قسمت دوم: پاسخ تشریحی به سوالِ، آیا مجاهدین تغییر کرده اند؟ رویکردشان به جنبش مهسا

مسعودرجوی و تغییرات شگرفش، رویکردش به جنبش مهسا و دیگر گروهها

آیا اعضاء مجاهدین سرمایه اند یا قربانیان مغزشویی نیازمند درمان

توضیحات تشریحی در مورد سوال ناقص مانده، آیا اعضای مجاهدین سرمایه اند یا...

پرگار بی بی سی با سازمان مجاهدین چه بایدکرد؟ با شرکت داود باقروند ارشد

برنامه پرگار با شرکت داود باقروند ارشد

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

گندزدایی جامعه سیاسی خارج کشور

Who are Mek cult? An inside report for the first time by defected High-ranking Mek and NCRI member.

An inside report for the first time by an ex-high-ranking member of Mek and NCRI based on the Mek’s own publications and ... Who assassinated the Americans in Tehran? Mek and Spying for Russia Did CIA destroy Mek-Russia spy net? How Mek retaliated? Seizure of US Embassy in Tehran? Mek’s Islamist Revolutionary Courts Mek and the Children in the Combat Mek and Saddam Hossein of Iraq and Saudi Arabia Mek as Assassinators Who is the head wife in Mek Leader’s Harem? Have they changed? How Maryam Rajavi deceives the western world? How Mek terrorism differs to ISIS and Al Qaeda terrorism? Why Mek is more dangerous? Use of 10-year-old children in combat by Mek. Who are the wives of the harem of the Caliph of the Mek? Mek’s planed courts and justice for their Islamic State describe by its Calipha. How the world can protect itself against terrorism?

مصطفی رجوی پدرش مسعودرجوی را به دادگاه کشانده است

در مطلب سپتامبر 2020 نیز تحت مطلب ” سخنی با مصطفی رجوی” نوشتم که دشمن مصطفی رجوی پدرش است و نه کس دیگر در آنچه مصطفی رجوی بعنوان ورود یا ادامه به مبارزه برای آزادی و… نامید، باید بداند که در این مسیر، دشمن اصلی اش، نه رژیم که مسعود رجوی خواهد بود.

آخرین پست ها

واکـاوی مـزدوری! سلطانی، خـدابنده، عـزتی، حسینی، یغـمایی، کـریمدادی، مصــداقی و پورحسین، منتقدین فرقه مافیایی رجوی. نقد آتشبیاران معرکه مشترک رجوی و سایت رهیافتگان

داود باقروند ارشد عضو علیرتبه سابق مجاهدین و شورای ملی مقاومت

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

محمدرضا روحانی مسئول مستعفی کمیسیون امور ملیتهای شورای ملی مقاومت: مسعود رجوی، ودرخواست اعدام امیر انتظام،حکم اعدام علی زرکش و مهدی افتخاری، دشنام به شاملو ،مرضیه ‌وتهدید جدا شدگان پناهنده در خارج کشور

تقدیم به امیروفا یغمایی که مسعودرجوی مادرش را جلو چشمانش ذبح کرد

مبارزه با رژیم یا فروپاشی درونی فرقه ای داعشی که میلیتاریسیم جهانی برای ایران تدارک دیده است

چرا رجوی نیاز دارد درخواست دیدار با اعضای در اسارتش را به نبرد دین بین فو تعبیر کند؟

افشای حقایق پشت پرده ضدیت با خانواده با اسناد سازمانی توسط داود باقروندارشد از مسئولین خانوادهها در مجاهدین

گسترش وطن فروشی در خارج کشور به سرکردگی رهبر همه وطن فروشان و دشمنان ایران

حمایت از تحریم و حمله نظامی به ایران خیانت به مردم و فاصله گرفتن آشکار از ایران و ایرانی

تحلیل طوفانِ سراسریِ جورج فلوید در آمریکا -داود باقروند ارشد

پایه اجتماعی فرقه رجوی (آمریکای نئوکانها) درحال فروپاشی است و رجوی برای صدمین بار بیگانه پرستیش به گل نشسته است

پربیننده ترین ها

ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.

ملاقات با آقای گای فرهوفشتادت عضو پارلمان اروپا و رهبر فراکسیون لیبرالهای اتحادیه اروپا از سیاستمداران عالی و افشای همه ترفندهای فریب فرقه رجوی در زمینه ماهیت این فرقه و فشارها و توطئه هایی که علیه جدا شدگان اعمال میکند.

بنابه دعوت یو ان واچ جنبش نه به تروریسم و فرقه ها در نشست سالیانه حقوق بشر و دمکراسی شرکت کرد. خانم دکتر هشترودی بنا به دعوت جنبش نه به تروریسم وفرقه ها در این نشست شرکت کردند که حضور ایشان باعث خوشحالی جنبش نه به تروریسم و فرقه ها گردید. ایشان ضمن حضورفعالشان در نشست با اعضای عالیرتبه شرکت کننده در جلسه به بحث و گفتگو پرداختند. ازجمله با وزیر سابق دادگستری و عضو پارلمان کانادا آقای ایروین کولتر و از بنیانگذاران یوان هیومن راتس واچ مفصلا به بحث پرداختند. این کنفرانس سالیانه جهت شنیدن گزارشات قربانیان حقوق بشربرگزار میشود. در همین رابطه آقای داود ارشد رئیس جنبش نه به تروریسم و فرقه ها سخنانی بشرح زیر ایراد کردند:

درملاقات با دکترورنر هویر به اطلاع ایشان رسید که: فرقه رجوی در حال تدارک دیدن یک زندان ابدی موسوم به اشرف 3 در ‏محلی دورافتاده میباشد. این محل یک پایگاه نظامی متروکه آمریکایی می باشد با یک فرودگاه و یک سکوی هلی برد کوچک و ‏بخشی از سیستم های داخلی آن مستقیما از آمریکا آورده شده و نصب گردیده اند. از ایشان استمداد کمک شد. ‏

ملاقات با همسر نرگس محمدی در مقر ملل متحد ژنو-------آقای داود ارشد و خانم دکتر هشترودی با همسر نرگس محمدی در این ملاقات آقای تقی رحمانی همسر نرگس محمدی که خودشان نیز چندین نوبت زندان بوده اند از نقض حقوق بشر در ایران گزارشی به کنفرانس ارائه کردند و از تناقضات موجود در سیستم قضایی ایران در جریان محاکمه نسرین محمدی بطور مفصل و جامع سخن گفتند.خانم دکتر هشترودی و آقای مهندس ارشد با ایشان ابراز همدردی کردند و جزئیات بیشتری از موارد نقض حقوق بشر در فرقه تروریستی رجوی که در آن فعال بوده است را برای آقای تقی رحمانی تشریح نمودند.

دادخواهی علیه برده داری پناهجویان در تیرانا همچو لیبی توسط فرقه رجوی در دیدار آقای ارشد با نخست وزیران هلند و اسلووانیا

ملاقات با رهبر حزب دمکراتهای آزاد آلمان (اف پ د) آقای کریستین لیندنر در جریان کنگره سه روزه احزاب لیبرال اروپا در آمرستردام هلند. افشای جنایات فرقه رجوی علیه اعضا و جدا شدگان

آقای ارشد در مورد ادعای فرقه رجوی و حامیانش گفتند چند شاخص آشکار وجود دارد. چرا متحدین آنها بویژه آقای دکتر بنی صدر با پیش بینی سرنوشت آنها در عراق از آنها جدا شدند؟ چرا هیچ ایرانی چه مردمی چه سیاسیون در مراسم آنها شرکت نمیکنند؟ چرا این تشکیلات مجبور است جهت گردهمآیی هایش سیاهی لشکر کرایه کند؟ چرا این تشکیلات در ترس از مردم ایران اجازه نمیدهد با اعضایش درارتباط قراربگیرند؟ چرا ارتباط اعضایش را با جهان قطع میکند؟ چرا تمامی تحلیلگران برحقیقت نفرت مردم از این تشکیلات بدلیل همکاری با صدام را تاکید میکنند؟ چرا باید رجوی در داخل تشکیلاتش زندان و شکنجه برای اعضای خودش راه بیندازد؟ چرا مجبور است برای دریافت حمایت سیاسی هرچند بی ارزش منافع مردم ایران را به کسانیکه خود به کشتن آنها افتخار میکرده است بفروشد و حتی برای چند دقیقه سخنرانی آنها دهها هزار دلار بپردازد؟ چرا حتی عربستان حامی سیاسی و مالی آنها ارزیابیشان از آنها این استکه “هیچ جایگاهی در میان مردم ایران ندارند”؟ چرا در همین پارلمان اعضای سابق منتقدش را بقصد کشت میزند؟ چرا هر منتقدی ایرانی و حتی غیره ایرانی را جاسوس و مزدور رژیم!! میخواند؟ آیا بخاطر همین چرا ها نیست که: وقتی مردم ایران در سراسر کشور جهت خواسته هایشان دست به تظاهرات و اعتراض میزنند هیچ اسمی از آنها نمیآورند؟ آیا این مسئله پیامش غیر از این است که: مردم ایران رژیم حاضر را صد بار به فرقه رجوی ترجیح میدهند. و “تنها آلترناتیو دمکراتیک” جوکی بیش نیست.

خانم دکتر فریبا هشترودی: با یقین میگویم که مجاهدین شکنجه میکنند…. هشترودی1سرکار خانم دکتر فریبا هشترودی یکی از برجسته ترین زنان ایرانی جزء افتخارات ایرانیان در فرانسه، نویسنده و خبرنگار و فعال سیاسی که سابقا عضو شورای ملی مقاومت ایران بوده است که باید ایشان را بیشتر شناخت با علم یقینی در مورد فرقه تروریستی رجوی از درون آن سخن میگوید. وقتی به عمق پوسیدگی تشکل رجوی پی بردم جدا شدم بله

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

آخرین کلام مهدی تقوایی خطاب به مسعود رجوی

مهدی تقوایی از اعضای زندانی زمان شاه تشکیلات مجاهدین، که رضا رضایی در خانه او با ساواکی ها روبرو و خودکشی کرد. و مسئول چاپخانه مخفی سازمان بود. با همسر و دو فرزندش در مخالفت با انقلاب ایدئولژیک بعد از محاکمه اش در عراق به ارودگاه مرگ رمادی عراق فرستاده شدند تا در آنجا بپوسند.

بیانیه 14 تن

بیانیه 14 تن

نیروی خارج کشور چه میخواهد ‏و بیانیه 14 تن

مقالات پربیننده

فرقه ها در میان ما

دانش علمی شناخت و تمیزدادن فرقه از تشکل سیاسی

بدون شناخت علمی از فرقه های خطرناک تحلیل عملکردهای فرقه رجوی و اثرات بشدت مخرب آن بر اعضا و جداشدگان و خلاص شدن از فشارهای شکنجه گونه روانی مغزشویی های چندین دهساله غیرممکن است

خانم آناگومز نماینده پارلمان اروپا خواستار اخراج فرقه رجوی شد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

افشاگریهای خانم سلطانی در رابطه مسعود رجوی با زنان مجاهد

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت سوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت دوم: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است

قسمت دوم: گفت و شنود با فرشته هدایتی: افشاگریهای فرشته هدایتی در مورد فرقه رجوی

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

قسمت اول: گفت‌ و شنود با فرشته هدایتی ۳۲ سال در مناسبات و تشکیلات

سیامک نادری مرگهای مشکوک فرقه رجوی را افشا میکند

کشتن و سربه نیست کردنهای فرقه رجوی

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

سخنان آقای داود ارشد در پنجمین کنگره سکولاردمکراتهای ایران -کلن آلمان

فعالیت های ما در تصویر

سخنرانی آقای داود باقروند ارشد در پارلمان اروپا

 

  چرا اینگونه شد؟

نا آرامی‌های دامنه‌دار اخیر همچنان زیر نگاه حیران احزاب و گروه های داخلی در جریان است. حدود هفت ماه پس از یک انتخابات داغ با مشارکت گسترده ای که به اعتقاد آیت‌الله علی خامنه‌ای «نشانه‌ای آشکار از استحکام پایه‌های نظام و دلبستگی همگانی به آن» بود، ده‌ها شهر مختلف صحنه جنگ و گریز حکومت و معترضان شده است. مکانیزم مهار خشن هنوز فعال نشده و یگان‌های ویژه سپاه که لایه بالادستی ساختار سرکوب‌اند تا این لحظه وارد خیابان‌ها نشده‌اند. با این حال فیلترینگ تلگرام و اینستاگرام که خط قرمز دولت بود، کاهش سرعت اینترنت و بازداشت‌های گسترده نشان می‌دهد که حکومت با نگرانی جدی وارد ماجرا شده است.

به نظر می‌رسد جریان‌های مختلف حکومتی در ایران تحلیل واقع گرایانه یا درک مشترکی از این شورش بی‌سابقه ندارند. تا اینجای کار که آن ها در عین پذیرش وجود نارضایتی‌های اقتصادی، ریشه بحران را در ریاض، واشینگتن، تل آویو یا نهایتاً سلطنت طلبان، تجزیه طلبان، داعش و سازمان مجاهدین خلق دیده‌اند

دینامیک پیچیده این اعتراضات آن را به پدیده‌ای بی سابقه در سه دهه اخیر تبدیل کرده است. ابعاد ناآرامی از نظر تعداد کانون‌هایی که همزمان درگیر بحران‌اند و گستره جغرافیایی، بدون تردید بزرگ‌تر از جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ و ناآرامی‌های کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ است. معترضان در شعارهای خود به صراحت علی خامنه‌ای و نهاد روحانیت را هدف می‌گیرند و رادیکالیزمی بی‌محابا را به نمایش می‌گذارند. شعارهای کلاسیک اعتراضات دو دهه اخیر در زمینه زندانیان سیاسی یا آزادی‌های مدنی کمرنگ شده‌اند و نشانی از شعارهای شاخص هواداران جنبش سبز مثلاً در زمینه حصر خانگی نیست.

شعارهای جدید عمدتاً نهاد روحانیت، گرانی، ولخرجی‌های حکومت در خاورمیانه و فساد سیستماتیک در جمهوری اسلامی را هدف می‌گیرد و ابعاد ملی‌گرایانه یا بعضاً حتی نگاهی تحسین آمیز به خاندان پهلوی دارد. معترضان رهبری سیاسی مشخصی ندارند، با این حال با هماهنگی‌ حیرت آوری آتش می‌زنند، تخریب می کنند و به مصاف نیروهای سرکوب می‌روند. واضح است که حکومت با شکل جدیدی از خشم دهک‌های نابرخوردار مواجه شده که دیگر نه بخش‌هایی از قدرت یا روال‌های سیاسی، که کلیت نظام و اساس مداخله روحانیون در قدرت را به چالش گرفته است.

درباره این مساله که جرقه بحران یعنی تظاهرات پنج شنبه هفتم دی ماه در مشهد توسط محافل مخالف دولت زده شده حرف و حدیث هایی دهان به دهان می چرخد. برخی شواهد نشان می‌دهد که تجمعات آن روز خراسان رضوی یک سناریوی اصولگرایانه با هدف برجسته سازی مشکلات اقتصادی و القای ناکارآمدی دولت بوده که به دلیل اشتباه محاسباتی به سرعت از هدف اصلی خود منحرف و نهایتاً به کارزاری علیه کلیت نظام تبدیل شده است.

با این حال موضوع کلیدی در این ماجرا دیگر نه پشت پرده تجمعات هفتم دی در خراسان رضوی که چرایی سرایت فوری این اعتراضات به چهارگوشه کشور و ماهیت این ناآرامی‌های دامنه‌دار و شدیداً رادیکال است. به نظر می‌رسد جریان‌های مختلف حکومتی در ایران تحلیل واقع گرایانه یا درک مشترکی از این شورش بی‌سابقه ندارند. تا اینجای کار که آن ها در عین پذیرش وجود نارضایتی‌های اقتصادی، ریشه بحران را در ریاض، واشینگتن، تل آویو یا نهایتاً سلطنت طلبان، تجزیه طلبان، داعش و سازمان مجاهدین خلق دیده‌اند.

در این نگاه، اصولگرایان شعارهای سیاسی روشن و صریح معترضان علیه نظام و نظم فعلی آن را از اساس نادیده گرفته اند. در اصلاح طلبان هم گرایشی واضح برای پذیرش سهم دولت و اصلاح طلبان در بروز شورش اجتماعی به چشم نمی‌خورد. ظاهراً دو جناح اصلی کشور خواسته یا ناخواسته برای تنزل این اعتراضات بی‌سر اما ملی به یک جنبش لمپنیستی، سرکوب آن، انکار شرایطی که منجر به این ناامیدی اجتماعی شده و بالطبع انکار سهم خود در انسداد سیاسی فعلی متحد شده‌اند.

بایستی پذیرفت که این خشم عریان و رادیکالیزم حیرت‌آور محصول دو دهه سرسختی حکومت در قبال مطالبات عمومی و لجبازی مداوم با کنش‌های توده‌ است. مساله این است که تمام مجاری و مکانیزم‌های متعارف اعمال تغییر در روال سیاسی کشور از سوی حاکمیت و شخص آیت‌الله خامنه‌ای مسدود شده‌اند. درخواست رفراندوم که در هفت اصل مختلف قانون اساسی (اصول ۶ و ۵۹ و ۹۹ و ۱۱۰ و ۱۲۳ و ۱۳۲ و ۱۷۷) مورد پذیرش قرار گرفته به یک خط قرمز جدی تبدیل شده. نهاد پارلمان با ترفندهایی مثل نظارت استصوابی یا «لزوم احراز صلاحیت نامزدها» عملاً خلع ید شده و رسانه‌ها و نهادهای مدنی عقیم شده‌اند. نهادهای فرادستی مثل قوه قضاییه که قرار بود بی طرف و ملجاء مظلومان باشند به ابزار اصولگرایان تبدیل شده‌اند. روسای جمهور عملا تدارکاتچی هستند و مهندسی انتخابات، شهروندان را در یک دور باطل سیاسی قرار داده است. در دو دهه اخیر اکثریت جامعه بارها پس از شرکت در انتخابات‌های دو قطبی احساس پیروزی کرده، با این حال بلافاصله با واکنش‌های لجبازانه مواجه شده و سرخورده عقب رفته است. سال هاست که ایران دچار انسداد سیاسی است.

افکار عمومی نظاره‌گر و صاحب تحلیل است. سرنوشت پرونده‌هایی مثل کهریزک یا سعید طوسی، درست یا غلط بخشی از شهروندان را به این نتیجه می‌رساند که حتی در زمینه‌هایی مثل تجاوز به عنف هم امیدی به عدالت نیست. ماجرای کنسرت در مشهد شهروندان را به این نتیجه می‌رساند که اکثریت مردم حتی در صورت برخورداری از حمایت دولت، مجلس و شوراهای شهر هم نمی‌توانند بر اراده لجبازانه یک نماینده استانی رهبر فایق آیند. سه برادر رئیس قوه قضاییه به فساد متهم می شوند با این حال آب از آب تکان نمی‌خورد. آیت الله احمد جنتی که از مردم «نه» گرفته، با سرسختی رهبر یک پله بالاتر می‌رود و با دخالت مشهود خودش و فقهای شورای نگهبان، نماینده زرتشتی منتخب مردم را از شورای شهر یزد بیرون می کشد. مساله اصلاً پیچیده نیست. واضح است که این سرخوردگی‌های مداوم و مکرر، به یک دمل چرکین و خشم عمومی علیه شخص رهبر تبدیل می‌شوند.

در شرایط انسداد سیاسی و در حالی که فساد ساختاری و تبعیض به پارادیم مسلط تبدیل شده، عقب نشینی های مکرر حسن روحانی در سال جاری حکم یک چاشنی انفجاری را داشت. انتخابات دو قطبی و پرحاشیه ریاست جمهوری انرژی اجتماعی فوق العاده‌ای را آزاد کرد. با وجود انتظارات روانی سنگین جامعه اما آقای روحانی با سرعتی شوکه کننده از مواضع خود عقب نشست و به جای ادامه تعامل با هوادرانش ترجیح داد با سپاه پاسداران و سایر نهادهای اصولگرا توافق کند. این رویداد سرخوردگی عظیمی در جامعه ایجاد کرد.

سلسله تحولات بعدی نیز بر دامنه این سرخوردگی‌ها افزود: از ماجرای ورشکستگی موسسات مالی گرفته تا ناکارآمدی دولت در زلزله کرمانشاه، دورخیز برای افزایش قیمت بنزین، حذف بخشی از یارانه ها و افزایش سه برابری عوارض خروج از کشور در سال آینده و نهایتاً افزایش قیمت برخی از کالاهای اساسی.

اشتباه استراتژیک حلقه مرکزی رئیس جمهور این بود که پویش «پشیمانم» را حرکتی «فرمایشی» و اصولگرایانه دانست. واقعیت این است که بخشی از افکار عمومی مخصوصا دهک‌های پایین جامعه تصور می‌کردند حسن روحانی با حکومت و علیه منافع طبقه محروم همدست شده است. از نگاه این بخش از جامعه، روحانی و حامیانش اکنون همانجایی ایستاده‌اند که ناطق نوری و محافظه‌کاران عملگرا در سال ۱۳۷۶ ایستاده بودند.

اشتباه استراتژیک حلقه مرکزی رئیس جمهور

اشتباه استراتژیک حلقه مرکزی رئیس جمهور این بود که پویش «پشیمانم» را حرکتی «فرمایشی» و اصولگرایانه دانست. واقعیت این است که بخشی از افکار عمومی مخصوصا دهک‌های پایین جامعه تصور می‌کردند حسن روحانی با حکومت و علیه منافع طبقه محروم همدست شده است. از نگاه این بخش از جامعه، روحانی و حامیانش اکنون همانجایی ایستاده‌اند که ناطق نوری و محافظه‌کاران عملگرا در سال ۱۳۷۶ ایستاده بودند.

در شرایطی که بخشی از جامعه حسن روحانی را همدست رهبر می‌پندارد، شعار «اصلاح طلب، اصولگرا – دیگر تمامه ماجرا» دور از انتظار نیست. در شرایطی که عقب نشینی‌ها و ناکامی‌های مکرر اصلاح طلبان و سکوتشان در ماه‌های اخیر بر انگاره فرصت طلبی آنان دامن زده، طبیعی است که بخشی از جامعه در جستجوی راه سومی باشند. ناآرامی‌های بی سابقه اخیر در حقیقت مارش بلند اعلام موجودیت یک جریان سوم اجتماعی است که فراتر از اصلاح طلبان و منتقدین حرفه‌ای وارد میدان شده است.

در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ که یکی از دو قطبی ترین انتخابات های تاریخ جمهوری اسلامی بود، بیش از پانزده میلیون ایرانی از حضور در پای صندوق‌ها و شرکت در این بازی بزرگ امتناع کردند. این تعداد به همراه انبوه سرخوردگان ماه‌های اخیر حالا تصمیم به بازیگری گرفته و در جستجوی راس هرم و رهبران خود است. گروهی که خط قرمزهای معمول را به رسمیت نمی‌شناسد، پرچم یا نشانی ندارد، هدف سیاسی مشخصی هم ندارد، اما خسته است.

طبقه متوسط شهری که بزرگترین طبقه اجتماعی ایران است تا این لحظه به وضوح بر لبه دیوار نشسته و از ورود به معرکه خودداری کرده است. اکثر هنرمندان، نخبگان و سلبریتی ها سکوت کرده اند. تاکنون هیچ خبری هم از استعفاهای دولتی، اعتصابات بازار یا حمایت کارفرمایان نیست.

در صورت عدم حمایت طبقه متوسط، انرژی این موج اجتماعی منطقاً مستهلک و زمینه سرکوب آن فراهم خواهد شد. با این حال این اعتراضات تا همین حالا هم درس‌هایی بزرگ داشته است. حکومت احتمالاً متوجه شده که صبر عمومی در مقابل فشارهای دائمی حدی دارد. اصلاح طلبان احتمالا فهمیده‌اند که جایگاه اجتماعی شان می‌تواند مورد تهدید قرار گیرد. خود معترضان هم متوجه شده‌اند به لطف شبکه‌های مجازی واقعا می‌توانند یک جریان سوم باشند.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

 
error

Enjoy this blog? Please spread the word :)

RSS20k
دریافت مطالب جدید از طریق ایمیل5k
مارادر فیسبوکتان به اشتراک بگذارید12k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید14k
از کانال یوتوب ما بازدید کنید
extra smooth footnotes