ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
زندانی بدون دیوار
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش …آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما…
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان
در این اردوگاه گزارش شده بود.
زندانیان به مرگ طبیعی میمردند.
با این که حتی امکانات فرار وجود داشت
اما زندانیان فرار نمیکردند.
بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند، و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت
و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند را به دست زندانیان میرساندند و نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که:
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
رجوی با اینکار طی دهه ها مجاهدین را وادار کرده است که طی بیست و چهار ساعت شبانه روز اینگونه فکر کنند:
من همه کارهایمان اشتباه است. …
من هیچی نیستم! …
من از زیر کار درمیروم! …
من نرینه وحشی هستم.
اگر از زندان آزاد شده ام خیانتکارم.
اگر زندان بوده ام چرا زنده هستم؟
من باید شرمنده باشم که زنده ام.
من نتوانسته ام مسعود و مریم را به تهران ببرم باید شرمنده باشم.
اگر با دوستم حرف زدم شعبه سپاه پاسداران در درون تشکیلات هستم.
اگر هر شب جاسوسی دیگران و حتی خودم را نکنم، پست و حقیرم.
ما ضد انقلاب مریم رجوی هستیم.
من نرینه وحشی هستم!
من هیچ هنری ندارم همه چیز بدست مریم رجوی انجام میشود!
من آدمِ حسابی نیستم!
من هر عیبی که یک انسان میتواند داشته باشد دارم! …
تمامی گزارشات مجاهدین چه آنها که هنوز در بند هستند و چه جدا شده که خود تشکیلات مسعود رجوی منتشر کرده تماما با همین مضمون میباشد.