ملاقات با نخست وزیر هلند آقای مارک روته در جریان کنگره سالانه حزب اتحاد احزاب لیبرال اتحادیه اروپا (آلده پارتی) در آمستردام. طی ملاقات ضمن معرفی خودو فرقه رجوی و نقض شدید حقوق بشر توسط این فرقه در آلبانی تشریح شد.
شعری از کاظم مصطفوی از زبان …
با سطلی از اندوهم غروب همه مجاهدین اسیر در آلبانی و بقیه را رنگ میزنم.
با لقمهای از واژه های پوچ و دهان پر کن و توخالی
تمام گرسنگان عالم را همانگونه که مجاهدین را سرکار گذاشته ام سیر میکنم
و با نام تو
یعنی نام خودم
خودم را مینویسم “ایران رجوی رجوی ایران”
و صبح میکنم شب را.
اگر زمان سی و هفت سال استکه تعریف بیصدای میرایی و ابتذال من است
کجاست زیباترین حس نمردنِ فرار از تهران سال 1361 وعراق 1382؟
چگونه بمیرم که نمیرم
زمانیکه این مردک ترکی مردنم را اعلام کرده است.
و چگونه سکوت کنم که برهم زنم سکوت رسانه ها را و مرتب انعکاس بگیرم؟
من تمام بیابانهای سرگردانی عراق و عربستان را در پی دلار در نوردیدهام
و از چشمههای پنهان صدام و شیوخ عربستان و… نوشیدهام.
با تمام پرندگان و چرندگان شورا در صحرا آواز خواندهام.
با واقعیت مجازی در کوهها با عقابان زیستهام.
در دریا با نهنگان موج شکستهام.
وزمانی که به ساحل امن رسیده ام
با مشتی ماسه که پاشیدهام به قلعه سنگباران
از ترس مردن تندیس ترس را سنگباران کردهام.
از مخفیگاهای بتنی ام
در صف اول هر خیابان فریاد
با همه مردان همه خیابانها نام خودم را فریاد کشیدم.
همراه پارتیزانهای پیر و دونکیشوت مانند عباس داوری و احمد واقف و…
در چتههای پراکنده آتش افروختم و باربیکو ساخته ام
و بادادن اطلاعیه با جوانی چریکان شهر ازخون شان دلارها ساخته ام.
تعریف منی!
تو، یعنی من «تو»!
تویی که منی!
بی تو ای آرزوهای برباد رفتهِ بقدرت رسیدن
میراتر از پروانهای تنهایم در قبر خودم
در شبهای رقص رهایی با هوریان اشرفی
افتاده بر روی مردنگی ام بلور زمان.
مرا دریاب
از عذاب قدرت و نخوت که غروبها رنگی از اندوهم هستند
و شعرم واژهای نو میطلبد تا اینهمه هنر تحمیق و فریبم را تصویر کند
تا آن کس را که گلوی کوچکش
به خواست آزادی گشوده میشود را
فشرده در محضر صبح و آفتاب با مشت آهنین مواجهه کرده و بهدار ابتذال کشم.
اما اعلان ترکی الفیصل امانم نداد
کاظم مصطفوی
از سوی مسعود رجوی
۲۱خرداد ۹۶.
حمید اسدیان (کاطم مصطفوی ) از دیگر شعرای دربار رجوی مرحوم است که شاید بتوانم با قاطعیت بگویم که یکی از صادقترین و در عین حال زبونترین کسانیست که همراه رجوی از زندان آزاد شده است. علیرغم ا ینکه در هر قدم مسعود رجوی تا بن و استخوان متناقض بوده است و در تمامی نشستها جزء کسانی بود ه است که توان ابراز مخالفت نداشته است
و مسعودرجوی که بطور کامل بر او احاطه داشت هربار مجبورش میکرد که علیرغم تمامی نفرتش از رجوی مجیزش را بگوید و بنشیند. از وی شعری در سایت رجوی منعکس شده که دوستان تحریریه آلبانی آنرا با تغییراتی از زبان مسعود رجوی نوشته اند.
ارسالی توسط : ط- ح – الف آلبانی
21اوت 2017