قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

نمایش گوشه ای از سترونی پاره ای از مدعیان «براندازی» که نتوانسته اند امیدی برانگیزند! تقی روزبه

۱– در گفتگوئی که برنامه «پرگار»بی بی سی  پیرامون آن صورت داد* معلوم شد که مدعی «تحول خواهی» نمی دانسته که با گرایش سلطنت طلب (شورای ملی ایران ) همسایه دیواربه دیوار و اعضاء یک طیف مشترک بوده اند!. اگر این گفتگو هیچ دستاوردی نداشت لااقل این را داشت که اگرنه قبلا لااقل نقدا در اتاق گفتگوی بی بی سی همدیگر را پیداکردند. نفرسوم هم چون آواره ای سرگردان و از این جا رانده و از آنجا مانده خود را نه اگر سخنگو که  زبان گویای «طبقه متوسطی» می دانست که نه فقط ادعای اکثریت در جامعه را دارد و البته دارای نقش تعیین کننده ای که بدون حضورآن تاریخ ورق نمی خورد؛ بلکه هم چنین نه اصلاح طلبند و نه برانداز. ضمن آن که از رژیم دل خوشی ندارند اما هم چنان دل به تغییرات تدریجی در نظام موجود دارند و به ادعای او در اعتراضات مهم چندمدت اخیرهم شرکت نداشته اند. احتمالا ردپای این «طبقه» را بتوان در لابلای برخی ناراضیان طیف اصلاح طلب سرخورده پیداکرد…

۲– هردو طیف علیرغم این ادعا که در پیش بردتغییرنظام، راهبردی متفاوت با راهبردهای امثال سازمان مجاهدین خلق دارند، اما با کنارگذاشتن تعارفات اولیه معلوم می شود که با سیاست های ترامپ و از جمله تحریم های اقتصادی همه جانبه او (سیاست گرسنگی دادن مردم بجای هدف گرفتن رژیم. چنان که در تجربه عراق نیم میلیون کودک بدلیل عدم دسترسی به تغذیه لازم تلف شدند)همدلی دارند. در نمونه یمن رسما چنان گردونه قحطی و گرسنگی را برسرکودکان و مردمان فقیرآن دیار بکار انداخته اند که در هیچ آزمایشگاهی در حق هیچ موش گرسنه ای روا نمی دارند. در باورهای کهن قحطی را یک بلیه آسمانی و بیان خشم خدایان می دانستند. اما امروزه نقش خشم خدایان زمینی و اربابان قدرت و مکنت در بکارگیری آن، هم چون حربه ای کثیف و ناانسانی و ضدحقوق بشر برای نیل به امیال خود برکسی پنهان نیست. چنان که در کنارانواع زرادخانه های هسته ای و موشکی و میکربی و.. از زرادخانه گرسنگی دادن هم باید نام برد!.

 سخنگوی نزدیک به رضاپهلوی  گفت درست است که این فشارهای اقتصادی برمردم تأثیرمنفی می گذارد اما برای رسیدن به هدف چاره ای جز تحمل آن ها نیست. باین ترتیب گرچه نمی توان تصدیق نکرد که آماج اصلی این نوع تحریم ها بیش از رژیم مردم هستند، و تغییرموازنه ای بسودکفه دموکراسی فراهم نمی آورد، اما ظاهرا راه دیگری برای تغییر یا سرنگونی نظام حاکم و نجات کشور والبته دست یابی به قدرت به ذهن این حضرات و البته اربابان آن ها خطور نمی کند و بنابراین بنظر نمی رسد ادعایشان پیرامون تفاوت های راهبردی با مجاهدین خلق هم چندان جدی باشد. آن دیگری «تحول خواه» می گفت وقتی مردم می گویند خطر اینجاست خود دارند از این تحریم ها استقبال می کنند!. بهرصورت در پاسخ به این پرسش که اگر دست یابی به دموکراسی درگروتقویت مردم و تضعیف رژیم است و اگر که واقعا هدف نیل به دموکراسی است، چگونه می توان با به فلاکت کشاندن مردم، گرسنه نگهداشتن کودکان و عدم دسترسی به دارو توسط بیماران و کلا با پی آمدهای شناخته شده چنین سیاست هائی به آن دست یافت و چگونه می توان به عنوان یک دموکرات  از آن حمایت کرد، جوابی یافت نشد.

۳– اما سترونی کامل این باصطلاح اپوزیسیون معطوف به اربابان قدرت در آن جا به نمایش کامل در می آید که در ویترین نمایشی خود هدف و برنامه اش را در دو کلمه دست یابی به سکولاریسم و دموکراسی خلاصه می کند و مطلقا لام تا کام کلمه ای از عدالت اجتماعی و مطالبات پایه ای- اقتصادی مردم و شکاف های طبقاتی عظیم به میان نمی آورد. و این درحالی است که آشکارا مطالبات اقتصادی و عدالت اجتماعی یکی از خواست های اصلی اعتراضات مردم است و روزی و اعتراضی نیست که مطرح نشوند و حتی ترامپ هم استراتژی خود را برپایه عمده بودن مطالبات اقتصادی مردم و بهره گیری از آن هم چون پاشنه آشیل رژیم نهاده است. در اصل در پیش بردسیاست های نئولیبرالیستی بین ترامپ و یا بانک جهانی با جمهوری اسلامی تفاوتی نیست. چنان که حتی حالا هم که اتاق جنگ اقتصادی رژیم برای مقابله با محاصره اقتصادی و تحریم ها، با شرکت سران و با اختیاراتی که ظاهرا خامنه ای به آن ها داده شکل گرفته است، تحت عنوان رونق بخشیدن به تولیدداخلی (همان باصطلاح اقتصادمقاومتی)، شتاب دادن به روند خصوصی سازی اموال عمومی را که با امتیازات تازه و بی سابقه ای چون معاف شدن طولانی از مالیات و مواردمشابه همراه است، به عنوان راه خروج از بحران مصوب کرده است. می دانیم که پیش بردسیاست های نئولیبرالیستی و ضدمردمی بانک جهانی و نهادهای مشابه آن موجب برانگیخته شدن اعتراضات و طغیان های متعددی در بسیاری از کشورهای جهان، بخصوص جهان سوم، شده است که از آخرین آن ها می توان از اعتراضات اخیراردن و مصر ( افزایش مالیات و حذف سوبسیدها و.. در ازاء دریافت ۱۲ میلیارد وام) نام برد.

 بنابراین این اپوزیسیون باصطلاح برانداز که نگاهش به همان قدرت ها و تبعیت از فرامین آن ها نهاده شده است، برای مردمی که فریادشان از اعمال همین نوع سیاست هائی که برایشان ره آوردی جز فقر و تباهی و حاشیه شدگی بیشتر نداشته بلنداست، چه چیزی جز همان وعده های کلی و انتزاعی برای برانگیختن امید می تواند در چنته تهی خود داشته باشد؟. گفتگوی فوق یک بارددیگر ماهیت فریب کارانه و تهی بودن انبان آنان را عیان ساخت.

۴– در حوزه سیاسی حتی یک بارهم از واژه ناقابل جمهوری به معنای واقعی خود در این گفتگو سخنی به میان نیامد. کسی در موردنظام سلطنت با توجه به پیشینه آن و این که پایان دادن به آن در بهمن ۵۷ در دستورانقلاب مردم قرارگرفت و این که آیا اساسا چیزی را که مردم منسوخ کرده باشند امکان احیاء شدن دوباره دارد یا نه، حرفی زده نشد. پیوندتاریخی روحانیت و سلطنت برکسی پوشیده نیست. مخالفت روحانیون با جمهوری به معنی واقعی خود در تحولات پس از مشروطیت نیز برکسی پوشیده نیست. بنابراین با هیچ ترفندی نمی توان مطالبه جمهوری در انقلاب بهمن را به روحانیون و امثال خمینی ها ربط داد. نظام مطلوب روحانیون همواره نوعی سلطنت روحانیون و مشخصا در انقلاب بهمن سلطنت ولائی یعنی ولایت فقیه بوده است که در زیرفشارسنگین جامعه برای تأسیس نظام جمهوری، ناگزیرشدند واژه جمهوری را مصادره و مسخ کرده و هم چون غشاء نازگی به گرد هسته اصلی  ولایت روحانیون موردبهره برداری قراردارند. در حقیقت از آن روز به بعد- در این چهل سال- حتی یک لحظه هم نبرد بین جمهوریت (ذبح شده) و ولایت فقیه هم چون هسته اصلی نظام قطع نشده است. این که ادعای بازگشت نظام سلطنتی چه نسبتی با این تحولات تاریخی و با دموکراسی دارد و این که بخودی خود چه مناسبات پدرسالارانه و اقتدارگرایانه ای را با خود حمل می کند، برای آن ها که خود را مشغول سرهم بندی این نوع بدیل سازی ها می کنند محلی از اعراب ندارد. حتی جای جمهوری خواهان شرمگین هم در این گفتگو خالی بود تا خاطرنشان کنند که رژیم ولایت مطلقه از همان اول خواست عمومی جمهوری را مصادره و مسخ کردند و اجازه «شکوفائی» به آن ندادند، بنابراین کسی نمی تواند با سوء استفاده از مصادره و جعل جمهوری توسط نظام حاکم سودای بازگشت به گذشته را داشته باشد و این که فاجعه حرکت با دنده عقب بس است! و اینک باید به جلو رفت!. تأکیدصرف برشیربی یال و دم و اشکم «سکولاریسم و دموکراسی» تنها تمایل طیفی را بازنمائی می کند که برآن است آن چه که مربوط به نظام آینده و شکل آن می شود را، باید تا زمانی که خرمراد (بخوانید کسب هژمونی و قدرت ) از پل نگذشته باشد مسکوت گذاشت.

۵– کسی نپرسید که چگونه با وعده و ادعای سکولاریسم و دموکراسی می توان به یک نظام واقعا سکولار و دموکراتیک دست یافت. اگر قراربود از این گونه ادعاهای نسیه قبل از دستیابی به قدرت دیگی گرم شود، اصلا نباید دیکتاتورها وجود می داشتند. بیادداریم که حتی خمینی واپسگرا و فوق مرتجع هم در زمان خود کم از این ادعاهای توخالی و پرطمطراق در چنته نداشت. او از جمهوری ی مثل فرانسه و آزادی کمونیست ها و روزنامه ها … یا مجلس مؤسسان صحت می کرد که ملت و برگزیدگانش در آن تعیین تکلیف خواهند کرد. او حتی برای فریب مردم و جهان در گام های اول یک کراواتی میانه رو یعنی مهندس بازرگان را جلوی ویترین گذاشت…  ولی اعتباراین ادعاها تا زمانی بود که بربام قدرت نشست. هم چون نهادروحانیت، خود سلطنت و شخص رضاپهلوی و یا رجوی و امثال آن ها، و البته اربابان حامی آن ها وقتی اراده جلوس به کرسی قدرت می کنند، سوای ویترین بزک شده و ادعاهای پرطمطراقشان، یک پلاتفرم مشخص احتماعی- تاریخی هستند و لازم است دفترچه آن گشوده شود ( هم چنان که می بایست دفترچه ولایت فقیه در پیش و بحبوحه انقلاب بهمن گشوده می شد) و نه ادعاهای پرطمقراقشان. سکولاریسم، حتی اگر واقعی به آن باورداشته باشند و موردمعامله قرارندهند، اگر که به تنهائی گشایشگر آلام جامعه می بود، جامعه ایران و مصر و تونس و … علیه شاه و مبارک و.. قیام نمی کردند. اگر ادعای «دموکراسی» هم راهگشا بود به همین قسم بود. بنابراین آن چه که مهم است عمکردتاکنونی، پیشنینه تاریخی و جایگاه اجتماعی آن ها و البته برنامه واقعی و مهم تر از آن شیوه عمل و حرکت کنونی و همین امروز آن ها نسبت به نقش و مطالبات مردم و گرایش های دیگر و مخالف خوداست و نه وعده ها و ادعاهای واهی اشان و این که آیا در شیوه عمل به قدرت های خارجی دخیل بسته اند یا واقعا به نیرو و اراده و خواست مردم، بویژه به این که آیا به اکثریت بزرگ زحمتکشان و تهیدستان و حذف شدگان و بی صدایان  اصالت می دهند یا به مطالبات طبقات مرفه و به فرامین و سیاست های این یا آن قدرت جهانی؟.

در همین گفتگوی ۵۰ دقیقه ای هم می شد فهمید که آن ها به چیزی اصالت می دهند و سرشان به کجا بنداست….

خطراصلی از کجا بر می خیزد؟

بنظر می رسد برخلاف آن چه که وانمود می شود، خودحکومت اسلامی غرق در بحران نیز چندان بی میل نباشد که قدرت ها و رسانه های خارجی، این گونه «بدیل ها» و براندازان توخالی و سترون را بادکنند تا با در سایه قرارگرفتن بیداری «غول خفته»، و فرایندشکل گیری یک بدیل واقعی و ترقی خواه و فرارونده از زنجیرهای بجامانده از گذشته، شیخ و شاه و مشابهات آن ها، و برساخته از روندهای نوین و ترقی خواهانه جهانی کنونی، از طریق شکوفائی یک جنبش سراسری ضداستبدادی-مطالباتی-ضدبهره کشی و آزادیخواهانه، خویشتن را از خطرفروپاشی و انهدام برهانند…. با « اپوزیسیون و بدیلی» که سرنخش دست ترامپ ها باشد می توان، اگر لازم شد، به سازش رسید. چنان که ترامپ با شعارتهدید و مذاکره (چماق و هویج) به میدان آمده است و با کوچک ترین نرمش و اشاره ای چنان کند که با کره شمالی کرد، اما با بدیلی که از متن جامعه و مردم سرچشمه گیرد و متکی بر مطالبات اصیل آن ها باشد نمی توان کنارآمد. و درست بهمین دلیل است که هم رژیم و سرداران نظام علیرغم عروتیزهای خود بخوبی می دانند که خطراصلی از داخل و از جانب مردم است و هم مردم بخوبی می دانند که علت اصلی فلاکت و مصائب کنونی از داخل و از جانب طبقه حاکم و حاکمیت بر می خیزد. آن ها به درستی و روشنی زمین اصلی مصاف و دشمن رودروی خود را نشانه گرفته اند. و قدرت های خارجی و بدیل های بدلی آن ها نیز برهمین اساس تمامی سعی و توان خود را بر تأثیرگذاری وجهت دادن و کنترل جنبش ضداستبدادی مردم قرارداده اند.

دوفرایافت مکمل جنبش ضداستبدادی:

کشاکش بین شفاف کردن و نیرومندترساختن بدیل برساخته از جنبش مردم و جوشیده از متن جامعه برای براندازی رژیم، و در عین حال مقابله با نقش آفرینی نیروهای پارازیت داخلی و خارجی برای کنترل و هدایت آن به سوی اهداف و منافع خویش یکی از مختصات مهم شرایط کنونی است…. در این میان تنها یک نیروی واقعی و تعیین کننده وجود دارد و دعوا نیز بر سرکنترل و مهارآن است… باین ترتیب مبارزه مستقیم علیه دشمن رو در رو و مبارزه همزمان علیه سیطره هژمونی و سیاست های بورژوازی داخلی و جهانی بر صفوف جنبش اکثریت بزرگی از مردم و بدیل سازی آن ها، در دوسطح متفاوت و مکمل هم جریان دارد که دو وجه یک فرایافت را تشکیل می دهند: جنبش ضداستبدادی فرارونده مطالباتی و عدالت خواهانه. چنین مبارزه ای در هر جامعه طبقاتی و دارای نیروهای اجتماعی با اهداف و منافع متفاوت و جه بسا متضاد، بطورعینی و اجتناب ناپذیر جریان دارد و به هیچ وجه به معنی دوگانگی در هدف و استراتژی و یا آن گونه که ادعا و توجیه می شود موجب تضعیف صفوف جنبش ضداستبدادی نیست و لاجرم مسکوت گذاشتن یا پنهان کردن آن فریبی بیش نیست. بنابراین هیچ تقابل و دوئیتی بین مبارزه مستقیم با رژیم و مبارزه ضدهژمونیک و افشاگرانه در درون صفوف جنبش برای دست یابی جنبش به اهداف خود وجود ندارد و اساسا هیچ جنبشی خالی از این گونه منازعات نیست. قدرت ها و نیروهای فرادست با شم قوی طبقاتی و قدرت تشیخص منافع ویژه خود بخوبی بر آن واقفند و هوشیارانه برهمان اساس عمل می کنند. اما آن چه که در این میان مهم است و به هیچ وجه خوش آیندآن ها نیست، خودآگاهی جامعه و کارگران و زحمتکشان و مدافعان به واقعیت فوق یعنی نبردتوأمان و موازی در صفوف جنبش و نبردمستقیم با استبدادحاکم است.

 

تقی روزبه   ۲۰۱۸.۰۷. ۳۰

پرگار: چرا جریان براندازی جمهوری اسلامی ایجاد امید نکرده؟

https://www.youtube.com/watch?v=0gFRn1JUVf0&feature=youtu.be

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes