قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

سازمان مجاهدین خلق و پایمال کردن آزادی و حرمت انسان

حنیف حیدر نژاد چاپ

“من  در تشکیلاتی بودم که بیش از هر جا از آزادی و از حرمت انسان صحبت می شد، اما بیش از هر جای دیگر آزادی و حرمت انسان را به بازی می گرفتند.”
” در تشکیلات اگر با یکی از همرزمانت کمی صمیمی می شدی، از طرف شورای رهبری ابلاغ می شد که با اون قطع رابطه مطلق کنند. و اگر همزمان این قطع رابطه شامل چند نفر می شد، یعنی دیگه تو «طاعونی» شده ای و همه باید رابطه با تو را پس می زدند و طوری وانمود می کردند که آن فرد «نجس» است و تحریم و تحقیر می شد. و این، یعنی تنهائی مطلق، یعنی حصار در حصار. در مورد من حتی وقتی در سالن غذا خوری می نشستم، کسی کنارم نمی نشست و با تیکه پراندن، از سرِ میز من بلند می شدند و جای دیگر می نشستند. بخاطر فشارهای روحی به خودکشی فکر می کردم. افسرده شده بودم … فشار این وضعیت، فرد را به خودکشی سوق می داد…. خیلی از مرگ ها بخاطر فشارهای تشکیلات بود….  ما در این تشکیلات اِلینه شده بودیم، از خودمان بیگانه شده بودیم و پوچ. …. در یکی از جلسات من خودم «سوژه» بودم. مهوش سپهری[در آنزمان مسئول اول سازمان مجاهدین] که مسئول جلسه بود به همه دستور داد که برای اثبات «انقلابی» بودن خود به صورت من سیلی بزنند و به صورتم تُف بیاندازند. اگر کسی اینکار را نمی کرد، خودش«سوژه» می شد و افراد برای ترس از سوژه شدن، با بی میلی این کار را می کردند.”
اینها بخشی از سخنان و تجربه خانم فرشته خلج هدایتی یکی از اعضاء جدا شده از سازمان مجاهدین خلق است که پس از 32 سال حضور و عضویت در این سازمان، پنج سال قبل، 1392 و در آلبانی از این تشکیلات جدا شد و اینک سکوت خود را شکسته و تلاش دارد تا واقعیت های درون سازمان مجاهدین را به اطلاع افکارعمومی برساند. وقایعی که رهبری این سازمان از چشم افکار عمومی پنهان می کند و هر کسی که در مورد این وقایع سخن بگوید را مورد حمله و اتهام قرار می دهد.
فرشته هدایتی در کتابی در دست تهیه با نام “وقایع اتفاقیه”، وقایع روزمره در سازمان مجاهدین خلق را به قلم کشیده است. وی تا کنون در دو گفتگو با آقای همنشین بهار به قسمت هائی از تجربیات خویش اشاره کرده است.[1] فرشته هدایتی در این گفتگو به سوالات مطرح شده به صورت بسیار مختصر اشاره می کند. اما می توان حدس زد که جزئیات هر موضوعی که به آن می پردازد، می تواند بسیار تکان دهنده تر از آن چیزی باشد که در همین مختصر به گوش می رسد. فرشته هدایتی در گفتگوی خود موضع خویش در قبال رژیم جنایتکار حاکم بر ایران را روشن کرده و تاکید می کند که اتفاقا روشنگری او در مورد سازمان مجاهدین در راستای مبارزه با این رژیم است، چرا که “عملکرد رهبری سازمان مجاهدین به بقای رژیم افزوده است.”
خانم هدایتی اولین زن از زنان جدا شده ای می باشد که پس از استقرار سازمان مجاهدین در آلبانی، در عین حفظ موضع اش در ضدیت با حکومت اسلامی حاکم بر ایران،  به نقد سازمان مجاهدین خلق نیز می پردازد. او در مورد مشکل زنان جدا شده از سازمان مجاهدین و اینکه چرا پس از جدائی از این تشکیلات لب به سخن باز نمی کنند، می گوید این کاری است که “دل شیر” می خواهد، زیرا زمانی که مشخص شود که در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق چه بر سر آنها آمده، از هر طرف، بخصوص خانواده مورد سوال قرار می گیرند.
برخی از نکات مهم که فرشته هدایتی در این دو گفتگو به آن می پردازد را می توان این چنین خلاصه کرد:
– آنچه که به «رقص رهائی» معروف است، یعنی «محرمیت جسمی» مسعود رجوی با زنان شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق، جدای از ابعاد و یا جزئیات اجرای مراسم، حقیقت دارد.[از نظر نگارنده رابطه جنسی افراد بالغ تا آنجا که آزادانه و مختارانه است، موضوعی شخصی است. اما آنجا که انسان ها در روابط نابرابر قرار گرفته یا تحت تاثیر شستشوی مغزی و القائات ایدئولوژیک قرار دارند، دیگر نمی توان از «آزادی و اختیار» سخن گفت، بنابراین چنین رابطه ای دیگر موضوعی شخصی نبوده، بلکه مصداق سوء استفاده از قدرت قلمداد می شود و اگر ابعاد گسترده و سیستماتیک داشته باشد، اهمیت و اهداف نهفته در آن اهمیت بیشتری نیز پیدا می کند.]
– تعداد زیادی از زنان در سازمان مجاهدین بی آنکه هیچ توجیه و ضرورت پزشکی مشخص شده باشد ناچار به عمل خارج کردنِ رَحِم شده اند. فرشته هدایتی از 120 مورد که او مطلع است سخن می گوید. هر انسانی مالک بدن خود است. هرنوع دخالت غیر ضروریِ پزشکی با توجیهات یا دستورات ایدئولوژیک، نقضِ حقوق بنیادین انسانی و نقض حق مالکیت بر تن و جسم خویش می باشد. این یعنی دخالت آشکار در یک موضوع کاملا شخصی. اعلامیه جهانی حقوق بشر[2] در ماده 12 تصریح می کند: “هیچ احدی نمی‌بایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد.” ماده 5 این اعلامیه نیز تاکید دارد: “هیچ‌کس نمی‌بایست مورد شکنجه یا بی‌رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.”
– حسابرسی های جمعی، در نشست های کوچک و بزرگ در طول سالیان دراز، نوعی «محاکمه جمعی» بوده است که هدف آن ایجاد ارعاب و ناچار کردن افراد ناراضی به سکوت و سرسپردگی بوده است. هدف این بود تا همه، رجوی را «ستایش» کنند و مطیع مطلق باشند. این شیوه در اساس کمترین حقوق دمکراتیک افراد در یک تشکیلات سیاسی برای طرح سوال و انتقاد از رهبری را از آنان گرفته و آنان را به رباط هائی بی اختیار تبدیل می کند. این شیوه نافی حق آزادی اندیشه و اختیار انسان در انتخاب روش زندگی اش است. اگر محدودیت های طولانی در ارتباطات اجتماعی که اعضاء مجاهدین با آن روبرو هستند را به آن اضافه کنیم، و این واقعیت که کسی به راحتی امکان ترک فیزیکی این تشکیلات را ندارد، آنموقع می توان شرایط زندگی اعضاء مجاهدین در درون تشکیلات را مصداق زندگی در یک زندان دانست. فرشته هدایتی این وضعیت را به «حصار» تشبیه می کند. ادامه این وضعیت در طول زمان موجب «عادت» شده بود. «ما به تبعیت عادت کرده بودیم. … این یعنی بردگی خود خواسته بود. عادت کردن و عادت داده شدن.”
– رهبری سازمان مجاهدین هر صدای منتقد و مخالف را به شدت سرکوب کرده و با انواع اتهامات سعی می کند تا این صدا ها را خفه کند. این رهبری مدعی است که این تشکیلات در حال «مبارزه» با رژیم جمهوری اسلامی است و هرگونه مخالفت با آن یعنی «آب به آسیاب رژیم ریختن». فرشته هدایتی با پرتو افکنی به زوایای تاریک و پنهانِ حصارهایِ تو در توی این تشکیلات با بیان چند مثال روشن می کند که این «مبارزه» یعنی چه و چگونه انجام می شود: “بعد از بازگشت مریم رجوی از پاریس [در سال 1375] اعتراضاتی در درون تشکیلات در حال شکل گیری بود. مریم رجوی برای مهار این اعتراضات احتیاج به یک بازوی اجرائی داشت. مهوش سپهری با یک فرهنگ جدید این وظیفه را به عهده گرفت تا از طریق نشست های موسوم به «دیگ» رادیکالیسم را به صورت فُحش به افراد القاء کنند. هر چقدر به فردی که «سوژه» بود بیشتر فُحش می دادی، یعنی انقلابی تری. در یکی از جلسات من خودم «سوژه» بودم. مهوش سپهری [در آنزمان مسئول اول سازمان مجاهدین] که مسئول جلسه بود به همه دستور داد که برای اثبات «انقلابی» بودن خود به صورت من سیلی بزنند و به صورتم تُف بیاندازند. اگر کسی اینکار را نمی کرد، خودش«سوژه» می شد و افراد برای ترس از سوژه شدن، با بی میلی این کار را می کردند.” این یعنی مبارزه با جمهوری اسلامی، این یعنی انقلابی بودن! و هرکسی که این روش های تحقیر آمیز و غیر انسانی و این ایدئولوژی برده ساز را به نقد بکشد، می شود “بریده از مبارزه و مزدور وزارت اطلاعات.”!
فرشته هدایتی نکانت بسیار مهم دیگری را نیز در این گفتگو مطرح می کند. یک دسته از این مطالب به لحاظ سیاسی و نوع رابطه رهبری سازمان مجاهدین با رژیم صدام حسین حائز اهمیت است. بخش دیگر به لحاظ روش های روانشاسانه و شستشوی مغزی اهمیت دارد که چگونه رجوی با آن به دنبال آن بوده تا برای فرار از پاسخگوئی خودش، هر کاری بکند تا در قدرت بماند: تقدس گرائی و خود را به آسمان و خدا متصل کردن، تبدیل افراد مبارز به انسان های زبون، قطع هرگونه رابطه احساسی و صمیمی و دوستانه افراد نسبت به همدیگر، صدور حکم برای “قهر و قیچی” هر نوع رابطه صمیمانه و منزوی کردن معترضین و بالابردن فشارهای روحی و عصبی بر روی آنها تا حد رسیدن به استیصال، درماندگی و اقدام به خودکشی.
همه این روش های سرکوب و تحقیر آمیز ناقض دو اصل مهم اعلامیه جهانی حقوق بشر است:
مادهٔ 18: هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی یا خصوصی است و هیچ فردی حق اهانت و تعرض به فرد دیگری به لحاظ تمایز و اختلاف اندیشه ندارد.
مادهٔ 19: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده‌ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه‌ای بدون ملاحظات مرزی است.
اعضاء سازمان مجاهدین در درون حصار این تشکیلات «بردگان» فکری هستند که روزمره حقوق بنیادینشان پایمال می شود. حضورعلنی خانم فرشته هدایتی و گفتگوی او در مورد آنچه بر او گذشته یا در مورد آنچه که او در بیش از سه دهه شاهدش بوده، شایسته تقدیر است. این گام، قبل از هرچیز گامی بزرگ در رهائی خود او و بازگشت به خود انسانی اش است. گامی که البته بخشی از حقیقت پنهان در مورد سازمان مجاهدین و رهبری آن را برای مردم ایران، بویژه نسل جدید روشن تر کرده و آگاهی آنها را بالاتر می برد تا از تکرار یک خمینی دیگر جلوگیری گردد.
سازمان مجاهدین و رهبری آن باید به روزنامه نگاران آزاد و خانواده ی اعضاء خودش امکان دسترسی به اعضاء و مراکز این تشکیلات را داده و باید به اتهامتی که در مورد نقض حقوق بنیادین اعضاء تشکیلات برعلیه آن مطرح می شود پاسخ دهد. سکوت رهبری سازمان مجاهدین و اتهام زدن به مخالفین، تنها می تواند این گمان را بیشتر تقویت کند که این اتهامات حقیقت دارد.
حنیف حیدرنژاد
7 خرداد 1397 / 28 مه 2018

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes