قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

قسمت هشتم (آخر): نگاهی خالی از ترس به تروریسم مسعود رجوی

جمعبندی دلایل تروریستی بودن استراتژدی رجوی

276 168

لینک به قسمت اول تا هفتم

قسمت اول    قسمت دوم    قسمت سوم   قسمت چهارم

قسمت پنجم     قسمت ششم   قسمت هفتم

جمعبندی دلایل تروریستی بودن استراتژدی رجوی

  1. رو در رو شدن با خمینی بعنوان رهبری تمام عیار وسیعترین اقشار انقلابی جامعه (براساس نوشته و گفته مسعود رجوی بهمن 59).

بنابراین طغیان علیه وسیعترین اقشار جامعه و بر خلاف خواست و درک آنها.

  1. غلط بودن درک و تلقی و تحلیل سازمان از جامعه و نیروهای سیاسی و بطور خاص حاکمیت و رابطه آنها با سازمان (اگر مبنای تصمیم گیری استراتژی مسلحانه بوده است).
  2. از بین بردن حمایت مردمی سازمان، و افزایش حمایت مردمی و مظلومیت بخشیدن به حاکمیت درگیر جنگ خارجی.
  3. مخالفت تمامی گروههای عمده سیاسی و جامعه با استراتژی مسلحانه مسعود رجوی.
  4. مخالفت و ضدیت مردم با مبارزه مسلحانه علیه خمینی، با شاخص نیامدن مردم به صحنه با ورود عنصر سلاح در تظاهرات علیرغم تست همه راهها به بهای خونین جان مجاهدین و میلشیا و هزاران هزار مبارز دیگر …
  5. بیگانگی و مخالفت مردم و گروههای سیاسی و حتی نیروهای خود سازمان با شعارهایی، همچون “مرگ بر خمینی”.
  6. حمایت مردم از حاکمیت در برابر مبارزه مسلحانه با آن. اینبار با شاخص حمایت مردم از جنگ علیه صدام زمانیکه حاکمیت را مورد تهدید قرار داد. اگر قرار بود از مبارزه مسلحانه حمایت کنند قطعا در صحنه جنگ نیز آنگونه که شاهد بودیم پشت حاکمیت نمیرفتند.
  7. توان و موفقیت شگرف حاکمیت در شکست دادن و در هم کوبیدن این استراتژی علیرغم درگیر بودن در یک جنگ خارجی که البته متکی بود به پایگاه توده ای اش.
  8. نابودی دستگاه فرماندهی مجری استراتژی در مدت کمتر از یکسال (30خرداد 60 الی12اردیبهشت 61 با حمله همزمان به 60پایگاه بخش اجتماعی سازمان بعد از کشته شدن موسی و اشرف در 19 بهمن 1360)
  9. روی آوردن به تروریسم کور و ترور مردم عادی و کسبه تحت عنوان حامیان رژیم.
  10. بکارگیری شیوه های تروریستی بمبگذاری و عمل انتحاری در اماکن عمومی همچون حزب جمهوری و مساجد با هدف ترور امام جمعه ها. و یا ترورهای کور همانند ترورهای انجام شده در بانک ملی شعبه فرودسی (تیم عملیاتی با لباس بسیجی وارد شده و میخواهد که طرفداران و غیر طرفداران رژیم بصف شوند و سپس طرفداران را به گلوله میبندد.) آنچه در حال حاضر شاگردان مسعود رجوی در داعش به اجرا میگذارند.
  11. عدم توان بازسازی مطلق ضربات وارده به سازمان با شاخص:
    1. از دست دادن تمامی فرماندهی و دستگاه هدایت کننده استراتژی در داخل.
    2. تمامی نیروهای موجود نه تنها از این استراتژدی حمایت نکرد بلکه با شروع آن انبوهی در مخالفت از سازمان کناره گرفتند.
    3. دستگیریهای گسترده نیروهای باقی مانده.
    4. هیچ نیروی جدیدی بعد از شروع این استراتژدی و بدلیل آن به سازمان وارد نگردید. بعنوان شاخص میرا بودن یک نیرو در بستر یک استراتژی. نیروی بالنده با ضربه نظامی از بین نمیرود بلکه میتواند خود را در بستر یک استراتژی صحیح با حمایت توده ها بسرعت باز سازی کند.
    5. امکانات استقراری لازمه پیشبرد این استراتژدی بالکل از بین رفت و حتی اجاره محل و یا استفاده از خانه های هواداران و خانه های متعلق به حامیان مردمی وجود نداشت و در نتیجه موفقیت مطلق رژیم در اجرای طرح مالک و مستاجر.
    6. بی پایه بودن و نامردمی بودن استراتژدی منجر شد که عده زیادی در زندانها از سازمان ببرند. و در مواردی به حاکمیت در مقابله با این استراتژی کمک کنند.
  12. در ادامه شکست استراتژیک-نظامی فوق، نابودی سیاسی- ایدئولژیک و اجتماعی ناشی از عملکردهای خیانت بار رهبری از جمله:
    1. فرار رجوی از کشور و شهادت موسی و اشرف
    2. ازدواج زود هنگام مسعود رجوی با فیروزه بنی صدر قبل از سالگرد شهادت اشرف و موسی با ایجاد دافعه شدید اجتماعی نسبت به رجوی و در نتیجه سازمان.
    3. نفرت مردم و جامعه بخاطر طلاق فیروزه بنی صدر توسط مسعود رجوی بعنوان یک عمل غیر اخلاقی و سوء استفاده سیاسی از فیروزه بنی صدر و از خود آقای بنی صدر توسط رجوی.
    4. ازدواج با مریم عضدانلو بعد از طلاق اجباریش از مهدی ابریشمچی تحت عنوان انقلاب ایدئولژیک که حتی نزدیکترین هواداران و اعضای سازمان را منزجر و متنفر نمود طوری که بعد از شکست کامل در داخل و خشک شدن 99 درصدی منبع جذب نیروی در داخل، خارجه که بعنوان آلترناتیو جذب نیرو مد نظر بود نیز مطلقا خشک شد و از آن به بعد سازمان بطور مطلق نتوانست حتی یکنفر را نیز جذب کند.

در نشستی که بعد از بازگشت مریم رجوی از فرانسه به عراق در مقر رجوی در قرارگاه بدیع زادگان با مسئولیت مسعود رجوی در محلی که اولین سالن نشست های شورا بود بعد ها نیز کتابخانه بدیع بود برگزار شد. برای اولین بار و بطور حیرت انگیزی مسعود رجوی که مریم را در تعریف و تمجید بالاتر از مریم مادر عیسی و حضرت فاطمه و … مینامید، به باد انتقاد گرفت و با زدن مارک بورژوازی به وی گفت “شما رفته بودید برای ارتش آزادی نیرو جذب کنید، افتاده اید به کار سیاسی طوریکه حتی یکنفر را هم به ارتش آزادی اضافه نکرده اید”

  1. طرح رفتن به عراق و برقراری رابطه سیاسی آشکار با صدام بعنوان دشمن مردم ایران.
  2. رفتن به عراق و شرکت در کشتن سربازان و مدافعان کشور در همکاری صدام از منظر عموم مردم.
  3. عملیات فروغ و و بدنبال آن طلاقهای اجباری مجاهدین، در نتیجه نابودی باقی مانده حمایتها حتی زندانیان مقاوم.
  4. انعکاس جداکردن کودکان مجاهدین از مادرانشان در ایران و جوامع سیاسی-اجتماعی خارج کشور.
  5. موضوع افشای برنامه اتمی رژیم بعنوان کارگذار اسرائیل.
  6. انعکاس سرکوبهای عمومی مجاهدین در سال 1363 و سال 1373در ایران و جوامع سیاسی- اجتماعی خارج کشور.
  7. زندان و شکنجه و کشتن مجاهدین و یا تحویل مجاهدین به صدام با زندانهای طول المدت و مبادله مجاهدین با اسرای ایران توسط صدام.
  8. فرار مسعود و مریم رجوی از صحنه جنگ بعد از سقوط صدام.
  9. علنی شدن تجاوزات جنسی مسعود رجوی به زنان مجاهد جهت در اسارت نگهداشتن آنها و … با مدیریت خانم مریم رجوی.

 

 

این نتیجه گیری جدای از آنچه در صحنه واقعی جامعه اتفاق افتاد، مبتنی است بر گزارش شاید نزدیک به دو هزار تن ازفرماندهان (علی زرکش، مهدی کتیرایی، محمد علی توحیدی، احمد حنیف نژاد، محمود ائمی، رضا درودی، محمود عطایی، حسین ابریشمچی، کمال (علی نقی حداد)، مهدی مددی، ابوالفضل امشاسبند، محمد جواد برومند، محسن سیاهکلاه، پرویز کریمیان، اکبر معینی، محمد گرجی، محمد حسین مشارزاده، …. بعلاوه نیروهای عملیاتی و رزمی سازمان که از طریق ترکیه و یا پاکستان و عراق مجبور به خروج از کشور شدند. و بنده مسئولیت خواندن و جمعبندی آنها و ارسالشان به دفتر پاریس را داشتم و همچنین تمامی گزارشات شفاهی مجاهدین و مباحث مربوط به نشستهای درونی در طی سالیان حضور در سازمان استوار است.

 

نرم افزار تروریسم

تروریسم یا دفاع از آرمان

باید به این نکته توجه خاص نمود که هرچند این حق شماست که از آرمان خود دفاع کنید. ولی وقتی شخصی را صرفا بدلیل اینکه خلاف عقیده شما و یا مخالف سیاست و استراتژی شماست میکشید یک مبارز در راه آرمان خود و آرمانگرا نیستید. بلکه تبهکاری هستید که برای کسب اهداف سیاسی (رسیدن به قدرت) دست به قتل میزند. شما زمانیکه با حاکمیت کشوری که توسط توده مردم مستقل از شیوه آن، انتخاب شده است به ستیز برخاسته و دست به سلاح میبرید و به بیان خودتان از همان شروع انقلاب بفکر درست کردن ارتش خلق خود برای رویارویی مسلحانه بوده اید، شما با اینکار این قانون جنگل را جاری میکنید که کسانیکه همراه ما نیستند را باید حذف نمود. و عملا کشتار خودتان توسط دیگرانی که خلاف عقیده شما را دارا هستند را نیز مجاز میکنید.

تابحال هیچ تروریسمی نتوانسته و نمیتواند در حیطه نظامی متوقف شود. ترور و کشتن که وجه سخت افزازی تروریسم است، وجه نرم افزاری نیز دارد که در سیاست و رویارویی سیاسی و نظری نیز عینا عمل میکند.

تمامی گروه های تروریستی فرقه هستند و اگر هم در مرحله ای همه ویژگیهای آنرا نداشته باشند در پروسه عمل تروریستی مجبورند جهت ادامه حیات و جلوگیری از فروپاشی به فرقه تبدیل شوند. چون:

تروریسم دارای ابعاد نظامی و جنگی و خونریزی از یک سو و ابعاد سیاسی اجتماعی  از سوی دیگر است. در یک تشکلی که به تروریسم متکی است تا به اهداف و خواسته هایش برسد، در سیاست نیز میبایست همان را بکار بگیرد در غیر اینصورت نمیتواند به عمل ترور و قتل و کشتار بپردازد. یعنی ایندو هرکدام دو روی یک سکه هستند. طبعا کسی یا گروهی و تشکلی که سیاست تروریستی دارد قطع و یقین در شیوه های سخت افزاری مبارزه اش به تروریسم و کشت و کشتار و حذف معتقد است اجبارا بدلیل نفس شناعت، بربریت و خشونت غیر قابل تصور تروریسم که نه تنها از حوضه انقلابی بلکه از حوضه انسانی نیز فاصله نوری دارد مجبور است که جهت بقای خود ویژه گیهای خاصی به خود بگیرد. تروریسم بکارگرفته شده در گروهها، بدلیل ماهیت ضد بشری، وحشیگری، شنائت و بربریت آن با مخالفت های دورنی و بیرونی گسترده ای مواجهه میشود که جهت غلبه برآن همه گروههای تروریستی مجبورند با این مخالفت ها به مقابل برخیزند و آنرا نابود کنند تا از فروپاشی خود جلوگیری کنند.

 

نمونه های عملی تبدیل گروههای تروریستی به فرقه

جهت روشنتر شدن مسئله و لمس آن به دو واقعه شگفت انگیز اما مشترک در فرقه تروریستی داعش و رجوی اشاره میکنیم.

مسعود رجوی در سال 1388 در  کتابی تحت عنوان “خانواده مجاهدين يا مزدوران ارتجاع؟” با استناد به نهج البلاغه و رو به مجاهدین جهت ترغیب آنها نوشت: (صفحه 20)

از علی بیاموزیم2

همانگونه که در فوق مشاهده میشود رجوی برای مجاهدین اسیر در اشرف و سپس در لیبرتی بطور ایدئولژیک تکلیف میکند که باید در مواجهه با خانواده های خود که بعد از چندین دهه جهت دیدار آنها به لیبرتی میایند به سنگ زدن و فحاشی و مزدور خواندن آنها اکتفا نکنند بلکه باید آنها را بکشند که همین کار بر ایمان آنها به مسعود رجوی میافزاید.

در تاریخ 8 ژانویه 2016 خبری در خبرگزاریهای جهان انعکاس یافت که یک عضو داعش بدلیل اینکه مادرش از او خواسته بود این گروه تروریستی را ترک کند مادرش را در ملاء عام کشت.

ایندو واقعه هرچند بسیار حیوانی و ددمنشانه و غیرقابل درک توسط هر انسان است. اما بخوبی میتواند ماهیت فرقه ای تروریسم را بیان کند. که چگونه گروههایی که برای رسیدن به اهداف خود به تروریسم متوسل میشوند مجبورند که تبدیل به فرقه بشوند تا بتوانند از طریق بکارگیری شیوه های فرقه ای، انسانها را با مغزشویی، بی خبری … تبدیل به بردگانی کوکی و بی هویت در دست رهبری جهت جلوگیری از اعتراض و در نتیجه فروپاشی فرقه و البته قابل وادار کرده و تبدیل شدن به حیواناتی درنده که بتوانند به ابزاری در دستان سرکرده های فرقه های تروریستی بدل شوند تا آنها بتوانند همه مرزهای شقاوت و حیوانیت را با بکارگیری این اعضای تبدیل شده به ابزار بدرند، شاید به اهدافشان برسند. نمونه خود سوزیهای مجاهدین در اروپا در جریان دستگیری مریم رجوی در پاریس و عملیات انتحاری در داخل سازمان و همچنین عملیاتهای مشابه توسط القائده و داعش …

از نرم افزارهای تروریسم فرقه ها جهت خنثی کردن اقدامات و مخالفتها علیه جنایات رهبری فرقه بگروگان گرفتن انگیزه های اعضای است. آنها هر اقدامی حتی در ردیف صحبت در مورد خط کاری،  سیاستهای اتخاذ شده، چرایی آنها را مترادف با خیانت به فرقه و اهداف فرقه و در اساس به رهبری فرقه معادل میکنند و همچون رجوی صحبت دونفره مجاهدین را تشکیل شعبه سپاه پاسداران در درون فرقه رجوی قلمداد میکند. حتی بدین هم بسنده نکرده هر انتقاد و ایرادی را مزدوری بالقوه برای دشمن مینامند، همانگونه که رجوی مخالفین درون تشکیلات را طعمه وزارت اطلاعات میشمرد. مجاهدی که سی سال بود در تشکیلات بود با اولین انتقاد در تمامی سلسله مراتب تشکیلاتی بعنوان طعمه وزرات اطلاعات مارک میخورد. این شیوه سرکوب و حذف نرم حتی در مورد مخالفین بیرونی نیز بکار میرفت. که در مسعود رجوی آنرا در مورد اعضای شورا و اعضای جداشده سازمان در خارجه نیز بکار میبرد.

 

بکارگیری نرم افزار تروریستی مارک مزدور، مبین اعتقاد به تروریسم

با وجود اینکه تمامی فرقه های تروریستی از جمله مسعود رجوی شبانه روز فریادشان از شعار دروغین مبارزه برای آزادی، آزادی بیان و حق انتخاب، حقوق دگر اندیشان، برابری و … گوش فلک را کر نموده است. ولی در اساس بطور مطلق توتالیتر و دیکتاتوری هستند که حتی بیشتر از هیتلر و موسیلینی هیچ دگر اندیشی، مخالفت، آزادی بیان را بر نمیتابند. عملکرد مسعودرجوی در درون سازمان از تمامی تصمیمات گرفته شده، از تمامی عزل و نصب های خودکامه، از تمامی احکام دستگیری و زندان و قتل و شکنجه، تا امام زمان و جانشین خدا خواندن خودش، تا طلاق زوجهای مجاهد، تا جدا کردن فرزندانشان از آنها همه بارقه های عشق و محبت جز به مسعودرجوی را از بین ببرند. و همچنین اقدامات او در رابطه با شورا و تصمیمات و پاسخگو نبودن به هیچ مرجع و ارگانی جز خدایی که وجود خارجی ندارد، همگی گواه این توتالیترینیسم افساگسیخته میباشد.

این دیکتاتوری در ترور نرم از واژه کلیدی مزدور رژیم استفاده میکند. تا اولا مجبور به پاسخگویی نباشد در ثانی بتواند سوال کننده را ترور سیاسی کند تا سوالات و ایرادات و فاکتهای علنی شده را تحت الشعاع قرار دهد. در مقابل ویدئو های جلسات رجوی با سیستم اطلاعات و سرکوب صدام و سران ان که گوینده آن خود رجوی است و همگان را به جلسات چانه زنی برای حراج خود بعنوان مزدور و وطن فروش و خیائن به مجاهدین و مردم و میهن میبرد نیز فقط سکوت پیشه میکنند. در عوض به هر کسی که به این ویدئوها اشاره کند مارک مزدور رژیم میزنند. دلیل ساده این استدال اینکه، مزدور بودن یا نبودن سوال کننده، انتقاد کننده، و… ربطی به خود سوال ندارد کسی که حسابش پاک است ترسی از پاسخگویی حتی به وزارت اطلاعات و سپاه قدس و … ندارد. و میتواند با جوابهای دندان شکن همه را به حقانیت خود و باطل بودن مراکز فوق واقف و بیشتر واقف کند.

این یک سبک کار تروریستی است، هر فرد و گروه و تشکلی که ترور نرم را بکارمیگیرد از آنجا که به مسئولیت پذیری و پاسخگویی در قبال رفتار و سیاستها و گذشته خود اعتقادی ندارد، پای جدی در تفکر تروریستی دارد. و فصل مشترک وسیعی با رجویسم، القاعده، داعش و بوکوحرام دارد. هرچند همانند آنها مدعی آزادی و … باشد. بنده یقین دارم کلیه کسانیکه از این مارک استفاده میکنند در خلوت خود از عمل تروریستی و جنایتکارانه 11 سپتامبر حمایت میکنند، از بسیاری اعمال حیوانی و قرون وسطایی رجوی و داعش حمایت میکنند. هرچند همچون رجوی نان بنرخ روز خوری آنها را مجبور میکند در مقاطع اینگونه رخدادها آنرا ردکنند.

معتقدین به مارک مزدور، از طرح آزاد مسائل و سوالات و عمیق شدن درک جامعه و نسل جدید از حوادث گذشته و اموری که به نابودی نسلی از مبارزین کشور انجامید و فرارسیدن بهار آزادی را به تعویق انداخته است گریزانند. معتقدین به ترور سیاسی با مارک مزدور، بشدت از تاریکی و در پرده ابهام ماندن حقایق در مورد خودشان و گذشته شان و مسائل مبتلا به جامعه استقبال میکنند. آنها نمیخواهند که با روشن شدن گذشته چراغی بدست نسل نو بدهند تا بار دیگر در تاریکی بی تجربگی و کمبود دانش بدام راهزنان سیاست همچون رجوی نیفتند. چون خود نیز شریک راهزنند. نمیخواهند نقششان در گسترش و تداوم راهزنی سیاسی کشور آشکار گردد و دکانشان تعطیل شود. آنها صداقت ندارند که بگویند به چه میزان در اعدامهایی که حتی رژیم انجام داد شریک هستند. با وجود اینکه خود را سوپر چپ، روشنفکر و  فرهیخته میدانند و به ظاهر از سیاست و سیاست باز وسیاست بازان فاصله میگیرند، نمیخواهند از اسب سیاست بازی پیاده شوند و حقایق را بگویند. بهانه آنها اما، در درجه اول در اوهامشان خود را مبارز و موثر (اثرگذار) در مبارزه‏ مردم ایران میدانند. در ثانی، از آنجا که فکر میکنند بیان حقایق میتواند به نفع رژیم تمام شود. پس اگر خدایی نکرده حقایقی بنفع رژیم گفته شود این کفه ترازو بنفع رژیم بهم میخورد؟!!!!!!!!!!!! از همین روست که استدلال میکنند که مزدوران رژیم بدنبال شکار انقلابیون (منظورشان خودشان) هستند؟!!!!!!!!! چون خیلی وزنه هستند. این است دکانی که از آن نام بردیم. دکان فرضی و مجازی که حتی حجره ای هم ندارد که در آن پای گذاشت و وارد شد. همین دکان فرضی و مجازی آنقدر آنها را متوهم نموده که فکر میکنند در حال مبارزه هستند که اگر با مزدوری هم ملاقات کنند به یکباره این دکان بخطر میافتد!!! باز جهت کمک به اذهانشان باید گفت که آنها که در تصمیم به جنگ و مبارزه تروریستی مطلقا نقشی با محتوای تحلیل سیاسی-اجتماعی و استراتژیک نداشته اند و فقط و فقط دنباله رو کاذب بزرگ مسعود رجوی بوده ام، بوده ای، بوده است، بوده ایم بوده اید، بوده اند با بعضا جرات نمیکنند تروریسم و همه نتایج و پی آمد های آنرا نفی کنند و در نتیجه مسئولیت پی آمد را بپذیرند و مسئول آنرا نشان دهند ویا اینکه اگر تروریسم رجوی را در کلام رد میکنند نتایج آنرا و مسئول آنرا نمیخواهند معرفی کنند. چون آنوقت دکان مبارزه و خارجه نشینی را باید تعطیل کنند. با وجو اینکه انقلابی کبیرشان تو زرد از آب در آمده و مزدور و وطن فروش و خود شیفته و زنباره و… نگران شکار انقلابیون هستند؟!!

 

اینگونه افراد و … مرا یاد فیلمی میاندازد با بازی راسل کراو بنام “یک ذهن زیبا” که از روی زندگی دانشمندی بسیار نابغه که جایزه نوبل را نیز برد ساخته شده بود. وی تماما فکر میکرد که مزدوران دولتی در همه جا بدنبال او هستند. طوریکه فکر میکرد آنها را میبیند و حتی با این مزدوران در اوهام خود ارتباط برقرار میکرد و فکر میکرد که همیشه بدنبالش هستند. تهدیدی که بطور مطلق پا در واقعیت نداشت.

 

ویژگیهای فرقه ها

  1. فرقه به میزان بسیار افراطی تعهد و ارادت بی چون و چرا نسبت به رهبری (مستقل از اینکه او زنده باشد یا خیر) به سیستم فکری و ایدئولژی و سنن او بعنوان تنها حقیقت و قانون از خود نشان میدهد.
  2. سوال، شک و تمارض در این رابطه ممنوع بوده و مستحق مجازات است.
  3. روشهای شستشوی مغزی (از قبیل، مدیتیشن، فریاد و شعار دادن، ادعای رابطه با خدا، جلسات نفی خود یا انتقاد از خود، و وادار کردن به انجام کارهای شاق) در حد بسیار شدید و زیاده روانه جهت سرکوب هر شک و تردیدی در مورد رهبر فرقه بکار گرفته میشود.
  4. رهبر فرقه در بسیاری موارد با جزئیات زیاد همه چیز را دیکته میکند. از جمله اینکه اعضاء چگونه فکر کنند، چگونه رفتار کنند، چه احساسی داشته باشند. برای مثال اعضاء باید برای قرار گذاشتن با خانمی، تعویض شغل، ازدواج و حتی نحوه لباس پوشیدن، محل زندگی، آیا بچه داشته باشند یا خیر، نحوه تربیت کودکان و … اجازه بگیرند.
  5. فرقه برای اعضاء و رهبرانش ویژه‏گیهای بسیار خاصی از جمله بالاترین نخبه گان، بسیار ویژه و خاص و عظیم الشان قائل است. برای مثال، رهبر بعنوان ناجی، مسیح، وجود خاص، جانشین خدا، روح خدا خوانده شده  و همچنین فرقه برای خودش یا رهبریش ماموریت خاص برای نجات بشریت قائل است.
  6. فرقه دردرون خودش ذهنیت قطب بندی شده ای از نوع “ما در مقابل دیگران” ایجاد میکند. که در تضاد است با بقیه جامعه.
  7. رهبری فرقه به هیچ مقامی پاسخگو نیست.
  8. فرقه اینگونه القاء و آموزش میدهد که هدف وسیله را توجیه میکند و هرکاری جهت رسیدن به اهداف فرقه مجاز است. از جمله اقداماتی که اعضاء فرقه در گذشته ممکن بود بعنوان کار خلاف، غیر اخلاقی و مضر، شرم آور و فساد تلقی کنند. مانند دروغ گفتن به فامیل و خانواده، دوستان، جمع آوری پول با فریب دیگران و برای اهداف دروغین.
  9. رهبر فرقه احساس شرم و گناه را در بین اعضاء جهت نفوذ و کنترل آنها ترویج میکند. معمولا اینکار را از طریق همقطاران اعضاء و شیوه های غیر مستقیم به اجرا میگذارد.
  10. در خدمت رهبری یا فرقه بودن مستلزم قطع ارتباط با خانواده و دوستان با تغیرجهت های 180درجه ای در رفتار و کردار و اهداف فرد نسبت به قبل از پیوستن به فرقه مقارن است.
  11. همه اعضاء موظف به عضوگیری برای فرقه میباشند.
  12. همه اعضاء موظف و مشغول جمع آوری کمک مالی برای فرقه میباشند.
  13. همه اعضاء فرقه باید همه وقت خود یا عمده وقت خود را به فرقه و فعالیتهای آن اختصاص دهند.
  14. اعضاء فرقه باید بصورت جمعی با دیگر اعضاء فرقه زندگی کنند.
  15. اعضاء وفادار گروه احساس میکنند که هیچ زندگی بیرون فرقه متصور نیست.
  16. فرقه اینگونه به اعضاء القا میکنند که خارج از فرقه امکان وجودی نمیتوانند داشته باشند و در صورت خروج از فرقه یا فکر به خروج از فرقه با ترس مقابله و تنبه دیگر همقطاران در فرقه مواجهه خواهند شد.
  17. جهت کنترل ثانیه به ثانیه اعضای فرقه باید هر شب مجبورشان کرد که تمامی آنچه در طی روز از ذهن و فکرشان گذشته است را نوشته و خود را نزد رئیس و رهبر فرقه افشا کنند. تا از این طریق همواره تحت فشار گناهان خود باشند.
  18. رهبری فرقه به آنها القاء میکند که با انجام دستورات رهبری فرقه بدون چون و چرا گناهان بخصوص گناهان و افکار جنسی آنها بخشوده میشود. و بالاترین پاکیزه گی در عملیات انتحاری است.
  19. فرقه ها بالاترین نقض کنندگان حقوق بشر هستند.

 

شعری قرض گرفته شده خطاب به  مسعود رجوی :

آقای رجوی: من اگر نیم نگاهی بکنم سوی بُتی معصیت است
تواگر صیغه نکرده جمله بتان را …، مرحمت است ؟ 
من اگر سیبی از این باغ بچینم دزدم
تواگر باغ همه غصب کنی مصلحت است ؟

من اگر چون و چرایی بکنم مزدوریست؟

تو اگر جمله وطن را بفروشی ساختن تاریخ است؟ 

من اگر از در میخانه گذشتم نجسم
تو اگر دود کنی نصف جهان عافیت است ؟
اگر ازتو شکوه کنم نزد خدا کفران است
تو اگر تکیه زنی جای خدا معدلت است؟

من که در آتش حق سوخته ام گمراهی است
تو که جز کِذب نیاموخته ای منزلت است؟
عاقبت سهم من سوخته جان نیران است
سهم آن معدن تزویر و ریا مغفرت است؟ 

این ترازوی عدالت که ترا گشته نصیب
عمه ات داده به دستت که چنین خوش جهت است—

داود ارشد

اردیبهشت 1395

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes