قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری به کشتن دادن حسن جزایری از دانشجویان هوادار رجوی

 

متحد دشمن نمی‌ تواند دوست مردم باشد

تاریخ جهان دادگاه جهان است (۸) شورشِ فلاخَن La Fronde


این بحث به شورش فلاخن(La Fronde) اشاره دارد که بین سال‌های ۱۶۴۸ و ۱۶۵۳ میلادی در دو مرحله، فرانسه را به ولوله و آشوب کشاند.

در قسمت پیش انقلاب فرانسه ، طلوع با شکوه خورشید  اشاره شد که تابستان ۱۷۸۹ (میلادی) لویی شانزدهم(پادشاه فرانسه)، اعضای پارلمان رابه کاخ وُرسای فرا ‌خواند تا بحران مالی کشور را مهار کنند و این اولین نشست مجلس بعد از ۱۷۵ سال، یعنی پس از سال ۱۶۱۴ در دوران لویی سیزدهم بود. اینکه بعد از آنهمه سال، پادشاه برای چنین کاری نه تنها سّد راه نمی‌شد بلکه خودش پا پیش می‌گذاشت و وسائل کار را هم فراهم می‌کرد امری نوظهور بود. از آنجا که پارلمان فرانسه در گذشته نیز، برکنار از تحولات اجتماعی نبود و بویژه در شورش فلاخَن، نقش پُر رنگی داشت این بخش را به آن اختصاص می‌دهم بخصوص که در مورد آن کمتر در منابع فارسی اشاره می‌شود و آشنایی با آن در سلسله مطالب مربوط به تاریخ جهان ضروری است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شورشیان از فلاخَن و سنگ استفاده می‌کردند
در منابع تاریخی از آن حرکت اعتراضی با عنوان «فِرُوند» یاد می‌شود.
Fronde در لغت به معنی فلاخَن است و وجه تسمیه آن به خاطر این بود که شورشیان از فلاخَن و سنگ استفاده می‌کردند. ممکن است به این دلیل هم باشد که بازی با فلاخَن، آنزمان رواج داشت.
شورش فلاخَن(فِروُند) از سال ۱۶۴۸میلادی(در ایام طفولیت لویی چهاردهم) آغاز شد و در بحبوحه جنگ فرانسه با اسپانیا، پاریس را تکان داد. در بخش دوم رُمان سه تفنگدار اثر الکساندر دوما، به دوران کودکی لویی چهاردهم و شورش فلاخَن اشاراتی شده‌است. در آن جنبش اعتراضی علاوه بر اعضای پارلمان، و بسیاری از مردم فرانسه، اشراف نقش عمده‌ای داشتند. در گذشته نهضت‌های آزادی‌خواهی نوعاً به وسیله اشراف و اعیان که با فشار و کنترل متمرکز مخالفت می‌کردند، صورت می‌گرفت.
منشور بزرگ آزادی(ماگنا کارتا) Magna Carta Libertatum در انگلستان، Golden Bull‌(منشور زرین) در مجارستان، Grandهای خودسر(بخش‌های خودمختار) در آراگون و، شورش فلاخَن(فِروُند) همه با نقش‌آفرینی اشراف و اعیان همراه بوده‌است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعضای پارلمان فرانسه از جانب ملت انتخاب نمی‌شد
لویی چهاردهم هنگام مرگ پدرش(لویی سیزده) تنها پنج سال داشت. لذا نیابت سلطنت به عهده ملکه مادر «آن اتریش» Anne d’Autriche و حکومت عملاً در دست فردی ایتالیایی‌الاصل به اسم ژول مازارَن Jules Mazarin افتاد. مازارَن بعنوان صدر اعظم وقت فرانسه از سال ۱۶۴۲ تا آخر عمر همه کاره دربار بود. او حتی با تاجگداری لوئی ۱۴ نیز قدرت خودش را در فرانسه حفظ کرد و تا دم مرگ زمامدار آن کشور باقی ماند. مازارَن آشوب‌های بسیاری را از سر گذاراند که مهم‌ترین‌ آن‌ها همین شورش فلاخَن بود که در دو مرحله حکومت را به چالش گرفت. یک بار با نقش‌آفرینی پارلمان (اوت ۱۶۴۸ تا مارس ۱۶۴۹)، و بار دوم توسط شاهزادگان ناراضی و اشراف (اکتبر ۱۶۴۹ تا سپتامبر ۱۶۵۳)
افزایش مالیات بر املاک حومه پاریس توسط دربار لویی چهاردهم نارضایتی مردم را به اوج رسانده بود. قدرت روزافزون دربار، جاه طلبی‌های اشراف ناراضی و عدم رضایت مردم از فشارهای مالی حکومت، خبر می‌داد که جامعه آبستن حوادث تازه است.
پارلمان فرانسه می‌خواست قانون جای بی قانونی و حکومت به اراده شاه را، بگیرد. در صدد بود نهضتی را به وجود آورَد که همان اوان در انگلستان به وقوع پیوسته و مجلس عوام را به عنوان مرجع قانونی در مقامی برتر از پادشاه قرار داده بود.
می‌خواست نقشی سیاسی مانند پارلمان انگلستان را بازی کند. البته پارلمان فرانسه با مجلس عوام انگلستان، مشابهتی نداشت و اعضایش از جانب ملت انتخاب نمی‌شد، بلکه هیئت‌هایی از قوای قضایی و اداری بودند که مقام خود را یا از راه ارث، یا به فرمان پادشاه به دست می‌آوردند. در آن زمان کشور فرانسه دارای دوازده پارلمان(مجالس ایالتی) بود.
پارلمان پاریس، زیر نظارت پادشاه بود اما بنا بر سنت دیرین، قانون یا تعرفه مالیاتی، مورد قبول عامه قرار نمی‌گرفت مگر پس از تصویب و موافقت اعضای پارلمان، که تقریبا همگی‌شان از قضات و حقوقدانان بودند. آنزمان این اختیارات سلب شده و پارلمان درصدد بود که بار دیگر آن را به دست آورَد. در میان اعضای پارلمان این فکر قوت گرفت که هنگام آن فرا رسیده‌است که حکومت پادشاهی فرانسه به صورت مشروطه درآید و از اراده ملت، چنانکه به وسیله مجلس نمایندگانش اعلام می‌شد، تبعیت کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مردم پاریس مسلحانه به کوچه و خیابان ریختند
صاحب منصبان قضایی پارلمان از پرداخت مالیات جدیدی که تحمیل شده بود خودداری کردند و قطعنامه‌ای مشتمل بر ۲۷ ماده مبتنی بر شکایات مردم تهیه کردند، مازارَن‌(صدر اعظم فرانسه) دستور دستگیری همه اعضای پارلمان را داد. روز بعد ۲۸ اوت ۱۶۴۸ مردم پاریس مسلحانه به کوچه و خیابان ریختند، نیروهای دولتی را تارانده و همه جا سنگربندی کردند.
دربار، آنزمان قدرت کافی نداشت و ناچار شد دستگیرشدگان را آزاد کند و بر قطعنامه ۲۷ ماده‌ای پارلمان هم صحه بگذارد. اما مازارَن در صدد انتقامجویی بود.
در ژانویه ۱۶۴۹ ژنرال نظامی «پرنس دو کُنده» Le Grand Condé که به سبب عقد پیمان وستفالی سربازانش از جبهه آزاد شده بودند – به دستور مازارَن پاریس را محاصره کرد. جالب اینجاست که در این زمان برادر ژنرال، فرمانده شورشیان پاریس بود. خواهرش هم در صحنه بود و می‌کوشید بخشی از نیروهای سلطنتی را به طرف شورشیان بکشاند که موفق نشد و مازارَن با پیشدستی و تطمیع سران، نقشه وی را خنثی کرد و بین شورشیان شکاف انداخت. فراموش کردم بگویم که مازارَن پیشتر، کاردینال بود.
اگرچه در هنگامه شورش فلاخَن، پارلمان پاریس برای زمانی کوتاه جنبه نمایندگی ملی به خود گرفت و اعضای آن جرئت یافتند زبان به حمایت از ملت بگشایند اما مارس ۱۶۴۹ بین پارلمان و دربار ساخت و پاخت شد و شورش فلاخَن(فِروُند) خوابید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متحد دشمن نمی‌تواند دوست مردم باشد
اگر شورش فلاخَن به بیراهه نمی‌رفت چه بسا حکومت فرانسه به صورت نوعی اشرافیت قضایی درمی‌آمد و همان مجلس عمومی طبقاتی، تبدیل به مجلس نمایندگان و صاحب قدرتی می‌شد که حتی در برابر رأی پادشاه ایستادگی کند.
در مرحله نخست شورش فلاخَن(فِروُند)، مردم جانب‌ پارلمان را گرفتند اما هنوز اندیشه‌های آزادی خواهانه رشد کافی نداشت و شاهزادگان و اشراف عملاً جلو افتادند. درواقع دعوای شاهزادگان و اشراف با دربار رسمی لویی چهاردهم، جای آن جنبش را گرفت و آخر کار هم با مفاهمه و مصالحه ازمابهتران، فاتحه‌اش خوانده شد.
مرحله دوم شورش را چندین و چند شاهزاده ناراضی به کمک اشراف و اعیان پیش می‌بردند با جلوداری یک ژنرال قلدر فرانسوی که پیشتر نامش را بردم(پرنس دو کُنده) همان کسی که در مرحله اول شورش فلاخَن، اعضای پارلمان را دستگیر کرده بود. حالا او به جلد معترضین رفته و خواهان سهم خویش در قدرت بود!
یکی از اشراف فرانسوی به نام «آن ماری مونپانسیه Anne Marie Montpensier مشهور به مادموازل بزرگ، در هواداری از معترضین(و درواقع حمایت از اشراف ناراضی و شاهزادگان) توپ‌های باستیل را به روی شاه آتش کرد…
جناب پرنس دو کُنده نیز با اسپانیا که در حال جنگ با کشور خودش فرانسه بود، رویهم ریخت تا آن دولت از او و سایر شورشیان حمایت کند، با اینهمه کاری پیش نبرد و شکست خورد. همکاری پرنس دو کنده با دشمن خارجی(با اسپانیا) که در حال جنگ با کشور خودش بود باعث شد مردم فرانسه نسبت به وی دل چرکین شوند و زخم‌هایی را که در این نبرد و آن نبرد برداشته بود و جانبازی‌هایش را جز بر سر قدرت تفسیر نکنند و اینجا و آنجا بپیچد که چگونه ممکن است متحد دشمن فرانسه، دوست مردم فرانسه باشد؟ این نشدنی است و آن همدلی و همکاری توجیهی ندارد. شورش فلاخَن(فِروُند) در مرجله دوم بویژه از آنجا که رهبرانش جز به کسب قدرت نمی‌اندیشیدند و سودای آزادیخواهی نداشتند(هرچند از آزادی دم می‌زدند)، به جایی نرسید و در نهایت نظام سلطنت(لویی‌ چهاردهم) و درواقع حکومت مازارَن، بازی را بُرد و با تغییر کاربری کاخ ورسای از یک منزلگاه شکاری به یک زندان مُطّلا میخ خود را کوبید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
پیمان وستفالی The Peace of Westphalia
در اروپای مرکزی و بیشتر در خاک امپراتوری مقدس روم، بین سال‌های ۱۶۱۸و ۱۶۴۸ سی سال جنگ و خونریزی بیداد می‌کرد و گرچه با پیمان وستفالی بار آن جنگ تا حدودی بر زمین گذاشته شد اما تا ۳۰۰ سال دیگر پس‌لرزه هایش باقی بود و در جنگ‌های جهانی خود را نشان داد.
وستفالی نخستین پیمان صلح چند جانبه پس از رنسانس در اروپا بود. اصل عدم دخالت در امور داخلی دیگر کشورها و اصل حاکمیت دولت‌ها بر اراضی و مرزهایشان، از زمان امضای پیمان مزبور بر سر زبان‌ها افتاده‌است. در پیمان وستفالی کشورهای اروپایی به جز بریتانیا و لهستان شرکت داشتند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Golden Bull منشور زرین
در سال ۱۲۲۲ میلادی پادشاه مجارستان (آندراش دوم)، با انتشار منشوری (در ۱۱ ماده) قوانین تازه‌ای را بر این کشور گردن نهاد. وی مجبور شد محدودیت‌هایی برای خود و امتیازاتی را برای اشراف کشور بپذیرد. در منشور فوق به حق نافرمانی در برابر پادشاه هنگامی که عمل خلاف قانون انجام دهد، تأکید شده‌است. او پیشتر با شورش مردم مواجه شده بود. این موضوع مربوط به حدود ۸۰۰ سال پیش است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منشور بزرگ آزادی Magna Carta Libertatum
در سال ۱۲۱۵ اشراف انگلستان که از پادشاه به خشم آمده بودند، وی را وادار کردند تا فرمانی را امضا کند که به «مگنا کارتا» (منشور کبیر) مشهور شد. این فرمان بیان می‌کرد که حتی پادشاه نیز مشمول قانون شده و باید از آن اطاعت کند و به مرور زمان، به صورت پایه‌ای حقوقی برای همه شهروندان درآمد و بعدها پایه قانون اساسی بریتانیا و نظام مشروطه سلطنتی در این کشور شد.
منشور کبیر (ماگنا کارتا) یکی از مهم‌ترین اسنادی که در یک روند تاریخی به ایجاد حکومت مشروطه در جوامع انگلیسی زبان امروزی بدَل شد، درواقع متضمن حقوق مشخصی برای افراد تحت فرمان شاه بود، چه آزاد بودند، چه در قید شخص دیگر.
در منشور کبیر آمده است:
«حق و عدالت را در برابر هیچ اراده‌ای نمی‌فروشیم٬ آن را در برابر هیچ اراده‌ای انکار نمی‌کنیم و اجرای آن را به تاخیر نمی‌اندازیم.»…
تحت تاثیر مگنا کارتا، کامن لا Common law در انگلستان و بسیاری از قوانین اساسی از جمله قانون اساسی ایالات متحده آمریکا توسعه پیدا کرد.
(کامن لا Common law اساس و پایهٔ حقوق انگلستان است و به جهت مشترک بودن این نظام برای همهٔ بخش‌های انگلستان و «ویلز»، آن را کامن لا می‌نامند)
مگنا کارتا(منشور کبیر آزادی) به طور تلویحی  حق آزادی و هی‌بی‌اس کورپُس Habeas Corpus را به رسمیت شناخته و بدان توجه می‌داد(حکم آزادی)،
حکم آزادیِ متهمی که دلیلی برای اتهام‌ او نیست، در لاتین، برخلاف انگلیسی، Habeas corpus به صورت هَبیاس کُرپوس (با الف کشیده و واو کوتاه) تلفظ می‌شود.
در مورد هی‌بی‌اس کورپُس به ویدیو و مقاله‌ای که پیشتر تدوین نموده و در سایت خودم موجود است مراجعه فرمایید.
منابع
  • دایره‌المعارف مصاحب
  • تاریخ تمدن ویل دورانت، عصر لویی جهاردهم
  • پروین بهرامیان، ماهیت و جایگاه محافل ادبی فرانسه در سده هفدهم
  • Lloyd Moote, The revolt of the judges: the Parlement of Paris and the Fronde, 1643-1652 (1972)
  • Louis Madelin, La Fronde (Paris: Flammarion, 1931)
  • William Doyle, The French Revolution: A very short introduction,Doyle 2003
  • Nina R. Gelbart, “‘Frondeur’ Journalism in the 1770s
  • Orest A. Ranum ,The Fronde: A French Revolution, 1648-1652
  • Walter Fitz Patrick ,The Great Condé and the Period of the Fronde
  • Philip A. Knachel,‌ England and the Fronde: the impact of the English Civil War and Revolution on France
بخش‌های پیشین
همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است:
آهنگ آغاز و پایان فایل صوتی، «ویلیام تل» William Tell Overture اثر «روسینی» Rossini است.

 

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes