قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍﺑﺸﻨﺎﺳﯿﻢ

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 15.03.2016

ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ ﻭﺣﻮﺍﺩﺙ ﭼﻬﺎﺭ ﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ ﺳﺎﻟﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ

ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎ ﺭﺍﺗﻠﺦ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﺎﺩﯼ،

ﺟﺮﺍﺣﺖ ﻭ ﺭﻋﺐﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﻫﺎ ﻫﺪﯾﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺳﺮﺍﻥ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﺧﻠﻖ ﺑﺎ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﻫﮑﺎﺭﻫﺎﯼ ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ

ﻭ ﺗﻌﻬﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦﺍﺯ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﺗﺸﮑﯿﻼﺕ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ

ﺁﺧﺮﯾﻦﺑﺎﺯﻣﺎﻧﺪﮔﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﺳﺎﺭﺕ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯﭼﺮﺧﺶ ﻫﺎﯼ

ﻣﺘﻮﺍﻟﯽ ﺑﻪﮔﺮﺩ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺍﯾﻨﮏ ﺑﺎ ﺭﺍﻫﮑﺎﺭﯼ ﻧﻮ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ

ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻭﺍﺭﺩﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ.

ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﺳﻮﺭﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮﯼ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ

ﺳﻮﺯﯼ!

ﺁﻣﺎﺭﻫﺎﯼﺣﻮﺍﺩﺙ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﺐ ﮔﻮﯾﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ

ﻭ ﺁﻥ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝﺑﻮﺩﻥ ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺟﻌﻪ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ.

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖﻫﺎﯼ ﻣﺘﻮﺍﻟﯽ ﻭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻐﺰ

ﺷﻮﯾﯽ ﺷﺪﻩ ﺩﺭﺑﻪ ﺭﺍه ﺍﻧﺪﺧﺘﻦ ﻣﺸﻌﻠﻬﺎﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻪ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ

ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﺍﯾﻨﮏ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﻣﺸﻌﻠﻬﺎی ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯼ

ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦﭘﺮﻭﺳﻪ ﻭ ﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﮔﯿﺮﯼ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﺑﻪ ﻧﻮﻋﯽ

ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺧﻄﺮﺍﺕ

ﺑﺎﻟﻘﻮﻩ ﺍﯾﻦﻣﻮﺍﺩ ﻣﻨﻔﺠﺮﻩ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺷﺎﺩﯼ ﻧﺎ ﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ

ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺗﻮﺿﯿﻊﺍﯾﻦ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ. ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﺧﻮﺍﻥ ﭼﯿﺰﯼ

ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩﺑﻪ ﺟﺰ ﺍﻋﻼﻡ ﯾﮏ ﺟﻨﮓ ﮐﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻭ

ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥﺗﺸﮑﯿﻞ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺩ. ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﺳﺮﻧﮕﻮﻧﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ

ﺍﺳﺖ ﮐﻪﮐﻮﺩﮐﺎﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﯼ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺻﺪﻣﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ

ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﺑﺎﺭﺟﺮﺍﺣﺖ ﻭ ﻣﻌﻠﻮﻟﯿﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺑﮑﺸﻨﺪ.

ﺗﺸﻮﯾﻖ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥﺩﺭ ﺑﮑﺎﺭﮔﯿﺮﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﺩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺗﻮزﯿﻊ ﻣﻮﺍﺩ

ﻣﺤﺘﺮﻗﻪﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ، ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﯾﺪﻩ

ﺩﺭ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﺍﺯ ﻗﺮﺻﻬﺎﯼ ﺳﯿﺎﻧﻮﺭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻮﻟﯿﺖ ﺗﺎ ﻣﺮﮒ

ﺍﻓﺮﺍﺩ، ﺧﻮﺍﺳﺘﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻓﺮﻗﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ

ﻣﺴﺘﻤﺮ ﺳﻌﯽ ﺩﺭﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺍﻓﺮﺍﺩ

ﺍﺳﺖ. ﺣﺮﮐﺘﯽﺩﺍﻋﺸﯽ  ﻭ ﺧﻠﻖ ﺻﺤﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﺠﯿﻊ ﻭ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﺩﺭﮐﺸﺘﺎﺭ

ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪﻧﺎﻡ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺩﯾﮑﺘﺎﺗﻮﺭﯼ ﻭ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺧﻠﻖ ﻫﺎ!

ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻓﺮﻗﻪﺭﺟﻮﯼ ﺑﺎ ﺗﺮﺳﯿﻢ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺗﺮﺍﮊﺩﯼ ﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﺮﺩﻥ

ﺍﺳﺎﺱ ﮐﺎﻧﻮﻥﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺭﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ

ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯼ

ﻓﺮﻭﭘﺎﺷﯽﺍﺵﺳﻌﯽ ﺩﺭ ﻗﻄﻊ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﺎن ﺁﻭﺭﺍﻥ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯾﯽ

ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎﺑﻪ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺯﺩ ﮐﻨﺪ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ

ﺑﻪ ﻫﺪﻑﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﺑﯿﺶ ﻧﯿﺴﺖ! ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺩﻟﺴﻮﺯ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ

ﻣﻄﺎﻣﻊ ﺧﻮﺩﺳﻼﻣﺖ ﻭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﺖ ﺩﻡ ﺗﻮﭖ ﺧﻮﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ

ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺳﺘﺎﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﺎﯾﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﻖ ﺧﻠﻖ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ

ﮐﺮﺩ!

“پایان”

دروغهاى گوبلزى رجوى و اطلاعيه و بيانيه دادن در باره انتخابات

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 23.02.2016

بيش از سه دهه عضو مجاهدين و ربع قرن حضور در تشكيلات آنها در عراق و قرارگاه نحوست و بلا يعنى قلعه و زندان مخوف اشرف با انواع و أقسام محدوديتهاى خودساخته، خدا را شاكرم كه الان دارم در دنياى آزاد نفس ميكشم و از آن جهنم رجوى رها شده و زندگى بدور از دغدغه و جنگ اعصاب را تجربه ميكنم.

در آستانه انتخابات مجلس ايران قرار داريم كه يك هفته ديگر بر گذار خواهد شد، معتقدم كه ملت ايران با درايت هستند و صلاح خودشان را درست تشخيص خواهند داد، اما نكته اى كه خيلى ذهنم را به خود مشغول كرده است، دادن اطلاعيه و بيانيه دروغين و هيستريك رجوى است كه در اين رابطه صادر كرده و به دروغهاى گوبلزى روى آورده است، البته ماهيت رجوى بر دروغ و دغل استوار بوده و من با پوست و گوشت خود آنرا لمس كرده ام و در بطن اينگونه تبليغات دروغين دستگاه جهل و دروغ سازى رجوى قرار داشتم و ميدانم رجوى براى سرگرم كردن افراد و مغزشوئى ماها به چه دروغ هاى بزرگ و غير واقعى روى مي آورد.

يكى از اين دروغهاى بزرگ كه با آن ميخواهند با يك تير دو نشان بزند، سرفصلهاى انتخابات ايران بوده است.

از يك طرف فريب اذهان افراد تشكيلات و سمت دادن ذهن آنها در دستگاه بغايت جنايتكارانه خود و سوء استفاده از آنها است، از طرف ديگر، هم صدا با دشمنان مردم و ميهنمان است كه رجوى واقعا از هيچ خباثتى در حق وطن و مردم خود كوتاهى نكرده است.

دستگاه جهل و جنايت رجوى كه اينقدر خوب اطلاعيه پشت اطلاعيه و بيانيه پشت بيانه در مورد انتخابات ميهنمان ميدهد و از تحريم تمام عيار آن توسط ملت دم ميزند و ماشين شيطان سازى اش گوش فلك را كر كرده است، واقعا اينطور است كه در تبليغات و بيانيه هاى اين شرور و پدرخوانده تروريسم، ميبينيم و ميشنويم!؟

مسلماً كه جواب منفى است و اگر يك از هزار احتمال، اين تبليغات رجوى درست بود و مردم اين رژيم را نميخواستند و در انتخابات مردم به آن “نه” ميگويند، تا الان اثرى از آخوند و حكومت آخوندى در ميهنمان نبود. از ابتداى انقلاب تا الان، رجوى با همين رويكرد و تبليغات دروغين در آستانه هر انتخاباتى كه در ايران انجام ميشد، همه اش اين است كه مردم در انتخابات شركت نميكنند و جواب مردم “نه” است، همانگونه كه به مدت سه دهه افراد تشكيلات را با همين دروغها فريب داده و مسأله سرنگونى شش ماه و يك سال تمديد ميكرد و ما واقعا در ذهن خودمان در تشكيلات فكر ميكرديم سرنگونى نزديك و در دسترس و قريب الوقوع است. اما حيف از عمرى كه تباه كرديم زير چتر دروغهاى رجوى دجال و فريبكار اين هيولاى فريب و نيرنگ.

خودم وقتى كه در تشكيلات بودم، زير تيغ همين بمباران دروغين رجوى و مغزشوئى كه از ما ميكرد اعتقاد و باورم بر همين دستگاه دروغين رجوى استوار بود و فكر ميكردم نود درصد مردم ايران هوادار مجاهدين هستند و به رژيم آخوندها در انتخابات “نه” ميگويند و اين ديكتاتورى مطلق حاكمه است كه از كرسى صدارت پائين نميآيد و با سركوب همچنان بر اريكه قدرت نشسته است، اما وقتى كه از اسارت رجوى خلاص شدم و با هم ميهنانم ارتباط برقرار كردم. همچنين در تماس با خانواده هاى دوستانم در ايران قرار گرفتم. واقعا ذهن دگمى كه تحت تأثير تبليغات دروغهاى گوبلزى رجوى در رابطه با ايران داشتم، تغيير كرد و با توجه به اينكه با حكومت آخوندى سر سازگار ندارم، اما شهادت ميدهم كه رجوى و دستگاهش مطلقاً اعتقادى به آزادى و انتخابات آزاد نداشته و اصلا آزادى و انتخابات آزاد براى رجوى معنى ندارد. در تشكيلات رجوى كلا انتخاباتى وجود ندارد، رهبر و رئيس جمهور باسمه اى مادام العمر هستند و شوراى به اصطلاح رهبرى يا همان مركزيت سازمان هم دست چين و انتصابى خود رجوى هستند و فقط صلاحيت افراد در سرسپردگى خلاصه شده و افراد لايق و با صلاحيت اگر اين خواسته رجوى را در خود نداشته باشند، مطلقاً در جايگاه شايسته خود قرار نمي گيرند.

مريم رجوى كه خود با انتخاب مسعود رجوى به عنوان رئيس جمهور خود خوانده انتخاب شده است! واقعا خنده دار است كه رئيس جمهور انتصابى و رهبر مفقود شده، حالا فراخوان تحريم انتخابات ميدهند، از مردم ايران ميخواهند كه در انتخابات ٧ اسفند ٩٤ شركت نكنند، رجوى نه مرد است و نه مردم شناس، از بس كه خودش در لانه موش و خانم فرنگ نشسته اش از ايران دور و از مردمش فاصله گرفته اند كه از اوضاع داخل اين مملكت و ملت اش اطلاعى ندارند، فكر ميكنند ايران ٩٤ همان ايران دهه ٥٠ است كه مجاهدين را سازمان مجاهدين بنامند. رجوى بيخبر از بر باد رفتن پايگاه اجتماعى خود، نميداند طى سه دهه گذشته كه زير قباى دشمن ملت ايران خزيده و از هر جنايتى و خيانتى در حق مردم و سرزمين خود فروگذار نكرده، تا به امروز، كوچكترين انحراف، خيانت و جناياتش زير ذره بين تمام نماى مردم ايران بوده است، ديگر هيچ كس براى خائنان ميهن تره خُرد نميكند و به طرح و ترفندهاي شيطانى آنها گوش نميدهد.

مشكل رجوى همين است كه خودش در خواب عميق و ديگران را هم ساده و چشم و گوش بسته ميپندارد، اگر مردم ايران به اراجيف هزار بار تكرار شده اين جانيان پليد گوش ميدادند و به فراخوان تحريمشان گوش مى سپردند، از دهه اول انقلاب حكومت مادام العمر مسعود و مريم در ايران داشتيم، البته زير سلطه عربهاى باديه نشين!

خنده دار اينكه اين روزها پادشاهى جهل عربستان و ارباب سعودى نشان رجوى هم عليه انتخابات ايران تبليغات راه انداخته و از نبود آزادى و دمكراسى در ايران سخن مي رانند.

ملك سلمان پادشاه دايناسوريسم آل سعود كه از بيخ و بن عرب، ديكتاتور مادرزاد، ضد آزادى و دمكراسى است، اصلا نميداند “نماينده” كيست؟ انتخابات چيست؟ حقوق بشر و آزادى چه صيغه است! با رجوى هم كاسه شده كه انتخابات مجلس ايران را به تحريم و تعطيلى و شكست بكشانند، عجب انتظار احمقانه و پوچى اين وحشى ها در سر دارند، ببينيم كه شركت مردم  فهيم ايران پاى صندوقهاى رأى چى خواهد شد.

اما باز خطابم به رجوى است كه آقاى سوراخ موشى و خانم فرنگ نشسته، حال كه شما اكثريت هوادار در ايران داريد و با ارتش آزادى داخله مجهز است و هميشه روى آن مانور ميكنيد، لطف بفرمائيد يك قيام كوچكى در ايران شكل بدهيد كه كوزه آخوندها را بر سرشان بشكنيد و ايران را آنطور كه ميگوئيد نجات دهيد و ماهاى فلك زده كه يك عمر در دستگاه جهل و جنايت ات عمر هدر داديم و در آستانه پيرى هستيم، يكبار ديگر چشممان به ديدار وطن و عزيزانمان روشن شود. آنوقت است كه حرفهاى خود را پس گرفته و دروغهاى شما را باور خواهيم كرد.

“پایان”

سناريوى دروغين و فريب اذهان

 

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 27.01.2016

گذرى بر سايت سازمان مجاهدين داشتم و عكس يكى از دوستان و هم رزم هاى قديم در تشكيلات مجاهدين كه در موشك باران اخير ليبرتى قربانى جنايات رجوى و خط مشى اشتباه او شده است، نظرم را جلب كرد. زير عكس ، مقاله اي به اسم  كاظم مصطفوى يا همان حميد تشكيلات كه در ركاب مريم رجوی در فرانسه مجرى خط و خطوط اين جانى و شوهر مفقود شده اش است، ذهنم را به شدت مخدوش كرد آنجا كه با شيادى رجوى گونه با تعريف و تمجيد دروغين و تأثير به اصطلاح انقلاب مريم كه همان  بى هويت كردن افراد است، چنان داد سخن ميرود! انگار دستگاه شكنجه و كشتار و سر به نيست كردن انقلاب مريمى از افراد بيسواد و ساده “چه گوارا”هاى  انقلابي ساخته است، آنجا كه مينويسد:

“امیر حسین در فقر متولد شد و در فقر بزرگ شد؛ بی ‌آن که بتواند، برخلاف آرزویش، به مدرسه برود. از کودکی به بازار کار رانده شد و تا آن زمان که، در سال68، تصمیم گرفت به مجاهدین بپیوندد. در ارتش آزادیبخش سواد آموخت و توانست نوشتن بیاموزد. بعد نوبت انقلاب رسید و او با انقلاب از نوع «مجاهدین» ی و «مریم» ی آن آشنا شد. انقلابی که تمامی ارزشها و مفاهیم زندگی هر مجاهد را دگرگون کرد. این انقلاب در مفاهیم و ارزشها هیچ حیطه شخصی و فردی برای انسان باقی نمی‌گذارد و تا عمق عواطف و احساسهای هر مجاهد رسوخ می‌کند. آن چه را که می‌شوید و می‌زداید تنگ نظریها و ناخالصیها است و آن چه جایگزین می‌کند ارزشهای والای مردمی و انسانی است.”

حال واقعيت چيست و حسين كيست؟

سال ١٣٦٩ اولين بار در قرارگاه اشرف در يگان توپخانه با حسين اداوى آشنا شدم. از آنجا كه هم زبان بوديم، سريع با هم چفت شديم. حسين انسانى رنجديده و زحمتكش و بيسواد، از روستاهاى اليگودرز – لرستان بود كه بعلت مشكلات فراوان مالى كه با وجود داشتن همسر و يك فرزند، با آن دسته و پنجه نرم كرده بود و نبود كار و در آوردن خرج زن و بچه مجبور به ترك ايران براى آينده ای بهتر و در آمدى براى امرار معاش خانواده اش شده بود، ناخودآگاه در چنگ سازمان گرفتار ميشود. حسين كه رنج بسيارى را متحمل شده بود، نهايتا قيد زن و بچه را زد و بعلت سادگى و بى آلايشى كه داشت مسئولين تشكيلات از او سؤء استفاده هاى بسيارى ميكردند.

حسين زياد لاغر بود. اما بعلت اينكه از بچگى رو به كارهاى يدى طاقت فرسا آورده بود، اسكلت بندى قوى و قدرت بدنى بالايى داشت.

مسئولين تشكيلات كارهاى يدى سنگين را به او ميسپردند و او هم در انجام كار چيزى كم نمي گذاشت و همين خصلت او باعث شد كه مسئول تشكيلات يكان او را چماق كرده و افرادى كه بعلت توان ضعيف جسمى قادر نبودند كارهاى سنگين يدى را انجام دهند، بشدت شكنجه روحى و روانى كرده و شخصيت نفر را به اين بهانه و با اين اهرم خرد و بى هويت ميكردند.

من با حسين تقريبا پانزده سال در يك مركز و محور بوديم. سال ٧٨ در بحبوحه عملياتهاى داخله يا به اصطلاح راه گشايى، جزء افراد گروههاى عبور از مرز و انتقال تيمهاى عميلياتى به داخل ايران بود. ما در قرارگاه حبيب در بصره مستقر بوديم. من جزء افراد مهندسى پاكسازى ميدان مين بودم. بارها گروهى كه حسين توى آن بود از گذرگاهى كه در ميدان مين باز كرده بوديم، عبور ميكردند.

يك روز از مرز داشتيم با هم برميگشتيم  قبل از اينكه نيروى پشتيبان ماشين بياورد كه سوار شويم و به مقر برگرديم، حسين را ناراحت ديدم. رفتم پيشش خيلى افسرده بود و به خودش بد و بيراه ميگفت. جريان را پرسيدم. اشك از چشمش جارى شد و گفت تا منو به كشتن ندهند، ول كن نيستند. گفتم مگر چطور؟  در جواب گفت الان فهميدم كه فقط از آدم سؤء استفاده ميكنند. تا كارشان و دستورشان را بدون چون و چرا انجام ميدهى، تعريف و تمجيد و فريب دادن است كه نثارت ميكنند. اما به محض اينكه به مشكل جسمى ميخورى و يا مريض ميشوى، بايد بهت مارك ترسو و تمارض بزنند. من از ديروز كه حركت كردم، بشدت سردرد دارم. توى مسير اينقدر سرم درد ميكرد، جلوى پايم را نميديدم. قبل از حركت من گفتم مريض هستم. ولى قبول نكردند. ميخواستم ديشب توى مسير با گلوله خودم را بزنم و راحت شوم. اما وجدانم قبول نميكرد. بقيه لو ميرفتند و احتمال داشت درگيرى پيش بيايد و بقيه هم كشته شوند.

اين گذشت و حسين از آنروز ديگر آن حسين قبلى نبود. در نشستها بر عليه نفرات موضع مخالف نميگرفت. همه هم متعجب بودند كه حسين اداوى ديگر در نشستها سر سوژه داد نميزند و بد و بيراه نميگويد، حتى قبلش چنان از سادگى او در تشكيلات استفاده ميكردند و او را روى سوژه نشست به اصطلاح غيرتى ميكردند كه دست به كتك كارى ميزد و من بارها ديده بودم و همه هم ميدانستند كه ساده است و مسئولين از او سؤء استفاده ميكردند بر عليه سوژه ها در نشستهاى عمليات جارى، نشست ديگ، نشست تعيين تكليف سوژه، موسوم به سربه نيست كردن فرد.

بعد از سرنگونى صدام حسین و جمع آورى سلاحها توسط آمريكا، حسين عملا بناى لج با تشكيلات گذاشت و توى نشست هاى عمليات جارى، بيشتر وقتها گزارش نمي نوشت و هيچ موضع گيرى بر عليه ديگران نداشت. خودش را با مزرعه اى كه براى محور درست كرده بود، سرگرم مينمود. اصلا به اين چرنديات “انقلاب مريم” وقعى نميگذاشت و اعتقاد نداشت. بر عكس علنا به تمسخر ميگرفت و وارد اين وادى نميشد.

حال دستگاه فريب و دروغ رجوى  از زبان يك عنصر سر سپار چنان از تأثير انقلاب روى حسين ميگويد كه حسين در زمان حياتش واقعا متعقد و مقيد به آن بوده است و چنان سناريويی درست ميكنند، كه هر كس در تشكيلات آنها نبوده و نفر را نشناسد، تأثير انقلاب بر روى افراد را باور كند كه همه آنهائى كه تا الان در تشكيلات مانده اند با اختيار بوده و مناسباتى دمكراتيك آنجا حاكم است.

اما من بعنوان يك همرزم كه ساليان عمر را با حسين سپرى كرده ام، ميگويم كه مطلقا حسين نه ميدانست انقلاب يعنى چى و نه اعتقادى به آن داشت و نهايت هم قربانى خواسته و خط غلط و اشتباه رجوى شد و بعد از مرگش از او يك هركول ساخته و تعريف و تمجيد دروغين ميكنند و سناريويى براى او درست كرده و از زبان او مطالبى را مينويسند كه مرغ پركنده را به خنده وا ميدارد.

خوانندگان عزيز خودتان قضاوت كنيد، يك آدم بيسواد كه بقيه نفرات بزور برايش فاكت الكى يوميه عمليات جارى مينوشتند، چطور براى يك اسم مجهول به اسم حبيب چنين جوابهاى انقلابى مينويسد كه متأثر از انقلاب مريم بوده است.

قسمتى از مقاله كاظم مصطفوى:

برادرم حبیب، از مجاهدان لیبرتی برایم نامه‌یی نوشته است. نامه‌یی پرمحتوا و تکان‌دهنده که برایم آموزشی عمیق داشت. حبیب ضمن اشاره به جنایت ضدبشری موشک‌باران لیبرتی، در آبان ماه گذشته، از حالات و احساسات انقلابی خودش ، نامه‌یی هم به ضمیمه نامه خود برایم فرستاده است. نویسنده نامه ضمیمه، امیرحسین اداوی، یکی از شهیدان آن جنایت ضدبشری بوده است. از فحوای نامه برمی‌آید که گویا در نوروز93 امیر حسین در پاسخ تبریک نوروز این نامه را برای حبیب نوشته است.

حبیب! هر چه فکر کردم چه برایت بنویسم که در راستای جنگ و پایداری باشد، و با خودم بالا و پائین کردم، به این رسیدم که دو خاطره از ایرانی بگویم که توسط خمینی خورده و له شد. آنها را هیچ وقت تا به‌حال فراموش نکرده‌ام.

اولی: برای خرید وسیله‌ای به میدان توپخانه تهران رفته بودم. دیدم پدری بالای سرش نوشته: هرکس توان خرید این بچه‌ها را دارد ببرد من نمی‌توانم نان اینها را در بیاورم. او نوشته بود: راننده کمرشکن بودم، الآن مشکل دارم و نمی‌توانم کار کنم.

من به خودم گفتم مگر کسی هست بچه‌های خود را بفروشد؟ اما واقعیت این بود که سه تا دختر بودند. از 10سال تا 6سال، با چهره‌های معصوم که قلب آدم به درد می‌آمد. به‌خصوص آن که 10سالش بود خیلی دردناک بود. از طرف دیگر تعدادی دور آنها را گرفته بودند و مثل گرگ و کفتار و روباه هر کس دنبال ثمر خودش بود. من آنجا را ترک کردم و به خانه برادرم بر گشتم. این اولین باری بود که چنین چیزی می‌دیدم. دو روز غذا نمی‌توانستم بخورم…

دومین خاطره: وقتی که تصمیم گرفتم به سازمان بیایم یک چیز مانع من بود و آن دخترم بود. خیلی او را دوست داشتم. تازه زبان باز کرده بود و ترک او برایم سخت بود. می‌دانستم وقتی او را ترک بکنم دیگر او را نخواهم دید. با خودم گفتم مگر بچه من از آن سه بچه که هر کدام یک قیمت داشتند بهتر است؟ پس این هم مثل آنها. و برای همیشه او را ترک کردم. به این فکر می‌کنم که یک روزی در ایران هیچ پدری بچه‌های خود را نفروشد و… … … ناراحت نشو! این واقعیت ایران ما در 25سال پیش بود الان که دیگر عادی شده..

سناريوئى كه مطلقا خود ساخته است و حسين همچنين داستان سرايى نداشته است و فقط رجوى است كه براى فرار از پاسخگويى چرا و به چه علت! ميخواهد اذهان ديگران را در طلبكارى از او و زير سؤال بردنش منحرف كند.

“پایان”

خانم رجوى! اختلاف ايران و عربستان دردى از شما دوا نخواهد كرد

 

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 09.01.2016

ماهيت حكام سعودى و چند كشور كوچك عربى در حمايت مالى، تسليحاتى و لجستيكى تام و تمام از آدمخورهاى داعش و ديگر گروهاى تروريستى در منطقه خاورميانه بر كسى پوشيده نيست و اينكه سران آل سعود براى برترى گزينى مكتب وهابيت چه اعمال شنيعى را انجام ميدهند و چه پولهايى را در جيب تروريستها ميريزند و به اسم اسلام دست به هر جنايتى ميزنند و جنگ طايفه اى و مسلمان و غير مسلمان كشى راه انداخته اند و كوركورانه برداشتهاى ارتجاعى از تعاليم پيامبر اسلام دارند و به صورت دگم، شريعت دست ساخته خود را بر ديگران تحميل ميكنند و ميگويند آئين وهابيت اسلام ناب است، بقيه مذاهب را تكفير ميكنند و كشتن و سربريدن آنها را جايز ميشمارند و كسانى كه در محدوده قلمرو خود دارند، بايد بدون چون و چرا از عقائد جهل و جنايت و كشت و كشتار و سر بريدن و كودك كشى آنها پيروى نمايند، در غير اينصورت خود بايد قربانى اين مكتب قرون وسطايى وهابيت گردند.

اعدام يك رهبر مذهبى و يك عالم دينى كه خواستى جز طلب حقوق اقليت شيعه در عربستان و افشاى آئين وهابيت نداشت، در راستاى جنگ طايفه اى است كه وهابيت قرون وسطايى اين را نميفهمد كه اكثر سنى مذهبها از اين آئين بيزارند و آنرا خرافه ميدانند و حتى با پولهاى سرازير شده به سمت آنها هم نميتواند روى اين واقعيت سرپوش بگذارد كه وهابيت به هيچ عنوان نميتواند چنين مكتب تنفرانگيزى را بر ديگران تحميل نمايد. بلكه حكام سعودى همانند سلف خود، ديكتاتور بعثى عراق رو به زوال هستند و تقديرى همانند صدام حسین در انتظار آنان خواهد بود.

اما جالب توجه در اين بين، ماهيت ضد ايرانى مريم رجوى است كه خود را در اين نقطه بخوبى نمايان كرده است.

موضع گيريهايى كه بعد از اعدام شيخ نمر بدست حكام آل سعود از طرف سازمان به اصطلاح مجاهدين خلق گرفته ميشود، دقيقا منطبق بر خواسته و خط وهابيت آل سعود است و با حمايتهاى هيستريك وار از جنايات آنان بر طبل جنگ طايفه اى ميكوبند و نيز براى خوردن مغز افراد تشكيلات و مغزشوئى آنها خوراك و سرگرمى دست و پا ميكنند.

امروز در اخبار سيماى شيطان سازى رجوى، از قول يك تحليلگر عربستانى نقل و قول كردند كه “عربستان در مقابله با ايران راهى جز مقابله نظامى” ندارد و رجوى پيتاره هم چنان با آب و تاب در سيماى نكبت خود ميدميد، انگار كه الان است سرزمين ايران به اشغال وهابيت در آيد. ناخودآگاه، ياد زمانى افتادم كه خودم در اسارت تشكيلات بودم و در قرارگاه اشرف، عين همين سناريوها كه آمريكا به ايران حمله خواهد كرد و بزودى به تهران خواهيم رفت و كشور را در يد اختيار خود ميگيريم.

يادم نرفته است كه با نشستهاى سياسى – ايدئولوژيكى در باره جرقه و جنگ ميان آمريكا و ايران، مدت هشت سال ما را سرگرم كرد و با گذاشتن نشستهاى طويل المدت توسط خود مسعود رجوى، به صورت كال كنفرانس كه فقط صدايش را مي شنيديم و كشيدن تابلو در همين راستا و تأكيد بر به وقوع پيوستن جنگ ميان ايران و آمريكا، در واقع تور اسارت بر گرداگرد افراد تشكيلات مى تنيد و ما را در اسارت خود نگه ميداشت.

حال خطابم به مريم رجوى است كه توبره دهان گشادى را براى افراد تشكيلاتش دوخته است و با سوءاستفاده از وضعيت موجود، ميخواهد ذهنها را از روى شرايط اسفبار افراد اسير در ليبرتى عراق بر دارد و زمينه كشتارى ديگر را فراهم آورد.

خانم رجوى! نه خودت و نه شوهر مفقود شده ات نمي توانيد اين آرزو را داشته باشيد كه ايران بدست وهابيت و تروريسم بيفتد و اگر هم چنين است آنرا به گور خواهيد برد.

شما هر كارى را بكنيد و دست به هر خودفروشى هم كه بزنيد وهر جنايتى هم مرتكب شويد و يا از آن طرفدارى كنيد، نميتوانيد و نخواهيد توانست ايران اين مهد يلان و دليران و سرزمين نوادگان كورش كبير را در زير سيطره دشمنان اين مرز و بوم ببينيد.

خانم رجوى! يادت رفته است زمانى كه تمام كشورهاى عربى و بسيارى از كشورهاى غربى با اهرم صدام حسين ديكتاتور عراق بر عليه اين سرزمين تاختند و شما و شوهر مفقود شده كنونى و قبلى تان با حرص و ولع به كمك دشمن مردم ايران آمده و با بعث عراق هم كاسه شديد و بر عليه مردم كشورت جنگيديد!

آيا چيزى عايدت شد كه الان بشود؟ و آيا آرزوى تو و شوهرت بعد از ربع قرن به ثمر نشست كه الان باز هم خودفروشى را ادامه ميدهيد؟

بياد داشته باش كه دست حق نگهدار ايران زمين بود و دشمنانش كه بسوى آن دست درازى داشتند به خاك سياه نشاند و هر روز بر عظمت اين سرزمين و مردمانش افزوده شد. آيا هنوز عبرت نگرفته ايد و حال ميخواهى با شجره خبيثه ات يعنى آل سعود و وهابيت، ايران را بگيرى؟ لعن و نفرين مردم ايران بر شما و شوهرتان باد كه تا اين حد خود را در ضديت با مردم ايران انداخته ايد.

“پایانموقعيت رجوى و وضعيت تشكيلاتش در عراق

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 28.12.2015

تحولات اخير بر عليه گروه تروريستى داعش و ضربات پى در پى بر پيكره اين گروه و همچنين پيروزيهاى اخير ارتش و مردم عراق بر داعش در كشورشان و بازپسگيرى شهرهاى تحت سلطه داعش يكى بعد از ديگرى اين واقعيت را نمايان ميسازد كه عراق با انسجام ملى توان غلبه بر ترفند و توطئه هاى بيرونى و درونى را دارد و از اين پس، عراق جايى براى جولان دادن هيچ گروه تروريستى نخواهد بود، حتى گروههاى شورشى كردى و گروههاى تروريستى كه در اين منطقه عراق حضور دارند به نقطه تعيين و تكليف خواهند رسيد.

اما در اين ميان، سازمان مجاهدين چه ميشود كه بيش از ربع قرن در اين كشور ارتزاق کرده و دست به هر كشتار و جنايتى زده است، اما بعد از سرنگونى اربابش با وضعيت بسيار أسفبارى گريبانگير است.

بيشتر نيروى تشكيلاتش جدا شده و موى دماغ رجوى شده اند و از طرف ديگر رجوى و سرانش با به كشته دادن عده اى از افراد تشكيلات، باز هم نعره ماندن در عراق سر ميدهند و با كميسارياى پناهندگى مستقر در عراق، نه اينكه همكارى نميكند بلكه مانع عمل كرده و چوب لاى چرخ انتقال افراد از عراق به يك كشور امن مي اندازد.

اين وضعيت در حالى است كه رهبر سازمان يعنى مسعود رجوى، بعد از سقوط ديكتاتور عراق در سوراخ موش خزيده و يك دهه است كه در انظار ديده نشده و يا تصويرى از خود بيرون نميدهد، انگار كه حفظ جانش از اهم واجبات بوده و جان بقيه برايش اعتبارى ندارد.

بنابراين ميتوان گفت كه:

مسعود رجوی  شخصیتی است  حقه باز، فتنه گر، خودفروش، حراف، متوهم و تخیلگرا كه كيش شخصيت از او يك بيمار روحى- روانى به تمام معنا با خصلت ساديسم وحشيانه، ساخته است كه كشتار و شكنجه و حتى آزار و اذيت نيروى تشكيلات خودش با انواع و أقسام ترفندها و خرد كردن شخصيت ديگران از سرگرمى هاى ايشان محسوب ميشود.

از طرف ديگر خود را صنم ساختن و اجبار به پرستش بى چون و چرا و از خود تقدس ساختن و از همه مهمتر اعتياد به سكس و داشتن حرمسرا و اعمال هژمونى مطلق در سازمان در دورانى كه زير سايه ارباب جولان ميداد و ًكسى جرأت نفس كشيدن بدون اجازه او را نداشت، گذشت.

چنين شخصيتى، مطمئنا در انزوا  بغايت ترسو و بزدل است و براى حفظ جان خود به هر زبونى و خودفروشى سياسى تن ميدهد.

از طرف ديگر، سابقه جنايات تروريستى رجوى در حق مردم ايران و كردكشى و شيعه كشى مردم  كشور عراق و حتى جناياتش در حق اعضاى تشكيلات، بارى است كه بر گرده اين  جانى بزدل و ترسو است و انتظار نيست كه رجوى شجاعت آنتنى كردن خود را بعد از سقوط ارباب و حامى اش صدام حسين را  داشته باشد.

بنابراين رجوى زير بيرق و حمايت هر سازمان امنيتى كه خود را از ترس جان محبوس كرده باشد، يك جسم بي روحى بيش نيست و نخواهد بود و از دست دادن اشرف و عراق و بالطبع هژمونى ديكتاتور مأبانه خود در سازمان از هم پاشيده كنونى و بدون چشم انداز فردايى بهتر، خواه و ناخواه حتى اگر بخواهد در انظار خود را علنى كند، مردارى است كه هر چه بگذرد بوى تعفنش همه را آزار خواهد داد و كسانى هم كه به اصطلاح او را زير چتر حفاظتى- امنيتى خود گرفته اند، تحمل بوى تعفن او را نداشته و عاقبت اسفبارى را براى او رقم خواهند زد.

“پایان”

 

تبليغات پوچ و نعره هاى واپسين حيات

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 14.12.2015

بعد از گزارش آقاى آمانو و اينكه شرايط به سمت اجراى برجام بين دول غربى و آمريكا با ايران پيش ميرود، دستگاه جهل و جنايت رجوى قافيه را باخته ديده و از روى ترس و انحراف افكار افراد تشكيلاتش و روحيه دادن به آنها و هواداران دلارى اندكش در اروپا، هر خس و خاشاكى را دست آويز پيروزى مقاومت در صحنه جهانى و نشانه اميد به سرنگونى رژيم دانسته و در”شو” شيطان سازى تبليغاتى اش چنان وانمود ميكند كه صحنه سياست جهانى ورق خورده و همه اش در كيسه رجوى براى سرنگونى سرازير شده است و اگر كسى از ماهيت دروغگويى و وارونه جلوه دادن حقايق رجوى اين شياد خود فروش به بيگانه بى خبر باشد، فكر ميكند كه اتفاق خاصى افتاده و رجوى به پيروزيهاى چشمگيرى در صحنه سياسى و داخل ايران نائل آمده و عنقريب با توجه بِه اوضاع پيچيده خاورميانه و خزيدن رجوى به دامن دشمنان ملت ايران و تروريستهاى به قول خودش انقلابى، بساط رژيم جمع خواهد شد و ورق به نفع رجوى و سرنگونى رقم خواهد خورد. اما بايد به اين شياد قرن، رجوى رذل و زنباره و دروغگوى قهار گفت، ديگر اين شوهاى تبليغاتى و چسپيدن به يك سرى فاكتهاى آبكى كه همگى از پرداختهاى دلارى شما ساخته و پرداخته ميشوند، هيچ خريدارى در درون و بيرون تشكيلات شما ندارد و دست دروغگوئى ات براى همه رو است. در تشكيلات ليبرتى و آلبانى هم با توجه به نارضايتى و ريزشهايى كه وجود دارد، تآثير چندانى روى زنجير كردن افرادت نخواهد داشت و نارضايتى درون تشكيلاتى ديگر اجازه نشستهاى ايدئولوژيكى و ….. كه با آن اهرم ها مغزشوئى ميكرديد، نميدهد.

روند انتقال افراد ليبرتى بالاجبار و نه از روى ميل شما به آلبانى و ريزش تشكيلاتت اين را به اثبات رسانده كه مرگ ات فرا رسيده و اين تبليغات صورى و باد به غب غب دادن خانم فرنگ نشسته ات و نشستن كنار يك سناتور آمريكايى – دلارى و تبليغات دروغين حول پيروزيهاى مقاومت در صحنه سياسى و داخلى و تاختن به جدا شده ها و توطئه چينى عليه آنان دردى از شما دوا نخواهد كرد و مانورهاى پوچ تبليغاتى شما با سيلى صورت خود را سرخ نگه داشتن است.

تبليغات وسيع حول روز دانشجو و دروغپردازيهاى گوبلزى رجوى من الباب آن كه مطمئنا هيچ پايگاهى در بين اين قشر روشنفكر جامعه ايران ندارد و يا استناد به اعتراض خانواده هاى زندانيان سياسى و سؤءاستفاده هاى تبليغاتى بغايت مزورانه بدون اينكه خود خانواده ها از نيات شوم رجوى خبر داشته باشند و اينكه رجوى با اين تبليغات بيشتر فرزندانشان را در زنجير اسارت نگه داشته و به كشتن ميدهد و دستآوريز و خوراك دست باز دادن به مآموران رژيم و قضائيه آن در داخل براى سركوب بيشتر فراهم ميكند و يا صحبت آقاى محمد ملكى استاد دانشگاه بعد از پيروزى انقلاب، بر سر مزار يكى از مادرانى كه عزيزش در ليبرتى تحت اسارت رجوى قرار دارد، چنان در دستگاه شيطان سازى تبليغاتى اش باز تاب ميدهد انگار كه اكثريت مردم ايران هوادار  و ارتش آماده رجوى در داخل ايران هستند.

من كارى به موضع آقاى ملكى ندارم كه آيا از ماهيت رجوى خبر داشته باشد يا نه، فقط سوءاستفاده رجوى و مانور دادن تبليغاتى روى آن برايم خيلى زجر آور است. چون مرا به مدت ربع قرن با اين تبليغات دروغين در اسارت خود نگه داشت و الان هم از اين بابت كه دوستانم در تشكيلات، فريب اين شيادى رجوى ميخورند، تأسف ميخورم. نكته اى كه اينجا من بايد به شخص رجوى يادآورى كنم اين است كه شما دم از خفقان و سركوب آزاديها در ايران ميزنيد، اما خودت ناقض ترين حقوق فردى و اجتماعى افرادت در جهان امروزى هستيد. آيا روى اين سخنرانى كه اينقدر مانور ميدهيد و سؤاستفاده ميكنيد و در درون رژيم و علنا از افراد تشكيلاتت حمايت ميكند و همدردى مينمايد و هيچكس هم به ايشان نگفته بالاى چشم ات ابرو، نظرت چيست آيا خودت يك ميليونم اين حق بيان را در تشكيلاتت به نيروها ميدهيد؟

من كه از افراد تشكيلاتت بودم، وقتى ميبينم كه در داخل ايران آزادانه نظرات بيان ميشود، بنظر شما چه خواهم گفت!؟ بگذريم كه ماهيتت اين است بگويى كسى كه از من نيست بر من است و همه را مزدور رژيم خطاب ميكنيد در صورتى كه اين خباثت در خون خودت بوده و لا غير.

برگزارى جلسه اى توسط مريم سرايدار و رئيس حرمسراى رجوى كه در آن يك سناتور آمريكايى حضور داشت و يك هفته بيشتر روى آن تبليغ شد، انگار كه تمام سياستمداران دنيا با رجوى و تحت هژمونى شوهر مفقود شده اش هستند و پيروزى عنقريبش را تضمين كرده و سرنگونى را در يك سينى طلايى تقديم خواهند كرد. اين تبليغات در شبكه به اصطلاح آزادى رجوى و نيز اجبار افراد تشكيلات به ديدن آن باز هم هيچ دردى از رجوى دوا نخواهد كرد و روند فروپاشى تشكيلات مخرب اش را به عقب نخواهد انداخت.

“پایان”
اجراى برجام پايان رؤياى رجوى

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 07.12.2015

گزارش دبيركل آژانس بين المللى انرژى اتمى در باره برنامه هسته اى ايران و إذعان به عدم انحراف در آن و تأكيد آمريكا بر رأى مثبت دادن به آن در شوراى امنيت عملا برنامه چندين ساله هسته اى و بازيهاى سياسى دول غربى و اسرائيل بخصوص سرمايه گذارى رجوى براى سر پا نگهداشتن تشكيلاتش به انتهاى خود رسيد و شفاف سازى صورت گرفت و راه براى اجراى “برجام” عملا باز شد و طرفين در مسير اجراى توافق وين قرار دارند و چند روز ديگر شاهد اجراى رسمى آن خواهيم بود.

اما به رجوى بر ميگرديم كه از اين فتنه هسته اى پيراهن گشادى براى خود و تشكيلاتش دوخته بود و با چشمِ اميد بستن به غرب و اسرائيل در مقابله و منازعه هسته اى با ايران و نهايتا زدن استارت جرقه و جنگ با ايران، بقول معروف ايران را در يك سينى طلايى تقديم رئيس جمهور خود خوانده و باسمه اى اش و تنها رهبر بلامنازع و نماينده خدا بر روى زمين و تنها مخلوق معصوم خداوندى يعنى مسعود رجوى خواهند كرد و اين پيام بصورت وحى( استغفرااله ) از طرف خداوند بر آقا مسعود نازل شده بود و هيچ شك و شبهه اى براى ما اعضاى تشكيلاتش هم وجود نداشت.

از اين رو تمام عيار خودش رو مزدور و خودفروخته و در معرض فروش قرار دادن يك تمدن و فرهنگ دو هزار و پانصد ساله مردم ايران به اين سياست بازان و قدرتهاى جهانى صحنه رقابت بر سر مصادره ذخائر و ثروت ملى كشورهاى خاورميانه از جمله وطن عزيزمان ايران كرد.

راستى ايام و روزهايى كه شخص رجوى و سران مفلوكش نشستهاى طويل المدت سياسى من باب برنامه هسته اى ايران ميگذاشتند و با وعده و وعيدهاى دروغين سر افراد تشكيلات شيره ماليده و مخ همه رو ميخوردند كه رژيم از زير اين پروژه سالم بيرون نخواهد آمد و قول سرنگونى و شكست ايران  را صد در صد ميداديد و نه حتى ٩٩ در صد كه آمريكا و اسرائيل از اين بابت رژيم را سرنگون خواهند كرد، الان چى شد!؟

آن همه هياهو و كُركُرى خواندنهاى سياسى و تبليغاتى و آن هم رو كردن اطلاعات دروغين ات و در شيپور دميدن تبليغاتى ات چى شد!؟

آيا هنوز هم حاضرىد نفس بكشيد و به حيات ننگينت ادامه بدهيد؟

نابود باد سياست مزورانه ات و راه گمراهى كه انتخاب كرده ايد!

نزديك به ده سال رجوى روى اين سياست پست و مزورانه و شيره ماليدن سر افراد تشكيلات، مانور داد و با پيوند زدن اين سياست با ايدئولوژى زمينه به كشته دادن نفرات و مقابله با دولت قانونى عراق را در پيش گرفت و با قلدرى تمام عيار دخالت در روند سياسى عراق را شروع نمود. نكته اى كه بايد روى آن انگشت گذاشت وضعيت بسيار بهم ريخته تشكلات و روند ريزش و فرار و جدايى افراد از سازمان ، روحيه  نفرات باقيمانده بسيار پاىين و بسط تشكيلاتى به ضعيف ترين نقطه  خود رسيده بود تا جايى كه افراد توان انجام كارهاى يوميه را نداشتند، لذا رجوى و سرانش با جوسازيها و دروغ پردازيها در باره پرونده هسته اى رژيم وعده سرنگونى ميدادند و رجوى در واقع مجددا دست به ترميم تشكيلات زد و با مخ خورى افراد آنها را سر پا كرده و آماده براى اجراى خواسته هاى بعد خود نمود و بر همين اساس و زير اين اهرم عربده اشرف اشرف سر ميداد و با زمان و زمين سر ترك عراق در ستيز بود و كارشكنى داشت و بسيارى از افراد تشكيلات را به همين دليل ساده براى افزودن چند صباحى بر عمر ننگين خود به كشتن داد و جلوى تير و تپانچه فرستاد و هنوز كه هنوز است از اين سياست پفيوزى كوتاه نيامده است، اما بداند كه ديگر هيچ اهرم و دستآوردى براى ماندن در عراق و پر كردن  مخ افراد باقيمانده در تشكيلات ندارد و بالاجبار تن به خروج از عراق و نهايت انحلال تشكيلات خواهد داد.

“پایان”

قطعيت در انتقال تدريجى و بور شدن رجوى

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 03.12.2015

اين هفته ها و روزها ميبينيم كه گروه گروه اسيران ليبرتى به كشور آلبانى منتقل ميشوند ، اين جاى بسيار خوشحالى و شادباش دارد و نشان ميدهد كه كمپين حمايت از انتقال اعضاى اسير در عراق و همچنين فشار خانواده هاى محترم براى ديدار و درخواست ملاقات با عزيزانشان و نيز خواست سازمانها و افراد مدافع حقوق بشر از جمله جداشدگان از اين سازمان تروريستى و مخرب ،  اثرگذار بوده و رجوى بالاجبار تن به اين خواسته داده است كه به تدريج و منظم انتقال صورت گيرد هر چند باز هم در مواردى كارشكنى ميكند و بهانه گيرى دارد اما آنچه مسلم است ترس و وحشت رجوى از گرفتن دست عدالت ، يقه پليد خود و زنش است كه با تغيير و رويكرد سران كشورهاى غربى كه تروريسم را به دو دسته خوب و بد تقسيم و منافع تاكتيكى خود را در نظر داشتند ، اما با حمله تروريستى فرانسه به اين نتيجه رسيده اند كه بايد رويكرد خودشان را با تروريسم عوض كرده و گر نه خودشان هم قربانى اين پديده شوم خواهند شد لذا رجوى سخت قافيه را باخته ميبيند و چنان در ترس و وحشتى فرو رفته است كه عجوزه شيطان صفتش با ادا و اطوارهاى ميمون وارش در برگذاريهاى مراسم براى كشته شدگان حملات تروريستى به قول معروف بجاى مردم فرانسه كاسه اى داغ تر از آش شده است  .

به هر حال رجوى با تن دادن به خواست كميساريا و دولت عراق براى انتقال تدريجى افراد به مانند اين است كه كيسه تشكيلاتش كه در آن گوهران بى بديل را به بند كشيده است با دست خود سوراخ كرده و با تخليه تدريجى محتواى كيسه در نهايت نه از تاك نشانى ميماند و نه از تاك نشان .اين افراد هستند كه با قدم گذاشتن به دنياى ديگرى باز هم به صورت تدريجى به جامعه باز گشته و زندگى نوينى همانند بقيه انسانها خواهند داشت چه رجوى بخواهد و چه نخواهد به قول خودش اين روند تكامل است و نميشود تا ابد اسير تشكيلات او شد . تشكيلات رجوى بعد از حملات تروريستى فرانسه به ضعيف ترين نقطه خود رسيده است و تا اين حد مندرس و فرسوده نبوده و در نقطه ضعف و سردرگمى قرار نداشته است.بنابر اين اين انتقالات تدريجى افراد ليبرتى هر چند هم با مانع تراشى دستگاه جهل و جنايت رجوى مواجهه است ، اما قاطعيت دولت عراق و كميساريا در اجراى اين انتقال ، چشم اندازى روشن براى خارج شدن از سرزمين جنگ و خون عراق را نشان ميدهد و تا اينجا هم جاى تبريك و تشكر دارد.

اما اصل سخن من با رهبرى سازمان مجاهدين است و ميخواهم مسعود و مريم رجوى را خطاب قرار دهم كه به چه دليل بعد از سرنگونى اربابتان صدام حسين ،! تا الان افراد را در عراق نگهداشتيد و نزديك دويست نفر را قربانى اين سياست ضد انسانى و مزورانه خود كرديد؟ شايد بگوئيد كه ما در نزديك مرز كشور خودمان بوديم و اشرف هم ظرف و كانون استراتژيك اين هدف بوده است و يا اينكه مجاهدين در كنار مرزهاى ايران خيلى بهتر توان و ظرفيت سرنگونى و رفتن به داخل را دارند!!

سوال اين است كه آيا به اين هدف رسيديد؟

آيا واقعى و شدنى بود؟

اينجا يك سؤال و ابهام اساسى پيش مى آيد و ذهن را به عقب ميبرد ، از  روزى كه رفتن به عراق و همدستى با بعث و فروختن مردم كشورت و دادن مختصات و اطلاعات به صدام مردم را زير موشك باران ارتش عراق به كشتن ميداديد، را انتخاب كرديد و تا روزى كه اربابت سرنگون شد! چقدر وعده سرنگونى و دكل سرنگونى را به نيروهاى بدبخت و مغزشوئى شده ات  نشان ميداديد ؟! و سه ماه و شش ماه و يكسال را براى زمان سرنگونى رسماً در نشستهاى عمومى اعلام ميكرديد ، آيا اين وعده هايت عملى شد؟ و آيا زير سايه اربابت و كمك و حمايتهاى فراوان نظامى و …… توانستيد رژيم را سرنگون كنيد؟ براى اين چه پاسخى داريد؟!

در اين مدت كه به عراق رفتيد حدود سه هزار به بالا از افراد تشكيلاتت را به كشتن دادى و هيچ دستآوردى براى پيشروى سازمان و سرنگونى رژيم نكرديد بلكه با اعمال خودت باعث شديد كه رژيم با بهانه داشتن دشمن بيرونى توانش  بلحاظ نظامى و علمى در سطح منطقه بالا برده و به يك ابرقدرت منطقه اى تبديل شود و شما روز بروز ضعيف تر و آلت دست ديگران ميشديد تا جايى كه خودت هم مفقود شده و به سوراخ موش خزيديد و براى ادامه كشتار افراد تشكيلاتت نسخه ميپيچيدى كه در زير اين علم مظلوم نمايى كرده و خودت را يك روز بيشتر در مصونيت جانى قرار دهيد .

آيا به من حق ميدهيد كه بعنوان كسى كه عمرى در تشكيلاتت بوده ام و زندگى ام را نابود كرده بوديد ولى الان كه از زير يوغ تشكيلات جهنمى شما بيرون آمده و در يكى از كشورهاى اروپايى زندگى ريلكس و نرمالى بدور از زور و اجبار و تزوير شما دارم اين سؤال را داشته باشم و خودت را مسئول و پاسخگو به آن بدانيد كه چرا بعد از عمليات مرواريد وقتى عملياتهاى نامنظم در داخل ميهن شروع كرديد و در نشست عمومى گفتيد كه اين عملياتها زمينه ساز عمليات بزرگ براى خيز به داخل و سرنگونى رژيم است ، آيا به اين هدف رسيديد؟

در عملياتهاى خمپاره زنى  داخله كه به اسم راهگشايى راه انداختيد و در نشست عمومى وعده تسخير يك استان مثلا خوزستان و ايلام را نام برديد و ميگفتيد كه با در اختيار گرفتن يك استان سازماندهى نيروهاى داخل انجام ميدهيم و سپس سرتاسر ايران را ميگيريم !، آيا به اين قول و وعده ات رسيديد؟

آيا در زمان روى كار آمدن خاتمى كه او را جام زهر رژيم ميديديد و ميگفتى تا شش ماه آينده سرنگونى محقق ميشود و حتى بند به اصطلاح  ايدئولوژيكى انقلاب مريم به اسم “بند سين” يعنى بند سرنگونى اختراع كردى و مدتى مارا سرگرم آن كرديد كه سرنگونى به همين زودى محقق ميكنيم ، آيا به اين خواسته و وعده ات رسيديد ؟ و بيشتر از اون بند ايدئولوژيك انقلاب مريم چى شد؟

بعد از سرنگونى اربابت وقتى كه إسناد جاسوسى شده اتمى رژيم از طرف موساد و سياه به شما ديكته ميشد كه بايد مطبوعاتى ميكرديد و شما با آن وعده جرقه و جنگ بين آمريكا و ايران ميدادى و روى حتميت آن اصرار داشتيد و به همه آماده باش ميداديد كه مريم و نيروهايش از فرانسه آماده اند كه پرواز مستقيم به تهران داشته باشند و ما هم زمينى از مرز وارد حاك ميهن ميشويم و قدرت را در دست ميگيريم، آيا اين قول و وعده و تحليل ات عملى شد؟

آيا با دخالتهايت بعد از سرنگونى صدام در صحنه سياسى عراق با خرجهاى هنگفت با حمايت از تروريستها از جمله طارق الهاشمى معروف و محمد دائينى و … و خواستار قدرت يافتن اين طيف بوديد به اهدافت رسيديد؟

آيا به راه انداختن كارنوالهاى موسوم به “س١٠٠” و دخالت هاى آشكارت در تفرقه اندازى و كشتار مردم عراق راه به جايى برد؟!!

و يا سوال از قبيل اينكه ، ايدئولوژيك توى مخ ما ميكرديد كه سلاح مجاهد خلق ناموس اوست و هيچوقت مجاهد بدون سلاح نيست حتى بعد از سرنگونى ، مگر اينكه مرگ سلاح را از مجاهد جدا كند، ولى خودت دو دستى سلاحها را تقديم نيروهاى آمريكايى كردى و يا اينكه مخ ما ميخورديد كه اشرف شرف مجاهد خلق است و ظرف و كانون مبارزه ما با خمينى براى سرنگونى است و اگر اشرف نباشد مجاهد بى معنى است سرنگونى معنى ندارد و ميگفتيد اشرف را ولو با چنگ و ناخن حفظ خواهيم كرد ، آيا اينطور شد؟چرا اين همه بخاطر اشرف كه بايد به صاحب اصلى اش برسد تعداد زيادى از دوستانم را به كشتن داديد؟ آيا جوابگوى خون بيش از يك صد و پنجاه نفر كه بخاطر اين خواست و شعار تو خالى شما جان دادن ، هستيد؟

و سوال آخر ، آيا اين حق را دارم كه بگويم آقاى رجوى چه وقت از سوراخ موش ات بيرون خواهيد آمد؟

“پایان”

نامه سرگشاده آقای عبد الکریم ابراهیمی به آقای فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه

عبدالکریم ابراهیمی،ایران فانوس،17.11.2015

جناب آقاى فرانسوا اولاند

رىيس جمهور محترم فرانسه

حوادث تروريستى كه عده اى از مردم بيگناه كشور شما را به خاك و خون كشيد دل هر انسان آزاده اى را بدرد آورد قطعا تروريستها با اين اعمال غير انسانى و كشتار انسانهاى بيگناه در هر كجاى اين گيتى ، راه به جايى نخواهند برد .

اينجانب ضمن همدردى و عرض تسليت به شما و ملت داغديده فرانسه ، براى مجروحهاى اين حادثه تروريستى شفا و براى ملت بزرگ فرانسه صبر و استقامت خواهانم و آنرا بشدت محكوم ميكنم .

آقاى فرانسوا اولاند

شما خوب ميدانيد كه تروريست در هر شكل و شمايلى تروريست است و ماهيت تمام  آنان كشتار و قتل عام مردم بيگناه بوده و هست بنابر اين تفكيك تروريسم به خوب و بد و حمايت از آن در جهت منافع ، نتنها راه حل درستى نيست بلكه به دامن زدن به تروريسم پرورى هر چه بيشتر منجر ميشود و خواه و ناخواه عملكرد اين پديده شوم همه گير خواهد شد همچنان كه ميبينيد حمايت از تروريسم در خاورميانه و به جان مردم بيگناه انداختن آن و قتل عام پير و جوان و زن و مرد و اطفال خود نمونه تبعيض در اين راستاست كه  بايد با همت دولت مردان و صاحبان قدرت و تصميم گيرى در جهان از اين  رويكرد دورى جسته و دست در دست هم بصورت جدى براى محو اين پديده شوم ، حداقل در اين زمينه اتحاد داشته و نگذاريد تضادهاى منافع دولتمردان در قدرت باعث تقويت آن گردد چرا كه اگر اين اتحاد و جديت در نابودى تروريسم در تمام اشكال آن وجود نداشته باشد پديده تروريسم به ممالكى كه در آن آزادى وجود دارد خواهد رسيد و آنوقت اقدام براى ريشه كنى تروريسم دير خواهد بود .

آقاى فرانسوا اولاند

نگذاريد اجازه فعاليت به گروههاى تروريستى و حاميان آنها در خاك كشور شما به بهانه آزادى داده شود و كشور فرانسه را پاتوق تروريسم و تروريست پرورى گردد.

آقاى فرانسوا اولاند

شوراى ملى مقاومت كه بازوى سياسى سازمان مجاهدين است و توسط مسعود و مريم رجوى رهبرى ميشود و مقر آن در كشور شماست بازوى اجرائى مسعود رجوى در امور سياسى است و مريم رجوى بعنوان ليدر آن با ايجاد پايگاهى امن در فرانسه و آوردن سر تروريستهاى خطرناك خود از عراق و جمع كردن آنها در اين پايگاه خطر بالقوه در خاك فرانسه است . شما خوب ميدانيد كه اين خانم با فريب و نيرنگ و خريد لابى براى خود در كشور شما و بعضى از كشورهاى اروپايى با سوء استفاده از آزادى در اين كشور ، آينده اى تار براى مردم كشور شما رقم خواهد زد از طرف ديگر با برگذارى اجلاس و مهمانيهاى پر طمطراق و دعوت از تروريستها و حاميان آنها ، از كشتار و خشونت و تروريسم در خاورميانه بخصوص عراق و سوريه حمايت كرده وعناصر داعش در حمله به عراق و كشتار بى گناهان از جمله زنان ايزدى و كودكان بيگناه اين سرزمين را عناصر انقلابى و عشاير غيور مينامد و براى آنها به خاطر همين قتل عام ها درود ميفرستد .

آيا دست باز دادن به چنين شخصيتى كه نيروهايش در عراق به همين دليل نگه داشته يك كار اصولى و عاقلانه است؟

ماهيت سازمان مجاهدين در اصول تروريستى است و از آن كوتاه نيامده و نخواهد آمد ، مانورهاى اين زن شيطان صفت فريبى بيش نيست و در ماهيت همچون القاعده و داعش و الشباب سومالى ميباشد .

با توجه به تجربياتى كه دوستان من به شما و دولتمردان شما يادآورى كرده اند از شما انتظار ميرود كه با تمام توان با اشكال گوناگون تروريسم مبارزه كنيد و سرزمين پاك تان ، اين مهد آزادى را از وجود تروريسم و تروريست پرورى پاك نمائيد .

در خاتمه مجدد اين فاجعه تروريستى و كشتار دهشتناك در كشورتان را تسليت گفته و انزجار خودم را از آن اعلام  می کنم

پایان.

جنايتى كه مسئولش مشخص است

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 08.11.2015

بار ديگر و كشتارى ديگر در ليبرتى كه به علت لجاجت و پافشارى مسعود و مريم رجوى بر ماندن در عراق بوقوع پيوست، دل هر انسان آزاده اى را بدرد آورد و اين واقعيت را پيش از بيش به اثبات رساند كه رجوى قصد تمام عيار براى به كشتن دادن افراد اسير در ليبرتى كرده است و براى همين در فراخوان و انتقال ساكنان ليبرتى به كشور امن، كار شكنى ميكند و اجازه انتقال افراد بر طبق برنامه كميساريا را نميدهد.

بعنوان عضو جدا شده از سازمان اين حمله جنايتكارانه را محكوم ميكنم و مسىوليتت تمام عيار اين خونريزيها را شخص مسعود و مريم رجوى ميدانم كه خواهان ماندن در عراق، اين كشور جنگ و خون هستند. پيام رهبران اين سازمان بعد از اين خونريزى خود گواه اين واقعيت است كه رجوى فقط با ريخته شدن خون افرادش و سوءاستفاده از اين خونها سيراب شده و خواهان خونريزى مجدد ميباشد.

با نگاهى به پيام مسعود رجوى خطاب به اسيران ليبرتى كه ميگويد ” آرامش و كنترل و هوشيارى خود را حفظ كنيد و با هوشيارى كامل آماده كارزار بعدى باشيد”.

كسى نيست به اين مردك شياد بگويد اين چگونه كارزارى است كه از يك طرف محصور در كمپى بدون دفاع و در معرض هجوم و شبيخون دائمى است  و وابستگان به رژيم جمهورى اسلامى با دست باز در كشور خود هر وقت اراده كنند، ميتوانند با شليك خمپاره و موشك جمعى از اسراى محصور در تشكيلاتت را به خاك و خون بكشند، كدام بى شرف و بى وجدانى ميتواند بر اين صحنه فجيع نام كارزار نهد و خواهان آمادگى براى كارزار بعدى باشد.

آقاى رجوى و خانم فرنگ نشسته، تا كى ميخواهيد از خون اين بى گناهان ارتزاق كنيد؟ چرا مانع انتقال اين نگون بختان شده ايد؟ جواب آينده و تاريخ  چطور خواهى داد؟.

آقا و خانم رجوى! عراق اين كانون جنگ و خونريزى كه شما پرونده ننگينى در آن كشور داريد و دستتان تا مرفق علاوه بر هموطنان خود در خون مردم عراق چه بصورت مستقيم و چه با شيادى و نقشه هاى شوم شما به خاك و خون كشيده شده اند، غرق است، شما با چه حقى بر ماندن در عراق اصرار داريد؟ شما كه دم از قانون ميزنيد! آيا مردم عراق حق تعيين سرنوشت خود را ندارند؟ چرا و به چه علت بعد از اينهمه جنايت در عراق هنوز بر طبل جنگ طايفه اى و دخالت و تفرقه بين مردم و دولتمردان اين كشور ميكوبيد؟ به شما چه ربطى دارد كه مردم عراق چه نوع حكومتى انتخاب كنند؟ لطفا شما به فكر دوستان بدبختم در ليبرتى باشيد و بيش از اين جان اين عزيزان را قربانى اهداف خائنانه خود نفرمائيد.

اى ننگ و نفرين بر شما و حاميان اين سياست پفيوزى كه اسيران خود را قربانى رهبران نالايق و جنايتكار و فرارى اين فرقه ميبينند. ولى باز براى ادامه اين سياست، دستمال به دست به تعريف و تكريم از آنان ميپردازند.

اين تراژدى انسانى كه هر چند وقت بر سر اسيران ليبرتى ميآيد و مسئوليت تام و تمام آن به گردن مسعود و مريم رجوى است، بايد با با فشار بر اين زوج بى وجدان كه خود در ساحل امن و آسايش لم داده و بقيه را قربانى خود ميكنند، زمينه انتقال فورى فراهم شود و ديگر شاهد تلف شدن عزيزانمان در ليبرتى نباشيم.

“پایان”

زخمى شدن رجوى، فريب يا واقعيت

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 26.10.2015

طرح سناريوى زخمى شدن مسعود رجوى توسط لابى دلارپرست مريم رجوى و يكى از افسران حفاظت اشرف در دوران حضور آمريكائيها در عراق، يك دروغ شاخدار و فريبى بيش نيست كه در لانه ترورپرورى و جنايت مريم رجوى در فرانسه و توسط اين زن شياد برنامه ريزى شده و در جلسه كمیسيون دفاع كنگره آمريكا مطرح و روى تلكس خبرى مي رود.

هدف از اين ادعا، بدر بردن مسعود رجوى از خيانت و جنايت او در حق نيروهاى خودش بوده كه مسعود رجوى بعلت مجروحيت از تشكيلات جيم فنگ شده و خودش را به ساحل امن رسانده است و طرح آن هم زمانى كه تشكيلات بايد عراق را ترك كند و گروه گروه به آلبانى برده ميشوند، اين فرضيه را تقويت مينمايد.

ضمن رد آن، اعلام ميكنم به فرض اينكه مسعود رجوى در فرانسه هم باشد، نه به خاطر زخمى شدن بالاجبار  به فرانسه رفته است، بلكه مانند مريم رجوى كه قبل از حمله آمريكا و سرنگونى ارباب قبلى اش صدام حسين، قافيه را باخته ديده و جان خود را از مهلكه بدر برده و اعضاى نگونبخت تشكيلاتش را زير شديدترين بمبارانهاى تاريخ رها كرده و به كشتن ميداد و از فرنگستان براى ما بدبختها نسخه اشرف پايدار و ماندنى ميپيچيد و بر پايدارى اشرفيان پافشارى ميكرد و در اين مسير بيش از صدوپنجاه نفر از  اعضاى تشكيلات را به كشتن داد و قربانى خواسته هاى نامشروع و غير واقعى اين زوج پليد شدند و الان هم احتمال اين سناريو هست كه  مسعود رجوى نيز بعدها توسط سازمانهاى جاسوسى آمريكا و اسرائيل و برخى كشورهاى عربى، از عراق خارج كرده و هم اكنون در فرانسه باشد. اما تعجب اين است، سازمانى كه حتى اسم بردن از مسعود رجوى و سؤال از مكان او مرز سرخ بوده و جرم خيانت و جاسوس وزارت اطلاعات رژيم بر پيشانى اش چسپانده و سرنوشتش معلوم نبود، چطور اين اطلاعات را توسط لابى خود بيرون ميدهد.

بياد دارم كه مطلقاً كسى حق اسم آوردن از مكان مسعود رجوى را نداشت و كسى جرأت طرح چنين ابهام ذهنى را نداشت و فوراً انگ مزدور و جاسوس و …  ميخورد. براى زهر چشم گرفتن از نفرات در يك نشست عمومى گفته شد كه يكى از شورايى ها در رابطه با محل برادر مسعود سؤال كرده كه قاطعانه از طرف سازمان به آن شخص گفتيم، كسى كه موقعيت رهبر ما را بخواهد قطعاً مأمور وزارت اطلاعات هست و ما اجازه به هيچ مزدورى نميدهيم كه در رابطه با موقعيت رهبرمان سؤالى از ما داشته باشد.

– حال سؤال اساسى از مريم رجوى اين است كه چرا الان اين سناريو را مطرح ميكنيد؟ و چه هدفى پشت آن نهفته است؟

– مركز لشكرى كه مسعود رجوى در نشستهاى عمومى اشرف در بحث هاى ايدئولوژيكى پايدارى اشرف مطرح ميكرد كه اعضاى تشكيلات بايد عاشوراگونه تا پاى جان از آن دفاع كنند و همگى به شهادت برسيم چى شد؟ و آن مركز لشكر كجاست؟ نكند اور منظورتان بوده است؟ (بگذريم كه منظورش اين بود كه خودم يعنى مسعود رجوى اينجا هستم و اگر قرار باشد اشرف را از ما بگيرند بيائيد مقر ٤٩ صحراى كربلا راه بندازيد)

– مريم رجوى بايد پاسخ دهد، مگر مخ ما را در تشكيلات نمي خورديد كه برادر مسعود در كنار يارانش تا به آخر هست و اگر شرائط مسير ما را ببندد، عاشوراگونه با الگو از امام حسين و يارانش جانمان را فداى آرمانمان ميكنيم، پس چى شد پايدارى اشرف و شعار بيابيا و قيام عاشورايى؟

“پایان”

مصاحبه مهدى سجودى با عبدالكريم ابراهيمى در آكسيون بروكسل

 

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 13.10.2015

س؛ بفرمائيد كه چرا جلوى مقر اروپا در پروكسل تجمع كرده ايد و هدفتون از برگذارى اين تجمع چى هست؟

ج: همانگونه كه در جريان هستيد، امروز دهم اكتبر2015 روز جهانى عليه اعدام هست. لابى هاى مريم رجوى قرار است در برابر اين ساختمان نمايشگاه برگذار كنند. ما نمايندگانى از انجمن هاى حقوق بشرى و جدا شده از سازمان اينجا آمده ايم تا حمايت خودمان را از لغو اعدام در تمامى صور و اشكال آن اعلام كنيم و اعتراض داريم براى اجازه دادن و عرض اندام به باند مريم رجوى كه با خرجهاى هنگفت در اين مسير براى خريد لابى و پيشبرد خط تروريستى خود ميكند تا توجيه كنند پيام ده ماده اى مريم رجوى، بخصوص بند مربوط با لغو اعدام و حمايت از روز جهانى عليه اعدام كه در يكى از بندهاى ده ماده اى مريم رجوی تدوين شده است، ما اينجا جمع شده ايم بگوئيم كه نه تنها مريم رجوى حامى لغو اعدام نيست و با اين شعر و شعارهاى تو خالى نميتونه لكه ننگ جناياتش را بپوشاند، بلكه خود صادر كننده حكم اعدام در حق اعضاى ناراضى در تشكيلات بوده و بسيارى زير شكنجه و حكم اعدام و سر به نسيت كردن توسط اين زوج فريبكار، تلف شده و اين توجيه يك طنز تلخ تاريخى است كه بگوئيم يا باور كنيم كه رجوى حامى لغو حكم اعدام بوده و هست.

آنچه ما اعضاى قديمى و جداشده، از رهبران اين سازمان ديده و با پوست و گوشت خود لمس كرده ايم، شكنجه و حكم اعدام در حق اعضاى ناراضى و سربه نيست كردن دوستانمان بوده و چنين ادعايى كه مريم رجوى مطرح ميكند، يك فريبى بیش نبوده و نخواهد بود و وارونه جلوه دادن عملكرد خود و سران تشكيلاتش است. همانگونه كه استثمار زنان در تشكيلات حد و مرزى ندارد و هر گونه آزادى و حق انتخاب آزادانه از آنها گرفته شده، اما در بيرون تشكيلات مريم رجوى با ادعاهاى تو خالى و خلاف واقعيت، دفاع از حقوق زن و رهايى زن را مطرح مى نمايد و سمينارهاى متعدد با خرجهاى سرسام آور برگذار ميكند و با پرداخت پول، لابى اطراف خود جمع  كرده تا افكار دولتمردان و سياستمداران كشورهاى اروپايى را به خود جلب كند تا در خاك اروپا جولان بدهد.

 

س: حرف اصلى تان كه ميخواهيد دولت مردان اروپايى بشنوند چيست؟

ج: واقعا يك طنز تلخ تاريخى است كسى كه در كشتار و شكنجه و حكم اعدام و سربه نيست كردن افراد تشكيلات خودش غرق است و در بيرون از تشكيلات خود انجام اعمال تروريستى و حمايت آشكار از تروريسم و كشتار در كارنامه ننگين خود دارد و همچنان الان هم كه با شما صحبت ميكنم به زور دوستانم را در اسارتگاه ليبرتى در عراق نگه داشته و حق ملاقات به خانواده آنها را نميدهد و هنوز شعار مسلح شدن و ارتش آزاديبخش سر ميدهد، چطور ميتواند حمايت از عدم كشتار و لغو حكم اعدام داشته باشد، اين يك تاكتيك فريب مريم رجوى است و 180 درجه خلاف نيات درونى خودش و شوهر مفقود شده اش هست.

اين همه كشتار در سوريه و عراق و تفرقه اندازى ميان قبائل سنتى اين دو كشور و حمايت علنى از تروريستها كه با كشتار بى رحمانه و غير انسانى، حمام خون در اين دو كشور راه انداخته اند، بخشى از آن به سياستهاى تروريستى اين سازمان بر ميگردد كه با دخالتهاى خود در اين كشورها ايجاد كرده است.

 

س: خواسته تان از دولت مردان اروپايى چى هست؟

ج: ميخواهيم بگوئيم كه فريب شعر و شعارهاى مريم رجوى اين زن شيطان صفت و سازمانش را نخوريد، در ظاهر شعارهايش عوام پسندانه است اما در باطن شقى ترين و فريبكارترين و تروريست پرور ترين انسانى است كه حتى در حق اعضاى خودش هم رحم نميكند، شما داريد مار در آستين خود پرورش ميدهيد. دور نيست كه همين مريم رجوى و نيروهايش خاك اروپا را جولانگاه  دخالتهاى تروريستى خود كنند و نا امنى و ناآرامى در خاك شما ايجاد خواهد كرد. پيام 11 آبان سال گذشته مسعود رجوى مبنى بر قتل و كشتار جدا شدها و منتقدين خود، گواه اين واقعيت تلخ است كه بايد مورد توجه دولتمردان اروپايى قرار گيرد و قدم اول نيز بسته شدن پايگاه صدور ترور و خشونت مريم رجوى در فرانسه است.

“پایان”

نامه سرگشاده به نخست وزیر عراق آقای حیدر العبادی

 

عبدالکریم ابراهیمی، ایران فانوس، 14.09.2015

پرزیدنت حيدرالعبادى نخست وزير محترم عراق!

اينجانب عضو جدا شده از سازمان مجاهدين خلق كه به مدت بيست و پنج سال در تشكيلات مخوف اين سازمان بوده ام و نزديك به سه سال است كه توانستم از چنگال اختاپوس رجوى نجات پيدا كنم و اكنون در يكى از كشورهاى اروپايى زندگى ميكنم، به استحضار حضرتعالى ميرسانم كه رجوى با سياست تروريستى اش و همپيمان شدن با شقى ترين و خونريزترين گروههاى تروريستى  از جمله حمايت علنى از داعش و لقب نيروى انقلابى و مردمى دادن به اين وحوش و همكارى مخفى بين آنها كه مردم كشور شما را به خاك و خون كشيده است و نيز در دوران ديكتاتور ملعون صدام حسين، اهرم دست او براى سركوب مردم عراق بود، همچنان بر طبل تروريستى و ماندن در عراق ميدمد و تشكيلاتش را نگه داشته و با رنگ عوض كردن روزانه و مزدورى براى سازمانهاى جاسوسى بيگانه و همچنين دخالت مستمر در پروسه سياسى عراق، با قلدرى تمام خط تروريستى خودش در عراق را پيش ميبرد. اما متأسفانه هيچ گونه قاطعيتى براى اخراج اين فرقه از عراق و رهايى دوستان در زنجير تشكيلاتى صورت نگرفته است.

رجوى كسى است كه افراد تشكيلاتش را در غل و زنجير ايدئولوژيكى پرورش داده و مغز شويى نموده است و آنان از خود هيچگونه اراده اى ندارند و مانند رباط هر برنامه اى كه براى آنان مشخص ميشود كوركورانه همان را انجام ميدهند. بنابر اين من نگران دوستان أسيرم در كمپ ليبرتى هستم كه رجوى هر چند يكبار عده اى از آنها را فداى خواسته هاى نامشروع و تروريستى خود مينمايد. لذا بعنوان عضو قديمى و جدا شده از اين تشكيلات و سازمان، توجه حضرتعالى را به نكات زير جلب مينمايم.

١- رجوى پدرخوانده تروريسم است و تشكيلاتش در عراق اهرم اجرايى سياستهاى تروريستى او هستند، اين سازمان علاوه بر دخالت در روند سياسى كشور شما در اعمال تروريستى و حمايت مالى و لجستيكى از گروههاى تروريستى حرف اول را ميزند و عامل تفرقه و جنگ فرقه اى و دو دستگى و چند دستگى در ميان مردم و دولتمردان كشور شما ميباشد.

٢- رجوى و سرانش با سوء استفاده از فضاى باز سياسى و آزادى كه بعد از سقوط صدام در عراق بوجود آمده، نهايت استفاده را در پيشبرد اهداف منطقه اى خود برده اند و ميبرند و در زير چتر حمايتى سازمانهاى بيگانه اصلى ترين عامل در بى ثباتى سياسى و امنيتى در عراق ميباشند و تا اين تشكيلات در عراق برچيده نشود، كشور شما روى آسايش به خود نخواهد ديد.

٣- سران اين سازمان علاوه بر ظلم در حق افراد تشكيلات، در عراق مرتكب جنايات زيادى شده و اسناد كُرد كشى و شيعه كشى و اعمال تروريستى و دخالت در روند سياسى در عراق موجود است. بنابر اين قاطعيت دستگاه قضائى كشور شما در محاكمه سران تشكيلات رجوى ضرورى است تا دوستان در بند من بتوانند به راحتى از عراق خارج و به كشورهاى اروپايى بيايند و زندگى خارج از سيطره تشكيلاتى آغاز كنند.

٤- تجربه ربع قرن در اين تشكيلات به من آموخته است كه رجوى زبانى جز زور و قاطعيت نميفهمد. لذا براى خلاصى دوستانم از اسارت تشكيلاتى اختاپوس رجوى و همچنين خلاصى كشورتان از شر فتنه اين شخص، همت و قاطعيت شما و دولتمردان كشورتان را ميطلبد.

٥- خانواده اين اسيران بعد از سرنگونى صدام بارها و بارها جهت ديدار با عزيزانشان به كشور شما آمده اند و با بجان خريدن تهديدات امنيتى اين ريسك را پذيرفته تا شايد عزيز خود را ببينند اما سران فرقه رجوى تا الان مانع اين ديدارها شده است، لذا ملتمسانه از شما درخواست دارم فشار لازم بر سران تشكيلات رجوى آورده شود تا اين ديدارها بعد از ساليان طولانى محقق شود و خانواده ها عزيزان خود را ببيند.

٦- رجوى با شانتاژ و زياده خواهى بيش از حد از دولت شما و تسهيلات و امكانات فراوانى كه در اختيار اين سازمان گذاشته ايد  اسيرانش را در ليبرتى به بند كشيده است از جمله اين امكانات  ارتباط بى حد و حصرى است كه فقط در اختيار سران تشكيلات است و به هيچ عنوان به افراد تشكيلات چنين تسهيلاتى داده نميشود، از جمله اينترنت و تماس براى افراد ممنوع است. ولى ارتباطات سران تشكيلات براى هماهنگى و دخالت در روند سياسى عراق با افراد و گروههاى تروريستى زياد است و كاملا از اين موضوع دولتمردان شما خبر دارند. لذا تسهيلاتى فراهم شود ديگر افراد تشكيلات هم بتوانند ارتباط بيرونى داشته باشند و با خانواده خود صحبت كنند.

آقاى نخست وزير!

با آرزوى موفقيت شما در امر اجراى إصلاحات و پيروزى دولت متبوعتان بر گروه تروريستى داعش و خلاصى از شر نكبت رجوى، براى شما و ملت بزرگ عراق سربلندى و پيشرفت در تمام زمينه ها خواهانم .

عبدالكريم ابراهيمى

 

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes