قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

در مورد حکم دادگاه‌ هامبورگ به نفع سازمان مجاهدین و علیه مجله اشپیگل 

حنیف حیدرنژاد

«شورای ملی مقاومت ایران»، تشکیلاتی که در اساس توسط سازمان مجاهدین خلق گردانده می‌شود در اطلاعیه‌ای به تاریخ ۳ فروردین ۱۳۹۸ (۲۳ مارس ۲۰۱۹) به حکم دادگاهی در‌هامبورگ می‌پردازد که شکایت این نهاد علیه یک مقاله مجله اشپیگل را بطور فوری مورد رسیدگی قرار داده و در حکم خود در دو مورد مجله اشپیگل را محکوم کرده است.

روشی غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای

مجله اشپیگل آلمان در شماره ۸ به تاریخ ۱۶ فوریه ۲۰۱۹ یک مقاله چهار صفحه‌ای را به سازمان مجاهدین خلق، به ویژه در ارتباط با مناسبات این تشکیلات در آلبانی اختصاص داده بود. نگارنده در همان زمان به «ضعف‌ها و تردیدهای مقاله اشپیگل» اشاره کرده و از جمله نوشته بودم: «[بخشی از] مقاله اشپیگل، آنهم بدون ذکر هیچ منبعی، به دقت و تا حدودی به بی‌طرفی اشپیگل خدشه وارد می‌آورد. البته که این ادعاها می‌تواند درست باشد، اما مهم این است که در کار ژورنالیسم سیاسی با رعایت اصل بی‌طرفی و پرهیز از پیشداوری و قضاوت، باید از طرح مطالب غیرمستند پرهیز کرده و نباید به خواننده هیچگونه قضاوتی القا کند. چنین روشی اعتبار گفته‌های مستند دیگر را هم به خطر می‌اندازد.

مجله اشپیگل در مقاله خود در مورد برخی از ادعاها بطور کوتاه پاسخ یا موضع نماینده مجاهدین را که ظاهرا از وی سوال شده نیز آورده است. اگرچه اشپیگل تاکید دارد که خبرنگار آن در آلبانی موفق به دیدار با مسئولین این سازمان برای بازدید از  قرارگاه مجاهدین در شمال غربی تیرانا نشده و هیچیک از مسولین سازمان مجاهدین یا «شورای ملی مقاومت» در آلبانی، پاریس و برلین به درخواست‌های این مجله پاسخ نداده‌اند، اما می‌توانست در یک فرم مناسب بخشی از پاسخ‌های داده شده از سوی مجاهدین را درج کند.

در مورد ۱۵ نفر جداشدگانی که اشپیگل به آنها اشاره می‌کند، این گمان وجود دارد که آنها از آن دسته از جداشدگانی هستند که با «انجمن نجات» که وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است در ارتباط‌اند. اگرچه ممکن است فاکت‌های داده شده از سوی این دسته از افراد درست باشد، اما جانبداری سیاسی این دسته از جداشدگان از جمهوری اسلامی یا حداقل عدم اعلام موضع علنی آنها علیه رژیم ایران، این تردید را تقویت می‌کند که ارتباط با اشپیگل کانالیزه شده بوده و منابع گزارش آن بطور گزینشی انتخاب شده‌اند. در این صورت بی‌طرفی گزارش مورد تردید قرار می‌گیرد. مجله اشپیگل برای حفظ اعتبار خود باید با افراد مختلف با مواضع متفاوت گفتگو می‌کرد. برای پرهیز از چنین تردیدی لازم بود تا اشپیگل علاوه بر نام دو نفر که در مقاله خود آورده، اسامی‌ منابع خود را بطور کامل اعلام می‌کرد.»

به باور نگارنده بدترین روش نقد یا حمله به سازمان مجاهدین خلق پخش اخبار دروغ یا بی پایه و اساس علیه این سازمان است. پخش مطالب جنجالی علیه مجاهدین خلق با هدف جذب بیشتر خواننده یا بیننده و شنونده یا با هدف تصفیه حساب سیاسی و شخصی و… می‌تواند بطور کوتاه‌مدت مخاطبین بیشتری را جذب کند، اما باید توجه داشت که استفاده از دروغ و یا اتهام بی‌پایه و اساس علیه هر کسی یا هر نیرویی، چه نظام جمهوری اسلامی یا سازمان مجاهدین خلق یا علیه هر فرد و شخصیت دیگری، روشی غیراخلاقی و به لحاظ ژورنالیستی روشی غیرحرفه‌ای است. روش درست در برخورد با جنایتکاران در قدرت در ایران یا نیرویی مثل سازمان مجاهدین خلق که هنوز به قدرت نرسیده پرونده‌ای سنگین از نقض سیستماتیک حقوق بشر با خود حمل می‌کند، بیان حقایق و ارائه اسناد و فاکت‌هایی است که غیرقابل تردید باشند.

باید توجه داشت که در محکومیت یک حکومت یا یک نیروی سیاسی یا یک شخص به نقض حقوق بشر میزان کمی‌ مدارک تعیین کننده نبوده، بلکه دقت و موثق بودن آنهاست که مهم است. از همین جهت منابع خبرهایی که نامشخص هستند یا انگیزه آنها تسویه حساب شخصی و سیاسی با سازمان مجاهدین باشد، نمی‌توانند منابع موثق و قابل اطمینانی محسوب شوند. مجله اشپیگل با همه اعتبار و سابقه‌ای که دارد متاسفانه این موضوع را در گزارش خود در نظر نگرفت و به دلیل آنکه بخشی از مقاله آن حاوی داده‌های غلط بود از سوی دادگاه‌هامبورگ به درستی محکوم شد.

چند پرسش از سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق در همان اطلاعیه «شورای ملی مقاومت» می‌نویسد: «دادگاه‌ هامبورگ، پس از یک رسیدگی فوری، به مجله اشپیگل دستور داد تا دو فقره از افترائات کذبی را که در شماره ۱۶ فوریه خود علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و اعضای آن در آلبانی نوشته بود، حذف کند.» در ارتباط با این اطلاعیه مجاهدین سوالات بی‌پاسخی وجود دارد، از جمله:

– شکایت تنظیم شده از سوی مجاهدین علیه مقاله مجله اشپیگل حاوی چند نکته بود، و چرا دادگاه فقط در دو مورد حکم به نفع مجاهدین داده است؟ موارد دیگری که دادگاه آنها را رد نکرده است کدام هستند؟

– چرا سازمان مجاهدین شکایت خود را بطور کامل با ذکر همه مواردی که به آن اعتراض کرده انشتار عمومی ‌نمی‌دهد؟

– چرا سازمان مجاهدین متن کامل حکم دادگاه‌ هامبورگ را انتشار عمومی ‌نمی‌دهد؟ و تنها به انتشار چند جمله دستچین شده که تفسیر خود را به آن اضافه کرده است اکتفا می‌کند؟ حتی در مطالب منتشر شده به زبان آلمانی(۱ – ۲) نیز جزئیات بیشتری در مورد حکم دادگاه دیده نمی شود.  

دوگانگی رفتار و سیاست

جای خوشحالی دارد که به دلیل حاکمیت قانون، یک نیروی سیاسی ناقض حقوق بشر همچون سازمان مجاهدین خلق نیز بتواند از ابزارهای قانونی در دفاع از خود استفاده کند. اما جای این سوال باقی است که اگر مجله اشپیگل به دلیل انتشار اتهامات بی‌پایه و اساس علیه سازمان مجاهدین محکوم‌شدنی است، چرا سازمان مجاهدین خود بطور سیستماتیک علیه جداشدگان و مخالفینش از همان ابزارِ اتهام‌پراکنی بدون پایه و اساس استفاده می‌کند؟ به چند نمونه زیر توجه کنید:

– تهدید به قتل ایرج مصداقی و تائید آن توسط مهدی ابریشمچی نماینده سازمان مجاهدین خلق در شورای ملی مقاومت ایران
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت آقای محمد جعفری (همنشین بهار)
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت علیه اسماعیل وفا یغمائی
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت علیه کریم قصیم و محمدرضا روحانی پس از استعفای آنها از «شورای ملی مقاومت»
– تولید ویدئو موزیک با محتوای اتهام‌پراکنی و ترور شخصیت علیه منتقدین و مخالفین و جداشدگان از سازمان مجاهدین و «شورای ملی مقاومت»
– اتهام پراکنی و و ترور شخصیت  علیه حنیف حیدرنژاد و برخی دیگر از منتقدین و مخالفین و جداشدگان از سازمان مجاهدین و «شورای ملی مقاومت»
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت علیه عاطفه اقبال
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت علیه سیامک نادری
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت علیه علی بخش آفریدنده (رضا گوران)
– اتهام پراکنی و ترور شخصیت علیه ‌هادی افشار (سعید جمالی)

آنچه در بالا آمد تنها چند نمونه از بخشی از بیش از ۶۰۰ مقاله منتشر شده از سوی سازمان مجاهدین خلق در انتشارات رسمی ‌و غیررسمی‌ این تشکیلات علیه جداشدگان و منتقدین و مخالفین این سازمان است. اساس این مطالب اتهامات بی‌پایه و اساس با هدف ترور شخصیت و به سکوت کشاندن مخالفین و خفه کردن صدای آن دسته از افرادی می‌باشد که ممکن است در آینده بخواهند علیه این تشکیلات در عرصه افکار عمومی ‌لب به سخن بگشایند.

سازمان مجاهین چگونه این دوگانگی رفتار و سیاست را پاسخ می‌دهد: وقتی از سوی یک مجله در آلمان مورد اتهام بی‌پایه و اساس قرار می‌گیرد، خود را «قربانی» بی‌عدالتی جلوه می‌دهد. از طرف دیگر اما، خود بطور سیستماتیک  و با اتکا به یک ماشین تبلیغاتی بزرگ اقدام به اتهام‌پراکنی بی‌پایه و اساس علیه مخالفانش کرده و حتی آنها را به مرگ تهدید می‌کند.

سوال دیگری که سازمان مجاهدین باید پاسخ دهد این است: چرا این سازمان علیه افراد مورد اتهام به «همکاری با وزارت اطلاعات» در کشور محل سکونت آن افراد اقدام قانونی به عمل نمی‌آورد؟ وقتی سازمان مجاهدین می‌تواند افراد را در همان کشور محل سکونتشان به دادگاه بکشاند و می‌تواند از این طریق بزرگترین کارزار تبلیغاتی برای رسوا کردن این افراد و رژیم جمهوری اسلامی را به پیش ببرد، پس چرا این کار را نمی‌کند؟ چرا به یک «افشاگری» ساده قناعت می‌کند؟

اگر سازمان مجاهدین خلق می‌تواند از طریق به جریان انداختن یک کارزار حقوقی علیه «مزدوران» وزارت اطلاعات در خارج کشور، به دستگاه اطلاعاتی رژیم ضربه بزند و از این طریق کلیت نظام را نیز با انزوا و و رسوایی بیشتر مواجه سازد، پس چرا کوتاهی می‌کند؟ اگر این کار را نمی‌کند دیگر چطور می‌توان ادعای مبارزه این سازمان با جمهوری اسلامی را جدی گرفت؟

وقتی سازمان مجاهدین خلق با وجود برخورداری از امکانات مالی و وکلای برجسته بین‌المللی بجای به جریان انداختن یک کارزار حقوقی، از «افشاگری»‌هایی به سبک دستگاه استالین و رژیم جمهوری اسلامی بهره می‌گیرد، علت آن را باید در چه جستجو کرد؟

به باور من علت این شیوه‌ی کار رهبری مجاهدین را باید قبل از هر چیز در بی‌پایه و اساس بودن ادعاهای آنها دانست. آنها به خوبی ابزارهای قانونی و حقوقی و روش‌های متمدنانه را می‌شناسند و مشکلِ کمبود آگاهی ندارند. اما، و اتفاقا به خوبی می‌دانند به جریان افتادن یک کارزار حقوقی می‌تواند باعث رسوایی خود آنها شود. از همین رو به «افشاگری» علیه مخالفین خود یا همان ترور شخصیت روی می‌آورند. روشی که برای آنها در کشورهای خارجی مسئولیتی نداشته و می‌توانند به راحتی از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کنند. آما آنجا که خود هدفِ حمله باشند، با اتکا به پول‌های هنگفت از همان ابزارهای قانونی برای دفاع از خود استفاده می‌کنند.

پیروزی قانون، تائید مجاهدین نیست

حکم دادگاهی در‌ هامبورگ که در دو مورد به نفع سازمان مجاهدین و علیه مجله اشپیگل رای صادر کرده است پیروزی قانون و حاکمیت قانون است، اما چیزی را در باره ماهیت واقعی تشکیلات مخوف سازمان مجاهدین تغییر نمی‌دهد. شادی سازمان مجاهدین و بوق و کرنایی که بعد از صدور این حکم به پا کرده کوتاه‌مدت بوده و ماندگار نخواهد بود. بی‌تردید حکومت قانون و مطبوعات آزاد در غرب، این امکان را ایجاد خواهد کرد تا در آینده بر پایه اسناد و مدارک قطعی و به اتکای شاهدین و منابع موثق  مواردِ متعدد نقض حقوق بشر و روش‌های توتالیتاریستی در درون سازمان مجاهدین به اطلاع افکار عمومی ‌رسانده شود.

http://www.hanifhidarnejad.com

 

منبع:پژواک ایران

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes