ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
حقایقی از فرقه رجوی که لرزه براندام هر انسان میاندازد از زبان امیر یغمایی
امیر یغمایی فرزند اکرم حبیب خانی و اسماعیل یغمایی
جلال تقی زاده از فرماندهان به من گفت “دوراه داری از تشکیلات خلاص شوی، یا خودت را بکش، سلاح هست بردار و خودت رو بزن یا فرار کن که ما دنبالت کنیم و بگیریم و بکشیمت. اینطور فقط میتوانی رها شوی
آقای امیریغمایی، درود برشما و بر شجاعتت در بازگو کردن حقیقت بازداشتگاه تشکیلات فرقه رجوی. فرزندان مجاهدین از جمله خود شما از مصادیق جنایاتی است که تشکیلات رجوی علیه انسانها روا میداشت در حدی که مرگ با سوختن در آتش و مرگ در جنگی نا برابر را که رجوی بعد از فرار خودش باز اشرف تمامی 4000نفر مجاهد را به کام مرگ میفرستاد به یک لحظه ماندن در انچه من آشویتس رجوی میخوانم ترجیح میدادند. یک تشکر هم شخصا از شما دارم. من نیز فکر میکردم پدرت اسماعیل تو را از فرانسه دوباره فرستاده است به عراق که با شهادتی که دادی این اشتباه من تصحیح شد. بابت این قضاوت از پدرت عذرخواهی میکنم. بسیاری مسائل است که باید در گزارشات شما تحصیح شود که باید بگویم باز هم از روح سالم شما از روح انسانی شما و اینکه حتی بفکرت نمیرسد که چنین جهان نکبتباری و چنین افرادی همچون رجوی باشند که در قرن بیست و یکم ستمهایی این چنین را به اچرا بگذارند. در کار بسیار خوبت برایت آرزوی پیروزی میکنم و احساس میکنم که بار بسیار بزرگی را از قلب و روحت بر زمین میگذاری.
من در ارودوگاه تیف (متعلق به ارتش آمریکا) بودم که شنیدم امیریغمایی نیز توانسته از جهنم تشکیلات رجوی خلاص شود و به آنجا بیاید. شرایط سختی در ارودگاه وجود داشت. که برای یک نوجوان (آنزمان سال 2003) تحمل آن بسیار مشکل بود. طوریکه وقتی من در مصاحبه آمریکایی ها با تک تک اعضای مجاهدین به آنها گفتم که من نمیخواهم از این مصاحبه به میان مجاهدین برگردم گفتند که شرایط نگهداری اینجا هنوز بسیار سخت است بروید تا بعد که شرایط مناسب بود بیائید. گرمای تا 60 درجه سانتی گراد و فقط یک چادر معروف به فلسطینی وجود داشت که وقتی من علیرغم توصیه های آمریکایی ها بعد از یک ماه برگشتم چادر نیز نداشیم فقط سابه بان داشتیم. به هرحال شرایط سختی بود. که امیر انتخاب کرده بود که صدبار بهتر از آسایشگاههای خنک شده با کولرگازی بود. و این نشان از آتشی بود که ستم رجوی بر جسم و جان مجاهدین میافکند طوریکه همانطور که گفت تعدادی از این بچه ها دست به خودسوزی و یا خودزنی با شلیک روی میآوردند تا اینگونه از جهنم رجوی خلاص شوند. رجوی هم همین را میخواست.
امیر یغمایی مدتی در چادری در همسایگی من زمانیکه توسط آمریکایی ها ایزوله شده بودم که با کسی تماس نداشته باشم مستقر بود. و بعضا در دوطرف یک طوری فلزی که ما را از هم جدا میکیرد با هم صحبت میکردیم و من از اقدامات اسماعیل جهت نجاتش از ارودگاه آمریکایی ها سوال میکردم …و گپ دوستانه میزدیم. بگذریم که از کودکی او را در کنار خانواده اش میشناختم مانند بقیه فرزندان اسیر دیگر.
وقتی همه حرفهایت را شنیدم تصحیحات را برایت خواهم نوشت که با به عمق بیشتری از تشکیلات مافیایی رجوی پی ببری.
امیر در همین اعترافات گفت که:
جلال تقی زاده از فرماندهان به من گفت “دوراه داری از تشکیلات خلاص شوی، یا خودت را بکش، سلاح هست بردار و خودت رو بزن یا فرار کن که ما دنبالت کنیم و بگیریم و بکشیمت. اینطور فقط میتوانی رها شوی
داود باقروند ارشد