ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
تلاش مریم رجوی جهت سفیدکاری شکست فاجعه بار سیاسی در آلبانی
بقلم داود باقروند ارشد
اخیرا بدنبال افزایش فعالیتهای مافیایی فرقه رجوی همچون سرکوب مخالفین و جدا شدگان، تهدیدافراد و رشوه دادن، و برخلاف تمامی شهروندان آلبانیایی، عدم شفافیت مالی طبق آنچه که مطبوعات از قول مقامات امنیتی و خبرنگاران آلبانی گزارش کرده اند. با بجا نگذاشتن هیچ رد مالی از خریدها و پرداختهایشان، از طریق پرداخت با بسته های بزرگ پولهای کلانی که همراه خود میآورند… بعلاوه حمایت علنی و آشکار در حد دخالت در امور داخلی همچون اعمال نفوذ بر اقدامات و تصمیمات پلیس و سیستم قضایی همچون آزاد کردن اعضای دستگیر شده فرقه رجوی توسط فردی که خود را به پلیس تیرانا بعنوان وکیل اعضای دستگیر شده و به خبرنگار روزنامه ایندیپندنت بعنوان نماینده سفارت آمریکا معرفی میکند. باعث واکنشهای بسیار نگران کننده ای در میان مردم و مطبوعات و رسانه های آلبانی گردید. شدت این نگرانیها بحدی بود که به جرات میتوان گفت تمامی نشریات و روزنامه ها و تلویزیونهای آلبانی از تمامی طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی مجبور شدند ابعادی از آنرا منعکس کنند.
نقطه اوج این رسوایی ها زمانی بود که زوج سالمند ایرانی کانادایی بنام محمدی که فرزندشان سمیه محمدی در دست فرقه رجوی اسیر است برای دیدن چند دقیقه ای فرزندانشان به تیرانا رفته بودند، در ملاء عام مورد ضرب و شتم تیم های ضربت فرقه رجوی با فرماندهی همایون دیهیم با سابقه جنائی در عراق بجرم کشتن یک شهروند عراقی با سلاح گرم در بغداد که با پا درمیانی مسعود رجوی نزد صدام حسین با تخفیف به پنج سال زندان در عراق محکوم گردید، واقع شدند.
رسوایی های ببار آمده حتی خشم سفارت آمریکا را نیز برانگیخت طوری که مجبورشدند برای فرونشاندن خشم مردم آلبانی از حضور یک گروه تروریستی با اعمال نفوذ کاپیتالاسیونی آمریکا در آلبانی دست به اجرای یک شو رسوا با بکارگیری یک شبکه تلویزیونی بنام “تی وی پلاس” با حضور نمایشی در اشرف 3 و نامبردن از آنها بعنوان مبارزان آزادی …سفید سازی کنند. پخش این رپورتاژ ساختگی در همان دقایق اول بشدت با واکنش وسیع جهانی و بویژه در میان مردم آلبانی و مردم ایران و در میان خانواده های مجاهدین و جدا شدگان گردید که سیل نامه های اعتراضی از سراسر جهان به دروغپردازیهای این تلویزیون عملا این برنامه را برسر آنها خراب نمود که مجبور شدند برای از دست ندادن اعتبار شغلی خود تمامی نسخه های بارگزاری شده در اینترنت را حذف کنند.
بکارگیری هئیت هایی تحت نام “کمیتهٴ آلمانی همبستگی برای ایران آزاد” که تماما دست ساز تشکیلات رجوی از افراد و شخصیتهای سابق سیاسی با هزینه های بسیار مقوله جدیدی نیست و تمام جهان بدان مشرف هستند. اما اخیرا بدنبال شکست بسیار مهمی که در صحنه سیاسی اجتماعی آلبانی خوردند. شاهد تحرک بسیاری چه از جانب این تشکیلات و چه از جانب آمریکا در کشف یک توطئه دیگر ترور آنهم علیه فوتبالیستهای اسرائیل بسیار پر معناست. جالب است که بدانیم تمامی توطئه های کشف شده اخیر با تاکید اسرائیل، بدست اسرائیل تماما قبل از به اجرا در آمدن کشف میشوند. در صورتیکه اگر این کشفیات درست باشند باید قبول کرد که اسرائیل بسیار خوشحال میشود که مثلا عمل تروریستی رژیم در اروپا موفق باشد تا اثر منفی بیشتری برحمایت اتحادیه اروپا بجا بگذارد. ولی بر خلاف منطق، اسرائیل آنها را قبل از به اجرا در آمدن کشف و اطلاع رسانی میکند!! .
این پیروزی مردم آلبانی علیه یک تشکل فرقه ای- تروریستی علیه بکارگیری نا مشروع رسانه های آلبانی عملا دست آنها را در افتادن به بازی مافیایی این فرقه از طریق رشوه دادن و خریدن شبکه های تلویزیونی و خبرنگاران بست. بنابراین فرقه رجوی که در راه اندازی شوهای فریب باید به آنها رتبه بالاتر از گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر داده شود، دست بکار شد تا انعکاسات دروغین را نه بطور مستقیم از رپورتاژ خبرنگاران که آنها را تروریست میخواند بلکه با وارد کردن هئیتهای نمایشی بازدید کننده به اشرف 3 و انعکاس خبر این نمایشها بدست آورد.
همانگونه که گوینده فرقه رجوی که کلامش در هنگام پخش کلیپ دیدار پخش میشد مدعی گردید که “انعکاس این بازدید در مطبوعات آلبانیایی هیچ شکی در حمایت از مجاهدین باقی نگذاشت (دقیقه 4 و 15 ثانیه). که نشان میداد این داروی هئیت آلمانی برای کدام زخم مریم رجوی بوده است. و همچنین قسم و آیه که مجاهدین پول همه ساخت و سازهایشان را خودشان داده اند!! هرچند فراموش کرد بگوید که قعطا محمد بن سلمان صورت حسابها را شخصا امضاء نکرده است، پس مجاهدین مستقل هستند.
اهمیت شکست رسانه ای فرقه رجوی زمانی بهتر درک میشود که بدانیم آنها طی چهل سال گذشته بعد از نابودی کامل در داخل، فقط و فقط در رسانه ها بصورت مجازی است که حضور دارند، آنهم با براه اندازی یک شو و یا یک دیدار مریم رجوی با بعضی سیاستمداران کرایه ای و یا بازدید آنها از مقرهایشان و سپس بازنشر یک خبر در هزاران سایت جعلی که خبرگزاری الجزیره نیز گزارش مبسوطی در مورد آن پخش کرد وانمود به مطرح بودن خود بعنوان یک نیروی کماکان زنده بکنند.
ضربه فوق محدود به ضربه سیاسی اجتماعی نبود، از آنجائیکه رجوی از این انعکاسات، بطور گسترده ای برای فریب و فشار بر نیروهایش جهت جلوگیری از فرار آنها استفاده میکند. بیدلیل نبود که در جریان این انعکاسات مطبوعاتی و در ادامه فرارهای گسترده ای بویژه در میان زنان و مردان مجاهد از این فرقه را در پی داشت.
اخبارش در لینکهای زیر قابل مشاهده است:
http://nototerrorism-cults.com/?p=16228
http://nototerrorism-cults.com/?p=15422
http://nototerrorism-cults.com/?p=15407
http://nototerrorism-cults.com/?p=13145
http://nototerrorism-cults.com/?p=10676
http://nototerrorism-cults.com/?p=5277
مریم رجوی که با این ضربات حیات فرقه خود و کمکهای مالی دریافتی از صاحب منصبانش مانند آمریکا و عربستان و اسرائیل را در تهدید دید. دست بکار شد و تاکتیک کهنه شده حضور هئیت های پارلمانی، هئیتهای خبرنگاری… را با پرداخت هزینه های آنها تدارک دید. بنابراین اولین هئیت یک تعداد از سیاستمدران دسته چندم آلمان که اساسا لابی های کرایه ای فرقه رجوی هستند تحت نام “کمیتهٴ آلمانی همبستگی برای ایران آزاد” را به تیرانا در یک تور نمایشی بی حاصل به گردش و پذیرایی دعوت نمود. که البته آخرین نخواهد بود. جهت درک بهتر سوز و گداز فرقه رجوی از رسوایی های اخیرش باید به هدف پذیرایی از چنین هئیتی که در کلام گوینده فرقه بر روی کلیپ سوار شده است گوش کرد که گفت:
“با این هئیت بطور خاص در مورد پیشداوریها و ابهاماتی گفتگو شد که برای بی اعتبار کردن گروه در بخشهایی از دولتها و رسانه های اروپایی مطرح میشود و هیچگونه پایه و اساسی ندارد” (دقیقه 2 و 52ثانیه به بعد)
البته هئیت آلمان در سخنان خود نمایشی بودن این دیدار را آشکارا بیان نمود آنجا که آقای اتو بنهارد وزیر سابق و کسی که هیچ سمت رسمی ندارد گفت: “اتحادیه اروپا از ایران و برجام حمایت میکند ولی اقدامات ایران در اروپا اینکار را برای ما مشکل میکند”. و هیچ کجا حمایتی از فرقه رجوی را مطرح نکرد.
در این نوشته عمق پوسیدگی نمایشهای مریم رجوی در این نمایش قدرتهای سیاسی و میزان حالت انفجاری درونی اش را با تکیه به گزارش بازدیدی که خود فرقه منتشر کرده است بررسی میکنیم.
آنگونه که فرقه رجوی در این نمایش تلاش دارد القاء کند حمایت سیاستمداران اتحادیه اروپا از این فرقه با پشتیبانی اگر نه مردم آلبانی، حداقل دولتمردان آلبانی است. بعلاوه نشان دادن استحکام درونی با به نمایش گذاشتن تاسیسات راه اندازی شده در اشرف 3 با مجاهدینی سراپا شور و اشتیاق علیرغم درجا زدن چهل ساله و رهبری فراری، فساد درونی، فرار های روزانه حتی فرزندان بالاترین عناصر فرقه از جمله فرزند خود مسعودرجوی… است. باید بخاطر داشت که حداقل 2000تن در اشرف 3 حضور دارند. اخیر مریم رجوی نیز به آلبانی نقل مکان نموده تا اگر نتوانسته طبق نسخه های مسعودرجوی رژیم را به فروپاشی بکشاند، حداقل جلو فروپاشی خودش را بگیرد.
صحنه فوق استقبال با فرش قرمز از هئیت بسیار مهم آلمانی است!!! سوال اینجاست چرا از کل 2000تن حاضر در اشرف 3 فقط 46نفر دستچین حضور دارند؟ مهمتراینکه هیچ فرد دیگری از 2000 نفر در چشم انداز مقر دیده نمیشود. چرا؟ آنها در کجا قفل و زنجیر شده اند که حتی در محوطه نیز نتوانسته اند حضور یابند؟ آیا ارتش آزادیبخشی که نزدیک به نیم قرن است قصد سرنگونی دارد نباید قدرت نمایی کند؟ نباید ارتشی که تانکهایش را همین هیئتها از او گرفته و کراوات تقدیمش نموده اند که شاید متمدن شود حداقل با حضور پرشور رزمندگان خود هئیت را تحت تاثیر قرار دهد؟
این سالن همان سالن اجتماعات است، ابتدا توجه کنید که جهت جلوگیری از برجسته شدن عدم حضور مجاهدین در قسمت خالی سالن، سالن را با پرده ای که کشیده اند کوچک نموده اند که با حضور 120نفری که توانسته اند اعتماد کنند و در جلسه معارفه وارد کنند پر دیده شود.
ایران زنانه مردانه مریم رجوی
آلترناتیوی که خودش را چپ ترین نیروی تاریخ بشری جا میزند، آنهم برای ایرانی که زنانش آنگونه برای برابریهای جنسی و آزادیهای فردی خود مبارزه میکنند، سالن عمومیش حتی هنگام حضور هئیت نمایشی آلمانی زنانه و مردانه است. حتی نتوانسته زنان و مردان را در دوطرف میز روبروی هم بنشاند که مبادا روبروی هم قرار بگیرند. یعنی نمیتواند زنان و مردان مجاهدی که قرار است نوک پیکان تکامل بشری!!!!!!!!!!! باشند در کنار یا روبروی زن و یا مردی روی صندلی مستقل نشسته باشد را تحمل کنند. آنوقت نباید لرزه بر اندام ما بیفتد که اگر در نظام فکری مریم و مسعود رجوی این مردان و زنان وارسته!!!! از تمامی تعلقات مادی و معنوی و جنسی و زن و شوهر و بچه و کتاب، و مطالعه و موبایل، ارتباط با خانواده، بی نیاز به عشق و عاطفه و …نمیتوانند درکنارو یا روبروی همدیگر قرار بگیرند، تکلیف و سرنوشت زنان و مردان عادی جامعه ایران که از نظر رجویها سرتا پا آعشته به همان معایب دنیوی هستند چه خواهد بود؟
سوال مهمتر این است که چرا همین مجاهدین که قرار است رژیمی را سرنگون کنند صلاحیت حضور در جمع هئیت آلمانی را ندارند. حداکثر میتوانند فیلم آنرا برایشان به نمایش گذاشت؟ نگرانی مریم رجوی از چیست؟ مگر همان مجاهدین از جمله سمیه محمدی نیست که با یک نگهبان به حضور خبرنگار آورده شد و هرچه به او دیکته شده بود را علیه پدر و مادر سالخورده اش گفت. و آنها را لعن و نفرین کرد؟ چرا همین سمیه و سمیه ها را جرآت نمیکند به نمایش بگذارد؟
مریم رجوی تلاش کرد فرسودگی مفرط در حال مرگش را که روزانه گزارشات فوت، غرق شدن قسمت عمده سایت رسمیش را پر میکند با نمایش چند تن ازجوانترها به هئیت لاپوشانی کند.
توجه کنید که کل جوانانی که به نمایش گذاشت هفت تن بودند.
نمایش صحنه سالن ورزش بسیار مضحک تر است. که حتی یکنفر را نیز نمیتوانند اعتماد کنند و به نمایش بگذارند. سالن ورزش خالی را به نمایش میگذارند. در رژه سال 1370 ارتش آزادیبخش کار ما این بود که نفرات را از انتهای رژه بسرعت با خودرو به ابتدای رژه برای رژه رفتن چندین باره از جلوی خبرنگاران جابجا میکردیم. اینجا حتی نتوانستند چند تا از پیرمردها را با رنگ کردن موهایشان بجای جوانان جا بزنند.
اینهم از زمین ورزش و فوتبال. براستی چه ضرورتی برای اینگونه بستن تمامی منافذ زمین چمن هست؟ آیا امکان فرار هست؟ مشکل کجاست؟ چرا در این قرارگاه در این ابعاد کسی دیده نمیشود. قبلا در اشرف1 با ابعاد 36میلیون مترمربعی در هرکجای آن حرکت میکردی مجاهدین را میتوانستنی ببینی. در اشرف 3 با 340هزارمترمربع وسعت که کوچکتر از 100/1 اشرف1 است هیچ کس دیده نمیشود.
اینهم از سالن کار نجاری خالی! باز توسط یک زن دانشجوی سابق آلمان و سعید مهدویه به نمایش گذاشته میشود. چرا خالی؟ این سوال مطرح میشود که این تاسیسات برای چه کسی با اینهمه هزینه ایجاد شده است؟ آنها کجایند. چرا در زمان حضور هئیت مشغول کار نیستند؟
سعید مهدویه از دانشجویانی بود که در انگلستان جذب انجمن شد، سپس خواهرشان و دو برادر دیگرش فرید (کوچکترین) و اسماعیل (بزرگترین بین این سه برادر) است به انجمن وارد شدند. فرید کوچکترین برادر بسیار کم سن بود. برادر بزرگ که سلطنت طلب بود و فاصله سنیشان با اینها بیشتر بود در لندن مشغول به قاچاق اسلحه بود. آن زمان سعید , و اسماعیل مهدویه برای نشان دادن میزان مبارز بودن خودش اطلاعات برادر بزرگشان که سلطنت طلب بود را دادند که من به سازمان منتقل نمودم. خانواده بسیار ثروتمندی بودند. فرید (برادرکوچک) از همان زمان که به عراق منتقل شد و متوجه شد دیگر بازگشتی نیست بشدت بهم ریخت و روزی نبود که درخواست خروج ندهد ولی با سرکوب برادر بزرگتر از جانب تشکیلات مواجهه بود، فرید آنقدر در هم شکسته بود که در تمامی جلسات سوژه بریدیگی مینمود ومرتب گریه میکرد که به فرید گریان ملقب شده بود. ولی مشت آهنین تشکیلات هیچ فرجه ای برای او قائل نبود. رجوی میگفت اگر فرید برگردد لندن حتما علیه ما حرف میزند و اینکه او را اجبارا در تشکیلات نگهداشته ایم بنابراین مسئولیت سعید و اسماعیل است که به هر قیمتی شده او را خنثی کنند. سعید خود از بی هویتترین افراد تشکیلات بود که تماما خود را واگذار نموده بود. و بعنوان یکی از عناصر زندان بان شناخته میشد.
در بخشی از فیلم نمایشی فرقه رجوی برنامه هنری در حضور هیئت اجرا میشود که هیچ کدام از مجاهدین حضور ندارند و سالن پر است از غیر ایرانیان. (در تصویر زیر)
اگر سوال کنید پس جوانها کجا هستند باید گفت آنها فرار کرده اند. (عکسهای زیر).
جوانان تا توانسته اند از مصطفی رجوی گرفته تا داود غراب خود را از جهنم فرقه رجوی با فرار از آن نجات داده اند.
در دوعکس زیر داود غراب فرزند حبیب غراب در دو شرایط کاملا متفاوتی دیده میشوند. عکس سمت چپ در حضور (صوتی) مسعود رجوی (در اینجا) در کنار پدرش حبیب غراب در اشرف 1 (عراق) که بدنبال اعتصاب غذا هنوز در بستر بیماری است. و داود را در خارج تشکیلات (در اینجا) در عکس سمت راست با گیتارش میبینید.
https://www.youtube.com/watch?v=9487cWOo7uw
حبیب پدر داود غراب با من در دانشکده ساختمان در انگلستان همکلاسی بود. همسر حبیب خانم معصومه غراب بعدها به انگلستان آمد. آنزمان من مسئول انجمنهای دانشجویی سازمان در لندن بودم و فعال ولی حبیب و همسرش هنوز هیچ فعالیت سیاسی نداشتند. فرزندشان بعدها در انگلستان بدنیا آمد که نامش را داود گذاشتند. من فرودرین سال 1361انگستان را برای ماموریتهای سازمانی ترک کردم. یک روز در سال 1365 که با مسعودرجوی برای بازدید یک مدرسه سازمان در بغداد به پایگاه ملک مرزبان رفته بودیم معصومه غراب را در آنجا جزء معلمین مدرسه دیدیم. ظاهرا بعد از رفتن من از انگستان وارد پروسه هواداری شده و به تازگی واردعراق شده بودند که داود را نیز اجبارا با خود آورده بودند. این کودکان که در اشرف تحت شدیدترین فشارهای روحی روانی و فیزیکی بودند بعضا دست به خودکشی زدند. آنهایی که اعصاب قویتری داشتند و توانستند شرایط سخت تشکیلات فرقه رجوی را تحمل کنند به محض آمدن به آلبانی پا به فرار گذاشتند. از جمله محمد رجوی فرزند مسعود رجوی، فرزند عباس داوری…
بله تلاش مریم رجوی برای سفید کاری شکست فاجعه آمیز در فضای سیاسی اجتماعی آلبانی به یمن فعالیت جدا شدگان انکار ناپذیر است.
بویزه که در این هنگامه بیکباره اسرائیل توطئه قتل ورزشکاران خود در آلبانی را توسط آمریکا کشف و به اطلاع دولت آلبانی میرساند؟ تا اینگونه این شکست عامل خود را در آلبانی جبران کند.
با این نمایش مسخره از دیدار هئیت های اروپایی!!! کرایه ای و در غیاب مجاهدین در قفل و زنجیر نگهداشته شده، دیدارهای جمعیتهای حقوق بشری از زندانهای خطرناک را تداعی میکند.
آیا نباید نتیجه گرفت که از نظر مریم رجوی و مسعود رجوی اشرف3 زندان مجاهدین اسیر “مجرمین خطرناک” است و کسانیکه در نمایش حضور دارند زندانبانان آنها.
آیا همین نیز دلیل فرارهای جوانان قادر به فرار و مرگ قدیمهای ناتوان از فرار مانند بابا (محمد سیدی کاشانی) نیست که سالهاست ادامه دارد.
پایان