ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
به نوشته خبرگزاریهای ایران در دو سال گذشته بیش از چهل کتابفروشی در شهر تهران تعطیل شدهاند.
فرخنده حاجیزاده در پاسخ به پرسش بیبیسی فارسی، تعطیلی کتابفروشی ویستار در خیابان کریمخان تهران را تایید کرد. همچنین خبر تغییر کاربری کتابفروشی با سابقه طهوری در خیابان انقلاب تهران نیز منتشر شده بود که چندی بعد مدیر این کتابفروشی، از تلاش برای باز نگهداشتن این کتابفروشی خبر داد.
اگرچه در سالهای گذشته دولتهای پیشین همواره سخن از حمایت از صنف فرهنگی کتابفروشی گفتهاند اما در عرصه عمل این سخنان عمدتا وعدههای عملی نشده باقی مانده است.
دولت نهم از ساخت و تجهیز بزرگترین کتابفروشی خاورمیانه، در قطعه زمینی در شمال پارک مریم در خیابان کریمخان تهران خبر داده بود و حتی محمود احمدینژاد کلنگ آن را نیز بر زمین زد، اما از سال ۱۳۸۷ تا امروز این پروژه آغاز نشده است.
به گفته رئیس نهاد کتابخانههای عمومی ایران در این کشور نزدیک به ۲۵۰۰ کتابفروشی وجود دارد که کمتر از ۹۰۰ تای آن در استان تهران است، محمود آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، اما شمار کتابفروشیهای فعال در شهر تهران را ۶۲۰ عدد میداند.
برای بررسی دلایل تعطیلی شماری از کتابفروشیهای تهران یا تغییر کاربری آنها به سراغ ناشران، کتابفروشان و کارشناسان نشر رفتم و از آنها دلایل بحران کتابفروشیها را پرسیدم.
کتابفروشیهای سنتی دوام میآورند
مسعود رضوی، مدیر گُهر نشر تهران، در گفتگو با بی بی سی در مورد کتابفروشیهای امروز شهر تهران، گفت: در تهران دو دسته کتابفروشی داریم. یکی مجموعهای از کتابفروشیهای سنتی هستند که از زمان انقلاب مشروطیت و در محدوده بازار تهران رشد کردند. اینها شبکهای توزیع کتاب خود را داشتند که از همان سنت قدیمی آمده است.
دسته دوم کتابفروشیهای بزرگی هستند که به معنی واقعی کلمه کتابفروشیاند و آن انتظاری را که شما از یک کتابفروشی مدرن دارید، برآورده میکنند. امروز هر دو گروه کتابفروشیها دچار مشکل هستند. دسته نخست به این دلیل که خود را با شرایط روز وفق ندادهاند، و دسته دوم برای اینکه دخل و خرجشان همخوانی ندارد؛ انواع مالیات و عوارضی که از کتابفروشیهای بزرگ گرفته میشود در برابر فروش ناچیزی که اینها دارند بسیار زیاد است.
طنز زمان این است که دورهای کتابخوان داشتیم اما کتاب خوب نبود، اما امروز کتابهای تالیف و ترجمه خوبی وجود دارد اما کتابخوان نداریم. خبر بد هم این است که در یکی دو سال اخیر دوازه تا از بهترین کتابفروشیهای خوب تهران تعطیل شدند و جایگزینی برای اینها وجود ندارد. متاسفانه استقبال مردم از این کتابفروشیها اندک است و در مجتمعهای بزرگ کتابفروشی، کتاب دارد به حاشیه رانده میشود، کتابفروشیها دارند تبدیل به CD فروشی، کافه و قهوهخانه میشوند. چارهای هم ندارند چون از فروش کتاب سودی عایدشان نمیشود.
راسته کتابفروشیهای انقلاب وضعیت خوبی ندارد، بخشی از این کتابفروشیها تعطیل و برخی دیگر به شغلهای دیگر واگذار کردهاند. گروهی دیگر به فروش کتابهای کمک آموزشی، کنکور و مانند آن رو آوردهاند. اینگونه است که ناشران فرهنگی روبروی دانشگاه تهران دیگر این زیست بوم فرهنگی را رها کردهاند و جو امروز کتابفروشیهای جلوی دانشگاه تهران و خیابان انقلاب، به سمت کتابهای کنکور غلبه پیدا کرده است. امروز شمار اندکی از ناشران فرهنگی و سخت جان از جمله کتابفروشی طهوری همچنان در خیابان انقلاب به کارشان ادامه میدهند اما اینها در اقلیت هستند.
کتابفروشی یک نفره
حسن مدیر کتابفروشیای است که در پایان دهه ۱۳۴۰ در خیابان انقلاب تهران راهاندازی شده است. او میگوید:
“یکی از دلایلی که من توانستهام به کار ادامه دهم این است که همه کارها را خودم انجام میدهم؛ سیستمی را که نیاز به حسابدار، پادو، مدیر و فروشنده دارد یکنفره اداره میکنم.
“فروشگاه ما پیشتر چند فروشنده و کارمند داشت؛ من البته آنها را اخراج نکردم بلکه خودشان به این نتیجه رسیدند که کار کتاب آیندهای ندارد، یک به یک رفتند و من هم جایگزین نکردم، چرا که این میزان فروشی که کتابفروشی ما داشت، هزینهها را پوشش نمیداد.
“فروش کتاب بسیار پایین است و از سویی دولت مالیات سنگینی میگیرد. موضوع معافیت مالیاتی کتابفروشیها هم دروغ است و ما رقم گزافی را به عنوان مالیات پرداخت میکنیم.
“امیدوارم که هیچ وقت از من نشنوید که کتابفروشی ما روزی تعطیل شود. من حتی شده کار دیگری در زمینه تحصیلی خودم انجام دهم و از آنجا به کار کتاب پول تزریق کنم، نمیگذارم که چراغ این کتابفروشی پنجاه ساله خاموش شود.
“من با کار نشر و کتابفروشی به گونهای رابطه عاطفی برقرار کردهام. کار خودم را رها کردم. من تحصیلات مهندسی دارم ولی چون دیدم که پس از پدرم کسی نیست که چراغ این کار را روشن نگهدارد، خود را وقف این کار کردم. تلاش من این است که به هر طریق ممکن این چراغ روشن بماند. ممکن است که شما امروز از کتابفروشی طهوری و دیگران در خیابان انقلاب بشنوید که روزی تعطیل کنند، ولی من همچنان مقاومت میکنم.”
مافیای پخش کتاب
آرش اللهوردی، کارشناس نشر درباره وضعیت کتابفروشیهای تهران، به بیبیسی میگوید: “طبق گفتههای خیلی از ناشران و کتابفروشان و اخباری که از تعطیلی و تغییر کاربری کتابفروشیهای معتبری چون ویستار، طهوری و بسیاری دیگر میشنویم، این شغل، با حاشیه سود کم، کاری کساد یا رو به نابودی است. “اما با همه اینها نمیتوان گفت که کتابفروشان و تمام آنهایی که در حوزه نشر کتاب مشغول به کارند، همگی از این کار متضرر شدهاند. پایین بودن سود فروش کتاب و فقدان قانون تثبیت قیمت پشت جلد، از جمله دلایل نبود رونق کافی در حرفه کتابفروشی است.
“روایتهایی که هر روز از زبان ناشران و کتابفروشان، درباره کسادی بازار نشر میشنویم با نگاه به آمار، تا حدود زیادی واقعیت دارند. ناشرانی که فروشگاه دارند میتوانند با فروش کتابهای خود و دیگر محصولات فرهنگی، از ورشکستگی نجات یابند. گرانشدن هزینه مواد اولیه، تولید و چاپ کتاب، بحران موجود مخاطب و نخریدن کتاب، کار نشر را برای ناشران مستقل سخت و طاقت فرسا کرده است. به همین دلیل است که با تعطیلی و تغییر کاربری کتابفروشیها روبرو میشویم. بر اساس پژوهشی که این دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد نشر برای نخستین بار صورت داده است، قدرت مالی برخی از ناشران با ارائه پورسانتهای بیشتر به شرکتهای پخش، میتوانند کتابهای آن ناشر را در ویترینهای سراسر کشور جای دهد.”
او میافزاید: “در ایران بیش از ۱۵۰شرکت پخش وجود دارد. این بخش همیشه در معرض انتقادات فراوانی است. برخی در افواه به وجود مافیاهای پخش در سیستم توزیع کتاب اشاره و برخی از سهم بالای آنها که ۴۰ تا۵۰ درصد از قیمت کتاب را شامل میشود، گلایه میکنند.
“اما به دلیل نبود سیستم شفاف نظارتی در بازار نشر، نمیتوان هیچ کدام از این ادعاها را واقعی یا غیرواقعی دانست.”