قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

رئیس جمهور برگزیده رجوی مریم قجرعضدانلو (رجوی) و علت حمله وی به ابراهیم محمدرحیمی!

مطلع شدم در زمانی که آقای ابراهیم محمدرحیمی در شرایط سخت بیماری بسر می برد، زوج رجوی بگونه ای غیرانسانی و غیراخلاقی به وی حمله نموده اند. حملاتی که تنها استیصال این زوج تبهکار در ترور فیزیکی منتقدان را به نمایش می گذارد (مسعود رجوی در زمستان 1374 به جداشدگان منتتقد هشدار داده بود که در صورت شکست تشکیلات، آنان را هرکجا باشند ترور خواهد کرد و امروز که پی درپی با شکست های سیاسی-نظامی مواجه هستند و تشکیلات مافیایی آنان نیز در حال متلاشی شدن است، امکان ترور فیزیکی منتقدان را نداشته و با تمام توان به ترور شخصیتی و سیاسی روی آورده است).

ایرج مصداقی در ارتباط با این اقدام غیراخلاقی مسعود و مریم رجوی نکاتی را شرح داده است:
اما براستی گناه ابراهیم، این مرد شریف و وطنپرست چیست که سران فرقه تروریستی مجاهدین عنان از کف داده و او را به بی اخلاقی متهم می کنند؟ و براستی بی اخلاق تر و بی وجدان تر از مسعود رجوی و سران فرقه مافیایی او چه کسی می تواند باشد؟ آیا صرف همین اقدام بشدت ضدانسانی که یک خانواده را به جان همدیگر بیندازد نشان از حضیض ذلت و فرومایگی یک رهبر پر مدعا نیست؟
برای ما که رجوی را به طور دقیق می شناسیم کاملاً واضح است که این اقدام زشت و ضداخلاقی از کجا سرچشمه می گیرد و چرا این فرقه بدین کار مبادرت ورزیده است و در ادامه هم به آن اشاره خواهم کرد. پیش از آن ترجیح می دهم از شناخت خود نسبت به ابراهیم چند جمله ای بگویم.
—————————————————————————
بعد از فرار از پادگان اشرف و استقرار در بازداشتگاه نیروهای آمریکایی که با تبانی رجوی چند سال به طول انجامید، با ابراهیم آشنا شدم. وی چندین سال از بهترین سالهای زندگی خویش را به خاطر انتخاب راهی که برحق و در راه میهن و مردم خودش تشخیص داده بود در زندان گذرانید و آنگاه با شعارهای فریبکارانه سازمان مجاهدین در مورد “آزادی و دمکراسی” به عراق کشانیده و به مدت چندین سال اسیر سیاستهای ضدایرانی رجوی گردید. ابراهیم بعد از تعیین استاتوی مجاهدین به امید یافتن راهی برای رسیدن به یک منطقه امن در اروپا از مجاهدین جدا گردید و به مدت چهار سال نیز در اسارت نیروهای آمریکایی بسر برد و بدین ترتیب بیشتر عمر خود را در زندان های مخلتف سپری کرد با این انگیزه که برای مردم و کشور خویش خدمت می کند. غافل از اینکه رجوی با خیانت به اعتماد یک خلق، به خدمت دشمن ترین دشمنان مردم ایران درآمده و یک روز در پیشگاه صدام و روزی دیگر در خدمت موساد و سیا و آل سعود است.
ابراهیم که در تیف (بازداشتگاه نیروهای آمریکایی) به نام سپهر (نام فرزندش) شناخته می شد، انسانی شریف و زحمتکش بود که در این مدت نه هیچ نمونه بی اخلاقی و نه هیچ نمونه آزاری از وی به دیگری وارد گشت. شخصیتی آرام و مهربان، توأم با خوشرویی داشت. همیشه با لبخندی که همچنان در چهره اش دیده می شود روزگار را می گذرانید و برای آزادی از اسارت نیروهای آمریکایی روزشماری می کرد. وی (برخلاف چند تن از جداشدگان که با هزینه مجاهدین از کمپ تیف به اروپا رفته و همچنان در خدمت رجوی قرار دارند و در آنجا -تیف- با بی اخلاقی تمام از مواد غذایی عمومی می دزدیدند و به مصرف شخصی می رسانیدند و در عین حال با مجاهدین مراوده اطلاعاتی داشتند)، هرگز به خلافکاری آلوده نشد و با کار و تلاش و مطالعه زبان انگلیسی زمان را می گذرانید تا لحظه آزادی برسد.
بارها و بارها به چادر این بزرگمرد مراجعه و با وی دمخور می شدم و برایم صحبت می کرد. سخنانی که از عمق دل برمی آمد و به دل می نشست. ابراهیم در آنجا گاه برایم شعری را می خواند که همچنان در یادم حک شده است.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/ در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
او گاه از آزادی ناامید می شد و می گفت آمریکایی ها هرگز ما را آزاد نخواهند کرد و همینجا دفن خواهیم شد. غمی عمیق در چهره خندان او دیده می شد. غمی که می شد آنرا در برق نگاهش دید. مسعود رجوی حقیقتاً به او نیز همچون به تمام خلق ایران خیانت بزرگی کرده بود. ابراهیم اعتماد خود را در کف او نهاده و رجوی برباد داده بود. این بزرگمرد همیشه به یاد فرزندش بود که رجوی سالها قبل از آنان جدا کرده بود و نمی دانست سرنوشت برایش چه رقم زده است. همزمان نگران همسرش بود که به دستور رجوی از هم طلاق گرفته و اینک در نقطه ای از تشکیلات در اسارت بود. خودش را نسبت به وی متعهد می دانست، بارها درخواست ملاقات با همسر را داشت اما متاسفانه مسعود رجوی این اجازه را نمی داد چرا که بخوبی می دانست این ملاقات به جدایی دیگری هم منجر خواهد شد. بوی عشق و نسیم عاطفه ها همانا شیشه عمر رجوی بود که اگر می وزید همه چیز را فرومی پاشید.
به هرحال ابراهیم این غم عمیق را با خود حمل می کرد. غم دوری از فرزند و اسارت همسر چیزی نبود که این مرد شریف را در آرامش و آسایش تنها بگذارد و صرفاً به خود فکر کند. بعد از چهار سال از اسارت آمریکایی ها آزاد و به کردستان رفت و از آنجا موفق شد خود را به انگلستان رسانیده و پناهنده شود. همه افرادی که در تیف حضور داشتند بخوبی او را می شناختند و به وی احترام می گذاشتند. انسانی خاکی و خودمانی بود. صحبت از هرآنچه گذشت و می گذرد ممکن نیست، همین چند جمله کافی است که رجوی بداند که دوران ریاکاری و تبهکاری امثال او به پایان رسیده و نمی تواند با ترور شخصیتی، مردانی از این دست را زیر پا له کند. بزرگمنشی او و از خودگذشتی او طی سالهایی بسیار طولانی چیزی نیست که با لجن پراکنی یک موجود سنگدل و فاسد فراموش شود.
در همینجا به ابراهیم باید بگویم که ضمن آرزوی تندرستی ات، هرگز نباید از این یاوه ها دلگیر شوی. روسیاهی برای کسانی است که از مزدوری آل سعود، موساد، میت و سیا (بعد از مزدوری استخبارات صدام) با افتخار یاد می کنند و تمام عیار علیه کشور خود به خیانت و خودفروشی مشغول هستند. تو انسانی با شرافت هستی که سختی های زندگی هم نتوانست از پای بیندازدت… اگر تو را وابسته به این و آن وزارتخانه امنیتی وطن معرفی کنند، صد شرافت به این دارد که مزدوری صدام و سعود و سیا در پرونده ات حک شده باشد.
آنچه شرح دادم مختصر شناختی بود که از ابراهیم محمدرحیمی داشتم و به عنوان یک وظیفه می باید در برابر نامه پراکنی فرقه رجوی علیه این انسان شریف می نوشتم. اما موضوع چیست؟ و چرا در این روزها مریم قجر به فکر ترور این شخص افتاده است؟ چرا در این 7-8 سال گذشته کاری به ابراهیم نداشت؟
در سه چهار سال گذشته، مریم قجرعضدانلو نهایت تلاش خود را برای درگیر کردن خانواده ها و اعضای خود به عمل آورده است که نمونه فوق اولین آن نیست. پیش از آن نیز علیه خانم ها عاطفه اقبال، زهرا میرباقری، بتول سلطانی، زهرا معینی و آقایان کامبیز باقرزاده، شمس حائری (مرحوم)، اسماعیل وفایغمایی و… که خویشاوندانی در درون مناسبات دارند حملاتی قبیح و زشت در یک دستگاه لمپنی صورت گرفته بود. در آخرین اقدام از این دست، خانم پروین فیروزان (همسر ابراهیم محمدرحیمی) به دستور مریم قجرعضدانلو، وادار به نوشتن نامه ای شده که در آن می توان دستگاه فکری مسعود و مریم رجوی را به زشت ترین وجه مشاهده نمود که چطور خانواده ها را به جان هم انداخته و به نفرت افکنی وادار می کنند:
همانطور که مشاهده می کنید رجوی ایشان را متهم به “عدم صلاحیت اخلاقی و مبارزاتی” نموده و در عین حال ادعا کرده که ایشان بعد از “جنگ و بمباران در سال 1382 و سخت شدن شرایط نتوانست شرایط اشرف را تحمل کند” و لذا توسط مجاهدین “اخراج شده” و به تیف رفته است. چنانکه در نامه قید شده ایشان “با دیدگاه ارتجاعی” زن را مایملک خود دانسته و از طریق نیروهای آمریکایی خواستار دیدار با همسرش شده است!!!.
البته مریم قجرعضدانلو و مسعود رجوی بهتر است به این سوآلات پاسخ دهند که:
1- شما در یک اشتباه محاسباتی عمدی گفته اید که ایشان در سال 1383 بخاطر بمباران و شرایط سخت نتوانسته شرایط را تحمل کند، اما در سال 1383 هیچ بمبارانی وجود نداشت و همه مجاهدین در پناه حفاظت نیروهای آمریکایی مشغول تناول غذاهایی با کیفیتی بودند که پنتاگون برایشان ارسال می کرد. غذاهایی که سالها بود از افراد دریغ کرده بودید. بهترین مرغ، ماهی، برنج، روغن و سس آمریکایی وارد انبارهای آشپزخانه می شد که روی آن پرچم آمریکا نقش بسته و غیر قابل فروش بود. به نظر می رسد که به عمد فراموش کرده اید بمباران ها در اواخر 1381 و اوایل 1382 آغاز شد، یعنی دقیقاً زمانی که شما مخفیانه به فرانسه گریخته و یا در پناهگاه ضدبمب اتمی خود مخفی شده بودید و کسانی چون ابراهیم تا پایان در زیر بمباران ها ایستادگی کردند. به نظر می رسد که شما نتوانستید بمباران و شرایط سخت را طاقت بیاورید و به کشوری امن فرار کردید. آیا چنین نیست؟
2- ایشان به هیچوجه اخراج نشده و خود داوطلبانه درخواست خروج از فرقه داشتند. گویا خودتان هم فراموش کرده اید از سال 1374 به بعد هرگونه خروج از سازمان را ممنوع و مشمول 10 سال زندان در اشرف و ابوغریب کرده بودید و در سال 1380 رسماً کسانی که خواهان خروج بودند را زیر سرکوب و شکنجه قرار داده و نهایتاً به ابوغریب اعزام می کردید. لذا پیش از سقوط صدام کسی جرأت درخواست جدایی نداشت جز با پذیرش ریسک ابوغریب و شکنجه و سربه نیست شدن. یادتان که نرفته حدود 700 نفر طی کمتر از دوسال به تیف رفتند. آیا همگی اخراجی بودند؟
3- از کی نگرانی برای همسر و مادر فرزند خود، یک دیدگاه ارتجاعی به حساب می آید؟ آیا مردی که نگران همسر خودش باشد که در یک اسارتگاه قرار دارد دیدگاهی ارتجاعی دارد؟ در اینصورت تشکیل حرمسرا مشمول کدام دیدگاه مترقی می شود؟ آیا رقص رهایی با گروهی از زنان شورای رهبری یک دیدگاه مترقی است که در آن زن را یک عنصر غیرتملکی می داند و نگاهی جنسی بر وی ندارد؟ آیا خارج کردن رحم و تخمدان زنان برای اینکه احساسات جنسی و عاطفی خود را از دست بدهند و در حرمسرای شما باقی بمانند یک دیدگاه غیر ارتجاعی است که زن را ملک شخصی خود نمی داند؟
شما در مورد خانم زهرا معینی (که بارها خواهان ملاقات با همسرش که از او جدا کردید شده بود) چه نظری دارید؟ آیا خانم معینی هم دیدگاه ارتجاعی نسبت به خودش دارد و آیا شوهرش را ملک شخصی خود می داند؟
در ارتباط با خانم بتول سلطانی چه می گویید؟ آیا وقتی که ایشان خواهان ملاقات با همسرش شده بود و شما شوهرش را گسیل داشتید که در برابر چشمان سربازان عراقی و آمریکایی ایشان را زیر ضرب و شتم ببرند،‌ بخشی از دیدگاه مترقی خود را از زن به نمایش گذاشتید؟ آیا کتک زدن ایشان توسط شوهرش دیدگاهی غیرتملکی بود؟
آیا عقد کردن صدها زن شوهردار و آمیزش با آنان به صورت تکی و گروهی بخشی از دیدگاه مترقی شما نسبت به زنان است و مغایر با تملک شخصی بوده است؟
4- شما ایشان را متهم به بی اخلاقی کرده اید!، لازم است بدانیم از دیدگاه شما چه چیزی اخلاق است؟ آیا همین نمونه های ذکر شده فوق همگی نموداری از فروپاشی اخلاق در وجود شما نیست؟ آیا مثله کردن زنان و عقد کردن آنان که همسران اعضای موجود در تشکیلات خودتان بودند و تشکیل حرمسرای قجری با آنان، بی اخلاقی مفرط شما را نمایان نمی سازد؟ تنها گذاشتن نیروها و فرار به فرانسه و نقشه برای نابودی 90 درصد ارتش به اصطلاح آزادیبخش را چه نام می نهید؟ کسی که برای نجات از یک بازداشت چند روزه خودش در زندان های فرانسه، دهها تن از نیروهای وفادار خویش را به خودسوزی می کشاند چطور می تواند دم از اخلاق بزند؟
سوآلات زیادی است که شما طبق معمول پاسخگوی هیچکدام نیستید و در مقام شیطانی که قرار گرفته اید ادعا می کنید که تنها به خدا پاسخگو هستید، لذا به همین سوآلات بسنده می کنم تا مردم بیش از پیش هویت زشت و شیطانی شما را بشناسند. اما لازم است متذکر شوم که شما هرگز نمی توانید جز هواداران ساده و ناآگاه خود را بفریبید. علت اینهمه دنائت علیه اعضای منتقد چیزی جز هراس شما از فاجعه ای که گام به گام به شما نزدیک می شود نیست. ما می دانیم که چرا اینقدر شکننده هستید که علارغم شعارهای پوشالی سرنگونی رژیم، از یک عضو سابق منتقد خود هم وحشت دارید و از وجودش احساس امنیت نمی کنید و از هم فرومی پاشید.
شما باید بدانید که این حرکت ها محکوم به شکست هستند. علت وادار کردن امثال پروین ها به نامه نگاری علیه شوهر، خواهر و برادر خود چیزی جز این نیست که از فردا در وحشت هستید. شما می خواهید با نفرت افکنی یک نفر علیه خویشاوند خود، رابطه ها را به گونه ای مخدوش کنید که امکان تأثیرگذاری آنان روی هم کم شود. این را در آغاز مباحث “انقلاب ایدئولوژیک” هم گفته بودید که گویا فراموشتان شده است. به یادآورید که چطور زن ها و شوهرها را در نشست ها پشت تریبون می آوردید و وادار می کردید که به همدیگر فحش و ناسزا بدهند. به یادمان هست که از آنان می خواستید همدیگر را “استفراغ خشک شده، عفریته، ملعون، نرینه وحشی، مادینه و شیطان و…” صدا بزنند، و به صراحت می گفتید که این کار باعث می شود که دیگر به سمت هم گرایش پیدا نکنید و از هم دچار نفرت شوید و تنها به رهبر عقیدتی خود عشق بورزید!.
امروز هم گام های دیگری در ادامه همان نشست های ضدانسانی است که برمی دارید. در واقع شما از اعضای خود که می دانید در خارج کشور (یا حتی در داخل ایران) اقوامی دارند که برای دیدار عزیزانشان روزشماری و تلاش می کنند، می خواهید که با یک نامه اهانت بار و سراسر توهین و افترا و تهدید، ارتباط خود را به طور کامل از آنان به صورت ناخواسته قطع کنند. با اینکار آنان را در کاری انجام شده قرار می دهید که از یک سو خانواده آنان را مأیوس و سرخورده نمایید که دیگر امیدی به دیدار عزیزان نداشته باشند، از سوی دیگر شخص نویسنده را به مرحله ای می رسانید که دیگر در برابر خانواده شرمسار از توهین ها و اهانت ها باشد و در صورت تمایل هم دیگر توان دیدار از سر شرمندگی نداشته باشد، و از یک سو هم می خواهید روی افکار عمومی و سازمان های حقوق بشری اثر بگذارید تا رذالت خود علیه خانواده ها (و عواطف و احساسات) را مشروع و قانونی نمایید.
طبعاً این ترفندها روز به روز بیشتر لو می رود. خانواده ها می دانند که نباید به همین بسنده کنند و همچنان عزیزان خود را دوست می دارند. آنها نیز بالاخره در نقطه ای به خیانت شما بیشتر و بیشتر پی می برند و یکروز جرقه جدایی در ذهنشان شکل می گیرد همانطور که روز شاهد هستیم. سازمان های حقوق بشری نیز با روشنگری جداشدگان آگاه می شوند. آنچه می ماند روسیاهی است که نثار شما خواهد شد.
پروین فیروزان نیز یکی از این قربانیان است. زنی که می دانیم در مناسبات بسیار ساده و مهربان بود و یکروز از قید و بند شما آزاد خواهد گشت و رسوایی بیشتری برای شما رقم خواهد زد. شب یلدا هم گذشت و زمستان سرد و تاریک شما نیز خواهد گذشت و بهاران رهایی برای همه اسیران در راه است. شما نیز نخواهید توانست جلوی رویش گل ها را بگیرید.
با امید به سلامتی ابراهیم محمدرحیمی و ادامه تلاش های وی برای افشای چهره ضدبشری مریم و مسعود رجوی، و به امید رهایی پروین فیروزان و بازگشت او به دامان گرم خانواده.
3 دیماه 1394
24 دسامبر 2015

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes