ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
جهان به کدام سوی میرود
روزنامه گاردین دوشنبه 13 نوامبر
در سندی که توسط مجله اشپیگل افشاء شده است وزارت دفاع آلمان بدترین سناریوهای ممکن برای سال 2040 را پیش بینی نموده، از جمله”توقف فزاینده تر گسترش اتحادیه اروپا، و ترک اتحادیه توسط کشورهای بیشتری…، بی نظمی فزاینده، بعضا هرج و مرج و همراه با مناقشه، تغییرات دراماتیک فضای امنیتی جهان”
سند 120صفحه ای تحت عنوان “چشم انداز استراتژیک 2040” یک سند سیاست گذاری دولت فدرال است. و سناریوهایی که تصور شده در آن بطور نگران کننده ای واقعی اند: مناقشه شرق و غرب که در آن کشورهای اتحادیه اروپا به جناح روسیه میپیوندند و یا “اتحادیه اروپای چند قطبی” جایی که بعضی کشورهای آن سیستم اقتصادی- سیاسی مدل روسیه را در رد توافق لیزبون بکار میگیرند.
نفس وجود چنین سندی خود شاخص افزایش تنش در سیستم جهانی است. هرچند سنت ارتش آلمان در برنامه ریزی دقیق و همه جانبه برای هر احتمالی در آینده توسط ژنرال محبوب آلمان مارشال مولتک در سال 1850 شروع شده که سه بار نیز با شروع موفقیت آمیزی همراه بوده است. در سال 1871 علیه فرانسه، در سال 1914 و 1934 علیه بقیه اروپا. آنگونه که اشپیگل بدان اشاره دارد، در دوره بعد از جنگ سرد، اجازه دادن به ژنرالهای آلمان تا نسبت به آینده اعلام موضع کنند کار “پر ریسکی” بوده است. که با ضمیمه کردن کریمه به خاک روسیه در سال 2014 تغییر کرد.
علیرغم تیترهای آژیر داری که این سند ایجاد نموده است، بیش از اندازه خوش بینانه است. در سه مورد از سناریوهایش، امور بسیار خوب و آرام و وفق مراد تداعی کننده دوره 1848-1815 که اوج شکوفایی داخلی و صلحی که حوصله ارتش بیکار شده را نیز سر برده بود میباشد. سناریوهای منفی نیز آمریکا را در چالش برای اجتناب از انزوا و چین را درگیر جنگ فرهنگی با غرب، زمانی که هنوز ترامپ بقدرت نرسیده بود و قبل از اعلام استراتژی ایجاد زیرساختهای سیاسی شده چین در سراسر آسیا توسط ژن جن پین نوشته شده.
به روزنامه نگاری که این سند درز داده شده است، بخش جزئیات اینکه آلمان چه طرحی برای مقابله با سقوط احتمالی اتحادیه اروپا و تجزیه آن درنظر دارد حذف شده است. ولی این مسئله ای است که تمامیت جهان غرب با آن روبروست.
اگر چه مسئله فوری تروریسم است، کاهش اقبال عمومی در میان مردم در قبال سیستم اقتصادی حاضر و سطح بالای مهاجرت مهمترینهای آن هستند. که شروع کرده اند به ایجاد حفره هایی در بافت خود اتحادیه اروپا از طریق بحران یونان در سال 2015 و برکسیت و مقابله های بدون برنده موجود بین دولتهای لهستان و مجارستان با کمیسیون اروپا.
در حال حاضر آنچه در کانون و اولویت فکری سیاستمداران آلمان قرار دارد پیشنهاد امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه مبنی بر سرعت بخشیدن به ادغام اقتصاد اروپاست، که تقریبا همه در آلمان آنرا رد میکنند. از احزاب CDU/CSUآنگلا مرکل به این دلیل که معنایش انتقال پول بیشتر به کشورهای فقیر در حاشیه، و سوسیال دمکراتها به این دلیل که تامین اجتماعی باقی مانده کارگران را تضعیف میکند، و راستهای افراطی AFD به این دلیل که اتحادیه اروپا را تقویت میکند. و با نظرخواهی که از تمامی سیاستمدران و فعالین سیاسی که بعد از پایان انتخابات اخیر انجام شده تماما حول نگرانی از عدم ادغام مناسب بیش از یک میلیون پناهنده اخیر و اینکه کاسه صبر مسن ترها و کمتر تحصیل کرده ترها در آلمان برای تغییرات اجتماعی در حال لبریز شدن است دور میزند.
بعد از واقعه برکسیت، دمکراسی های جاافتاده اروپا لازم است که پروژه هایشان را با بیان و تشریح مثبت و قابل فهم تقویت کنند. ولی نمیتوانند، چون اروپا تنها یک داستان ساده و مردم فهم دارد، سیاست جهانی سازی و بازار های بیشتر چیزی که مردم آنرا رد میکنند. ضمنا روسیه و چین دیگر مانند گذشته حاشیه نشین نیستند. یک بازی بزرگ جدید بخصوص در شرق مدیترانه در حال اجراست و بسختی میتوان گفت که غرب یک استراتژی دارد.
در همین آخرهفته شواهدی بروز کرده که نشان میدهد مشاور سابق ترامپ جرج پاپادوپولوس دیداری داشته است از آتن همزمان با دیدار پوتین از آنجا. هیچ شواهدی دال بر ملاقات ایندو نیست، ولی نیازی هم به دیدار نداشتند. رابط پاپادوپولوس در دولت یونان وزیر دفاع سابق پانوس کامنوس میباشد که رهبر یک حزب کوچک ناسیونالیت در اتحاد سیریزا (نام اتحاد احزاب چپ رادیکال یونان) است و یکی از سیاستمداران پرو پاقرص طرفدارا کرملین در میان دولت های عضو ناتوست.
حالا که اتحادیه اروپا دستور خصوصی سازی گسترده سرمایه های یونان را صادر کرده است، پول چین در حال سرازیر شدن به آنجاست، طوریکه تمامی بندر کانتینری پیراووس را خریده و قراردادهای سرمایه گذاری به ارزش میلیاردها یورو در ماه اوت امسال با یونان بسته است. و آنگونه که کوستاس دوزیناس یک عضو پارلمان از اتحاد سیریزا و رئیس کمیته دفاعی پارلمان یونان میگوید: “درست زمانیکه اروپایی ها برخوردشان با یونان مانند زالوهای قرون وسطاست، چینی ها مرتب در حال آوردن پول هستند”.
اگر آلمانها در حال طرح ریزی برنامه های احتمالی پیشگیرانه جهت مواجهه با فروپاشی اروپا و از هم گسستن نظم جهانی هستند، پس احتمالا عده ای نیز در آکادمی دفاع انگلیس در شریونهم درحال انجام همین کار میباشند. بهتر خواهد بود اگر سیاستمداران اقدام به درگیر کردن رای دهندگان بریتانیایی بصورت دقیق و روشن و قاطع به درک اهمیت مسئله ای که ما با آن روبرو هستیم میکردند.
روسیه پوتین، جنگ هایبرید (چند جانبه) ای را علیه دمکراسی غربی براه انداخته است، و تنها حمله سایبری نیست یا هزینه کردن میلیونها پوند در زمینه تبلیغات و اخبار جعلی در فیس بوک. بلکه احزاب پوپولیست راست را تامین مالی میکند و از تاثیر رسانه ها برای خوشگزرانیهای مستهجن، فاسد و کبره بسته در دموکراسی های اروپایی استفاده میکند. درعوض این تمایل در میان سیاستمداران میانه وجود دارد که بگویند مخالفت با وضعیت موجود مانند رفراندوم کاتالان کار کرملین است.
فرضیه در پشت قولهای مکررا تکرار شده بریتانیا مبنی بر پایبند بودن به همکاری امنیتی با اروپا بعد از برکسیت بدین معناست که دمکراسیهای عمده –آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیا- به دمکراسی و ناتو و حکومت قانون پایبند خواهند ماند. و اروپای رفرم شده و تجدید حیات یافته به انداز کافی کار و رشد ایجاد خواهد کرد که انرژی ناسیونالیستها و راستهای جنون زده را مهار کند. ولی وقت آن رسیده استکه سیاستمداران اقرار کنند که هیچ چیز قطعی نیست. و اگر نظم میخواهید باید آنرا ایجاد کنید. آنهم با درگیرشدن، با چندجانبگی با جاباز کردن برای قدرتهای در حال ظهور و با ترغیب نهادهای دمکراتیک منعطف. اگر نتوانیم نظم را برقرار کنیم مجبوریم که با بی نظمی مقابله کنیم آنهم زمانیکه آمریکا دیگر نه تنها یک متحد قابل اتکاء نیست بلکه حتی دمکراسی با ثباتی نیز نمیباشد.
وزیر دفاع انگلستان لازم است که نگاهی عمیقی به سند درز کرده آلمان بیندازد. و در کنار خواندن دقیق آن توجهی هم به پیشنهاد کاهش بودجه دفاعی ای که پیشنهاد کرده است بکند.