قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

پاسخ آقای قربانعلی حسین زاده : به آقای سعید جمالی (هادی افشار)

اگر می خواستیم مبارزۀ سیاسی را تعطیل کنیم وارد این راه نمی شدیم

در مورد مقالۀ دوست و برادر مجاهدم آقای سعید جمالی

به قلم قربانعلی حسین نژاد (غلام) عضو قدیمی و مترجم ارشد جدا شدۀ بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین

دیروز دیدم دوست و برادر مجاهد قدیمی مان اولین مسئول و فرمانده تشکیلاتی من در سازمان آقای سعید جمالی (فرمانده هادی افشار) طی مقاله ای در سایت پژواک ایران با عنوان «توضیحی بر دسته ای دیگر از قربانیان جریان حاکم» با لینگ زیر:

http://pezhvakeiran.com/maghaleh-72400.html

مکاتبات دوست و برادر مجاهدمان آقای داوود باقروند ارشد با ایشان را با یاد از ایشان با عبارت این «فرد»! منتشر کرده و پیش از آن ایشان و بسیاری دیگر را بدون نشان دادن یا آوردن سندی یا مدرکی یا دلیلی «آویخته به دامان آخوندهای جنایتکار» توصیف کرده و اظهار نظری به عمل آورده است مبنی بر اینکه: «اگر چه همه از این حق برخوردارند که خاطراتشان را بازگو کنند، اما گام نهادن به حیطه های دیگر نیاز به صداقت و پاکی و بری شدن از آلودگی به رژیم خونخوار است، والا ثمری جز آلودگی هر چه بیشتر ندارد و در کنار سایر عروسک کوکی های رژیم فرو خواهند افتاد….» ولی توضیح نداده است که این «حیطه های دیگر» چیست که ورود به آنها اینهمه شرط و شروط و نیاز به غسل طهارت و پاکی دارد؟! مگر نوشتن خاطرات و اصلا نویسندگی و اظهار نظر هم شرط و شروط می پذیرد جز در نظامها و اندیشه های دیکتاتوری مانند رژیم آخوندی و دستگاه رجوی؟! امروزه کتابهای خاطرات دژخیم ترین افراد و جنایتکاران ساواک و امثال آنها در کشورهای مختلف که به تمام حیطه ها هم وارد می شوند مورد استناد هر مورخ و محقق و نویسنده و روزنامه نگار قرار می گیرد.

گذشته از این نمی گوید که آقای باقروند چه کار کرده که آویختن به دامان آخوندها محسوب می شود؟ تا دیگران هم مرتکب آن نشوند. مگر ایران رفتن و افشای انحرافات و خیانتها و جنایتهای رجوی آویختن به دامان آخوندها می باشد؟ مگر خود آقای جمالی بارها دست به اینگونه افشاگریها نزده است؟ کدام خدمت یا همکاری یا آلودگی به رژیم به قول آقای جمالی را آقای باقروند دارد؟ آیا افکار ارتجاعی مثل رژیم دارد؟ آیا در سرکوب و شکنجه و اعدام شرکت کرده است؟ آیا کمکی مادی یا معنوی به رژیم کرده است؟ این چه نوشتاری و قضاوتی است که حتی یک نمونه و دلیلی در آن ذکر نمی شود؟ آیا این شرط ادب و انسانیت و اخلاقیات و عرف مردممان است که یک دوست از دوست خودش بعد از سالیان دوستی و شناخت همدیگر و کار شبانه روزی مشترک و در یک جا و یک تشکیلات و شریک غمها و شادیهای هم بودن با عبارت «این فرد» یاد کند؟

آقای جمالی با وارد کردن اتهاماتی کلی بدون کوچکترین توضیحی و مثالی و نمونه ای و دلیلی مانند «آنقدر گرفتار تارهای عنکبوتی رژیم هستی» و«ارتباطات مرئی و نامرئی با رژیم داری» به آقای باقروند واقعا تمامیت عقل و منطق نویسندگی را دور زده و ابتدائی ترین اصول رایج قضاوت و تحلیل و مقاله نویسی سیاسی را زیر پا گذاشته است.

بعد هم دقیقا با همان اصطلاحات نشستها و شیوه های سرکوب در دستگاه و قرارگاهها و پایگاههای رجوی و ایادیش دقیقا از موضع همان مسئولیت و فرماندهی در تشکیلات رجوی به آقای باقروند دستور می دهد «خودش را بتکاند» و«دست رو کند» و «برود نه سال خودش را بخواند و صفر صفر کند»!!!!! واقعا خواندنی و خندیدنی است این عبارتها از کسی که ادعای جدایی و انتقاد از دستگاه و تشکیلات رجوی دارد؟ مگر اینکه جدایی شما از این فرقه با انگیزه و دعوای قدرت و به اصطلاح آنها دعوای کرسی با رجوی باشد که والله اعلم و نه دستگاه فکری استبدادی و دیکتاتوری ولایتمدارانه و فرقه ای.

تمامی اینها نشان می دهد که آقای جمالی هنوز علیرغم جدا شدن از فرقۀ رجوی از دستگاه فکری و روش تفکر رجوی ساخته جدا نشده است.

به آقای جمالی می گویم: دوست عزیز مجاهد قدیمی اگر می خواهی خودت را «بخوانی» به این اتهامات و ناسزاهای فرقۀ رجوی در یکی از سایتهایش علیه خودت دوباره نگاهی بینداز

http://www.iran-efshagari.com/index.php/2015-01-20-19-56-47/articles/2013-11-30-10-45-36

تا ببینی چگونه عین همین اتهامات و توهینها و تمسخرها را هر چند در فازی بدتر و زشت تر به سعید جمالی وارد کرده اند؟ آیا شما جواب اینها را داده اید؟ من که ندیدم. به نظرم به همان توصیه ای که دو سال پیش برای من کردید مبنی بر اینکه «با فرقۀ رجوی دهن به دهن» نشوم دارید عمل می کنید. فکر کنم منظورتان در نامه تان به آقای باقروند از این جمله که نوشته اید: «همانطور که به کس دیگری هم توصیه کرده بودم» من هستم منتها توصیه تان به من از جمله رعایت مرزبندی بود آن هم مبهم و کلی که حتما منظورتان مرزبندی با رژیم بود. آیا بیان دیده ها و تجربیات خودمان به مردم و جنبش آزادیخواهانه شان شکستن مرز با رژیم است؟ آیا هر کس علیه رجوی و فرقه اش حرف بزند با رژیم مرزبندی ندارد؟ این که شد همان ثنویت دایی جان ناپلئونی رجوی یعنی همان نظریۀ توطئه: یا من یا رژیم و اطلاعات رژیم!! و پشت هر حرفی علیه من اطلاعات رژیم خوابیده و هر کاری علیه من توطئه وزارت بدنام است و هیچکس و هیچ جدا شده ای حتی اگر عمری را در سیاست گذرانده باشد از خودش عقل و شعور و اراده ندارد همه چیز و همه کار و همه حرف و همه فکر و اندیشه علیه من دیکته شده از سوی وزارت بدنام آخوندی است!! خانوادۀ مجاهدین هم چون برخلاف خواست و ضابطۀ من می خواهند فرزندانشان را ببینند خودشان نیستند بلکه این پیرمردان و پیرزنان شصت هفتاد ساله اعضای وزارت اطلاعات و نیروی نظامی قدس هستند!!

دو سال پیش در همین ماه سپتامبر بعد از خواندن مقاله ای از آقای سعید جمالی در نامه ای به او خاطراتم با ایشان را یادآوری کرده و برایش نوشتم:

«سلام آقا سعید من قربانعلی حسین نژاد همسر شهید فریده کریم زاده (طیبه) و بابای زینب هستم که شما مسئول و فرمانده خانه یا پایگاهمان در افسریه تهران بودید. من بعد از سی سال، اردیبهشت سال گذشته توسط هیأت بازدید کنندۀ سازمان ملل از کمپ لیبرتی در بغداد به دنبال انتقالمان از اشرف به آنجا خارج و از تشکیلات رجوی جدا شدم. حتما به دنبال ورود من به فرانسه بعد از نه ماه انتظار در بغداد اطلاعیه های سازمان و نیز ظاهرا نامۀ دخترم زینب علیه من را  دیده اید و حرفهای رجوی در مورد من و جوابهای من به همۀ آنها و حرفهای آقای مصداقی در این مورد که سی صفحۀ اول نامه اش به رجوی می باشد و اعتراض آقایان قصیم و روحانی در اولین مادۀ اعلامیۀ مشترکشان در مورد حرفهای رجوی در مورد من را خوانده اید. جدا شدن شما را من وقتی اشرف بودم شنیده بودم ولی ردی از شما نداشتم تا اینکه نوشته های بسیار عمیق و درستتان در مورد جنایت اخیر رژیم و مزدورانش در عراق و به شهادت رساندن بهترین دوستان سالیان ما که بسیاری از بخش ما یعنی روابط خارجی بودند را در سایت پژواک ایران دیدم و و امروز هم دیدم ایمیلتان را نوشته بودید خوشحال شدم که می توانم با شما تماس بگیرم. من 8 ماه است که به فرانسه که از بیست و پنج سال پیش پناهندۀ آنجا بودم با مدارک اقامت همان زمان آمدم و منتظر تمدید پناهندگیم هستم. بعد از ماهها آوارگی و خیابان ومترو خوابیدن بالاخره الآن دو ماه است که دولت فرانسه محل خواب و خوراک داده و جای نسبتا راحتی است همراه با پناهجویان دیگر کشورها که کتابخانه و انترنت دارد و استفاده می کنم. زینب همچنان در لیبرتی است و وقتی با هم در اشرف بودیم فقط عید نوروز با هم دیدار می کردیم که عید سال 91 را اجازۀ دیدار ندادند و الآن نزدیک سه سال است که او را ندیده ام ولی خبر دارم سالم است و در لیبرتی است او هم مثل من مدارک اقامت فرانسه را دارد امیدوارم کشورها بویژه فرانسه حد اقل آنهایی را که از قبل پناهندگی کشورها را دارند که یک سوم ساکنان لیبرتی هستند بپذیرند. دختر کوچکترم مونا (آذر) که در همان خانۀ افسریه که بودیم به دنیا آمد و در ایران گذاشتیم آمدیم در ایران است و ازدواج کرده و وضعشان خوب است. آمد عراق و برای اولین بار در عمرش مرا دید ولی هرچه از طریق سازمان ملل و کمیساریا و وزارت حقوق بشر عراق تلاش کردیم سازمان اجازه نداد خواهرش زینب را که همدیگر را ندیده اند ببیند».

ابتدا فکر می کردم منتشر کردن نامه های خصوصی امری اخلاقی نیست ولی وقتی دیدم ایشان این کار را می کنند دیدم بستگی به محتوای نامه دارد که اگر آموزنده و تجربه زا برای عموم باشد و موضوعی سری و خصوصی و شخصی در آن وجود نداشته باشد بسیار هم این کار مفید و بلکه ضروری است و من این کار ایشان در رابطه با انتشار مکاتباتش با آقای باقروند را تحسین می کنم چرا که اینگونه نوشته های ما دردها و مسائل عمومی است نه خصوصی و حقایقی در تاریخ میهن و مردممان و جنبش آزادیخواهانۀ آنان می باشد که باید با انتشار، آنها را ماندگار کرد.  ایشان لطف کرده و در جواب نامه ام ضمن یادآوری آن خاطرات گذشته مان نصایح و توصیه هایی مبنی بر سکوت و صبر در برابر لجن پراکنی ها فرقۀ رجوی علیه من و ما به شرح زیر برایم نوشتند:

«آقا غلام با سلام متقابل

امیدوارم که حال شما خوب باشد

بله من از طریق اینترنت در جریان اتفاقات مربوط به شما هستم و امیدوارم که شرایط هر چه بهتری پیدا کنید.

یاد آن خواهر گرامی هم همیشه در ذهن من باقی است.

حتما که خودتان بعد از این چند ماه حواستان هست که مرزبندی ها را دقیقتر رعایت کنید و نیاز به توضیح بیشتر من نیست اما یک توصیه به شما دارم و آن اینکه عجله نداشته باشید و عجولانه کار نکنید نه دنیا به آخر رسیده نه استغفرالله پایان عمر خدا ونه… تحت تاثیر عملکردها و حرفهای این فرقه هم کار نکنید با آنها دهن به دهن نشوید صبر و متانت در پیش بگیرید حقیقت گم نخواهد شد

برایتان آرزوی خیر دارم

خدا نگهدار».

به ایشان می گویم: چرا دهن به دهن نشویم؟  و بگذاریم هرچه علیه ما بخواهند بنویسند؟ این که دقیقا خواسته و آرزوی این فرقۀ تبهکار دیکتاتوری و رهبر آن رجوی است که همه در برابر او خفه خون بگیرند. چرا باید صبر و سکوت در پیش بگیریم؟ مگر مبارزه با دیکتاتوری و هرزه درایی و آزادی کشی منحصرا علیه یک جریان و رژیم و فرد خاصی مثلا خمینی و آخوندها کوک شده است؟ که گفته اگر صبر و متانت در پیش بگیریم حقیقت خود بخود گم نمی شود و عیان می شود؟ مگر نه اینکه حقیقتها در تاریخ ملتها و جوامع در نتیجۀ آگاهی بخشی و عدم سکوت و با فریاد و قلم روشنفکران و آگاهان آنها که احساس مسئولیت کرده و حقائق را گفته و نوشته اند روشن شده است؟ اگر سکوت کنیم و صبر و متانت به توصیۀ آقای جمالی در پیش بگیریم و میگرفتیم حقیقت گم می شود و می شد. مگر نه اینکه آشکار شدن حقیقت ارتجاعی و جنایت پیشگی این رژیم نتیجۀ سالیان مبارزات جریانهای روشنفکری و آگاهی بخشی در داخل ایران و عدم سکوت آنان می باشد؟ مگر این حقیقت و ماهیت آخوندها و رجوی خود بخود بر همگان روشن شده و گم نشده است؟ ما مرز و مرزبندی بین استبداد و آزادی را خوب شناخته و مراعات می کنیم و برای همین سکوت نکرده و به افشاگری و گفتن حقائقی که سالیان آنها را دیده و تجربۀ عینی کرده ایم برای ماندن در تاریخ این ملت و انتقال تجارب به نسلهای آینده می پردازیم. اگر ما نگوییم کی بگوید؟ مرز اصلی و واقعی بین استبداد و آزادی است نه رژیم و غیر رژیم. می گویید تحت تأثیر حرفها و کارهای فرقه عمل نکنم. مگر مبارزه جز حاصل تحت تأثیر قرارگرفتن (قانون دیالکتیک) می باشد؟ باید هم تحت تأثیر واقعیتها از جمله حملات دشمن آزادی به آزادی و لجن مال کردن آزادیخواهان از جمله خود ما دست به فعالیت و آگاهی بخشی و افشاگری و جوابگویی بزنیم.

علیه رژیم اینهمه سالیان نوشته و می نویسند و گفته و می گویند کسی هم در دنیا بیشتر از ما جدا شدگان سی سال تمام بدون خانه و خانواده و شب و روز بدون تعطیلی و بدون هیچ وکانسی و هیچ مرخصی در تشکیلات سازمان مجاهدین با رژیم مبارزه نکرده است از نوشتن و گفتن و صدها کتاب و مقاله و نشریه و سایت و محافل بین المللی گرفته تا تانک و توپ و جنگ و عملیات وو… ولی ما بعد از سی سال آمده ایم بگوییم که نتیجه چه شد؟ آمده ایم به مردممان و ایرانیان بگوییم که رهبری غلط و بلکه خیانتکارانه بود چون به امید و اعتماد هم ما و هم مردممان و جنبش آزادیخواهانه شان ضربه زد با کارهای خلاف اخلاق و عرف و فرهنگ مردم ایران و همکاری با صدام و تکیه به جای مردم به قدرت خارجی. آمده ایم تا بگوییم که امروز مبارزه در داخل ایران جریان دارد و باید هم از اول در داخل ایران بود و همانجا اعدام و زندان و شکنجه می شدیم. امروز نرگس محمدیها حتی می بینی در سایتهای مجاهدین شده سمبل و پیشتاز مبارزۀ مردم و زنان میهنمان برای آزادی و نه مریم رجوی که با جولیانی هاو جان بولتون ها لاس و لاف غربت می زند و بیشتر به فکر صورت و لباس خود است تا جان عزیزانمان در لیبرتی.

ولی وظیفۀ درجه اول ما جدا شدگان که از داخل این تشکیلات می آییم افشای همین ضربه است که رجوی به جنبش آزادیخواهانۀ مردم ما علیه رژیم زده است. آیا وقتی از چند نفر که ته چاهی یا زیر آواری گرفتار شده اند («هفت حصار» تشکیلات رجوی را فقط می توان اینگونه شبیه کرد) یک نفر توانسته باشد بیرون بیاید آیا خبرنگاران از او در مورد فواید آب و وضعیت محیط زیست و مضرات و علل زلزله می پرسند یا فقط در مورد سرنوشت و وضعیت و تعداد و چگونگی زندگی افراد باقی مانده در ته آن چاه یا زیر آن آوار؟! و آیا وظیفۀ او در درجۀ اول و یا حد اقل برای مدتی تنها وظیفۀ او بیان وضعیت باقی ماندگان و چگونگی نجات آنها نیست؟ بدین قرار کسانی هم که به ما جدا شدگان که از آن چاه بیرون آمده ایم می گویند: چرا علیه رژیم مطلبی نمی نویسید؟ و به سادگی عقل کودک هم نتیجه می گیرند که پس رژیمی و اطلاعاتی هستید، در عمل هدفی جز در بردن رجوی و فرقه اش و دستیارانش از پاسخگویی به تاریخ و مردم ایران و مبارزات آزادیخواهانۀ این مردم ندارند و الا هر گز سرنگونی رژیم مثل ادعای رجوی که می گفت پشت جیم ما و یا زمانی هم پشت لیست تروریستی گیر کرده پشت علیه رژیم ننوشتن یا نگفتن ما گیر نکرده است.

آقای جمالی نوشته اند: رجوی دیگر مرده است به رژیم بپردازیم.  بله رجوی در سیاست و نقش فرقه اش در ایران مرده است ولی در ضربه زدن به جنبش با نگهداری اسرا در عراق و به کشتن دادن این نیروهای ضد رژیم دقیقا به سود رژیم که نمرده است و نیز شیطان سازیهایش از جدا شدگان و نیروهای اپوزیسیون دیگر  و بی اعتماد کردن مردم به اپوزیسیون و رهبران آن با خراب کردن فضا علیه آنان و با چسبیدن به دامن بیگانگان جنگ طلب وجنایتکار و جاسوسیهایش علیه ایران و ایرانی دقیقا به سود رژیم که نمرده است. تمامی اینها ضربه بر جنبش است باید افشا کرد و امروز افشای فرقۀ رجوی مشخصا توسط ما جدا شدگان از این فرقه دقیقا به نظر من در راستای مبارزه با رژیم و عین مبارزۀ ما با استبداد و دیکتاتوری رژیم ارتجاعی حاکم می باشد چرا که رژیمها و دستگاههای دیکتاتوری و استبداد در هر لباسی و هر جریانی باشند همدیگر را تقویت می کنند و در طول سی سال هم چنین کرده اند. رژیم حاکم آخوندی و رژیم غیر حاکم رجوی یعنی هر دو دیکتاتوری موجب بقای همدیگر در حاکمیت بر افراد خود و هر یک در حیطۀ خود شده اند.

و در پایان خطاب به دوست و برادر مجاهدم و مسئول و فرمانده قدیمی ام سعید جمالی (که امیدوارم با ادامۀ جهادی که از دستش و از دستمان بر می آید علیه دیکتاتوری همچنان مجاهد باقی بماند و بمانیم) می گویم: آقا سعید اگر می خواستیم مبارزۀ سیاسی را تعطیل کنیم و صبر و سکوت در پیش بگیریم از اول وارد این راه نمی شدیم و عمر و جوانیمان و زندگی و خانواده مان را در این راهی که تا آنجا که به اصول و جوهر و آرمان آن مربوط می شود و نه رهبری آن از پیمودن آن به هیچوجه پشیمان نیستیم نمی گذاشتیم.

نوشتن دیدگاه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes