قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشای پولشویی های فرقه رجوی

 

خاطرات عظيم ميش مست : خروج از زندان های صدام حسین و ورود به جهنم رجوی قسمت سوم و آخر

 این بار به بهانه بورژوازی و تهدیدات آن این بار هم مثل گذشته تهدید اصلی ومرز سرخ اصلی خانواده وارتباط خانوادگی عنوان شد. گوشی وموبایل خطرناکتر از هر سلاح اتمی و کشتار جمعی ممنوع اعلام شد تذکرات مستمر مبنی بر عدم ارتباط با خانواده گذاشتن بپا و جاسوس برای کشف و پیدا کردن موبایل جان نفرات را به لبشون رسانده بود ولی حفظ تشکیلات اوجب واجبات رجوی وعواملش بود . ولی غافل از اینکه آلبانی با عراق فرق هایی دارد که اصلا خوشایند باند حاکم بر تشکیلات نبود ودیگر نصحیت وسخنرانی وتهدید وتطمیع کارایی قبلی را نداشت دیگر نباید به خواست انهایی که همه چیز من را گرفته بودند تن میدادم . یا باید به ظوابط و چهارچوب های ظالمانه تشکیلات تمکین و به اطاعت کورکورانه تن میدادم و مثل گذشته به مزخرفاتی مثل مرزسرخ بودن خانواده پایبند می بودم یا یک بار برای همیشه خدا حافظی کرده وهر تهمت و ناروای را به جان می خریدم و اینگونه بود که بعد ازمدت نزدیک به سی سال طوق لعنت این باند فاسد را از گردنم بر داشتم تا به دنبال زندگی عادی خودم و خانواده ام بروم. البته خیلی چیزها را در زدگی از دست دادم عمر و جوانی من و امثال من بر باد رفت و …

خاطرات محمد عظیم میش مست، خروج از زندان های صدام حسین و ورود به جهنم رجوی قسمت سوم و آخر

محمد عظیم میش مست، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی ـ 10.02.2019

Albani-Mohammad Azim Mishmast 260-410
خلاصه نزدیک به نه سال اسارت را با تمام بالا وپایینها ورنج وعذابش را در زندان های صدام حسین تحمل کرده بودم وبا یک تصمیم اشتباه سرنوشتم را با کسانی گره زدم که سالیان طول کشید تا متوجه شدم حتی بویی ازانسانیت وشرافت نبرده اند. به جای مدینه فاضله وارد جهنمی شدم که بنیان ان بر اساس دروغ ونیرنگ مکروفریبکاری بناشده بود اما با ظاهری بسیار فریبنده وشعرو شعارهای پرطمطراق.  رجوی وانمود میکرد که ناخدای آزادی است، رهبر عقیدتی است و فرمانده کل وارث خون امام حسین و نماینده امام زمان، بالاتراز همه پیامبران و لنین و چه گوارا و مصدق و…  با هوشیاری بسیار ضد انقلابی ، با افکاری بسیار مرتجع و عقب مانده تنها هنرش وارونه نشان دادن حقایق وفریبکاری وپشت هم اندازی بود.  بی رحم و تهی از هرگونه عاطفه انسانی دشمن شماره یک مهر ومحبت و خانه وخانواده.  همه آنهایی که در تشکیلات بودند بارها به عینه دیده وباگوش خودشان عربده های رجوی را در رابطه با خانواده را شنیده و دیده اند. دشمنی هیستریک بت اعظم و غلامان وکنیزان دوروبرش با خانواده ومناسبات خانوادگی غیر قابل تصور است هرکس باید خودش مستقیما از زبان خودش بشنود تا باور کند که با چه کسی طرف است.
بازهم تمامی کسانی که در تشکیلات بودند بیاد دارند که چگونه رجوی خطاب به جمع حاضر فریاد می زد که هرکس پدرومادر وزن وفرزند وخواهر وبرادرش را بیشترازمن دوست دارد لایق من نیست خودتان قضاوت کنید شما اسم این فرد را چه می گذارید؟

بعد هم کمر به نابودی و انهدام خانواده ها بست و همه را به خاک سیاه نشاند به اسم انقلاب و رهایی و … ته خط اما معلوم شد که خود طرف مشکل دارد وب قول خودش تا کجا در به قول خودش در بند جیم و دوران و جنسیت غرق است.
رجوی برای تثبیت خودش از هیچ زذالت و جنایتی در حق حتی اعضایش هم دریغ نکرد شما نگاه کنید و قضاوت کنید بلایی که رجوی سر اعضای خودش آورده، تا بحال کسی سر دشمنش آورده است.

در طول تاریخ بخدا سوگند هیچکس حتی با دشمنش این کارها را نکرده همه بیاد دارند که رجوی چطوری شاخ همه را میشکند تا دیگر طرف نتواند سر بلندکرده و کمر راست کند . همه ما داستان مهدی افتخاری را بیاد داریم که به چه طرز فجیعی رجوی او را در نشست تحقیر می کرد و  غرور او را می شکست و شخصیت او را خورد می کرد و درنهایت دق مرگش کرد . کسی که جان خودش را نجات داده بود خود رجوی به او لقب فرمانده فتح الله داده بود فرمانده پروازبزرگ اینها را که مانگفته بودیم اما وقتی لازم دید همین فرد را بدون هیچ ترحمی داغون کرد.
رجوی با تمام ادعاهایی که دارد فردی بسیار بزدل و ترسوست همگان دیدیم که چطور وقتی خطر را احساس کرد همه مارا زیر بمباران ول کرد و جیم الف جا و به غیبت کبری رفت اصلا برای این فرد لت وپار شدن آدم ها مهم نبود. خون و جان افراد برای این فرد کمترین ارزشی نداشت وقایع واتفاقات بعدی اشرف در عراق بخوبی حقانیت حرفهای من را ثابت می کند اتفاقات و وقایعی که می توانست اتفاق نیفتد و جان و خون انسانهای بیگناه و بی دفاع به هدر نرود اما امیال شیطانی رجوی مانع از پیشگیری این وقایع دردناک شد و گذشت برما هر آنچه همگان دیدیم ودیدند.

شش و هفت مرداد ،نوزده فروردین و ده شهریور و تمامی جنایت هایی که در این دوان صورت گرفت اشک تمساح ریختن رجوی ها برای جانباختگان هم ریشه در رذالت پیشگی وشیادی وعوام فریبی انها دارد . وگرنه این همه جانها را بیهوده نمی گرفتد همه کشتارها قابل اجتناب بود ولی عمدا رجوی ها نخواستند که از کشتارها جلوگیری کنند و بعد داستانهای لیبرتی و مجددا رجزخوانیهای رجوی و آماده و زمینه سازی برای کشتارهای بعدی وبه کشتن دادن ادمها زیر موشکباران ها و قهقهه کریه رجوی که دست آویزی برای ادامه سلطه شومش بر جان و هستی و نیستی افراد پیدا کرده بود . همیشه همینطوری بود بالا رفتن از نردبان خون اعضا ودست آویز قراردادن خونها برای باجگیری و تحقق امیال شیطانی خودش و بعد رسیدیم به انتقال به آلبانی بر خلاف انتظار دوباره رجوی همان بساط سرکوب وخفقان را پهن کرد.  این بار به بهانه بورژوازی و تهدیدات آن این بار هم مثل گذشته تهدید اصلی ومرز سرخ اصلی خانواده وارتباط خانوادگی عنوان شد. گوشی وموبایل خطرناکتر از هر سلاح اتمی و کشتار جمعی ممنوع اعلام شد تذکرات مستمر مبنی بر عدم ارتباط با خانواده گذاشتن بپا و جاسوس برای کشف و پیدا کردن موبایل جان نفرات را به لبشون رسانده بود ولی حفظ تشکیلات اوجب واجبات رجوی وعواملش بود . ولی غافل از اینکه آلبانی با عراق فرق هایی دارد که اصلا خوشایند باند حاکم بر تشکیلات نبود ودیگر نصحیت وسخنرانی وتهدید وتطمیع کارایی قبلی را نداشت دیگر نباید به خواست انهایی که همه چیز من را گرفته بودند تن میدادم . یا باید به ظوابط و چهارچوب های ظالمانه تشکیلات تمکین و به اطاعت کورکورانه تن میدادم و مثل گذشته به مزخرفاتی مثل مرزسرخ بودن خانواده پایبند می بودم یا یک بار برای همیشه خدا حافظی کرده وهر تهمت و ناروای را به جان می خریدم و اینگونه بود که بعد ازمدت نزدیک به سی سال طوق لعنت این باند فاسد را از گردنم بر داشتم تا به دنبال زندگی عادی خودم و خانواده ام بروم. البته خیلی چیزها را در زدگی از دست دادم عمر و جوانی من و امثال من بر باد رفت و خانوادهایمان را به خاک سیاه نشاندیم ولی خوشحالم از اینکه دست این باند پلید رو شد و تمام عیار سوختند تا دیگر نتوانند به شیادی وفریبکاری ادامه بدهند. موفق باشید

_______________________

خاطرات من محمد عظيم ميش مست ، قسمت دوم: اسارت توسط ارتش متجاوز صدام حسین

به هر صورت به مرحله آتش بس رسیدیم و دوران سیاه اسارت روبه اتمام بود خلاصه نزدیک به نه سال اسارت را با تمام بالا وپایینها وزنج وعذابش را تحمل کرده بودم وبا فريبي كه در اثر تبليغات يك مشت شياد خورده بودم با یک تصمیم اشتباه سرنوشتم را با کسانی گره زدم که سالیان طول کشید تا متوجه شدم حتی بوی ازانسانیت وشرافت نبرده اند به جای مدینه فاضله وارد جهنمی شدم که بنیان آن بر اساس دروغ ونیرنگ و مکروفریبکاری بنا شده بود اما با ظاهری بسیار فریبنده وشعروشعارهای پرتمطراق رجوی وانمود میکرد که ناخدای آزادی است، رهبر عقیدتی است وفرمانده کل، وارث خون امام حسین ونماینده امام زمان بالاترازهمه پیامبران ولنین وچه گوارا ومصدق و….، با شمه اي به غایت ضد انقلابی با افکاری بسیار مرتجع وعقب مانده، تنها هنرش وارونه نشان دادن حقایق وفریبکاری وپشت هم اندازی بود، بی رحم وتهی از هرگونه عاطفه انسانی، دشمن شماره یک مهر ومحبت وخانه وخانواده شده بود. همه آنهایی که در تشکیلات بودند بارها به عینه باگوش خودشان عربدهای رجوی را در رابطه با خانواده را شنیده ودیده اند. دشمنی هیستریک بت اعظم وغلامان وکنیزان دوروبرش با خانواده ومناسبات خانوادگی غیر قابل تصور است هرکس باید خودش مستقیما از زبان خودش بشنود تا باور کند که با چه کسی طرف است.

خاطرات من، قسمت دوم: اسارت توسط ارتش متجاوز صدام حسین
محمد عظیم میش مست، تیرانا ـ سایت نجات یافتگان از مجاهدین خلق در آلبانی ـ ایران آزادی

Albani-Mohammad Azim Mishmast 260-410
تجاوز سراسری عراق به خاک ما شروع شد و همزمان ارتش متجاوز عراق در چندین محور در جنوب شروع به پیشروی در خاک ما کرد همان اولین روز شروع جنگ من که به همراه آتشبار مان مشغول جابجایی ودرحال تردد در جاده مرزی بودیم به محاصره نیروهای عراقی که باچندین ستون زرهی در حال پیشروی در خاک ایران بودند در آمدیم وبعد از جنگ وگریز زیادی من به همراه چندین نفر دیگر به اسارت نیروهای عراقی در آمدیم بعد از اسارت ودر همان صحنه درگیری با رفتار وحشیانه نیروهای متجاوز عراقی مواجه وبه شدت موردضرب وشتم قرار گرفتیم و درحالی که چشم ودست بسته بودیم با کتک وفحاشی مارا سوار خودرو کرده و به پایگاهی در شهرعماره وبعد از چند روزبه بغداد در ساختمانی که متعلق به استخبارات عراق بود بردند.

در تمام این مدت نظامیان عراقی وحشیانه ترین رفتار را با ما داشتن بخصوص در استخبارات که ازهیچ رذالتی دریغ نمی کردند درساختمان استخبارات دهها نفر سالم ومجروح را روی هم در یک اتاق کوچک تل انبار کرده بودند بطوریکه نفس کشیدن هم مشکل شده بود بعد ازچند روز بازجویی همراه با شکنجه واذیت و آزار از آنجا مارا به رمادیه بردند. مجددا روز ازنو روزی از نو ابتدای جنگ بود وحشی ترین افسران ودرجه داران وسربازان را به نگهداری اسرا اختصاص داده بودند همه کینه ای وعقده ای وتهی از رحم ومروت شبها بدون هیچ دلیلی همزمان با قطع کردن برق دهها افسروسربازو درجه دار با انواع چوب وچماق ومیله های فلزی به داخل آسایشگاهها هجوم می آوردند وهمه را از کوچک وبزرگ وپیر وجوان مجروح ومصدوم می کردند چه سرودستهایی که در این حملات شکسته نمی شد زمستان از آب گرم وبخاری خبری نبود اکثر غذاهایی که سرو می شد قابل خوردن نبودند نمی دانم اون همه پوست بادمجان را ازکجا می آوردند وبه خورد ما می دادند به اسم غذا چند ماهی در رمادیه در سخترین شرایط گذشت سپس مارا به موصل بردند.

موصل شهری است در شمال عراق چند سالی دراردوگاه موصل بودم. این اوردوگاه قلعه مانند بود دوطبقه با دیوارهای بسیار بلند وتنها یک درب ورود وخروج داشت اما فقط در طبقه پایین اسیر نگهداری میکردند در همین اردوگاه بود که اولین بار با صلیب سرخ ملاقات کردیم وبرای ما کارت صادر کردند و اولین عکس ونامه را برای خانواده ام فرستادم اما همچنان بدرفتاری وضرب شتم ادامه داشت جالب است بدانید که در این اردوگاه ورزش کردن هم اوایل ممنوع بود وهرکس را در حال ورزش می گرفتند بشدت تنبیه میشد. فرمانده این اردوگاه یک سرگرد نیروهای تکاور بود که بسیار شقی وبی رحم بود از ضرب وشتم واذیت وآزار خوشش می آمد انگار سادیسم داشت چند سال به همین منوال گذشت و مجددا من به همراه تعداد زیادی به رمادیه منتقل شدیم.Rajavi-Saddam 260-410

نمی دانم چند سال گذشت که دوباره جابجا شدیم واینبار مارا به اردوگاهی به اسم عنبر درهمان حوالی بردند دیگر تا پایان اسارت در همان اردوگاه بودم. شرح دوران اسارت ووقایع وحوادث آن در این مختصر نمی گنجد البته قبل ازمن خیلیها به تفصیل در این باره نوشته اند به هر صورت به مرحله آتش بس رسیدیم و دوران سیاه اسارت روبه اتمام بود خلاصه نزدیک به نه سال اسارت را با تمام بالا وپایینها وزنج وعذابش را تحمل کرده بودم وبا فريبي كه در اثر تبليغات يك مشت شياد خورده بودم با یک تصمیم اشتباه سرنوشتم را با کسانی گره زدم که سالیان طول کشید تا متوجه شدم حتی بوی ازانسانیت وشرافت نبرده اند به جای مدینه فاضله وارد جهنمی شدم که بنیان آن بر اساس دروغ ونیرنگ و مکروفریبکاری بنا شده بود اما با ظاهری بسیار فریبنده وشعروشعارهای پرتمطراق رجوی وانمود میکرد که ناخدای آزادی است، رهبر عقیدتی است وفرمانده کل، وارث خون امام حسین ونماینده امام زمان بالاترازهمه پیامبران ولنین وچه گوارا ومصدق و….، با شمه اي به غایت ضد انقلابی با افکاری بسیار مرتجع وعقب مانده، تنها هنرش وارونه نشان دادن حقایق وفریبکاری وپشت هم اندازی بود، بی رحم وتهی از هرگونه عاطفه انسانی، دشمن شماره یک مهر ومحبت وخانه وخانواده شده بود. همه آنهایی که در تشکیلات بودند بارها به عینه باگوش خودشان عربدهای رجوی را در رابطه با خانواده را شنیده ودیده اند. دشمنی هیستریک بت اعظم وغلامان وکنیزان دوروبرش با خانواده ومناسبات خانوادگی غیر قابل تصور است هرکس باید خودش مستقیما از زبان خودش بشنود تا باور کند که با چه کسی طرف است.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes