ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
توافق هسته ای، جام زهر یا نوش دارو؟ پیام رجوی به پیروزی در توافق هسته ای
بقلم: داود باقروند ارشد
آنچه مسلم است موضوع توافق هسته ای بدلیل اهمیت بین اللملی و داخلی آن و مستقل از اینکه ایجاد کنندگان، موافقین و مخالفین آن چه کسانی بوده و یا هستند، به شاخص و اهرمی جهت سنجش و بروز ماهیت نیروها و افراد تبدیل شده است.
به گمان درست یا غلط، رژیم حاکم بر ایران با ترس از خصومتی که جهان بعد از انقلاب 22 بهمن (و بطور خاص بعد از گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران رخ داد )نسبت به حاکمیت آخوندی نشان داد که شاخص آن حمله عراق به ایران و اشغال بخشی از خاک کشور توسط ارتش صدام با تحریک و حمایت سیاسی و مالی کامل غرب و کشورهای وابسته عرب منطقه بود. رژیم برای حفظ حاکمیت خود و چه بسا پیشبرد اهداف توسعه طلبانه و صدور انقلاب بطور مخفیانه دست به توسعه سیستم اتمی بمنظور دست یابی به سلاح اتمی زد. اقدامی که هر حاکمیتی در ایران بر سرکار میبود از زاویه منافع خود میتوانست به آن دست بزند. همانگونه که بسیاری از کشورهای حاضر منطقه مانند اسرائیل، پاکستان، هندوستان و شوروی و چین و آمریکا و انگلیس و فرانسه و حتی کره شمالی اینکار را کرده اند.
در این میان اسرائیل با تکیه بر امکانات و تکنولوژی که از حامیان بین اللملی خود میگیرد توانست به اطلاعات فعالیتهای هسته ای رژیم ایران پی ببرد. اسرائیل بمنظور پیشبرد اهداف جنایتکارانه اش در منطقه، حاکمیت ایران را مانع جدیی در این مسیر میددی، و از آنجا که خودش دارای زراتخانه اتمی است و نمیخواست بطور مستقیم رو در روی رژیم قرار بگیرد، رو بسوی آپوزیسیون رژیم نمود. بدنبال آن با توجه به نیروهای در صحنه آپوزیسیون ایران و با هدف کنترل و بدست گیری و در واقع به مزدوری کشاندن نیروهای ضد رژیم ابتدا به نیروهای سلطنت طلب پیشنهاد استفاده از اطلاعات را داد. سلطنت طلبان که مشکلی در همکاری و مزدوری با اجنبی نداشتند ولی بدلیل اینکه اینکار را مغایر با اصول خود میدانستند بدینگونه که برای همیشه تاریخ خود را بعنوان یک نیروی ضد ملی و ضد ایرانی ثبت میکردند، آنرا نپذیرفتند. بدنبال آن اسرائیل با توجه به سوابق وطن فروشی فرقه رجوی به صدام و اینکه رجوی را بسیار در صحنه سیاسی در همکاری با صدام، عربستان و اردن، … یافته بود با وجود اینکه انتخاب اولی برای اسرائیل نبود پیشنهاد استفاده از اطلاعات را به رجوی داد. که بر اساس اطلاعات و تحلیل اسرائیل رجوی که در صحنه عراق بعد از پذیرش قطعنامه و قطع جنگ در مرزهای ایران وعراق و شکست کامل در حمله به ایران تحت نام فروغ جاویدان دچار فروپاشی مطلق شده بود، در ضعف مطلق بود، آنرا پذیرفت.
با اینکار رجوی که میدانست بطور مطلق در داخل ایران بعنوان منفورترین نیروی مدعی آپوزیسیون مطرح است حداقل در صحنه بین اللملی فرجه تنفس و مطرح شدن دربعضی فضاهایی که بدست مراکزی مانند اسرائیل و عربستان و بعضی جناحهای آمریکا و … اداره میشوند بیابد.
اسرائیل و غرب و متحدین عرب آن اساسا با اینکار قصد ایجاد فشار بر حاکمیت رژیم را داشتند، اطلاعات بسیار مناسبی بود برای شیطان سازی از ایران. اسرائیل بطور خاص با جو سازی علیه ایران توانست در طی بیش ازیک دهه دست به جنایاتی در منظقه بزند که همگان شاهد آن هستیم. ساخت سلاح هسته ای توسط ایران، امری که چندین بار چه توسط مراکز دقیق اطلاعاتی غرب و چه حتی موساد و سیستم اطلاعاتی افریقای جنوبی موضوع اقدام و امکان دستیابی ایران به سلاح هسته ای بطور رسمی رد میشد. که در رسانه های معتبری مانند گاردین انگلستان و بی بی سی و… منعکس شد. که حتی باعث آبرو ریزی برای نتانیاهو نیز شد.
http://www.bbc.com/news/world-middle-east-31596640
شکاف عظیم بین ادعاهای سیاسی و اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی همان مراکز سیاسی مدعی تلاش هسته ای رژیم، بیانگر یک امر بسیار روشن و واضح بود که هدف اصلی از بزرگنمایی موضوع هسته ای ایران نه یک واقعیت بلکه بمنظور تلاش جهت رسیدن به اهدافی است که میتوان از دنبال کردن آن بدان دست یافت. البته هر کس فراخور حال خود. اسرائیل یک نوع، عربستان و جناحهای جنگ طلب آمریکا با یک هدف و رجوی نیز با هدفی دیگر. اما همگی آنها در جنایاتی که اسرائیل با کمک این فضاسازی سیاسی در منظقه انجام داد شریک شدند. البته نباید در این میان نوکران بی جیره و مواجبی همچون احمدی نژاد را که آتش بیار این معرکه بود را فراموش نمود.
از اینجا بود که حدود ۱۲ سال بحران ساختگی هسته ای ایران – با طراحی اسرائیل و اربابش و البته با نقشی که به فرقه کثیف رجوی به عنوان یک طرف مدعی آپوزیسیون ایرانی حاکمیت در ابتدای امر داده شد، کلید خورد و از آن پس این بحران در خدمت منافع اسرائیل برای منحرف کردن افکار عمومی از جنایات این رژیم در منطقه، و همچنین برای سرپوش گذاشتن بر تضادها و مشکلات داخلیش، قرار گرفت.
در جبهه آپوزیسیون ایرانی تنها طرفی که بصورت کاملا بلاهتبار تلاش میکرد اسرائیل و غرب را وادار به حمله نظامی به ایران بکند فرقه کثیف رجوی بود. یعنی با وجود اینکه خود اسرائیل و آمریکا بخوبی میدانستند که ایران قدرت هسته ای ندارد و نمیتواند فعلا داشته باشد، اما رجوی کاسه داغتر از آش بود و اصرار میکرد که رژیم سلاح هسته ای دارد یا در حال ساخت آن است. در تمامی این 12 سال نیز بر طبل جنگ کوبید. اما بقیه آپوزیسیون حتی سلطلنت طلبان و کسانیکه برای خود رتبه مزدوران با کلاس (یعنی مزدوری برای قدرتهای بزرگ و نه صدام، و اسرائیل و عربستان و اردن و …) قائل هستند با آن مخالفت کردند.
حالا باید دید رجوی که بعد از مبارزات مسلحانه خیابانی یکبار رژیم را سرنگون نمود، و سپس با تشکیل ارتش آزادیبخش بدست ارتش صدام دست به اینکار زد، و سپس یکبار هم منتظر قبول صلح بود تا سرنگونش کند، و سپس با کشتاری بنام فروغ جاویدان به سرنگونی دست پیدا کرد، و در سریالهای سرنگونی به سلاح قویتر از بمب اتمی یعنی انقلاب ایدئولژیک خود را مسلح نمود و سرنگون نموده بود، اینبار با سلاح سیاسی، برنامه هسته ای ایران میخواست که سرنگون کند البته بدست ارتش اسرائیل که نشد.
آنچه بر سر فرقه رجوی می آید طبیعتا مجازات اتودینامیک سیاست های خائنانه و وطن فروشانه و تباه کردن عمر و جان و مال بهترین فرزندان این مملکت است همانگونه که در حال حاضر در زندان لیبرتی شاهد آن هستیم و هیچ کس جز شخص مسعود رجوی که تنها تصمیم گیرنده بوده مسئول نمی باشد. به گفته محققان علوم اجتماعی، رهبران فرقه ای هر چقدر در تاکتیک نابغه اند در استراتژی کودن هستند و فراتر از نوک بینی خود را هم نمی بینند.
خواست تغییر رژیم آخوندی حاکم برایران بدست مردم ایران یک موضوع است و نابودی ایران و ایرانی مانند آنچه در عراق و سوریه و لیبی و تقریبا در افغانستان روی داد، یک موضوع دیگر. ولی رجوی اصرار داشت که رژیم با استفاده از تکنولژی هسته ای قصد دست یافتن به سلاح هسته ای را دارد. آنچه اربابانش به او دیکته کرده بودند. و بنابراین با این حربه خواست قلبی خودش را برای توجیه حمله نظامی به ایران تا از میان آن شاید بتواند دستش را به حاکمیت برساند. دقیقا همان اهداف و ابزار و سیاستهایی که در همکاری و مزدوری برای صدام دنبال میکرد. او سالیان به صدام التماس کرد که بعد از قبول آتش بس توسط رژیم به ایران حمله نظامی بکند ولی صدام گول مزدور خودش را نخورد که هیچ او را مانند آمریکا به رژیم ایران نیز فروخت. ولی رجوی معتاد رهبری از آنجا که همه بها را از جان مجاهدین در بند اشرف و لیبرتی میپردازد مشکلی در این رابطه ندارد.
زیستن در شکاف ها پیشه تمامی نیروها ی بی ریشه مانند قارچ ها و علفهای هرز میباشد. و فرقه کثیف رجوی باید بعد از این بن بست مطلق اولا پول بیشتری برای خرید و کرایه سیاستمداران سابق جهت کشاندن به شوهای خودش بپردازد، از طرفی نیز باید بفکر لانه موش دیگری برای مریم رجوی باشد. ویا ببیند چگونه میتواند خود را برای ادامه زندگی کثیف و ننگین خود به مشتری دیگری مانند عربستان و … بفروشد. البته رجوی کماکان طبق معمول در مالیخولیای خودش دم از پیروزی بزرگ توافق هسته ای که عامل اصلی آنرا خودش معرفی میکند و در پیامش بعد از توافق هسته ای بین حاکمیت آخوندی و 5+1 صادر نموده است دم از پیروزی دیگری زد؟! که هرچه بیشتر چشم انداز سرنگونی صد باره رژیم حاکم بر میهن را رقم خواهد زد. وقاحت نیز حدی دارد که رجوی برایش هیچ حد و مرزی نمیشناسد. سرنوشت کسی که دست در خون رشیدترین فرزندان ایران دارد، وقتی به دشمنان ایران و ایرانی با علقه قلبی خواستار دیدار میباشد، و به بیان خود رجوی، فراتر از روابط سیاسی به التماس برای داشتن یک دیدار با صدام جنایتکار بعنوان صاحب خانه اش نه به دلایل صرفا سیاسی بلکه بدلیل علاقه قلبی به دست و پای مامورین اطلاعات عراق میافتد، دیگر مرزی برای شما باقی نمیگذارد.
در خاتمه این توافق هرچه باشد و هر هدفی داشته باشد،
- راه را برای آشتی مردم ایران با جهان و خروج ایران از انزوای بین اللملی باز کرد.
- راه را برای زندگی صلح آمیز با جهان و در نتیجه بازگشت عزت و شرف مردم ایران به آنها باز نمود.
- از نابودی ایران و ایرانی جلوگیری کرد.
- نقشه از قبل طراحی شده برای تبدیل ایران به عراق، لیبی، سوریه و … جلوگیری کرد.
- شاید بتواند جلوی بسیاری از جنایاتی که تحت این فضا سازی و شیطان سازی از حاکمیت ایران در منظقه توسط اسرائیل صورت میگرفته و میگیرد را مسدود و یا کاهش دهد.
- شاید هم از دستیابی رژیم به سلاح هسته ای جلوگیری کرد.
سوال این است، باید حمایت از تهدید حمله نظامی به ایران توسط اسرائیل را که رجوی سالیان خواستار آن بود را قبول کرد یا ادعای پیروزی توافق هسته ای را؟
Pingback: چه کسانی از حمله جنایتکارانه به لیبرتی در هفته گذشته سود حاصلشان میشود | Iran Interlink.exposing Mojahedin Khalq,Rajavi cult,Massoud Rajavi, Maryam Rajavi
Pingback: به بهانه جواب به آقای سعید جمالی : قست سوم | Iran Interlink.exposing Mojahedin Khalq,Rajavi cult,Massoud Rajavi, Maryam Rajavi
Pingback: زمینه های تاریخی تفکرات دیکتاتورمآبانه کدامند؟ | Iran Interlink.exposing Mojahedin Khalq,Rajavi cult,Massoud Rajavi, Maryam Rajavi