ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
به بهانه درگذشت مجاهد زندانی سیاسی ومنتقد فرقه رجوی، عباس محمد رحیمی
روزگار غریبی است........ و همه بریدگان و شرمندگان، شکنجه گران مدعی شدند و امثال محمد حسین توتونچیان ها و …. که توان ادامه کار در اشرف را نداشتند و با توبه نامه های متعدد به اروپا آمدند. برای بار دوم اینبار توسط اژدهای مار بردوش بصورت تواب اما باز هم علیه مجاهدین بکار گرفته شدند و میشوند.
داود ارشد
آنچه ما در صحنه سیاسی سایت هاییکه در خارج کشور که خود را منتسب به «مخالف و منتقد این و آن» مینامند شاهدیم بسیار درد ناک و زهر آلود است.
هرچند که بالاترین سم و زهر تزریق شده به فضای سیاسی سایتها و منتقدین و … از جانب مارها و افعی های ضحاک سیاست ایران آقای رجوی است.
شاهدیم که این ضحاک مار و اژدها بردوش از هر مسیر، شهر و آبادی که عبور کرده است هر آنچه از انسانیت، مسئولیت، غیرت سیاسی، اخلاق و شرافت مبارزاتی هست را جویده و بعد از آلوده نمودن آن به زهر خود تف کرده و یا بلعیده و از هضم رابع گذرانده و ….
بدین مضمون که ضحاک اژدها بردوش که روزگاری فریادش از آزادی و آزادی خواهی گوش فلک را کر مینمود و خود را خداوند آزادی مینامید، خود تبدیل شد به پیشتاز آزادی کشی و آزادی خواه کش و ناخدای آزادی.
رجوی خود بساط زندان و دار و درفش براه انداخت، با تکیه به دارائیهای بدست آمده از شرافتمندانه ترین راهها!!! دروغ و دغل و فریب براه انداخت، هر فریاد آزادی را در گلو خفه کرد. زندانی سیاسی را بریده و مزدور … نامید، مجاهدین زنده را مرده خواست. به مجاهدین خرده گرفت که چرا از زندانهای زنده بیرون آمده اند. و در واقع به رژیم ایراد کرد که چرا زندانیان را زنده نگهداشته و آنها را برای رجوی تبدیل به شهید نکرده است؟
اگر رژیم برای شکستن و تسلیم شیر زنان مبارز و مجاهد در زندانها، بند اسکان براه انداخته بود در نقطه مقابل آن زهاک اژدها بردوش مدعی مقاومت!! با زدن طاق بالا بلند شقاوت و د نائت ایدئولژیک حرمسرا برای همین شیر زنان براه انداخت تا آنها را بشکند و وادار به تسلیم (و البته از نوع ایدئولژیک) کند.
اگر خانواده های مجاهدین و مبارزین در مقابل درب اوین و … با بی توجهی و عدم پاسخگویی به درخواستهایشان و با ضرب و شتم پاسداران مواجه بودند، توسط ضحاک اژدها بردوش با طاق جدیدی که با کمک مریم پاک رهایی زد، همین خانواده ها را به سنگ و دشنام و مزدور و … بست و البته نه بدست پاسداران که بدست فرزندان خودشان.
میتوان دهها مورد از این شناعت های رجوی را نام برد.
……………..
روزگار غریبی است. و همه ارزشها توسط این ضحاک جویده شده و زهر آلود گشته است. از جمله همه سایتهایئکه با کمک همان پولهای پاکی که بدست آورده است، چنان فضایی براه انداخته که انتشار هر دروغ و تزویری توسط هر بی سرو پای سیاسی و … مشروع شد و همه بریدگان و شرمندگان، شکنجه گران مدعی شدند و امثال محمد حسین توتونچیان ها و …. که توان ادامه کار در اشرف را نداشتند و با توبه نامه های متعدد به اروپا آمدند. برای بار دوم اینبار توسط اژدهای مار بردوش بصورت تواب اما باز هم علیه مجاهدین بکار گرفته شدند و میشوند.
این روزها اینترنت و سایتها تبدیل شده اند به وسیله ای برای تجارت عده ای. و شاهدیم که حتی جهت تهدید این و آن و کینه کشی و دکان سازی و استفاده از رنج و دردهای عناصر مبارزی که با همه ضعف و قوتهای طبیعی انسانی باید نماد مبارزه و ایستادگی و ارزشهای والای انسانی نهفته در آن تلقی شوند مورد استفاده قرار میگیرد. چرا باید این عنصر مبارزه این عناصر مبارز را گرامی داشت؟ بدان دلیل که به قیمت خون و بالاترین ارزشهای شناخته شده در عالم هستی یعنی عمر انسانی بدست آمده است.
ولی عده ای آنرا به کار دوختن لباسی از شرف برای خود و پر کردن سایت خود تبدیل نموده اند. چه آنجا که از هر کس و ناکسی هر مطلبی را با توجه و چه با بی توجهی انعکاس میدهند. چه آنجا که بجای دفاع از ا رزشهای انسانی نهفته در کار سیاسی، سایت را وسیله حذف رقبای دکان سیاسی خود میدانند. و چه آنها که سایت و شبکه های اجتماعی را ملک طلق خود میدانند و اگر کسی حرفی زد و یا انعکاسی گرفت و یا مصاحبه ای انجام داد احساس میکنند که دیگران پای بر سر آنها گذاشته پلکان خود نموده اند و اینان در دنیای بی عملی خود عقب افتاده اند. و چاره کار را در تهدید و دشنام به دیگران میبابند. و چه آنها که سابقه سیاسی خود را وسیله صدور فتوا در حجره حقیر خود نموده اند.
دوستانیکه با اتکا به پیشرفت تکنولوژی و اینترنت قادر به دست یابی به این امکان بی بدیل اطلاع رسانی شده اید. باید تفاوت بین گلدان و زباله دان را در محتوا به آن قائل بود. گلدان محلی است که محتوای آن با رعایت و دقت وظرافت توام با جانبخشی و احساس زندگی انتخاب میشود. ولی زباله دان محلی است که هرچه بدستمان رسید بداخل آن میریزیم. تلاش کنیم با سایتمان مانند یک گلدان تنظیم کنیم تا زباله دان.
داود ارشد
دوازده بهمن 1394
سوم فوریه 2016