قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

نامه به روزنامه نگاری که به اعراب خلیج «پیشنهاد بهره برداری از برگ مجاهدین خلق» را می دهد

 

Résultats de recherche d'images pour « ‫داوود البصري‬‎ »

نامه به روزنامه نگاری که به اعراب خلیج «پیشنهاد بهره برداری از برگ مجاهدین خلق» را می دهد

آقای داود البصری؛

سلام بر شما،

اینجانب علی حسین نژاد جداشده از سازمان مجاهدین خلق سه سال پیش در عراق که به مدت 25 سال عضو و مسئول و مترجم ارشد ستاد سیاسی و بخش مطبوعات وبخش روابط خارجی سازمان در فرانسه و عراق بودم و اکنون پناهندۀ سیاسی در فرانسه می باشم.

از اینکه شما اینهمه به سازمان مجاهدین امید بسته و رویش سرمایه گذاری کرده اید و خواستار بهره برداری از آن به عنوان یک برگ همانند بهره برداری دیگران شده اید تعجب کردم.

منظورم مقاله تان با عنوان: «باید اپوزیسیون ایران را برای ساقط کردن روش خرابکارانۀ رژیم یاری کرد» می باشد که روزنامۀ انترنتی کویتی «الآن» در لینگ زیر منتشر کرده است:

http://www.alaan.cc/pagedetails.asp?nid=246560&cid=47#.VzyR-fmLTIU

شما در این مقاله نوشته اید: «رژیم ایران آزادانه با احزاب و نیروهای اپوزیسیون عرب همکاری می کند و به آنان امکانات می دهد و حمایتهای آشکار و پنهان از آنان را هماهنگ می کند، و همراه با آن، هجمات هماهنگ ایران بر شرق و جنوب منطقۀ عربی با تصرف کامل عراق وقرار دادن عرصۀ سوریه به عنوان نوک پیکانش برای حضور و عبور نیروهای نظامیش می باشد که بدینگونه همۀ اصول و پایه های بازی منطقه ای و پروندۀ مدیریت درگیری را درنوردیده است که این امریک پاسخ عربی ضد آن به همان اندازه در جهت عکس آن را اقتضا می کند که در اساس بر گشودن خطوط ارتباطی با نیروهای ایرانی ملی و مخالف رژیم تکیه دارد نیروهایی که می توانند با دادن اطلاعات از داخل ایران خدمات بسیار زیادی به کشورهای عربی کرده و خدمات لجستیکی و اطلاعاتی بسیار ارزشمندی به آنها ارائه دهند که می توان با آنها اندیشۀ سلطه جویانۀ ایران را شناخت. درنگ و تردید دولتهای عرب در همکاری با اپوزیسیون ایران بویژه بزرگترین نیروی آن یعنی گروه “مجاهدین خلق” که دارای تاریخ و پیشینۀ مبارزاتی سرشار و مهارت و تجربۀ بسیار عالی در مقاومت ملی ایران و پایگاه گستردۀ مردمی در داخل ایران و یک گذشتۀ مبارزاتی و تجارب عملی است، یک شکاف و نقص اساسی در استراتژی نفوذ به عمق ایران و کشیدن یک دیوار حفاظتی مؤثر در برابر نقشه های ایران به شمار می رود در حالیکه این استراتژی مبرمترین نیاز امروز اردوگاه ایستادگی و پایداری در برابر رژیم فاشیستی تجاوزگر آخوندی است».

برای من به عنوان یک ایرانی مخالف و عضو و مسئول به مدت دهها سال در سازمان مجاهدین خلق ایران این مقایسۀ شما و سرمایه گذاری شما روی این سازمان امری خنده دار می باشد زیرا احزاب و نیروهای اپوزیسیون عرب هر چه باشند یک پایگاهی مردمی در داخل میهنشان و مردمشان دارند ولی این سازمان به علت سیاستهایغلط و بلکه جنایتکارانه و خیانتکارنۀ رهبرش (رجوی) علیه میهن و مردمش از جمله سیاست جاسوسی برای رژیم صدام حسین و ارتشش و اطلاعاتش تمام پایگاه مردمیش در داخل ایران و حتی در نزد اپوزیسیون ایران و ایرانیان خارج کشور از دست داده است که بهترین دلیل آن همین توسل رهبری سازمان به بیگانگان به جای شخصیتهای رسانه ای و سیاسی ایرانی برای تبلیغ آن و سخنرانی در گردهمایی ها و جشنهایش می باشد و به علت همین جاسوسیها و خیانتها است که امروز در آستانۀ فروپاشی کامل قرار گرفته است حال شما چگونه همین رهنمود و پیشنهاد را می دهید که این سازمان اقدام به جاسوسی کند و این بار برای کشورهای عربی خلیج؟!!.

همچنین مقالۀ شما با عنوان «اعراب و یاری اپوزیسیون ملی ایران» که در سایتها و روزنامه های خلیجی «البشیر» و«السیاسه» و«الاسلام الیوم» از جمله در لینگ زیر انتشار یافت:

http://www.islamtoday.net/albasheer/artshow-19-228399.htm

که در آن نوشتهاید: «سازمان مجاهدین خلق ایران یک پشتوانۀ قدرتمند و مؤثر و مهم برای جهان عرب می باشد که هر گز مورد بهره برداری قرار نگرفته استبلکه همگی این موضوع را نادیده گرفته و پشت گوش انداخته اند! این امر یک شکاف استراتژیک غیر قابل قبول وغیر منطقی است، چرا که سازمان مجاهدین خلق ایران که بزرگترین سازمانهای اپوزیسیون ملی ایران می باشد دارای مهارت و راهها و ابزارهای رخته در عمق مرکز تصمیم گیری ایران است و این امر اقتضا می کند که اعراب درهایشان را به روی این سازمان بگشایند و با آن همکاری کنند نه تنها برای سرنگون کردن و متزلزل کردن رژیم بحران زدۀ آخوندی بلکه همچنین برای ایجاد پلهای ارتباط و تفاهم مشترک با ملت ایران که ملت دوست ما اعراب می باشد»!!.

من از جنابعالي مي پرسم امروز قدرتمندی و توان تأثیر گذاری این سازمان کجاست سازمانی که رهبریش آن را به ضعف و زبونی کشانده و همۀ امکانات انسانی و مردمی آن را در خدمت عملی و به سود رژیم حاکم موجود در ایران نابود کرده است؟ علاوه بر آن، پیش از این عراق در زمان صدام حسین به مدت بیست سال با تأمین مالی و تسلیحاتی و آموزشی از این سازمان بهره برداری کرد ولی این سازمان به کجا رسید؟ و عراق از این استراتژی چه به دست آورد؟ این سازمان از آنهمه حمایتهای بیدریغ چه به دست آورد؟! همچنین این سازمان دیگر بزرگترین سازمان اپوزیسیون ایران نیست و مهارتی جز در تروریسیم و فرقه گرایی و مغزشویی اعضا و افرادش ندارد و هر گونه نزدیکی و همکاری با آن موجب بیزاری و تنفر ایرانیان می باشد چرا که خود این سازمان همۀ پلهای ارتباطی با مردم ایران در داخل و خارج کشور را تخریب کرده حالا شما چگونه همین نسخه رابرای عربها می نویسید که از این سازمان به عنوان پلی برای ارتباط و تفاهم با مردم ایران استفاده کنند؟؟!!

بله چیزی موسوم به ارتش آزادیبخش ملی ایران مستقر در قراگاه «اشرف» عراق متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران قبل از خلع سلاحشان توسط آمریکاییها بلافاصله بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین وجود داشت ولی ارتش بدون سلاح معنی ندارد و اکنون نیز قرارگاه اشرف به طور کامل تخلیه شده و همۀ ساکنانش به کمپ لیبرتی در بغداد منتقل شده اند و این قرارگاه اکنون در اختیار کامل نیروهای عراقی است و دیگر هم نه چنین ارتشی و نه چنین قرارگاهی وجود خارجی ندارد و سازمان مذکور هم دیگر جز در اسم و سایتها وجود ندارد و اینهمه را خود سازمان مذکور بارها در رسانه های خبری اعلام کرده و گفته که افراد سازمان که اکنون در عراق می باشند تنها گروهی پناهجو برای حفظ امنیت و سلامتی شان هستند که سازمان ملل شروع به توزیع آنان بین کشورهای سوم کرده و تا کنون صدها تن از آنان به درخواست دولت عراق به آلبانی و آلمان و چند کشور اروپایی دیگر انتقال یافته اند.

اكنون براي اينكه جنابعالي به اوضاع ايران اشراف داشته باشید تا شخصیتی مانند آنجناب تحلیلها و برداشتهای واقع بینانه از عرصۀ ایران ارائه بدهید می خواهم به اطلاع آنجناب برسانم که اینجانب بعد از سی سال از این سازمان بیرون آمدم زیرا دیدم دیگر یک سازمان سیاسی اسلامی انقلابی نیست بلکه به یک فرقۀ مذهبی خاصی تبدیل شده که ربطی به اسلام ندارد و در خدمت امپریالیستها به رهبری آمریکا و صهیونیستها قرار گرفته بطوریکه این سازمان آنها را به حمله به ایران و راه انداختن یک جنگ ویرانگر دیگری در منطقه تشویق می کند جنگی بسا بدتر و ویرانگرتر از جنگ پیشین در عراق. این تحول و تغییر سازمان مذکور سالهاست که به دست رهبری آن مسعود و مریم رجوی مقیم پاریس صورت گرفته است رهبریی که ملیونها دلار از سرمایه های نفتی عراق را که دولت صدام حسین به آنها می داد بین دولتمردان و ارتش و اطلاعات آمریکا و اروپا و برخی شخصیتهای دیگر برای حمایت و دفاع از اهداف جنگ طلبانۀ آنها توزیع می کند اهدافی که به هیچوجه مورد حمایت مردم ایران نبوده ونیست. آنها یک فرقۀ خاصی با عقاید و افکار بدعت گذارانه و التقاطی و آمیخته ای از افکار مذهبی شیعی و افکار غربی و کمونیستی بویژه استالینیسم می باشند که بکلی پایگاهشان را در میان مردم ایران از دست داده اند.

رهبری سازمان مجاهدین خلق از سال 1989 به همۀ ما دستور داد که همسران خودمان را طلاق دهیم و رهبر عقیدتی سازمان مسعود رجوی فتوای حرام بودن خانواده و ازدواج را بر خلاف نص صریح قرآن و سنت پیامبر صادر کرد بطوریکه اکنون بیست سال است که تمام اعضا و کادرهای سازمان چه در عراق و چه در خارج اعم از زن و مرد همسران خودشان را طلاق داده اند و یا ازدواج نکرده اند. مهدی ابریشمچی مرد شماره دو سازمان بعد از مسعود رجوی که اکنون مقیم فرانسه و دستیار همسر سابق خود مریم رجوی است که از شوهرش مهدی در سال 1985 جدا شد و همان روز با مسعود رجوی بدون مراعات عدۀ شرعی ازدواج کرد در سال 2001 وقتی در عراق بودیم به ما گفت همسران شما پا جای پای مریم گذاشته و شما را طلاق داده و با برادر مسعود ازدواج کرده اند!!.

از شما خواهش می کنم که ابتدا از واقعیتها آنگونه که هست اطلاع پیدا کنید و بعد از آن قضاوت کرده و پیشنهاد بدهید و در قبال قضاوتها و پیشنهادهایتان مسئولیت بپذیرید تا به نابودی انسانها منجر نشود بویژه که آنها مسلمان و از مردم کشور همسایۀ شما هستند که دهها سال است صادقانه و با ایمان خالص به نیت آزاد سازی مردمشان از ستم و دیکتاتوری تمام زندگی شان را فدا کرده اند ولی این رهبران سازمان هستند که آنان را به بیراهه بردند.

تا كنون بيش از هزار تن از اعضا و کادرها و مسئولین سازمان مجاهدین از آن جدا شده اند که بسیاری هم از میان زنان می باشند که برخی نیز اعضای شورای رهبری سازمان بودند که پرده از بسیاری رسوایی های جنسی رهبر سازمان مسعود رجوی همسر مریم رجوی برداشتند. همچنین جدا شدگان سازمان موارد زیادی از زندان و شکنجه و قتل مخالفان رهبری سازمان در قرارگاههای این سازمان در عراق را افشا کرده اند.

همۀ افراد این سازمان از هر گونه تماس و ارتباط با افراد خانواده هایشان محروم و ممنوع هستند و استفاده از هر گونه وسیلۀ ارتباطی اعم از رادیو و کانالهای تلویزیونی و انترنت و موبایل تماما برای اعضای سازمان ممنوع می باشد و تنها در اختیار رهبری و مسئولانی است که مأموریتهای ارتباطی خاص سازمان را دارند.

رهبران سازمان به من اجازه نمی دادند با دختر بزرگم زینب که اکنون در کمپ لیبرتی متعلق به این سازمان در بغداد می باشد دیدار کنم در حالیکه هر دوی ما داخل سازمان و در کمپ اشرف در عراق بودیم و به آن دخترم اجازه ندادند حتی با خواهر کوچکترش مونا که از ایران برای دیدار اولین بار بعد از سی سال با من یعنی پدرش و با خواهرش در داخل سازمان به عراق آمده بود دیدار کند. دختر کوچکم توانست با من دیدار کند زیرا من از سازمان مجاهدین خلق یک و نیم سال پیش از طریق سازمان ملل متحد بیرون آمدم ولی او نتوانست علیرغم تلاشهای کمیساریای عالی پناهندگان و وزارت حقوق بشر عراق با خواهرش که در مقر سازمان یعنی کمپ لیبرتی در بغداد می باشد دیدار کند زیرا رهبران این سازمان مسعود رجوی ومریم رجوی دیدارهای خانوادگی را تحریم کرده اند. این دو خواهر 33 و 37 ساله هر گز در عمرشان همدیگر را ندیده اند.

http://www.alwatanvoice.com/arabic/news/2015/04/25/703774.html

اینجانب از بیش از بیست و پنج سال پیش در بخش روابط با عراق در سازمان به عنوان مترجم ارشد همۀ نامه ها و بیانیه ها و اسناد و نوشته ها و کتابهای رهبری و اطلاعیه ها و نشریات سازمان کار می کردم از جمله ترجمۀ بسیاری نامه ها و بیانیه ها و حتی مصاحبه های از قبل آماده شده به زبان فارسی!! به علاوۀ بیانیه های جعلی با ادعای امضای میلیونها عراقی!! که تماما به فارسی نوشته می شدند و من آنها را به عربی ترجمه می کردم!!، همچنین دخالتهای آشکار رهبری سازمان در اوضاع عراق برای تشدید اختلاف و تعمیق شکاف بین لیست العراقیه (اپوزیسیون عراق) و دیگر جریانها.

 من از طریق ترجمۀ نامه های شخص رجوی به صدام حسین و صورت جلسه های دیدار بین آندو و نیز بین او و رئیس اطلاعات عراق در آنموقع سرلشکر طاهر شاهد عینی دادن ماهانه سه میلیون بشکه نفت به صورت کوپن به سازمان بودم که توسط دفاتر سازمان در اروپا و آمریکا به فروش رفته و تبدیل به میلیاردها دلار می شد که مورد سرمایه گذاری در آن کشورها و در عراق و چندین کشور عربی دیگر قرار گرفته که تا کنون منبع اصلی درآمدهای میلیاردی سازمان می باشد. تازه اینها غیر از دهها هزار سلاح و تجهیزات عراق می باشد که رهبری سازمان تسلیم دشمنان و اشغالگران عراق یعنی آمریکائیان نمود به علاوۀ جاسوسی های سازمان برای آمریکاییها علیه مقاومت دلیرانۀ عراق که من از طریق کارم در سازمان یعنی ترجمه شاهد عینی آنها بودم.

لذا از شما می خواهم به رهبری این سازمان اجازۀ بهره برداری از چهره و اعتبارتان و شهرتتان برای پیشبرد هدف سودجویانۀ خاص خودش را ندهید هدفی که نگهداشتن فرزندان و دوستان ما در دوزخ عراق زیر آتش موشکهای تروریستی فرقه ای در عراق برای قراردادن آنان به عنوان سپر بلا برای قربانی شدن در نتیجۀ اشتباهات کشندۀ این رهبری طی سی سال گذشته است که نه مبارزه بلکه دخالت در امور عراق و ارتکاب جنایات تروریستی در ایران و عراق بوده است.

من اندکی قبل از آغاز جنگ اشغالگرانۀ آمریکا علیه عراق در مقر رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در آنموقع نزدیک ابو غریب و فرودگاه بغداد و موسوم به پادگان طارق که محل سکونت زوج رجوی (مسعود و مریم رهبران این سازمان) بود کار می کردم. این پادگان را ارتش عراق به دستور صدام حسین پنج سال قبل از آغاز جنگ اخیر آمریکا علیه عراق تحویل ما داده بود. رهبری سازمان مجاهدین نام این پادگان را به قرارگاه «پارسیان» به نام یک خانمی از فرماندهان نظامی سازمان که در اوائل دهۀ نود میلادی در نتیجۀ تصادف اتومبیلش در بغداد فوت کرده بود تغییر داد. پنج ماه قبل از حملۀ آمریکا به عراق و مشخصا در نوامبر سال 2002 مسعود رجوی همۀ ما نیروهای سازمان را از همۀ مقرها و پایگاههای سازمان از شمال تا جنوب عراق در یک نشست بزرگ در قرارگاه اشرف (نام همسر اول رجوی) واقع در استان دیالی جمع کرد و به ما گفت که آمریکاییها به زودی حملۀ گسترده ای را بر عراق انجام خواهند داد و این جنگ هیچ ربطی به ما ندارد و ما جنگی و رزمی علیه هیچ کس جز رژیم ایران نداریم بنابراین ما هیچ گلوله ای علیه آمریکاییها حتی در صورت حملۀ آنها بر ما شلیک نخواهیم کرد و شما همگی باید در خاک عراق پراکنده شوید و به خانه های عراقیان در روستاهای اطراف مقرهایمان پناه ببرید تا شهروندان عراقی حفاظ شما باشند!! و شما باید همۀ قرارگاهها در جنوب و مرکز عراق یعنی مسیر پیشروی آمریکا را تخلیه کنید و در قرارگاه اشرف جمع بشوید ولی قرارگاههایتان در شمال شرقی عراق را برای حمله بر خاک ایران نگهدارید!. رجوی اینجا یک مثل فارسی آورد که می گوید: تغاری بشکند ماستی بریزد جهان گردد به کام کاسه لیسان!! و گفت: ما باید از حملۀ آمریکا بر عراق به عنوان فرصتی برای سرنگون کردن رژیم ایران و قبضه کردن حاکمیت در ایران استفاده کنیم!! و شما باید بعد از پراکندگی و بعد از تصرف عراق توسط آمریکایی ها برگردید و در قرارگاهایتان در شمال شرقی عراق مستقر شوید و ما آن موقع به «صاحبخانۀ جدید»!! یعنی آمریکاییها به زبان انگلیسی خواهیم گفت (اینجا مسعود رجوی عبارتی را به انگلیسی تلفظ کرد که ما یادبگیریم و آن را به آمریکاییها بگوییم!!): «هی، مستر، ما می خواهیم برویم خانه مان یعنی ایران!»… به همین سادگی و بلاهت، رجوی برای ما طرح عملیات جدیدی را برای فتح تهران ترسیم کرد!! ولی تمامی آنها جز رؤیا و توهمی نبود زیرا آمریکایی ها هرگونه تحرک نظامی را بر خاک عراق بمباران کردند. از این رو نیروهای مجاهدین خلق مجبور به تخلیۀ همۀ قرارگاهها و پادگانهایشان در شمال شرق عراق و بازگشت و استقرار فقط در قرارگاه اشرف شدند چرا که بسیاری از تجهیزات عراقی شان را از دست داده و تلفات زیادی را به دست جنگجویان محلی کرد متحمل شده بودند و بعد از آن رهبری مجاهدین وارد گفتگوها و سازش با آمریکایی ها شده و همۀ سلاحهای نیروهایشان اعم از سلاحهای سنگین و سبک را به آمریکایی ها تسلیم کردند که همه شان سلاحهای ارتش عراق بود که دولت عراق به آنها داده بود و یا از پادگانهای ارتش عراق به دنبال حملۀ آمریکا به عراق به غارت برده بودند و بعد از آن روند روابط همکاری ذلت بار و توطئه گرانه و اطلاعاتی بین رهبری سازمان مجاهدین و نیروهای آمریکایی حتی علیه مقاومت دلیرانۀ عراق و بسیاری موارد همکاری بین آنان و آمریکایی ها مانند جاسوسی و خنجر زدن از پشت و خیانت علیه عراق و خاکش و مردمش آغاز شد که این نامه گنجایش شرح آنها را ندارد و من و دوستان دیگر جداشده مان بسیاری از آنها را نوشته ایم زیرا ما خودمان از نزدیک شاهد آنها بودیم از جمله گرفتن 18 میلیون بشکه از سهمیه شش ماهشان از نفت عراق به صورت یکجا به صورت کوپن شش ماه قبل از آغاز جنگ، به منظور فروش آن در خارج عراق که من خودم به عنوان مترجم ارشد رهبری سازمان شاهد آن بودم.

من همۀ اینها را به جنابعالی نوشتم تا از ماهیت و گذشتۀ این سازمان مطلع شوید چرا که من یک روزنامه نگار ایرانی و همکار شما هستم که دهها سال در داخل سازمان مجاهدین خلق در فرانسه و در عراق کار مطبوعاتی و ترجمه کرده ام. موفق باشید. به امید کشف واقعیتها و اعلان آن با صداقت و یگانگی.

علی حسین نژادعضو بلندپایۀ سابق سازمان مجاهدین خلق ایران و مترجم ارشد جداشده از آن

پاریس – 27 مارس 2016 برابر با 7 تیر ماه 1395

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes