قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

افشاگری مشاور عالی مریم رجوی در مورد فرقه رجوی

 

خانم شادی امین هر چقدر هم تلاش کند قادر نیست گوی سبقت از سازمان مجاهدین خلق برباید!  مهناز قزلو

 

پس از انتشار مقاله ی “جنسیت ایکس و 1437 لایک فیس بوکی” در تاریخ سی ام ماه می سال دوهزار و پانزده، هرگز تصور نمی کردم کینه ای کور و غیرانسانی در مخاطبم سربرآورد و به جای پاسخی مسئولانه، شیوه ای خصمانه و غیردمکراتیک را برگزیند.

لینک مقاله ی “جنسیت ایکس و 1437 لایک فیس بوکی”

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-70023.html

در این مقاله نوشته ام: “افراشتن هر نوع پرچم جزمی، حتا شش رنگ رنگین کمان در راستای مطلق کردن یک گروه، به معنای تمامیت خواهی و قدرت طلبی ست و با نفس جنبشی آزادیخواهانه، دموکراتیک و انسانی در تناقض است.”

همچنین نوشتم: “با نگاهی به پیج فیس بوکی “شش رنگ” که بی شک خدمات خوبی تاکنون به جامعه ی انسانی ال جی بی تی ارائه کرده است، می توان با سبک سنگین کردن، وجه غالب آن را مثبت ارزیابی کرد، اما این دلیلی نمی شود وقتی نیاز است که از کجی ها، اغراق های عجیب و غریب، گسیل افراد و تهاجم به دیگر پژوهشگران و کنشگران در این عرصه، تخریب شخصیت غیرخودی، تلاش در جهت خفه کردن صداهای دیگر و متفاوت و از این دست، آن هم به طورمستقیم از جانب مسوول این پیج (خانم شادی امین) که متاسفانه موارد آن کم هم نبوده است دندان بر جگر گذاشت.”

و تاکید کردم: “بهتر است شما [خانم شادی امین] بپذیرید که صداها، نگرش ها و دیدگاههای دیگری هم وجود دارند که اتفاقن وجه روشن و نشانه ی خوش یمنی از ارتقای جنبش کوییر است که البته دشمن شما نیست و شما را هم دربرابر خود به عنوان رقیب نمی خواهد و بخود اجازه می دهد با باور و پایبندی به پرنسیب ها و دیسیپلین های روشن، قانونمند و مدرن انسانی، منتقد باشد. بنابراین به نفع شماست که به شنیدن صداهای دیگر هم عادت کنید که اتفاقن شنوندگان کمی هم ندارند. شما حق و اجازه ندارید این “صداها” را تخطئه کرده و بی شک مجاز نیستید “حق” دیگران برای مبارزه در عرصه ی جامعه ی انسانی همجنس گرایان، دوجنس گرایان، ترنس ها و به طور کلی فراجنسی / جنسیتی ها را منکر شوید و یا این حوزه را ملک طلق خود بدانید.”

 در این مقاله، من با نام واقعی خود و با پذیرش مسئولیت، خانم شادی امین را مورد خطاب و انتقاد قرار دادم و این پرسش را مطرح کردم که چرا پیچ فیس بوکی شش رنگ که در تاریخچه ی خود کمتر از رقم هشتاد لایک خورده، در مورد کتاب “جنسیت ایکس” به یکباره این رقم به هزار و چهارصد و هفتاد و سه رسیده است.

https://www.facebook.com/pages/6Rang/615616691833740

 https://www.facebook.com/pages/6Rang/615616691833740?fref=ts

و با طرح سوالاتی مشخص، انتقاد خود را با رعایت موازین دموکراتیک مطرح کرده و خواهان پذیرش مسئولیت و پاسخگویی از ایشان شدم.

بدین ترتیب که:

“آیا فعالیت ها، پژوهش ها و ارزیابی های شما [خانم شادی امین] به همین منوال و مبتنی بر ارقام و آمار دروغین و ساختگی ست؟ چرا باید چنین مبالغه ی اغراق آمیزی از طرف شما صورت گیرد؟ هدف از این مبالغه که مسوولیت مستقیم آن متوجه ی شخص خود شماست با چه صلاحدیدی انجام شده است؟”

و در عین حال تاکید کردم: “اگر به چنین عملکردهایی از جانب شما به نقد می پردازم آن را خصومت تلقی نکنید بلکه مسوولیت بپذیرید و پاسخگو باشید.”

در ضمن اشاره کردم:

“چندان بر آن نبودم که موشکافی کنم مگر افزایش تعداد تماس های اعضای جامعه ی ال جی بی تی در ایران و بخصوص در ترکیه و گله مندی های متعدد از شما به من به عنوان یک دوست که برشانه های من همواره مسوولیت بیشتری گذاشته و می گذارد. نه می توانستم نشنوم، نه چشم فرو بندم و نه سکوت کنم.”

بدین ترتیب با نگاهی به لیست هزار و چهارصد و سی و هفت لایک به این نتیجه رسیدم که بجز کمتر از بیست تن، دیگر اسامی، ناآشنا که بطور قابل توجهی غیرمعمول هستند. بنابراین برآن شدم با آنها گفتگوی نوشتاری داشته باشم که ضمن آن به این نتایج رسیدم که لایک کنندگان:

“یک. ایرانی نیستند و فارسی نمی دانند (نه خواندن و نه نوشتن)

دو – با پیج شش رنگ هیچگونه آشنایی ندارند

سه – خانم شادی امین را نمی شناسند

چهار – نام کتاب جنسیت ایکس هرگز به گوششان هم نخورده

پنج – و اسفناک تر از همه اینکه یکی از آنها همجنس گرایی را عملی مشمئز کننده می داند چه رسد به آنکه مطلبی در تایید آن را لایک کند

شش – و همچنین نمی دانند چگونه این پست مورد بحث را لایک کرده اند.”

و البته با سوال از کسانیکه آشنا به مکانیزم تکنیکهای فیس بوک هستند، پاسخ آن را دریافتم که می توان با پرداخت مبالغی، لایک های دروغین و جعلی خریداری کرد.

و  این سوال را مطرح کردم که “…. به چه قیمتی؟ و چرا؟”

 

اما پس از انتشار این مطلب بجای پذیرش مسئولیت از طرف ایشان و یا دریافت پاسخی مناسب متاسفانه با موجی از واکنشهای سخیف، هیستریک، لجن پراکنی، دروغپردازی و از این دست از طرف خانم شادی امین روبرو شدم که مرا ناگزیر از انتشار مطلب دیگری با عنوان “ایکس های تفکر انتقادی” در تاریخ هجدهم جولای دوهزار و پانزده کرد.

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-71187.html

در بخشی از این مقاله نوشتم که:

“نقد و انتقاد در جوامع مدرن با مناسبات پيشرفته ی انسانی به ويژه در ميان روشنفكران حرفه ای، امری است مستمر كه نه تنها به سادگی تحمل می شود كه در مواجهه با آن، مرجعی تلقی می شود كه لزوم بهبود يا رفع معضلی را گوشزد می كند و بسادگی پذيرفته می شود. توالی وضعيتی ست كه نبايد به امری فردی و شخصی تقليل داده شود.” 

 و تلقی و تحلیلم را از واکنشهای غیرمعقولانه ی ایشان چنین نوشتم:

اين واقعيتی است هنگامی كه عنصر انسانی ی اكتيويست، فاقد دانش آكادميك و مدنيت سياسی بوده و یا به همان اندازه از مبانی آن فاصله گیرد، به طبع، درك درستی از آزاديخواهی و منافع جمعی (جامعه/مردم) نخواهد داشت و در عين حال اگر حضور در عرصه ی کنشگری به سمت و سوی پاسخگویی به منافع شخصی چرخش کند؛ کمترین پیامد آن، هرج و مرج فرساینده و اصطکاک در مناسبات پيرامونی، حامی پروری و خلق “خود برتر” جای خود را به همدلی، همراهی و همبستگی خواهد داد و متعاقب آن زمينه ی انزوا و به حاشيه رانده شدن نخبگان، خيرخواهان، شايستگان و به طبع آن آكادميكرها مساعد می شود. 

طرح هرگونه انديشه ی انتقادی در برابر آنكس كه چيزی بيش از عنصری مدعی نيست، مفهومی از خلع قدرت تلقی و ارزيابی می شود. تحمل انتقاد، پذيرش مسووليت و متعاقب آن پاسخگويی، مستلزم برخورداری از فرهنگ مناسب، مدنيت، آگاهی و دانش سياسی و شعور اجتماعی و دور بودن از اليگارشی است.”

و در بخشی از این مقاله همچنین مطرح کردم:

از آنجا كه به نظر می رسد چندان نيازي به آوردن مثال از عملكرد حكومت اسلامی ایران تاكنون در برابر هرنوع نقد و انتقاد نیست؛ (اعدام، شكنجه، زندان، سركوب، بی حقوقی و بی نهايت فجايع ديگر)، اما در مورد اپوزيسيون و يا كُنشگران مدعی ی اين عرصه بر اساس تجربه ی شخصی ام مايلم به نكاتی چند اشاره كنم: 

پس از انتقاد به شيوه ی رهبری سازمان مجاهدين خلق به طور اخص “مسعود رجوی” با واكنش های زير مواجه شدم:

– از تهديد، فحاشی، هتك حرمت و مخدوش جلوه دادن واقعيت و… در مقالات و نوشته ها، در وب سايت های ريز و درشت، در سخنرانی ها و گفتارهای بی نام و نشان ها! گرفته تا همچنين توسط چند تن از روسای كميسيون های شورای ملی مقاومت در راديوهای وابسته و ارسال ايميل های حاوی تهديد و فحاشی هواداران مجاهدين خلق كه مرا مورد لطف!!! قرار دادند تا به روی پرده ی تلويزيون بردن اين تهمت ها و لجن پراكنی ها در برنامه های سيمای آزادی وابسته به سازمان مجاهدين خلق بجای پاسخگويی با رعايت حقوق منتقد و براساس ضوابط و ديسيپلين مدرن و مدنی، تنها يك نمونه ی آن، يعنی ترانه ی كلكسيون از گروه موزيك اشرف (وابسته به مجاهدین خلق) را می توان در لينك زير مثال آورد:

https://m.youtube.com/watch?v=pXwi_4xrayk

و اما پس از انتشار نوشته ی انتقادی ام با عنوان “جنسیت ایکس و ۱۴۳۷ لایک فیس بوکی” در تاریخ سی ژوئن دوهزار و پانزده در وب سایت “پژواک ایران” در لينك زير: 

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-70023.html

دهها ایمیل ناشناس با زشت ترین محتوای ممکن را دریافت کردم که به خاطر رعایت پرنسیب از انتشار آنها خودداری می کنم. اما چنانچه اصرار داشته باشند می توانم تعدادی از آنها را منتشر کنم.  اگرچه من اعتقاد دارم این کار از سوی خانم امین صورت نگرفته است و پرنسیب‌هایم اجازه نمی‌دهد ایشان را متهم کنم.

در آن مقاله نوشتم:

متعاقب انتشار “جنسیت ایکس و ۱۴۳۷ لایک فیس بوکی” در طول بیش از یک ماه گذشته در حالیکه در انتظار پاسخی مسوولانه بودم، متاسفانه تنها، شاهد جوسازی، ياركشی، كينه توزی، تخریب شخصیت و ترساندن از این و آن و من، آزار دوستان و واكنش های مشابه ی هميشگی و دیگر، كه دور از انتظار هم نبود! ناگزیر از انتشار این مطلب شدم.

در این میان وب سایتی با نام “عدالت برای دگرباشان” براه افتاد به آدرس زیر:

http://justice4lgbt.com/

من بارها چه در نوشته هایم و چه در گفتگوهای خود با دوستان تاکید کرده ام که بشدت مخالف رویه ی چنین وبسایتی هستم چرا که نویسنده یا نویسنده گان آن فاقد نام و هویت علنی هستند و مسئولیت نوشته ها برعهده گرفته نشده است و همچنین ذکر کرده ام که در میان نوشته ها، مطلب من نیز با عنوان “جنسیت ایکس و ۱۴۳۷ لایک فیس بوکی” مدتی پس از انتشار، کپی و بدون آگاهی و تاییدم در آن وب سایت به چاپ رسیده است.

اما در عین حال فرد یا افرادی هم مزورانه همواره در تلاش بوده و هستند تا کماکان مرا به عنوان کسی که این وب سایت را راه انداخته و یا با آن همکاری داشته معرفی کنند.


(کامنت “مالک زاده” یا “ملک زاده” در زیر یکی از پست های فیس بوکی ی من نوشته شده که شعر “میکروفون صاحب مرده” به قلم “مینا اسدی” بازنشر شده است.)

و این هم البته پاسخ من به ایشان:

بدین سبب در مطلبم متذکر شدم:

پذيرفتن يك جانبه ی خود و مونولوگ و گزينش مجادله بجای گفتمان، ميراثی ست از عصبيت های ايلی – سنتی و با اصول مسووليت پذيری مغايرت دارد. مولفه ی دموكراسی سازی، گزينش خط مشی حذف و طرد ديگران نيست. رويكرد اثبات خود بوسيله ی نفی ديگری يكی از وجوه تماميت خواهی ست.”

بی تردید من، تحت هیچ شرایطی نشر اکاذیب، طرح اتهامات بی اساس و دروغپراکنی و امثال آن را به هیچ روی نه می پسندم، نه می پذیرم و نه هرگز تایید می کنم. در این مقوله، حساسیتم تا به حدی است که حتا علیه حکومت اسلامی ایران، نشر دروغ و کذب را بعنوان نوعی مبارزه اساسن با پرنسیب ها و باورهای خود در مغایرت می بینم زیرا معتقدم با دروغ و جعل به جایی راه نخواهیم برد.

خانم شادی امین حتمن به خاطر دارند که در بحث تجاوز به دختران زندانی سیاسی که در لندن در آگوست 2013 با او داشتم گفتم: خیر اینطور نیست که به همه ی دختران زندانی سیاسی تجاوز شده باشد. از آنجا که خانم امین حتا یک ثانیه در زندانهای حکومت اسلامی ایران نبوده است به هیچ روی، تصویر درستی از آن ندارد. به او توضیح دادم براساس پژوهشهای ایرج مصداقی و وبسایت بیداران با مدیریت و تلاش منیره برادران و رضا معینی، تجاوز به زندانی زن قبل از جاری شدن حکم اعدام و بر اساس اصول و فتواهای شرعی در مواردی خاص و صرفن طی بازه ی زمانی مشخصی انجام گرفته است و مثال آوردم که طرح ادعاهای غیرمستند و اغراق آمیز توسط مجاهدین خلق تاکنون به بسیاری پرنسیب ها لطمه زده و منجر به بی اعتمادی و ناامیدی مردم شده است. نباید برای توجیه نظریات و اهداف، متوسل به دروغ و اغراق شد. ما امانت دار تاریخ یک مردم هستیم و نباید به هیچ قیمتی در آن دست ببریم.

پس از گذشت سال ها از طرح اتهامات شادی امین علیه من

و اما پس از چهار سال بر دوش کشیدن اتهامات مختلف از سوی خانم شادی امین و تبعات دروغپردازی و شایعه پراکنی وی علیه من، ضمن اینکه اساسن تنش میان فعالین حوزه ی حقوق بشر را به سود جنبش براندازی رژیم اسلامی ایران نمی بینم علیرغم اینکه وی مدعی بود که وبسایت “عدالت برای دگرباشان” را من راه انداخته ام، پس از سه سال در دادگاهی در کانادا یکی از فعالین حقوق دگرباشان بنابر حکم صادره به دلیل عدم ارائه مدارک لازم محکوم شد.

بر اساس حکم دادگاه مشخص شده است من نه تنها هیچ ربطی به این سایت نداشته‌ام بلکه روحم نیز از ماجرا بی‌خبر بوده است. خانم شادی امین به جای عذرخواهی و پوزش از من دست پیش را گرفته است که پس نخورد.

پس از انتشار حکم دادگاه مذکور، آن را مطالعه کردم و این سوالات برایم مطرح است:

–         چرا خانم شادی امین به عنوان شاکی فقط چند مطلب مشخص را از این وبسایت برگزیده، ترجمه و به دادگاه ارائه داده است؟

–         آیا ایشان در مورد صحت و سقم باقی نوشته ها که تعدادشان زیاد هم هست مشکلی نداشته است؟

–         چرا خانم شادی امین به عنوان مثال دو مطلب مرا که هرچند بدون آگاهی و اجازه ام در آن وبسایت منتشر شده ترجمه و به دادگاه ارائه نداده است؟

–         آیا ارائه مطالب دیگر به دادگاه را به سود خود ندانسته است؟

–         آیا عمدا تلاش برآن شده که تصویر کاملی به دادگاه ارائه نشود؟

–          ایشان چرا در برابر محتویات وبلاگ ها یا وبسایت های این چنینی (آدرسها در زیر) در هیچ دادگاهی طرح دعوی نکرده اید؟

–         http://archiverosa.blogspot.se/2015/07/

–         https://jamshid2net.blogspot.se/2016/06/blog-post_3.html

–         چرا خانم امین علیه گرداننده‌ی وبلاگ آرشیو رزا که شناخت کامل از ایشان دارد سکوت اختیار کرده و نه در فضای مجازی و نه در گفتگوها و نه در دادگاه طرح دعوا نکرده‌است. ایشان مشخصاً خانم شادی امین را به موارد گوناگون و حتا بسیار بیشتر از سایت عدالت برای دگرباشان متهم کرده است.

–         در عین حال معلوم نیست خانم امین چرا چندین سند معتبر ادارات دولتی انگلیس و جا به جا شدن پول و مسئولیت ایشان در سازمان‌های مختلف را ترجمه نکرده و به عنوان اتهام به دادگاه ارائه نداده است.

بی آنکه قصد داشته باشم کوچکترین موضع گیری موافق در برابر محکوم این دادگاه  داشته باشم، اما جالب توجه است که خانم شادی امین در شبکه های اجتماعی “نقل به مضمون” نوشته است قصد برآن بوده که “شهرت و اعتبار جهانی و بین المللی” ایشان را خدشه دار کنند.

آیا اساسن خانم شادی امین می داند معنای “شهرت جهانی” و “اعتبار بین المللی” چیست؟ این عبارات و واژگان، ترم هایی با بار معنایی ی مشخصی هستند که مثلن می توان به “مایکل جکسون” اطلاق کرد آنهم فقط بخش شهرت جهانی اش را و نه اعتبار جهانی را و یا می توان در مورد “اینشتن” یا “استفان هاوکینگ” به نوعی اطلاق کرد. احمد شاملو و سیمین بهبهانی چنین ادعایی هرگز نداشته اند. حاضرم مابقی عمرم را به پنجاه کشور در جهان سفر کرده و در هر کشور حداقل از یک میلیون تن به طور رَندوم سوال کنم که خانم “شادی امین” را می شناسند یا خیر. در مورد نتیجه ی آن تقریبن تردید ندارم. در این گونه موارد معمول است که به شخص توصیه شود حتمن جهت درمان با یک روانکاو دیدار داشته باشد.

از سوی دیگر خانم شادی امین شاکی هستند که چرا به مراکز مختلف علیه او نامه نگاری شده (ذکر شده در حکم دادگاه کانادا به عنوان بخشی از ادعاهای مطرح وی). سوال اینجاست چرا خود ایشان دقیقن عملکردی مشابه داشته و کماکان دارد؟ از کانال او در سال 2015 به تلویزیون نوروز در زمانی که من در آنجا مشغول به کار بوده ام، ایمیل فرستاده شده و طی آن اعلام شده که چون از من (مهناز) نزد پلیس سوئد شکایت کرده اند (شکایتی که هنوز پس از بیش از سه سال بدست من نرسیده است!!!) بخاطر اینکه پای تلویزیون نوروز در این شکایت به میان نیاید خواهان لغو همکاری آنها با من شده بودند. (مدارک و شواهد آن موجود است)

وی همچنین یکی از نوچه‌های خود را در تلویزیون نوروز بسیج کرده بود که با آزار و  اذیت من کاری کند که آن‌جا را ترک کنم. (اسناد و مدارک صوتی و … آن موجود است.)

بواقع این فرهنگ نوچه پروری از کجا می آید که خانم شادی امین فردی را در تلویزیون نوروز مسئول آزار و اذیت من کرده بود. از سوی دیگر آزار و اذیت‌های نوچه‌ی ایشان در رادیو همبستگی علیه من نیز مثنوی صد‌من کاغذ است. چنانچه لازم باشد می‌توانم با جزئیات موارد را مطرح کنم.

در برابر همه‌ی آزار و اذیت‌هایی که از ناحیه‌ی شادی امین متوجه من بود، در طول سال‌های گذشته به توصیه‌ی دوستانی که نظرشان برایم قابل احترام بود، واکنشی نشان ندادم. در ماجرای اخیر نیز ترجیح می‌دادم که سکوت کنم اما رفتارهای زشت و دور از انتظار شادی امین و کمپین کثیفی که علیه من راه‌اندازی کرده مرا مجبور کرد که گوشه‌ای از ماجرا را بشکافم.

شایعات اخیر در استکهلم:

و اما در طی یکی دو هفته ی اخیر برخی دوستان با من تماس می گیرند و اطلاع می دهند که موج تخریب و شایعه پراکنی علیه من توسط عوامل شادی امین سخت فعال شده است. برخی از دوستان هم ضمن تماس هایی، نقل قول هایی را از خانم شادی امین به اطلاعم می رسانند مبنی بر شایعاتی سخیف و وقیحانه علیه من که ایشان همواره پیش از این نیز تلاش بر دامن زدن آنها داشته است. از طرف شادی امین نقل قول شده است که من، “جاسوس جمهوری اسلامی ایران هستم.” و وقتی برخی از دوستان از عوامل پخش کننده‌ی شایعات سوال کرده اند که سندتان براین ادعا چیست پاسخ شنیده اند: “شادی امین”!!!

البته امیدوارم این کانالهای شایعه پراکنی، پاسخ هایی که از دوستانم تاکنون دریافته کرده اند را با امانت داری کامل به خانم شادی امین رسانده باشند تا شاید موجب شود ایشان کمی نسبت به ادامه این روند تجدید نظر نماید.

برای مشروعیت بخشیدن به تخریب، ویرانگری و ترور شخصیت غیرخودی در نتیجه ی کینه جویی هیستریک، باید از او هیولا و “مزدور و جاسوس رژیم اسلامی” بسازید تا مستحق نابود شدن باشد. کاری که مجاهدین خلق و ایشان در آن خبره و با سابقه اند.”

یکی از ترفندهای خانم شادی امین این بوده است که به دیگران بویژه دوستان دگرباش بگوید من مجاهد خلق هستم. شاید لازم باشد یک توضیح در این زمینه فقط و صرفن برای تنویر افکار عمومی بدهم وگرنه ایشان که گوشها و چشمهای خود را گرفته و به نظر می رسد حتا متوجه وضعیت و موقعیت کنونی خود نیز دیگر نیست!

من در سال 1358 هوادار سازمان مجاهدین خلق شدم و به گذشته و مبارزات خود کاملن افتخار می کنم. به هر حال پس از انقلاب ایدئولوژیک در سازمان مجاهدین خلق، در ادامه گرایشم به این سازمان تجدید نظر کردم. دو بار در دهه ی شصت و یک بار در دهه ی هفتاد زندانهای جمهوری اسلامی را با شکنجه و شلاق و سلول انفرادی و اعدام مصنوعی و زیر حکم اعدام بودن و …. به تلخی تجربه کردم. سالهاست یکی از منتقدین رهبری مجاهدین خلق و شیوه و خط مشی های غیردموکراتیک و مخرب این سازمان هستم و تا حد بسیار زیادی به فحش و فضاحت و لجن پراکنی و دروغ و دغل و حقه بازی و داستانسرایی برای بدنام کردن و تخریب  خود توسط این فرقه که آن را بعنوان ارتجاع مغلوب می شناسم، آشنا هستم. تصور نمی کنم خانم شادی امین هر چقدر هم تلاش کند بتواند گوی سبقت را از سازمان مجاهدین برباید.

شادی امین که یک روز زندانی نبوده است و تا کنون مزه شکنجه و سلول و کابل و … را نچشیده و نمی‌داند دادگاه و حاکم شرع و حکم اعدام و … چیست، این‌جا و آن‌جا می‌کوشد سابقه‌ی من را که سه بار زندانی شده‌ام و سال‌ها حبس بوده‌ام را منکر شود. او ادعا می‌کند من اساساً‌ زندانی سیاسی نبوده‌ام و به دروغ خود را زندانی سابق مطرح می‌کنم. در حالی که ده‌ها تن از دوستان و هم‌بندی‌های من در خارج از کشور به سر می‌برند و فقط دو تن از آن‌ها خانم‌ها منیره برادران و آذین ایزدی فر برندگان جوایز بین‌المللی هستند.

شادی امین مرا وابسته به مجاهدین می‌خواند اما خود برای اجرای پروژه‌ای به آلبانی می رود و برای همکاری با سران این فرقه دیدار می کند. نتیجه اش این می شود که بهایش را سیامک نادری یکی از منتقدان جدی مجاهدین و جداشدگان از این فرقه می‌پردازد. شادی امین همراه با مجاهدین او را به روانی بودن و همچنین تکرار اتهامات دستگاه اطلاعاتی رژیم علیه مجاهدین متهم می‌کند!

شایعه ی ادعای تجاوز

خانم شادی امین از طریق کانالهای دروغپراکنی خود شایع می کند که “در دادگاه کانادا ثابت شده است که من این تهمت را مطرح کرده ام که او به من تجاوز کرده است و بنابراین نتیجه گرفته من جاسوس جمهوری اسلامی هستم”. البته واقعن ربط نابخردانه ی این دو را درک نمی کنم.

راستش اولین بار که یکی از دوستان مدتی پیش در مورد این شایعه با من تماس گرفت و این داستان را با من مطرح کرد فکر کردم مثل همیشه دارد با من سر یک شوخی را باز می کند و چون بازار دروغ پراکنی خانم امین اینروزها بویژه در استکهلم گرم است این موضوع را انتخاب کرده. به همین خاطر به شوخی به او گفتم متاسفانه علیرغم میل و اشتیاق شدید بنده، ایشون تاکنون به من تجاوز نفرموده اند” خندید و گفت: دارم جدی می گم!!!

البته این ادعا و دروغ کثیف را از کسان دیگر هم به نقل از خانم امین شنیده ام و هر بار و هنوز در تعجبم که وی در مخیله ی خود چگونه چنین داستان بی سر و ته و بی اساسی را به هم بافته و مطرح کرده است و چرا؟!

ایشان کاملن اشراف دارد که من با اعضای جامعه ی دگرباش در ایران و ترکیه ارتباط گسترده دارم. روایتهای زیادی هم در باره ی وی تاکنون از برخی از آنها چه بصورت نوشتاری و گفتاری دریافت کرده و شنیده ام که هیچ کس در هیچ کجا تاکنون آنها را از من نشنیده است. نامه ای از میان ایمیل ها و چت ها و پیامها توسط یکی از پناهجویان در ترکیه بدستم رسید که مرا شگفت زده کرد!

من قصد انتشار دوباره‌ی این نامه را ندارم چنانچه هرگز نداشته ام اما هم من و هم خانم شادی امین و هم برخی دوستان نزدیک وی کاملن واقف هستیم که نویسنده ی نامه چه کسی است، در صورتی که خانم شادی امین مرا مجبور کند بطور سلسله وار به انتشار تمام واقعیات با اسناد و مدارک و عکس و نام و غیره به طور مفصل خواهم پرداخت.

هرکس که نداند خانم شادی امین که می داند نویسنده نامه‌ی کذایی برای مدتی با ویزا به اروپا آمده و مدتی در آلمان و انگلیس با وی بوده است. پس از مدتی به دلایلی به ایران بازگشته و سپس تصمیم گرفته به ترکیه رفته و در آنجا پروسه ی پناهندگی را طی کند. اما بدلیل شرایط خاص و طولانی شدن روند پناهجویی بازگشته و در حال حاضر در ایران است.

با توجه به اینکه تعداد بسیار معدودی از فعالین دگرباش با مقوله پناهجویان در ترکیه بطور رسمی کار می کنند، محتوای نامه‌ی دریافتی را بطور خصوصی برای چک کردن و چاره جویی و نه برای انتشار به یکی از فعالین حوزه دگرباشان ارسال کردم. کاری که بسیاری از فعالان حوزه‌های اجتماعی، پناهندگی و … در موارد مشابه می‌کنند. من مکاتبه ام را با آقای پارسی همچنان دارم که نشان می دهد نویسنده نامه من نیستم. پس از انتشار نامه از سوی آقای پارسی در وبسایت خودنویس به چاپ آن اعتراض کردم. هر چند در حکم دادگاه کانادا نه تنها علیه وبسایت خودنویس حرفی زده نشده بلکه آن را از شمول شکایت نیز خارج کرده است.

اما آنچه مهم است اینکه خانم شادی امین خود به هویت نویسنده آگاه است و بهتر از هر کسی می داند آنچه او نوشته حقیقت دارد. رابطه ی نویسنده‌ی نامه و خانم شادی امین قابل انکار نیست. نویسنده ی نامه ضمن توصیف رابطه اش با شادی امین آن را تجاوز روانی به خود توصیف کرده است. من یا دیگری نمی‌توانیم راجع به احساسات یک نفر داوری کنیم.

امیدوارم خانم شادی امین علیه من در دادگاه سوئد شکایت کنند تا پاسخ لازم را با اسناد و مدارک ارائه دهم.

خانم امین اگر مرد ‌بود خدا می‌داند فمینیست‌ها چه داستان‌ها از روابط شخصی او می‌گفتند. اما خوشبختانه این بخش از شخصیت ایشان تنها در بحث‌های خصوصی نقل مجالس است. در این مورد گفتنی بسیار است و من به همین اشاره بسنده می‌کنم.

خانم شادی امین به یکی از دوستان مشترک سیاسی گفته است (نقل به مضمون) مهناز عاشق من بوده اما چون من نمی خواستمش برای انتقام، وبسایت عدالت برای دگرباشان را راه انداخته و چنین نامه ای را هم در آن منتشر کرده”.

خانم شادی امین این شما بودید که در سال 2013 عکس اتاق خوابتان را برای من فرستادید و مرا به فرانکفورت دعوت کردید و نه من (ایمیل های فی مابین موجود است). در همان سال 2013 البته به مدت سه روز هم مهمان شما در فرانکفورت بودم اما هرگز شما را به استکهلم دعوت نکرده ام و هیچ گاه و هیچ کجا هم شما را متهم به تجاوز به خود نکرده ام. این داستانسرایی ها فقط می تواند از مغزی بیمار تراوش کند. همینجا اعلام می کنم نه هنگامی که در لندن در آگوست 2013 در ارتباط با مستند «رویای آزادی» خانم شادی امین را ملاقات کردم و نه آن یک باری که در زمستان 2013 به منزل ایشان در فرانکفورت دعوت شدم هیچ اتفاقی بین من و او رخ نداد که بر مبنای آن من آن را به “تجاوز” تعبیر کرده باشم.

به نظر من خانم شادی امین عمداً تلاش کرده و می کند توجه ها را منحرف کرده و داستانی زرد بسازد تا موضوع بسیار مهمتری در زیر پوشش دروغی ارزان در ابهام بماند و اتفاقن موضوع همان نامه ی آن پناهجوست.

در نامه ی این پناهجو و البته درد دلهای دیگر پناهجویان به مورد مشاوره ی روانکاوی از جانب شما و برخی همکارانتان نیز اشاره شده. پرسش این است در مرکز مشاوره رنگین کمانی آنلاین که راه انداخته اید:

  1. چه کسانی به مشاوره اشتغال دارند؟
  2. مشاوره دهندگان به دگرباشان چگونه و بر چه اساسی صلاحیت سنجی می شوند؟
  3. مدارک تحصیلی و تخصصی مشاوره دهندگان این مرکز در چه سطحی است؟
  4. مشاوره دهندگان آیا مجوز مشاوره دارند؟
  5. چرا مشاوره دهندگان در بسیاری موارد از نشان دادن تصویر خود در ابتدای مشاوره آنلاین خودداری و یا از معرفی خود پرهیز کرده اند؟
  6. حداقل در یک مورد با یک پناهجو، مشاوره ی بدون تصویر و معرفی صورت گرفته که وی سابقه دو بار تلاش به خودکشی داشته. چگونه به خود اجازه می دهید با زندگی دیگران بازی کنید؟

جهت اطلاع همگان خانم امین اینجا و آن‌جا خود را دارای تحصیلات روانشناسی معرفی کرده‌اند.

دروغ پراکنی و نشر اتهامات

خانم شادی امین بسادگی اتهامات گوناگون و سنگینی را مانند نقل و نبات به همه بدون هیچ درک درستی از ادعاهایش وارد می کند. از جمله:

  1. اتهام به آقای نیک آهنگ کوثر؛ کارتونیست و روزنامه نگار

سازمان شش رنگ در روز جهانی همجنسگرا/دوجنسگرا/ترنس هراسی اقدام به برگزاری (ضد) جایزه ای می کند. و به دلیل آنکه به اشتباه تصور می کند وبسایت خودنویس متعلق به رژیم است نیک آهنگ کوثر را کاندید این “ضدجایزه” می کند.

شرح این ماجرا به نوشته شایان میم در مطلبی تحت عنوان “نیک آهنگ، کپک را به شادی ها چسباند” در تاریخ دهم ماه می 2015 در لینک زیر می باشد:

https://homosexualman.ca/tag/%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86/
  1. انتشار متنی توهین آمیز خطاب به آقای حسین علیزاده؛ مدیر کمیسیون جهانی حقوق ال.جی.بی.تی در بخش خاورمیانه و شمال آفریقا یکی از فعالین حوزه دگرباشان در آمریکا و “کریم شیره ای” خواندن او.
  2. “خوک” خواندن طرف دعوای ایشان بطور علنی در شبکه های اجتماعی خیلی پیشتر از مسئله طرح دعوی در دادگاه کانادا
  3. نشناختن حقوق آنان که با خانم شادی امین تفاوت دیدگاه دارند حتا “سکوت” که ایشان آن را “معنادار” می خوانند
  4. طرح اتهام بی اساس همکاری با یکی از ارگانهای رژیم اسلامی علیه یکی دیگر از پژوهشگران و آکادمیکرهای عرصه ی دگرباشان
  5. سو استفاده از یکی دیگر از فعالین حوزه ی دگرباشان در استکهلم که مدتی تحت تاثیر خانم شادی امین علیه ما اقداماتی را انجام می داد و زمانی که بقول خودش متوجه سواستفاده شد برعلیه ی او چرخش کرد.

تمامیت خواهی و خصوصیت توتالیتر

  1. خانم شادی امین، چرا هنگامی که در مراسم پراید 2017 آمستردام، که اولین قایق ایران مجوز حضور پیدا کرد و تمامی فعالین حوزه ی دگرباشان از کشورهای مختلف با نگرش های مختلف از آن یا حمایت کرده و یا در آن حضور یافتند غایب بود؟ آیا وی نباید از خود بپرسد چرا نمی تواند کار جمعی کند؟ چه مشکلی وجود دارد که ایشان قادر نیست در کنار و همراه دیگران باشد؟
  2. او از این که من به جای واژه ی “فراهنجار”، واژه ی “فرانٌرم” را استفاده می کردم به شدت عصبی بود و انتظار دارد افراد در استفاده از واژگان نیز او را مرجع بشمارند آن هم با حداقل سواد تئوریک و کلاسیک.
  3. ضمن اینکه ایشان واژه ی فرانٌرم را برای برخی دگرباشان “غیرنرمال” ترجمه کرده بود و با توجه به اینکه نام سازمان فرانٌرم گرایان ماناو ثبت شده در سوئد را با لودگی و مسخره بازی “نرم تنان” خطاب می کرد، دوستان دگرباش از نوشته ها و کامنت های اینجنینی ایشان شات اسکرین می گرفتند و می فرستادند و بدین گونه ابراز تعجب و تاسف می کردند.
  4. چرا وقتی خانم مهری جعفری؛ وکیل پایه یک دادگستری، ساکن انگلیس در همکاری با یک سازمان حقوق بشری قصد تهیه پژوهش در حوزه ی دگرباشان داشت از طرف ایشان به دوستان ساکن در ترکیه توصیه شد که با وی همکاری نکنند؟
  5. چرا زمانیکه در سال 2014 برای تهیه مستند در باره مشکلات جامعه ی انسانی دگرباشان به ترکیه رفتم به این دوستان از طرف ایشان توصیه شده بود که در تهیه این مستند همکاری نکنند؟
  6. در دوازدهم سپتامبر دوهزار و سیزده، من تحقیقی را انجام دادم با عنوان ” عمل تطبیق جنسیت در سوئد” منتشر شده در لینک زیر:

http://maanaav.com/?p=735

خانم شادی امین ضمن اینکه رد و بدل ایمیل هایمان در این باره برای ارائه موجود است برای اطلاع عموم پاسخ دهید این تحقیق در کجا و به نام چه کسی ارائه شد؟

واکنش خانم شادی امین در برابر نقد

متاسفانه خانم امین و «سازمان عدالت برای ایران» که سازمانی است جدید‌التاسیس به گونه‌ای حرکت کرده و ادعا می‌کنند که گویا در ۴۰ سال گذشته هیچ کاری از سوی فعالان حقوق بشر و جنبش دادخواهی صورت نگرفته است و آن‌ها کسانی هستند که برای اولین بار در همه‌ی زمینه‌ها دست به اقدام زده‌اند. این فرهنگ زشت و ناپسند از سوی آقای رضا معینی در سایت بیداران مورد نقد قرار گرفت.

پژوهش سازمان عدالت برای ایران، کوشش نابایسته در تغییر تاریخ کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷

آقای رضا معینی در این مقاله به انتقاد از نادیده انگاشتن کوششهای سه دهه فعالین این عرصه و دادخواهان توسط سازمان عدالت برای ایران، به تلاش این سازمان برای تغییر تاریخ کشتار جمعی زندانیان سیاسی در سال ١٣٦٧ انتقاد کرد.

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-79612.html

همچنین ایرج مصداقی طی مقاله ای با عنوان «ادعای غیرواقعی «به‌رسمیت شناخته شدن قربانیان کشتار ۶۷ به عنوان ناپدیدشده قهری» از سوی سازمان عدالت برای ایران را مورد نقد قرار داد.

وی به صراحت نوشت:‌

“کسانی که حاضر نیستند «عدالت» را در مورد دیگرانی که پیشتر در این زمینه‌‌ها کار‌کرده‌اند رعایت کنند چگونه می‌خواهند «عدالت برای ایران» را محقق کنند.”

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-89356.html

ظاهراً این سازمان به صلاح ندید که پاسخ موارد مستند و متقن ایشان را بدهد.

مهناز قزلٌو

بیست و دوم می دو هزار و هجده – استکهلم

 

منبع:پژواک ایران

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes