح و آزادی زندگی کنند.
باید دانست که اینها حرفهای درون تشکیلاتی رجوی بود تا به فریب خوردگانش و اسیران فرقه اش بگوید ما روی همان شعارهای اولیه قبل از انقلاب خودمان هستیم در حالیکه در بیرون تشکیلات با هر ناکسی و شیطان بزرگ و کوچکی و در رأس همه شان هم آمریکا و اسرائیل تا انواع خودفروشی و وطن فروشی و جاسوسی و مزدوری و همکاری آشکار و پنهان می رود که نمونه های فراوانش را در دستگیری نمایشی یکی از مسئولان فرقه در اسرائیل و استفاده از ماهواره های جاسوسی اسرائیل در به اصطلاح افشاگریهای هسته ای اش و دریوزگی در کنگرۀ آمریکا و خرید لابی با دلارهای نفتی صدامی از میان مقامات سابق و لاحق همان «امپریالیستها» و دعوت از جانی ترین چهره های ارتش و اطلاعات آمریکا برای سخنرانی در برنامه های مریم قجر وو… می توان دید.
حمید کریمی هنوز در لیبرتی است و امیدوارم یک روز بعد از رها شدن از فرقه و رسیدن به دنیای آزاد با زبان خودش هر آنچه رجوی بر سرش آورده را بگوید.
به امید آزادی و رهایی همۀ اسیران فرقۀ رجوی.