ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
بدنبال شورشهای اخیر: اقدام سریع و بی سابقه در جهان جهت ریشه کنی تمامی مشکلات مردم!!!
تصویب طرح دو فوریتی ایجاد مکانی برای اجتماعات اعتراضی
این امامزادهای است که کور میکند، اما شفا نمیدهد.
دیروز فوریت الزام شهردار تهران به ایجاد محل مناسبی برای اعتراضات مردمی تصویب شد! فکرش را بکنید، فردا باید زمینی، پارکی، محوطهای به این کار اختصاص یابد، لابد پیمانکار میخواهد، لابد پول حسابی هم باید خرج شود تا «محل مناسب» شود. این همه هزینهها از جیب مردم میرود و البته پیمانکارها هم نوعا نورچشمیها هستند! اما برای چه؟
برای شنیدن صدای اعتراض مردم. خب مگر شما نمیدانید مردم معترضند. مگر نمیدانید به چه اعتراض دارند. چرا همه چیز را به مسخرهبازی میگذرانید. چرا به جای کارهای نمایشی، گرهی از کار آنها باز نمیکنید. چرا به جای ژست مردمی بودن، رسم مردمی بودن به جا نمیآورید و مشکلشان را حل نمیکنید. میدانید فرجام این روش چیست.
یک پدر بیچاره و درمانده برای حقوق ده ماه عقبماندهاش به «هایدپارک ایرانی» برود و گلویش را پاره کند، چون در محیط قانونی است، اشکالی ندارد، اما در همان زمان، دولتمردان با اطمینان از تعبیه یک سوپاپاطمینان، لطف میکنند و اجازه میدهند مردم همچنان داد بزنند. آن دانشجوها هم همینطور، آن مستاجر نگونبخت هم همچنین! این روش یعنی اجازه دارید خودتان را با داد زدن تخلیه کنید، اما از ما چیزی نخواهید. این امامزادهای است که کور میکند، اما شفا نمیدهد.
مشکل فقط کمبودجاست؟
عباس عبدی در روزنامه ایران در واکنش به تصمیم شورای شهر تهران برای تعیین محلی ثابت در شهر برای اعتراض مردم نوشته: هر روز در اخبار شنیده و دیده می شود که در کشوری توسعهیافته، هزاران بلکه دهها هزار نفر نسبت به فلان مسأله مشخص اعتراض کردند و بعد هم بخوبی و خوشی متفرق شدند و رفتند. ولی ما نمیتوانیم اینچنین رفتاری را پیشه کنیم، چرا؟ به دلایل متعدد.
به نظر این جامعه شناس: اولین علت، فقدان آمادگی مدیریت عمومی کشور در شنیدن اعتراضات است. این فقدان آمادگی، از آنجا ناشی میشود که هیچگاه در گذشته به این مسأله عادت نکرده و خود را در برابر اعتراضات و نظرات عمومی پاسخگو نمیداند. بنابراین اعتراض به خودی خود مهم نیست و اگر منجر به پاسخگویی و اصلاح امور نشود، میتواند به جاهای باریک کشیده شود و مثل یک دومینو عمل کند. از این رو آنان چون نمیتوانند پاسخ دهند، با ابراز اعتراض مخالفت میکنند و چون اعتراض انجام نمیشود، اعتراضات متراکم و حتی در مواردی غیرمنطقی میشود. چون مجال بروز برای خوردن به محک منطق را ندارد.
به نوشته روزنامه ایران: علت دوم شاید مهمتر است. شیوههای رسیدگی به اعتراضات مردم متنوع است و لزومی ندارد که مردم برای هر اعتراضی سرازیر خیابان یا پارک یا جای دیگری شوند. مجالس نمایندگی، رسانهها و به طور مشخص رادیو و تلویزیون و مطبوعات، احزاب و از همه مهمتر دادگاهها محل رسیدگی به اعتراضات هستند. برای نمونه مردم در برابر تصمیمات نادرست میتوانند به دادگاهها نیز شکایت کنند. دیوان عدالت اداری و حتی محاکم عادی در این زمینه دستهای بازی دارند، ولی به علل گوناگون این امکان (ارزان و سریع و مؤثر) فراهم نیست که مردم از این طریق صدای اعتراضی خود را پیگیری یا استیفای حق را عملی سازند.