قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

مروری مختصر بر فرقه های مخرب کنترل ذهن قسمت اول

حدود ۶۰ الی ۷۰ سال است که پدیده ای با عنوان “کنترل ذهن مخرب فرقه ای” نظر دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی و همچنین روانشناسان را به خود جلب کرده است. امروزه این پدیده به “تهدید اصلی هزاره سوم” معروف است که بزرگترین تهدید بشریت بعد از سوار شدن تروریسم بر مقوله فرقه و تبدیل شدن فرقه های دورن گرا به فرقه های برونگرا که به جان مردم جهان افتاده و به کوچک و بزرگ، پیرو جوان، زن و مرد، مسلمان و مسیحی ... رحم نمیکند و فصلی از خشونت و بربریت و  شقاوت را بنمایش میگذارند که که بشریت حتی در بدوی ترین دوران نیز شاهد نبوده.  تروریسم حیوانی که این  روزها شاهدیم و خودش را باعملیات انتحاری که در ایران نیز در قالب فرقه رجوی بسیار با آن آشنا هستیم برجسته میکند فقط و فقط میتواند با نقض شدید حقوق بشر به مغزشویی اعضای خود و تبدیل آنها به خونخوارانی که شاهدیم. نمونه آن را رجوی در کتاب اخیرش در مورد خانواده ها به نمایش گذاشته وقتی از مجاهدین میخواهد پدر و مادر خود را بکشند تا بر ایمانشان افزوده شود.

جهت آشنایی با این پدیده شوم سلسله مقالاتی علمی را در این نوشتار خواهید خواند.

 

داستان جونز تاون، کشور گویان، آمریکای جنوبی

 

فرقه معبد خلق ها به رهبری جیم جونز

 

“معبد خلق ها The Peoples’ Temple” یک گروه مذهبی مسیحی بود که در سال ۱۹۵۵ توسط جیم جونز Jim Jones تأسیس گردید. در اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی، این گروه دارای بیش از ۱۰ مقر در کالیفرنیا بود که مقر مرکزی آن در سان فرانسیسکو قرار داشت و البته از حمایت های سیاسی و مالی فوق العاده ای برخوردار بود.

این گروه بعد از واقعه ۱۸ نوامبر ۱۹۷۸ در کشور گویان Guyana در شمال آمریکای جنوبی معروف گردید. در این واقعه ۹۸۱ نفر از زن و مرد و کودک طی یک پروژه خودکشی دستجمعی، در اردوگاه این فرقه که به مزرعه جونز تاون Jones Town شناخته میشد، کشته شدند.

سابقه امر:

جیم جونز قبل از پایه گذاری فرقه اش تحت تأثیر عقاید کمونیستی و به قول خودش متأثر از ظلم و ستمی که بر مارکسیست ها و سیاهان و محرومین در آمریکا روا داشته میشد بود. این موضوع او را برآن داشت تا با آمیختن مارکسیسم و مسیحیت فرقه نوئی را پایه گذاری نماید. او اولین کلیسای خود را در یک مکان اجاره ای در ایندیاناپولیس برپا نمود. بعدها توانست زمینی در سان فرانسیسکو خریده و کلیسای خود را در آن بسازد.

او برنامه های درمانی معجزه آسائی را پیش می برد که ظاهرا برخی افراد را با معجزه شفا میداد و بسیاری به این برنامه ها اعتقاد پیدا کرده بودند. نمایش درمان بیماران لاعلاج بسیاری را به کلیسای او کشاند. برخی جلسات او تا ۱۱۰۰۰ شرکت کننده داشت. حتی برخی کشیشان نیز جذب این فرقه گردیدند.

جیم جونز افرادی را به خدمت گرفته بود تا اطلاعات دقیقی از پیروانش، خصوصا درمورد بیماری ها و مشکلات زندگی و غیره آنان، جمع آوری کنند و وقتی وی در برخورد با این افراد اطلاعات مربوطه را رو میکرد موجب شگفتی آنها میشد و به او ایمان می آوردند. او معتقد بود که برای جذب افراد و پیشبرد اهدافش مجاز است دست به هر کاری بزند.

در فوریه سال ۱۹۶۰ فرقه معبد خلق ها یک پروژه غذای مجانی برای فقرا به انجام رساند که در سرمای زمستان غدا و لباس و مکان گرم برای افراد بی بضاعت فراهم می نمود و این کار تا سالها ادامه یافت. جونز و همسرش فعالیت خود را در این رابطه گسترش دادند و افراد زیادی را زیر پوشش گروه خود در آوردند.

جونز مطالعات مذهبی و همچنین مطالعات مارکسیستی خوبی داشت و در هر دو زمینه مسلط بود. او سخنرانی های گیرای خود را به صورت نوار یا نوشته در اختیار علاقمندان قرار میداد. جیم جونز در یک مقطع هرگونه رابطه زناشوئی را برای پیروان خود ممنوع اعلام کرد اما خود را مستثنی نمود. او پذیرفت که کودکان یتیم در درون فرقه به فرزندی پذیرفته شوند.

او ایده فرقه ای “ما در برابر دیگران – هر که با ما نیست بر ماست” را به تدریج در گروه خود تئوریزه کرد. بر اساس این تئوری تمامی کسانی که خارج از فرقه قرار میگیرند فاسد و شیطانی بوده و دشمن تلقی میشوند و تنها کسانی که در فرقه هستند رستگار و آمرزیده خواهند شد.

او در سخنرانی ها و نوشته های خود هم از کارل مارکس و هم از حضرت عیسی مسیح (ع) نقل قول مینمود. او حتی تا جائی پیش رفت که مسیح را یک کمونیست واقعی خواند. او معتقد بود که مسیحیت فعلی تحریف شده و تنها او احیا کننده مسیحیت راستین است. او از انقلاب کوبا و روی کار آمدن فیدل کاسترو به شدت استقبال کرد. وی یک جنگ اتمی که موجب از بین رفتن میلیون ها تن خواهد شد را پیش بینی می نمود و مدام از نابودی آمریکا صحبت میکرد.

عضو گیری گروه طی سالیان با موفقیت همراه بود و معبد خلق ها از چند صد نفر به حدود ۳۰۰۰ نفر عضو ثابت ،عمدتا سیاهان و طبقات پائین جامعه، رسید. او اعضا را تشویق میکرد تا به مقر مرکزی در سان فرانسیسکو نقل مکان نمایند و تمام وقت در آنجا مستقر شوند. حدود ۷۰ الی ۸۰ درصد از پیروان فرقه جیم جونز سیاه پوست بودند.

او کارناوال هائی در سراسر کالیفرنیا برای تبلیغات و جذب نیرو برپا میکرد. فرقه برای تبلیغات خوب هزینه می نمود و البته درآمد های هنگفتی هم داشت. برای برنامه های درمانی چیزی حدود ۱۵۰۰۰ تا ۲۵۰۰۰ دلار در لس آنجلس و ۸۰۰۰ تا ۱۲۰۰۰ دلار در سان فرانسیسکو برای هر جلسه از هر فرد دریافت میکرد. کلیسای او نیز درآمد بالائی داشت.

او یک سیستم پستی تبلیغی براه انداخته بود که بین ۳۰۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ نامه در ماه به کسانی که در جلسات کلیسا شرکت کرده و آدرس داده بودند پست می نمود. همچنین فرقه برای کسب درآمد روغن شفابخش و البسه و عکس های جیم جونز و غیره را به فروش می رساند.

تعداد اعضای رسمی با فرم ثبت نام حدود ۵۰۰۰ نفر بودند اما هواداران به ۲۰۰۰۰ نفر میرسیدند. در جلسات هفتگی در سان فرانسیسکو حداقل ۳۰۰۰ نفر شرکت میکردند. گروه میتوانست در هر لحظه ظرف شش ساعت ۲۰۰۰ نفر را بسیج کند که برای مقامات شهری قابل توجه بود.

بدنبال تحقیقات پلیسی در خصوص کلاهبرداری های فرقه معبد خلق ها در سال ۱۹۶۱، جیم جونز اعلام نمود که دشمنان علیه او توطئه کرده اند و موجودیت گروه وی در داخل آمریکا در خطر است و باید به دنبال یک محل استقرار جدید در خارج از کشور باشد. او ادعا کرد که ایالات متحده آمریکا بزودی نابود خواهد شد و اینرا بهانه ای برای خارج شدن از این کشور قرار داد. جونز به بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی برای یافتن مکانی امن سفر کرد.

در سال ۱۹۷۲ روزنامه های سان فرانسیسکو و اینیدانا پولیس مقالاتی در خصوص فرقه نوشتند که اولین تظاهر رسانه ای گروه بود. در این مقالات به ادعاهای جیم جونز از جمله درمان بیماران صعب العلاج اشاره شد. برخی نیز از این گروه جدا شده و به افشای شگردهای جیم جونز برای جذب و کنترل نیرو پرداختند. ظاهرا او برخی افراد را مورد تجاوز قرار داده و بعد تشویق به خودکشی می نمود و عجیب اینکه این فرمان از جانب افراد مربوطه مشتاقانه به اجرا در می آمد.

مستقر شدن در سان فرانسیسکو به جیم جونز این امکان را داد تا با جامعه بزرگتری در ارتباط باشد و جذب نیروی بهتری انجام دهد. در سال ۱۹۷۷ همسر جیم جونز به نام مارسی Marcy در برابر خبرنگار نیویورک تایمز اعتراف کرد که همسرش اعتقادات مذهبی ندارد و اساسا مارکسیست است اما مذهب به پیشبرد هدف او در جامعه آمریکا کمک میکند. مارسی بیان داشت که جونز از سن ۱۸ سالگی از مریدان مائو تسه دونگ Mao Zedong بوده و معتقد است که مارکسیسم تنها راه حل در برابر مشکلات اجتماعی است اما همچنین میداند که مذهب تنها وسیله به حرکت درآوردن مردم می باشد. همسر جونز اعتراف نمود که شوهرش از مذهب برای جذب افراد استفاده می نماید.

فرقه در سال ۱۹۷۵ در جریان انتخابات محلی شهر سان فرانسیسکو فعال شد و جونز رئیس کمیسیون مسکن در شورای شهر گردید. جونز و معبد خلق ها حمایت های بسیاری در این رابطه کسب نمودند و افراد سرشناسی از جمله شهردار سان فرانسیسکو از این جریان رسما و علنا پشتیبانی کردند.

جونز در سیاست موفقیت هائی داشت و با بسیاری از مسئولین سیاسی از جمله معاون رئیس جمهور وقت و همچنین همسر جیمی کارتر بانوی اول آمریکا ملاقات و گفتگو نمود. اما در عین حال توجه مقامات امنیتی و پلیس بر روی گروه روز به روز بیشتر میشد. گزارشات بسیاری در خصوص اعمال غیرقانونی از جمله جعل اسناد و کلاهبرداری و تجاوز در درون فرقه جیم جونز مشاهده میگردید که حساسیت پلیس را بر می انگیخت.

در عین حال حامیان با نفوذ فرقه مانع از اقدامات پلیس علیه گروه میشدند و آنان با نوشتن نامه به رئیس جمهور وقت جیمی کارتر از او میخواستند تا به مزاحمت های پلیسی علیه این گروه خاتمه داده شود. تجلیل و تمجید از فرقه معبد خلق ها و شخص جیم جونز در رسانه ها بسیار بالا بود و گروه سیستم لابی و تبلیغات قوی داشت.

نقل مکان به کشور گویان:

در سال ۱۹۷۴، معبد خلق ها زمین بزرگی را در کشور گویان در آمریکای جنوبی اجاره کرد. این زمین تحت عنوان یک پروژه کشاورزی اجاره گردید. این مزرعه سپس جونز تاون (شهر جیم جونز) نامگذاری شد. در سال ۱۹۷۷ این مزرعه تنها ۵۰ نفر ساکن داشت.

جونز به جونزتاون به عنوان بهشت موعود که میتواند جامعه سوسیالیستی خود را در آن به دور از مزاحمت های پلیسی برپا کند نگاه میکرد. جونز ادعا می نمود آنچه که در آمریکا مشاهده میشود تنها فاشیسم و سرمایه داری و نژاد پرستی است و امکان زندگی در آمریکا دیگر وجود ندارد و باید جامعه ایده آل را در جای دیگری بنا کرد. او سقوط قریب الوقوع آمریکا را پیش بینی می نمود و دولت خود را در مزرعه جونز تاون در کشور گویان به دور از کنترل های قانونی برپا کرد.

فشارهای تحقیقات پلیسی بر مبنای اتهامات وارده در اظهارات اعضای جدا شده از فرقه شامل فریب، ارعاب، جعل اسناد، کلاهبرداری، آدم ربائی، تجاوز جنسی و وادار نمودن افراد به خودکشی و همچنین حساسیت رسانه ها و افشاگری هائی که منتشر شد موجب گردید تا جیم جونز دیگر نتواند در آمریکا به کار خود ادامه دهد و عاقبت به گویان نقل مکان کرد. او البته از سالیان قبل چنین روزی را پیش بینی می نمود و خود را برای چنین جابجائی آماده کرده بود.

بعد از آنکه جیم جونز به نوعی به گویان فرار کرد، او اعضای فرقه خود را تشویق نمود تا به دنبال او نقل مکان نمایند. جمعیت مزرعه جونز تاون روز به روز بیشتر شد تا به حدود ۹۰۰ نفر در اواخر سال ۱۹۷۸ رسید. کسانی که به آنجا رفتند به دنبال بهشت گمشده بر روی زمین بودند، جائی که خبری از سرکوب ضعفا که در جهان خارج وجود داشت نباشد. آنان کسانی بودند که از نابرابری ها در جامعه آمریکا خسته و سرخورده شده بودند و با تبلیغات و وعده های داده شده تصور میکردند که آسمان جونز تاون رنگ دیگری دارد. بسیاری با تبلیغات کاریابی و امید به کسب درآمد بالا، بدون اینکه کمترین شناختی از فرقه داشته باشند، سر از جونز تاون در آورده و گرفتار شده بودند.

ورودی کمپ فرقه جونزتاون

ورودی مزرعه جونز تاون در کشور گویان

واقعه جونز تاون:

در ۱۷ نوامبر ۱۹۷۸، لئو رایان Leo Ryan، یک نماینده کنگره آمریکا از سان فرانسیسکو، که خود در گذشته از حامیان گروه بود، به تشویق جداشدگان و خانواده ها و به دنبال تحقیق حول نقض حقوق بشر در داخل جونز تاون، در رأس یک گروه متشکل از تعدادی از خانواده های افراد گرفتار در فرقه و تعدادی از خبرنگاران، به کشور گویان سفر کرد. جیم جونز ابتدا به امید جذب این افراد از بازدید آنان استقبال نمود و آنان را به جونز تاون برد. او کسانی را برای مراقبت مأمور کرده بود تا افراد ناراضی و حلقه ضعیف در فرقه نتوانند با بازدید کنندگان ارتباط برقرار نمایند. او مطمئن بود که کنترل اوضاع را در دست دارد و این جریان را به خوبی از سر خواهد گذراند.

لئون ریان

لئو رایان نماینده کنگره آمریکا

در طی دیدار این گروه، تعدادی از اعضای معبد خلق ها، که از شرایط طاقت فرسای درون فرقه به تنگ آمده بودند، مخفیانه تمایل خود به ترک محل را به نماینده کنگره ابراز نمودند. جیم جونز از طریق جاسوسانش در محل از این امر مطلع شد و به شدت برآشفت. نماینده کنگره ظاهرا با توضیحاتش جیم جونز را متقاعد کرد تا با خروج این عده اندک که تأثیری در وضعیت و موقعیت فرقه او نخواهد داشت موافقت کند.

در بعد از ظهر ۱۸ نوامبر، این اعضای جدا شده که جمعا ۱۵ نفر بودند (البته یکی از آنان جاسوس جیم جونز بود که در آخرین لحظات به آنها پیوست) همراه با لئو رایان و خانواده ها و خبرنگاران به سمت فرودگاه محلی برای بازگشت به آمریکا به حرکت در آمدند. در میانه راه، گاردهای امنیتی معبد خلق ها که منتظر آنان بودند راه را بر گروه بستند و با یاری جاسوسی که در داخل اکیپ داشتند بر روی آنان آتش گشوده و نماینده کنگره لئو رایان و سه خبرنگار را علاوه بر اعضای جداشده و خانواده ها کشتند. این برنامه توسط رهبر فرقه جیم جونز قبل از حرکت گروه ترتیب داده شده بود. جونز میگفت که این عده، خصوصا جداشدگان، نباید اخبار ما را به دنیای خارج ببرند.

عصر ۱۸ نوامبر در جونز تاون، بعد از کسب خبر از عملیات موفقیت آمیز بر روی گروهی که عازم آمریکا بودند، جونز به پیروان خود دستور داد تا نوشیدنی حاوی سیانور با طعم آب انگور را به عنوان “یاری خداوند” سر بکشند. خودکشی جزو اعمال شناخته شده در این فرقه بود و افراد با فرمان رهبر این کار را انجام میدادند. جونز می دانست که بعد از کشتن نماینده کنگره و دیگران حتما به سراغ او خواهند آمد و این پایان کار وی است. او از اینکه تعدادی از اعضای گروهش به اصطلاح به او خیانت کرده و جدا شده و همراه لئو رایان رفتند به شدت عصبی شده بود. او آنان را “یاران شیطان” می نامید که باید حتما کشته میشدند و به سزای خیانتشان میرسیدند. جونز و همسرش هم در میان کشته شدگان خودکشی دستجمعی بودند.

سرانجام کار:

در مجموع ۹۱۸ نفر، شامل ۲۷۶ کودک، کشته شدند. این بزرگترین کشتار غیر نظامیان به صورت یکجا و عمدی تا قبل از واقعه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در نیویورک بود. این خودکشی شامل کشته شدن ۴ نفر دیگر در همانشب در دفتر فرقه در جرج تاون (پایتخت گویان) می شد.

مقر مرکزی در سان فرانسیسکو تحت محاصره پلیس قرار گرفت و خانواده های قربانیان و همچنین خبرنگاران نیز به محل شتافتند. این واقعه بسیاری را به تعجب و همچنین دقت نظر در خصوص فرقه های مخرب کنترل ذهن واداشت. رسانه ها خبرها و رپورتاژهای بسیاری منتشر کردند. در این خصوص مستندات بسیاری تهیه شده است.

بازماندگان گروه حقایق بسیاری را در خصوص فرقه برملا نمودند که تا سالها در رسانه ها انعکاس می یافت. در سال ۱۹۷۹ فرقه اعلام ورشکستگی و انحلال کرد. برخی اعضای فرقه به گویان رفتند و دارائی گروه را جمع آوری کرده و به آمریکا بازگشتند. ساختمان های معبد خلق ها در اقصا نقاط کالیفرنیا در اختیار کلیساها قرار گرفت. مقر اصلی گروه در سان فرانسیسکو به اداره پست تبدیل گردید.

حدود ۵۰۰۰ صفحه مدارک مربوط به معبد خلق ها که توسط مقامات امنیتی کشف و ضبط شده بود به صورت سری طبقه بندی شد و سری باقی ماند و تلاش های مکرر در طی سی سال بعد نتوانست کمکی به افشای این اسناد نماید.

در خصوص جیم جونز:

جیمز وارن جونز در ۱۳ مه ۱۹۳۱ به دنیا آمد و در ۱۸ نوامبر ۱۹۷۸ خودکشی کرد. او یک رهبر مذهبی آمریکائی بود که یک جامعه ظاهرا مذهبی را سازماندهی کرده بود. او بنیانگذار و رهبر فرقه معبد خلق ها بود که نهایتا با خودکشی دستجمعی در نوامبر ۱۹۷۸، که ۹۱۸ نفر در جونز تاون در کشور گویان کشته شدند، به پایان کار خود رسید. این فرقه با به قتل رساندن نماینده کنگره لئو رایان و همچنین خودکشی دستجمعی مشهور گردید. نزدیک به ۳۰۰ کودک در میان کشته شدگان در جونز تاون بودند که به آنها سیانور خورانده شده بود. خود جونز با شلیک یک گلوله به سرش کشته شد که احتمالا خودکشی با واسطه بوده است.

جونز در ایندیانا به دنیا آمد و در نیمه دهه ۱۹۵۰ معبد خلق ها را در ایندیاناپولیس تأسیس نمود. او سپس در نیمه دهه ۱۹۶۰ فرقه را به کالیفرنیا برد و مقر مرکزی فرقه را در اوایل دهه ۱۹۷۰ در سان فرانسیسکو برقرار کرد.

جونز در دوران نوجوانی مطالعاتی در خصوص جوزف استالین، کارل مارکس، مائو تسه تونگ، ماهاتما گاندی و آدولف هیتلر داشت و روی نقاط ضعف و قوت هر یک مطالعه میکرد. او در عین حال علاقه شدیدی به مذهب داشت. او در رفاقت با افراد مشکل داشت و فقط میتوانست با کسانی که مطلقا از وی پیروی میکنند ارتباط برقرار نماید. او مدافع حقوق سیاهان و محرومین در جامعه بود.

جیم جونز با یک پرستار به نام مارسلین بالدوین (مارسی) Marceline Baldwin در سال ۱۹۴۹ ازدواج کرد. او در جلسات و راهپیمائی های کمونیست ها شرکت میکرد که در تعدادی از آنها دستگیر و زندانی شد. یک بار همراه مادرش در یکی از این اجتماعات مورد برخورد توسط پلیس اف بی آی قرار گرفت. او کلا فردی عصبانی مزاج و تند و بد دهان و در عین حال فریبکار بود. یک بار گفت که نمیدانست چگونه افکار مارکسیستی اش را بارز کند و بعد به این نتیجه رسید که در کلیسا نفوذ نماید.

جونز از اینکه مورد حمایت برخی کشیشان قرار گرفت تعجب کرد. او بیشتر سیاهان را به دور خود جمع می نمود و به این دلیل بعضا مورد انتقاد قرار میگرفت. او از حزب کمونیست آمریکا به دلیل تمایلات آنان به سیاست های استالین کناره گیری کرد.

وی در زمینه حقوق بشر در داخل آمریکا فعال بود و در این رابطه به گفته دوستانش خیلی تند روی میکرد. جونز و همسرش کودکان بسیاری را به فرزندی قبول کردند که اغلب سفید پوست نبودند. او فرقه خود را یک خانواده می نامید که فراتر از خانواده فیزیکی هر فرد است. سه کودک که این زوج پذیرفتند اصلیت کره ای داشتند. جونز اعضای گروه را تشویق میکرد تا کودکان یتیم را به فرزندی قبول کنند. رابطه زناشوئی در درون فرقه ممنوع بود که البته جونز از این قاعده مستثنی گردیده بود. این زوج جمعا ۱۱ کودک را به فرزندی قبول کردند.

جیم جونز، همسر و فرزند خوانده هایش

جیم جونز، همسر و فرزند خوانده هایش

این زوج در ژوئن سال ۱۹۵۹، تنها کودک بیولوژیکی خودشان را به نام استفان گاندی جونز به دنیا آوردند. او که در واقعه جونز تاون ۱۹ سال داشت در خودکشی دستجمعی شرکت نکرد و فرار نمود. بعدها او و همچنین دختر نماینده کنگره لئو رایان جلسات افشاگرانه متعددی در خصوص کنترل ذهن مخرب فرقه ای برپا نموده و به آگاهی بخشی حول این پدیده و این آسیب خانمان برانداز پرداختند. در این جلسات آنان به نمایندگی از دو گروه از قربانیان شرکت داشتند. دختر نماینده کنگره که پدرش توسط فرقه به قتل رسیده بود و پسر رهبر فرقه که اسیر کنترل ذهن مخرب شده بود.

جونز نتوانست اعتیاد خود به مواد مخدر را از دید پیروانش مخفی نگاه دارد اما این ضعف او بعلاوه سخت گیری ها و بد دهانی و اخلاق تندش از جانب پیروانش پذیرفته شده بود. او ادعا میکرد که میخواهد جونز تاون را بر مبنای ایده آل های کمونیستی برپا نماید که همه با هم برابر باشند. او جامعه ای عاری از استثمار و بدون طبقات را نوید میداد. خارج شدن افراد از جونز تاون ممنوع بود و افراد حق ارتباط با دنیای خارج را نداشتند. آنان در مزارع مربوطه به شدت کار میکردند و حاصل کارشان تماما به فرقه تعلق داشت. افراد به امید زندگی بهتر به آنجا نقل مکان کرده بودند اما جز بیگاری و محدودیت های شدید چیز دیگری عایدشان نشده بود. ترس از جاسوسان جیم جونز وجود همه را فرا گرفته بود. جونز به پیروانش قبولانده بود که اگر از فرقه اش جدا شوند دچار نفرین ابدی خواهند شد.

عاقبت جونز به پیروانش گفت که گویا جهان هنوز آمادگی مناسبات عالی آنان را ندارد و آنها به آینده تعلق دارند و لذا این دنیا جای آنها نیست و باید با نوشیدن زهر رهسپار دنیای دیگر شوند. او تضمین داد که آنان بعد از مرگ به جهانی بهتر رفته و در آسایش و آرامش زندگی خواهند کرد. جیم جونز میدانست که با قتل عام کسانی که عازم آمریکا بودند دیگر کارش تمام است و خودکشی دستجمعی را تنها راه چاره میدید.

گفته ها حاکی است که او با برخی زنان داخل فرقه ارتباط جنسی برقرار نموده و حتی در این رابطه فرزندانی هم داشته است. یک نمونه در این رابطه یک زوج با اسامی گریس استوئن و تیموتی بودند که جونز با تیموتی با اطلاع شوهرش رابطه جنسی برقرار مینمود و حاصل آن فرزندی به اسم جان ویکتور استوئن بود که در حقیقت جیم جونز پدر واقعی پسر بود. قضیه از این قرار بود که تیموتی میخواست از فرقه جدا شود چون جیم جونز رابطه زناشوئی را ممنوع اعلام کرده و مردان و زنان از یکدیگر جدا زندگی میکردند. جیم جونز به قول خودش فداکاری عظیمی نمود و زن را باردار کرد تا مانع از جدا شدن وی شود.

در ۱۳ دسامبر ۱۹۷۳، جونز به دلیل تجاوز به یکی از پیروان مذکر خود متهم و بازداشت شد. او بعدا به پیروان خود گفت که تنها کسی است که علاقمند به جنس مخالف است و ادعا های همجنس گرائی را رد کرد، ولی بعدا حداقل در یک مورد تجاوز وی به یک عضو مذکر فرقه اش در مقابل سایرین گزارش شد که ظاهرا به خاطر اثبات تمایلات همجنسگرائی فرد دیگر بود.

در حالیکه جیم جونز رابطه زناشوئی را در میان افراد خود ممنوع اعلام کرده بود، خودش حریصانه در روابط جنسی با اعضای معبد خلق ها، چه زن و چه مرد، درگیر بود. جونز بهرحال مدعی بود که از ارتباط جنسی نفرت دارد و این فداکاری را تنها برای متصل نمودن پیروانش به معبد خلق ها و رهائی و تطهیر آنان انجام میدهد. او مصرف مواد مخدر را هم برای خودش مجاز میدانست.

جونز حامیان بسیاری، حتی در میان افراد سرشناس، در داخل آمریکا داشت.

کشیش سسیل ویلیامز و کشیش جیم جونز

کشیش سسیل ویلیامز و کشیش جیم جونز در یک اجتماع اعتراضی در مقابل هتل انترناسیونال در سانفرانسیسکو در ژانویه ۱۹۷۷

آنچه در جونز تاون اتفاق می افتاد:

۱٫ افراد نزدیک تر به جیم جونز به شدت مراقب سایر افراد بودند. آنها حتی مسلح بوده و جو رعب و وحشت در درون فرقه ایجاد کرده بودند. بعلاوه اینکه پیروان پذیرفته بودند که ترک فرقه گناهی نابخشودنی است و آنان در این رابطه دچار نفرین ابدی خواهند شد.

۲٫ همه افراد، خصوصا در رده های پائین تر، مجبور بودند شبانه روز در مزرعه کار کنند و حاصل کار آنها تماما توسط رهبر فرقه ضبط میگردید. هیچ زمانی برای افراد که در اختیار خودشان باشند در نظر گرفته نمیشد.

۳٫ زن و مرد کاملا مجزا مستقر بودند و ارتباط زناشوئی ممنوع بود. تنها جیم جونز مجاز به ارتباط جنسی با افراد فرقه، چه زن و چه مرد، بود که آنرا از خودگذشتگی بزرگ برای رستگاری و رهائی آنان می نامید.

۴٫ همه موظف بودند جیم جونز را مدام ستایش کنند که آنان را به سمت سعادت و تعالی می برد. انتقاد به وی یا حتی او را مورد سؤال قرار دادن ممنوع بود.

۵٫ جیم جونز و همسرش به عنوان رهبری گروه اختیار مطلق در همه زمینه ها داشتند. دیگران به نوعی برده آنان به حساب می آمدند.

۶٫ جیم جونز مصرف مواد مخدر را برای خود مجاز می شمرد. همچنین او همیشه حتی در تاریکی شب و در داخل اتاق از عینک آفتابی استفاده میکرد تا کسی چشمانش را نبیند.

۷٫ مزرعه جونز تاون در محل دورافتاده ای در میان جنگل قرار داشت که هیچگونه امکان ارتباطی با دنیای خارج برای اعضا فراهم نبود. جیم جونز با دادن رشوه به مقامات محلی به دور از رسیدگی های پلیسی هر کاری که میخواست انجام میداد.

۸٫ کودکان از والدین بیولوژیکشان گرفته و به افراد دیگری سپرده میشدند. مفهوم خانواده به صورت عمومی نفی شده و افراد می بایست خانواده بزرگ فرقه را بپذیرند. جونز و همسرش پدر و مادر عقیدتی همه به حساب می آمدند.

۹٫ افراد در صورت ابراز نارضایتی و مخالفت، به جاسوسی و همدستی با اف بی آی متهم میشدند و در صورت پافشاری مجازات می گردیدند. هر کس که می خواست جدا شود به عنوان مأمور اف بی آی محاکمه میگردید.

۱۰٫ افراد به این باور رسانده شده بودند که هر آنچه که در خارج از فرقه است فاسد و شیطانی است و تنها راه نجات آنان ماندن در فرقه است.

۱۱٫ از نظر جیم جونز بالاترین خیانت ممکن ترک او و جدا شدن از فرقه اعلام شده بود. او تأکید کرده بود که جدا شدن را بر نتافته و خاطی را به سزای عملش در هر زمان و هر کجا که باشد خواهد رساند.

۱۲٫ خودکشی در میان پیروان به عنوان یک ارزش و یک جایگاه بالا که با فرمان رهبر فرقه به فرد شایسته این کار اعطا میشود تلقی میشد.

جیم جونز تمامی مخالفان خود را “یاران شیطان” می نامید. این واژه توسط بسیاری از فرقه های بعد از آن هم در خصوص منتقدین و مخالفین مورد استفاده قرار گرفت. کلا در دیدگاه فرقه ای هرآنچه خارج از فرقه باشد شیطانی نام می گیرد. همه در خارج از فرقه دشمن هستند.

بعد از این واقعه جهان متحیر ماند که چگونه یک معتاد فاسد الاخلاق بد دهان میتواند آنچنان بر اذهان افرادی صادق و پاکدل نفوذ و اعمال کنترل نماید که با یک فرمان همه را به خودکشی وادار کند. بسیاری از دانشمندان بعد از آن به صورتی جدی تر به تحقیق و پژوهش حول موضوع “کنترل ذهن فرقه ای” پرداختند.

واژه های کلیدی:

جهت تحقیقات بیشتر حول فرقه معبد خلق ها و جیم جونز و واقعه جونز تاون میتوانید واژه های کلیدی زیر را در اینترنت جستجو نمائید:

Jim Jones

Peoples’ Temple

Jones Town

تنظیم از: ابراهیم خدابنده

آبان ۹۴

 

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes